Motmaenfar-Avideh

آویده مطمئن فر

در نوشته بهنگام خانم الماسی در نشریه شماره ۱۵۶۶ مورخ ۲۹ اکتبر با عنوان : “ما و جامعه میزبان” در رابطه با نمایشات خیابانی اخیر عاشورای جمهوری اسلامی که در برخی از شهرهای اروپا و آمریکا و حتا اقیانوسیه به اجرا در آمد این پرسش دقیق و بجا از سوی ایشان مطرح شده بود: “مراکزی که چنین مراسمی را ترتیب می دهند از کجا بودجه شان تامین می شود؟” این نوشته بر آن است تا با یاری جستن از شواهد و داده های موجود در نمایش عاشورای تورنتو پاسخی برای این پرسش بسیار مهم بیابد.

با مشاهده و دقت در تصاویر گرفته شده به وسیله افراد نزدیک به حلقه برگزارکنندگان مراسم تورنتو پلاکاردهای یک شکلی به چشم می خورد که در زیر آن نام سازمان و یا تشکیلاتی با نام: حسین کیست؟ آمده که نام تارنمای آن نیز در زیر این پلاکاردها به این صورت آورده شده است: www.whoishussain.org

با بررسی این تصاویر می توان این گونه نتیجه گرفت که “سازمان” حسین کیست نقش موثری در سازماندهی این نمایش خیابانی در تورنتو داشته است. توزیع بطری های آب با آرم و نشان این نهاد خود باز به شکلی دیگر بیانگر نوعی از سازماندهی و برنامه ریزی این “سازمان” در برپایی این نمایش است. بنابراین برای آشنایی بیشتر با این “سازمان” بر آن شدیم تا سری به سامانه آن زده و کمی با اهداف و تشکیلات و بنیان گذاران آن آشنا شویم.

در صفحه ویژه تارنمای این “سازمان” که مراجعه کننده را با آن آشنا می کند چنین آمده است:

ashoura--toronto” ما کیستیم؟

ما گروهی از جوانان هستیم که در سال ۲۰۱۲ از کامیونیتی های مختلف در لندن گرد هم آمدیم. ما جمعا با الهام گرفتن از حسین ابن علی و سمبول قرار دادن وی بر آن شدیم تا با کمک و یاری یکدیگر به تحول دنیای اطراف خود بپردازیم………….با تلاش های ما و همکاری بسیاری از داوطلبان در سراسر جهان ما به اهدای خون، و توزیع غذا به نیازمندان، و مشارکت در کارهای خیریه زیر نام حسین پرداخته ایم ، اما هنوز کار بسیاری باقی مانده، و از شما می خوا هیم که به ما بپیوندید. (لینک عضویت).

پشتیبانان و اهدا کنندگان به ما کیستند؟

ما وابستگی رسمی به هیچ سازمانی نداشته ولی برای موفقیت کارزارمان به روحیه کمک داوطلبانه افراد بیشماری در کشور بریتانیا و سایر دنیا تکیه کرده ایم . …..چنانچه شما هم مشتاق پیوستن به این کارزار هستید می توانید با این ای میل…………

با ما مکاتبه کنید.

منابع مالی حسین کیست از طریق صدها کمک مالی کوچک به وسیله افراد عادی که مانند ما حسین را تحسین می کنند، تامین می گردد. تکیه به منابع اهدایی کوچک بر خلاف متکی بودن فقط به چند منبع اهدایی بزرگ به این معنی است که ما می توانیم آزادانه به باورهای ایده آل خود پرداخته و با استفاده از فلسفه حسین تغییرات مثبت را ترویج کنیم. اگر شما هم می خوا هید به کارزار حسین کیست کمک مالی کنید (لینک تماس).”

افزون بر مطالب فوق با مراجعه به صفحه: به ما بپیوندید ( Get Involved ) سامانه این “سازمان” با این ادعا روبرو می شویم که نهاد “حسین کیست در بیش از ۶۰ نقطه در سراسر جهان نمایندگی” دارد!

لازم است گفته شود که اگر کسی بخواهد با “سا زمان” حسین کیست آشنا شود تمامی اطلاعات موجود از این “سازمان” تنها همین یک پاراگراف فوق بوده و هیچ گونه آگاهی و اطلاعات بیشتری در مورد این نهاد بر روی سامانه این “سازمان ” موجود نیست! برای نمونه، آدرسی برای این “سازمان ” بر روی تارنمای آن مشاهده نمی شود! تصور بفرمایید سازمانی را که مدعی است در “بیش از ۶۰ نقطه از دنیا شعبه دارد” اما در بریتانیا یعنی کشوری که در آن پای گرفته و تاسیس شده مکان و آدرس نداشته باشدhossein-website!

با بررسی بیشتر بر روی تاریخچه ثبت تارنما (وب سایت) و نام و مشخصات ثبت کننده “سازمان حسین کیست” مشخص می گردد که این سامانه در تاریخ ۲۹ نوامبر ۲۰۱۱ به وسیله افراد ناشناس و با استفاده از شیوه های مجازی و به کارگیری ابرهای اینترنتی (برای ناشناس ماندن بیشتر) به ثبت رسیده است! (سند پیوست)

بسیار جالب توجه و مایه مزاح است تا عنوان گردد “جوانانی” در بریتانیا به ناگاه در سال ۲۰۱۲ چنان شیفته حسین ابن علی می شوند که بی درنگ دست به تاسیس “سازمانی” می زنند که هم اکنون پس از فقط ۳ سال و اندی در بیش از ۶۰ نقطه از جهان نمایندگی دارد!

از سویی دیگر این “جوانان” بسیار پر تلاش و با اهداف ” انسانی و خیر خواهانه یی” که تماما الهام گرفتن از “حسین” است اصرار بسیاری دارند که ناشناس مانده و حتا آدرسی هم از خود بجای نگذارند!

به راستی این گونه رفتار و به کارگیری این شیوه ها ما را به یاد چه گروه و دسته هایی می اندازد؟! اگر ” نیت خیر” است و این همه “جوان” در بیش از ۶۰ نقطه از جهان برای آن تلاش می کنند پس چرا بنیان گذاران آن خود را مخفی کرده اند؟! مگر این بنیان گذاران کیستند و به دنبال چیستند که بایستی برعکس نیروهای پیاده نظام آن “سازما ن” (آشکارا در خیابانها) در پنهان و تاریکی “عشق و علاقه حسینی” خودشان را به مردم ابراز نمایند؟!

البته شاید بتوان با نگاهی به یکی از شعارهای تکرار شده بر روی سامانه حسین کیست که فراخور مکان و نوع نمایش خیابانی بر روی پلاکاردهای این سازمان مورد استفاده قرار می گیرد به اهداف و نیات واقعی و پنهانی دست اندرکاران ناشناس این “سازمان” پی برد: در تارنمای حسین کیست این شعار بر روی زمینه یی قرمز به رنگ خون آورده شده: ” مرگ با عزت بهتر است از زندگی با خفت” (رجوع شود به عکس پیوست). تصور می کنید چه شعاری فریبنده تر از این می تواند برای استخدام نیروهای “جوان” برای عملیات انتحاری موثرتر باشد؟! آیا نیروهای افراطی اسلامی که خاورمیانه را امروزه به آتش کشیده اند و شاهدیم که با استفاده از “جوانان” هر روزه مرتکب جنایات انتحاری فجیع و خونین و غیر انسانی می شوند از این گونه ادبیات استفاده نمی کنند؟whoishussain-register

جمهوری اسلامی نشان داده که پس از ۳۶ سال استیلا بر ایران و با سودجویی از امکانات سرشار مادی و همچنین تجربه فراوان در زمینه راه اندازی و علم کردن قارچ گونه انواع گوناگون بنیادها، صندوق های قرض الحسنه، بنگاه های “خیریه” و “نیکوکاری” و صدقه و……در اساس به پول شویی و انواع و اقسام فعالیت های نامشروع و کثیف و نهایتا فرار از مالیات مشغول است و در این زمینه بسیار “ورزیده” هم شده است. بنابر این می تواند و نشان داده است که اشتیاق آن را نیز دارد تا “سازمان هایی” از این دست را بویژه در کشورهایی که گوشه چشمی هم به آنان نشان می دهند ایجاد نماید. در این رابطه کافی است که فقط اشاره ای به فهرست بلند بالایی از وابستگان و کارگزاران قبلی و حال حاضر این رژیم که ساکن کشور بریتانیا هستند کرد تا بتوان به رویش ناگهانی و قارچ گونه سازمان هایی از جنس “حسین کیست” در آن کشور پی برد. بی جهت نیست که “جوانان سازمان حسین کیست” برای نخستین بار باز هم بر سرزمین بریتانیای کبیر سبز می شوند!

بنا براین می توان به وضوح دستان جمهوری اسلامی را در تغذیه مالی و رساندن “امدادهای غیبی” به این گونه “سازمان های “خلق الساعه دید. در حالی که مردم تحت ستم ایران بر اثر سیاست های مخرب این رژیم و به گفته کارشناسان و اقتصاددانان داخلی با فروپاشی قدرت خرید (به واسطه فقر گسترده) حتا از خرید دارو و مایحتاج اولیه نیز ناتوان گشته اند و شمار کارتن خوا بها و گرسنگان در ایران به سرعت در حال افزایش است، پولها و منابع مالی به غارت رفته ملی در خارج از ایران صرف این گونه نمایش های خیابانی برای اهداف دولتی و ماجراجویانه جمهوری اسلامی می گردد.

بریتانیا و لندن همان مکانی است که هم اکنون امثال آقای مسعود بهنود که معتقد است “روشنفکر ایرانی بدون فرهنگ شیعی معنی ندارد” و آقای عطا مهاجرانی (وزیر سابق ارشاد اسلامی) در آن ساکن هستند! شاید نقل این گفتار از وب لاگ آقای بهنود در اینجا بی مورد نباشد.

نقل از وبلاگ بهنود :

“…. دکتر مهاجرانی و من می رویم برای دادن رای. دکتر به آقای کروبی رای داد و من به دیگر نامزد اصلاحات. در بیرون کنسولگری هم بیست نفری بودند که شعار می دادند. به گفته کسانی که از سال های قبل در لندن بوده اند هرگز این ساختمان باستانی در کنزینگتون چنین جمعیتی را ندیده بود. بچه های بی بی سی که برای تهیه گزارش در محل بودند گفتند بعدازظهر صف چنان دراز شده بود که دو صندوق گذاشته بودند و همچنان می آمدند. من با یکی از همبندان اوین در صف مشغول گفتگو بودیم و آن بیست نفر با فحش و فریاد از ما می خواستند که به خاطر زندانیان اوین رای ندهیم. یکیشان گفت برای مرگ جواد پوینده نباید رای بدهید. دلم برای آن بچه مظلوم جعفر پوینده سوخت. و دلم برای حسین درخشان که چهار سال قبل همراه ما آمده بود به همین محل برای دادن رای .”

پایان نقلwater--hossein

یاد کردن بهنود از روانشاد پوینده با عبارت توهین آمیزی چون “بچه مظلوم” نشانگر نگرش تفرعن آمیز وی به زنده یاد جعفر پوینده و “دلسوزی” برای وی است! پوینده ها و قربانیان قتل های زنجیره یی دلسوز لازم ندارند بلکه انتظار دارند که آگاهان جامعه و تحصیلکردگان آن بویژه آنانی که اکنون در مکانی امن و آسوده خاطر زندگی می کنند اگر به دنبال دادخواهی خون های ریخته شده آنان نیستند، حداقل این گونه خندان و سر از پا نشناخته دوباره به پای بوسی قاتلان پوینده و دیگر قربانیان نروند!

بهر روی اکنون که جامعه جهانی توانسته با بستن شریان های مالی جمهوری اسلامی و ایجاد تنگناهای غیر قابل گریز حاکمان این رژیم و سرداران سپاهی آن را مجبور به امضای قراردادی کند که آرزوهای بلندپروازانه آنان را در دستیابی به تسلیحات اتمی حداقل تا یک دهه به تاخیر اندازد، شکست حاصل از این قرارداد و اثرات شوک آور آن در داخل کشور که تضادهای داخلی رژیم و رقابتهای درونی آن را تشدید کرده، همراه با بحران های اقتصادی سهمگین در راه، رژیم را وادار کرده که به بسیج نیرو در داخل و خارج روی آورد، تا بلکه بتواند آمادگی نیروهایش را برای شوک ها و التهابات گریز ناپذیر پیش روی حفظ کند. از این روست که جمهوری اسلامی تمامی سرمایه های خود را در خیابان های خارج از کشور به حرکت در می آورد تا تحت پوشش عاشورا و ضمن نشان دادن “پایگاه مردمی” آماده باشی هم داده باشد به چند صد تن از نیروهای “خودی” برای روزهای پر خطر آینده ( برای رژیم) .

از نکات بارز دیگر دولتی بودن این نمایشات خیابانی می توان به یکسانی برخی از پرچمها و نشانه های یک شکل بر روی وانت در تورنتو که گماشتگان رژیم در حمله به سفارت خانه ها در داخل ایران نیز از آن استفاده می کنند و همچنین پوشش خبری و تصویری فوری آن در نهانخانه های امنیتی و فاشیستی رژیم چون رجا نیوز اشاره کرد ( توجه شود به زیر برخی از تصاویر )

در پایان بایستی به این نکته هم اشاره کرد که پس از انتشار نوشته روشنگر خانم الماسی چند نفر شناخته شده در پوشش های “آزادیخواهی” و یا با عنوان “شرکت گسترده هزاران نفر” در مراسم مذهبی، و یا با ژست هایی در قالب مخالفت با “تفرقه” و “خشونت” تلاش کردند تا به آبکشی این نمایش خیابانی پرداخته و آن را “مردمی” و خودجوش جلوه داده تا برای مقاصد خاص خودشان از آن بهره برداری کنند. این افراد تا بدانجا پیش رفتند که به مقایسه تعداد شرکت کننده در برنامه های بزرگداشت زندانیان و قربانیان سیاسی با این نمایشات پرداختند. غافل از این که کیست که نداند خونخواری و بیرحمی و خشونت بی حد و مرز رژیم جمهوری اسلامی است که هزینه مشارکت مردم در این گونه از برنامه ها را بالا برده و نه عدم اشتیاق آنان و اصلا مقایسه کسانی که در برنامه های سیاسی اپوزیسیون شرکت می کنند با آنانی که دنبال پلو و خورشت و الاف و … .و دریافت امکانات دولتی هستند قیاسی مع الفارق است و با نیتی خاص انجام می گیرد.

البته از کسانی که برای ماهنامه ها و مجلات بیت رهبری مقاله ارسال می کنند و یا این که در صفحه فیس بوکشان از رهبر تروریست حزب اله (شیخ حسن نصراله) حمایت می کنند و سخنرانی عاشورای این آخوند جیره خوار جمهوری اسلامی را پوشش می دهند بیش از این انتظار نمی رود. مخالفت این قبیل افراد با نوشته خانم الماسی امری بدیهی است و نشانگر گرایش آنان بوده و تلاش و کوشش آنان برای رنگ و لعاب آزادی خواهی دادن به مخالفتشان هم قابل درک است!

در اینجا توجه افرادی را که ممکن است فریب خورده و بنابر گرایشات مذهبی در این نمایشات خیابانی شرکت کرده باشند، به این گفته شیوای شاعر آزادی خوا ه ملک الشعرای بهار جلب می کنیم:

خادم شمر کنونی گشته، وانگه ناله ها
با دو صد لعنت ز دست شمر ملعون می کنند
بر یزید زنده میگویند هر دم، صد مجیز
پس شماتت بر یزید مرده ی دون می کنند