آقای شهرام تابع‌محمدی استاد مهندسی شیمی دانشگاه تورنتو، برگزارکننده‌ی جشنواره‌ی سینمایی، کارشناس سینما، هنر و سیاست است که به خاطر مقاله‌هایی با موضوعات اکثرا سیاسی و چالشی، مانند موضوعات مرتبط با کنگره ایرانیان کانادا شهره شده؛ مقاله‌هایی که گاه پرخواننده و گاه برای برخی خوانندگان هفته‌نامه‌ای مانند شهروند کانادا مرجع هستند.

آقای تابع‌محمدی در نوشته‌های اخیر خود در شهروند (که نزدیک به انتخابات هیات مدیره کنگره ایرانیان کانادا در ماه می ۲۰۱۸ منتشر شده‌اند) موضوعات مختلفی را با هم گره زده تا انتقاداتش را به هیات مدیره‌ی کنگره ایرانیان کانادا به شکلی تند و تیزتر از قبل مطرح کند. نفس ِاینکه انتقاد تند و تیز در یک جامعه‌ی دموکراتیک همراه و همگام با استفاده از حق آزادی بیان مطرح شود، امر بسیار مبارکی است که نشان از پویایی جامعه‌ی ایرانی کانادایی دارد، اما نکته‌ای در مورد یکی از ادعاها و استدلال‌های آقای تابع‌محمدی در مقاله‌شان با عنوان «کنگره ایرانیان کانادا از دیروز تا فردا» در ماه آوریل ۲۰۱۸ درباره‌ی موضوع طومار ِبرقراری روابط بین ایران و کانادا به چشم ِنکته‌سنجان برخورده که من را هم به فکر فرو برد و زمینه‌ی نوشتن این مقاله را فراهم کرد؛ باید توضیح بدهم که منظور از طومار همان  طومار  رسمی الکترونیکی است که کنگره ایرانیان کانادا با حمایت نماینده‌ی ایرانی کانادایی، آقای مجید جوهری، به صورت رسمی تقدیم مجلس کانادا کرد و توانست طی ۴ ماه، حدود ۱۶هزار امضا بگیرد که چنین استقبالی برای باهمستان ایرانی کانادایی بی‌سابقه بوده است.

ایشان در این مقاله، بدون این که مرجعی در نوشته‌شان ارائه بدهند به ویدئویی اشاره می‌کنند که حدود ۲۲۰هزار بار (تا به امروز) دیده شده است (احتمالا این ویدئو). آقای تابع‌محمدی سپس در نوشته‌شان به این رقم ِ«دیده شده» اشاره و اضافه می‌کنند که “می‌توان گفت که تقریبا همه‌ی ایرانیان کانادا آن [ویدئو] را دیده‌اند یا از آن باخبر بوده‌اند. با این‌حال، تنها ۱۶هزار نفر آن طومار را امضا کردند، یعنی ۷% آن‌هایی که ویدئو را دیده‌اند. در مورد باقی این افراد یعنی ۲۰۶هزار نفری که ویدئو را تماشا کرده‌اند، اما به هر دلیل نخواسته‌اند بیست یا سی ثانیه وقت بگذارند و طومار الکترونیکی را امضا کنند اطلاعات دقیقی در دست نداریم…. آیا با بخشی از طومار موافق و با بخش مهم‌تری مخالف بوده‌اند؟ ما پاسخ این پرسش‌ها را نمی‌دانیم. اما یک موضوع را با دقت می‌دانیم: ۹۳% ایرانیانی که ویدئوی تبلیغاتی را دیده‌اند تصمیم گرفته‌اند که آن را امضا نکنند. به کلام دیگر، هیات مدیره تنها موفق شده است حمایتِ ۷% ایرانیان [کانادایی] را به‌دست آورد.”

به عنوان یکی از خوانندگان اکثر مقالات ِمختلف ِآقای تابع‌محمدی در مورد کنگره، این نوشته‌ها معمولا نکات جالب و استدلالهای خلاقانه و اوریجینالی دارند، در کنار این نکات مثبت اما گاهی نکات مبهم، ادعاهای اثبات‌نشده و گاهی هم اشتباهات ریز و درشتی در نوشته های ایشان به چشم می خورد که به نظرم می‌شود به راحتی نادرستی آنها را نشان داد؛ اما احساس می‌کنم پس از خواندن این سطور از نوشته های اخیرشان، «خط قرمزی» در ساحتِ منطق و استدلال زیر پا گذاشته شده که با خطاهای احتمالی ِ پیشین متفاوت است. فراموش نکنیم آقای تابع‌محمدی به استناد امضای زیر ِمقاله‌ها، استاد دانشگاه و دارای مدرک فوق‌دکترای بازیافت فرآورده‌های پتروشیمی است. او به دلیل سالها کار آکادمیک احتمالا باید تا حدی با اصول ابتدایی ِعلم آمار و روش علمی ِاستنتاج ِآماری آشنا باشند. با همه‌ی اینها، در واکنش اول، من از خیر ِپاسخ دادن به مقاله گذشتم.

پس از آن مقاله، ایشان در مقاله‌ی دیگری در همان ماه آوریل با عنوان «خواهرم حجابت را رعایت کن» پیروزمندانه به “اکتشاف” خود در هفته‌ی گذشته این طور اشاره می‌کنند: «توهم بزرگ این گروه، نمایندگی اکثریت جامعه ایرانی [کانادایی] است. در نوشته‌ی هفته‌ی پیش با عدد و رقم نشان دادم که اینان در اوج موفقیت‌شان، که طومار برای بازکردن سفارت بود، با فریب موفق شدند حداکثر حمایت ۷% جامعه ایرانیِ کانادا را به‌دست آورند.»

جناب تابع‌محمدی در سومین مقالهی متوالیشان، مجددا می‌نویسند: «از سوی دیگر، همین نتایج [انتخابات هیات مدیره کنگره ایرانیان کانادا] نشان ‌دهنده‌ی درستی ِتحلیلی است که من در چندین نوشته پیشینم … ارائه داده ‌ام: این‌که ادعای نمایندگی اکثریت ِمطلق ِجامعه‌ی ایرانی [کانادایی] از سوی همسویان جمهوری اسلامی فریب بزرگی بیش نیست.»

خوب آقای تابع‌محمدی و دیگرانی که از تکنیک تکرار یک گزاره‌ی نادقیق استفاده می‌کنند باید خوب بدانند، که تکرار چندباره‌ی یک ادعا آن را صحیح نمی‌کند. بلکه آثار معکوسی هم می‌گذارد. مثل این، که منِ خواننده احساس اجبار کردم که بی تفاوتی را کنار گذاشته و این جوابیه را به نگارش در آورم.

اما مشکلِ ادعای آقای تابع‌محمدی کجاست؟ نویسنده در ادعای مرکزی‌اش چندین اشتباه بزرگ و کوچک داشته‌:

۱- اولین خطای کوچک ولی مهم نویسنده در این است که شمارش دفعاتی که ویدئوی مورد بحث دیده شده، «تا به امروز» محاسبه شده است، درحالیکه طومار الکترونیکی مذکور بیشتر از یک سال است که امضای جدیدی نمی‌گیرد. یعنی همه‌ی کسانی که پس از تاریخ ۵ ژانویه ۲۰۱۷ ویدئو را دیده‌اند از نظر آقای تابع‌محمدی مخالف برقراری رابطه یا هدف طومار بوده اند. چطور به چنین نتیجه‌ای رسیده‌اند؟!

۲-یکی از خطاهای سیستمی آماری نظرسنجی‌هایی که از طریق یک وبسایت یا شبکه‌های اجتماعی تبلیغ می‌شوند، خطایی است به نام«خطای داوطلبانه» (Voluntary Bias) که گاهی با نام Self-Selection Bias هم خوانده می‌شود. یعنی اصولا کسانی یک لینک را باز می‌کنند که پیشتر در آن وبسایت یا شبکه‌ی اجتماعی حاضر بوده و علاقمند به موضوعات مربوطه بوده‌اند یا حداقل اطرافیان‌شان آن را در شبکه‌های اجتماعی خود به اشتراک گذاشته‌اند. به این معنا شاید تعداد بیشتری باشند که با موضوع طومار (به عنوان یک فرم از نظرسنجی) موافق،  ولی اصلا آن را ندیده باشند، یا بالعکس. اگرچه نتایج بالای مشارکت‌کنندگان طومار مذکور اهمیت ویژه‌ای دارد، اما برای اینجانب واضح است که روش گرفتن نمونه از طریق یک طومار، یک روش علمی ِقابل ِاستناد نیست و خواه نتیجه‌گیریِ مخاطب ِبی‌طرف، به نفع آن هدف اصلی باشد و خواه به ضررش، خطای سیستمی برای «نمایندگی ِکل جامعه» را همراه دارد. آقای تابع‌محمدی ضمن اینکه ادعا می‌کند «هیات مدیره کنگره ایرانیان کانادا طومار را به جای خواسته‌ی اکثریت “همه‌ی” جامعه‌ی ایرانی کانادایی جا می‌زند» و برای این ادعا سندی نمی‌آورد، اما خود در عین حال با استناد به اعداد و ارقامی پرغلط (که به آن خواهیم پرداخت) می‌نویسد: «آنها توانسته‌اند حداکثر حمایت ۷% جامعه ایرانی کانادا را به ‌دست آورند.» خود چنین ادعایی هم «خطای داوطلبانه» بودن ِشرکت‌کنندگان در این فرم از نظرسنجی را نادیده می‌گیرد و تلاش می‌کند تا با «محاسبات آماریِ» پرسش‌برانگیز، قضاوتی «کل‌گرایانه» بکند که خطاست.

۳- خطای اصلی و عجیبِ آقای تابع‌محمدی در برآورد ایشان از عدد ۲۲۰هزار تماشاچی‌های ویدئوی تبلیغی است. ایشان این نکته‌ی ساده را نادیده می‌گیرند که طبق سیاستهای تبلیغی فیسبوک هر بار و در هر یکی از صفحات و گروه‌های پرشمار فیسبوک که تنها سه ثانیه بر روی این ویدئو (یا هر ویدئویی) متوقف شده باشید، فیسبوک «خودبه‌خود» ویدئو را به نمایش می‌گذارد و «یک دفعه» به تعداد دفعات تماشای ویدئو اضافه می‌کند. به عبارت دیگر این سیاست‌ها با سیاست‌های سخت‌گیرانه‌ی تبلیغی سایت‌های دیگر مانند یوتیوب بسیار متفاوت است که برای هر بار اضافه شدن به دفعات تماشای ویدئو باید اولا روی آن کلیک کرده و ثانیا حدود ۳۰ثانیه از آن ویدئو را تماشا کرده باشید.

وجود این تفاوت‌های تبلیغی توسط بسیاری از متخصصان فناوری توضیح داده شده و با یک جستجوی ساده قابل دسترسی است، اما حتی برای کسانی که با این نکات (تا این حد دقیق) آشنا نیستند، ولی کمی به ارقام ِویدئوهای فیسبوکی توجه کرده باشند، قاعدتا نباید این ارقام را «تا به این حد» جدی بگیرند، خصوصا اگر یک روزنامه‌نگار یا تحلیل‌گر جدی ِآکادمیک باشند، بویژه اگر همچون آقای تابع محمدی در موارد دیگری که تقویت کننده نظراتشان باشد حتی از جزیی ترین اشتباهات هم نمی گذرند.

البته می شود دلیل این مقایسه عجیب را حدس زد. مثلا اگر می خواستند سیب را با سیب نه با گلابی مقایسه کنند شاید مجبور بودند،  تعداد ۱۶هزار امضای این طومار را با حدود ۶۰۰ امضای طومار دیگری که در مخالفت با طومار اول در وب سایت پارلمان به جریان افتاد، مقایسه می کردند ولی نتایج آن به دردشان نمی خورد. می شود از ایشان پرسید که اگر ایشان ظرافتمندانه خود را نماینده‌ی آن ۲۰۴هزار نفر یا ۹۳% مخالف ادعایی، معرفی می کند چرا یک طومار جایگزین را در وبسایت پارلمان کانادا ارائه نکردند تا عیار نمایندگی شان مشخص شود؟ اما اینها سئوالاتی  ورای هدف این مقاله هستند. من می خواهم در این نوشته نوع و میزان ِ فاحش بودن‌ ِاشتباهات محاسباتی و آماری ایشان در چندین مقاله را تبیین کنم.

برای این کار می خواهم به آزمایش جالبی که طراحی کردم، اشاره کنم.  برای کسانی که احتمالا من را نمی‌شناسند اعلام می‌کنم که یکی از کارهایی که من به آن مشغولم، تدریس آمار در یک دبیرستان، به کلاسی با حدود ۲۰ دانش‌آموز در مقطع سال آخر دبیرستان است. به همین دلیل با خودم فکر کردم شاید این خطای آماری ایشان که از فضای آکادمیک می‌آید، برای من که به شدت با موضوع آمار سروکار دارم موضوع عجیبی بوده و شاید قضاوت من از شدت خطای رخ‌داده،  همراه با اغراق باشد، و شاید چنین خطایی آن قدرها هم واضح نباشد. برای همین تصمیم گرفتم یک آزمایش ترتیب بدهم. این موضوع را در قالب یک تست در کلاس درسم برای شاگردان کلاس ۱۲ مطرح کردم. موضوع طومار الکترونیک و اینکه آیا می‌شود به نتایج ۱۶هزار امضای آن برای نمایندگی ِ«تمام ِجامعه‌ی ایرانی ـ کانادایی» استناد کرد، بخش اول سئوال این تست بود؛ تقریبا تمام دانش‌آموزان به درستی پاسخ گفتند که خیر! چنین طوماری به علت مشارکت نکردن ِغیرتصادفی ِجمعیت زیادی از ایرانیان کانادایی نمی‌تواند قضاوتی کل‌گرایانه از جامعه‌ی ایرانی ـ کانادایی باشد.

اما در بخش دوم تست، به این پرداختم که یک استاد دانشگاه از تعداد بازدید ویدئوی تبلیغی نتیجه گرفته است که «تنها ۷٪ جامعه از این طرح حمایت می‌کنند زیرا ۹۳٪ تماشاکنندگان ویدئو آن را امضا نکرده‌اند.» پرسیدم آیا نتیجه‌ی این استاد دانشگاه تورنتو درست بوده است؟

نتیجه‌ی آزمون این بود: ۸۰٪ جامعه‌ی آماری نسبتا کوچک ِمن (دانش‌آموزان سال آخر یک دبیرستان خصوصی که تقریبا کاملا غیرایرانی بوده، ارتباطی عاطفی/ سلیقه‌ای با موضوع نداشتند) اعلام کردند که ویدئوی فیسبوک ابزار دقیق و منصفانه‌ای برای نتیجه‌گیری نیست، «زیرا هر نفر می‌تواند چندین بار یک ویدئو را ببیند!» البته ۲۰٪ باقی‌مانده هم نتیجه‌گیری آن استاد دانشگاه را غلط دانستند ولی به دلایل دیگر اشاره کرده بودند.

به طور خلاصه، بعضی از دلایل این خطا بودن بر اساس وبسایت رسمی پارلمان کانادا به قرار زیر است:

ـ ۲۲۰ هزار  View تا به امروز بوده در حالی که ۱۶هزار امضا تا یکسال پیش بوده، این یک سال در استنتاج آقای تابع محمدی نادیده گرفته شده است.

ـ ۲۲۰ هزار  View در فیسبوک به معنای ۲۲۰ هزار نفر نیست (بعضی ها ممکن است بیش از یک بار و حتی چندین بار ویدیو را دیده باشند)، در حالی که ۱۶هزار امضا دقیقا به معنای ۱۶ هزار نفر است.

ـ  ۲۲۰ هزار  View در فیسبوک توسط  همه‌ی افراد در همه جا و موقعیتی می تواند باشد، در حالی که ۱۶هزار امضا توسط کسانی انجام شده که شهروند یا مقیم کانادا بوده و هویت منحصربه‌فرد خود را احراز کرده‌اند. فراموش نباید کرد که این طومار از طریق وبسایت رسمی پارلمان کانادا انجام شده و تمام شرایط لازم در آن رعایت شده است.

ـ بسیاری از کسانی که ویدیو را دیده اند شاید مایل به امضای طومار بوده اند ولی به دلایلی از جمله «همسو با جمهوری اسلامی خوانده شدن»، یا نگرانی های دیگر ـ که البته می تواند پایه محکمی نداشته باشد ـ  (نظیر بسته شدن حساب بانکی شان) و نگرانی های دیگر از امضای آن خودداری کرده باشند.

ـ  حتما بوده اند بسیاری کسانی که متوجه این ویدیو نشده اند و این پست را ندیده اند.

ـ و …

نتیجه: از نوشته‌های متعدد آقای تابع‌محمدی در مقاله‌هایشان و فیسبوک متوجه می‌شویم که ایشان به «فریب ِمردم» بسیار حساس‌اند. البته این انگیزه‌ی تحسین‌برانگیزی است. امیدواریم که ایشان چنین حساسیتی را در نوشته‌های خود نیز به کار ببرند و تکرار اکتشاف ِآماری ایشان در چندین مقاله تنها یک سوءتفاهم ناشی از ندانستن ِپیچیدگی‌های ِعلم ِآمار باشد که برای همه، حتی یک استاد دانشگاه ممکن است رخ دهد.

به هر دلیلی که این خطا صورت گرفته باشد، من نوشتن این مقاله را لازم دیدم، زیرا من هم در حساسیت برای «فریب مردم» شریکم. به عبارت دیگر دوست ندارم، خدای ناکرده، مخاطبان نوشته‌های عموما خوبِ ِایشان، «ناخواسته» فریب بخورند.

منابع:

۱. https://shahrvand.com/archives/94715

۲. https://petitions.ourcommons.ca/en/Petition/Details?Petition=e-553

۳. https://www.facebook.com/ICCongress/videos/1588609381165745/?t=10

۴. https://shahrvand.com/archives/94944

۵. https://shahrvand.com/archives/95442

۶. https://www.facebook.com/business/help/743427195703387

۷. https://videocreators.com/why-facebook-video-views-are-misleading/

۸. https://petitions.ourcommons.ca/en/Home/AboutContent?guide=PIGuideForSignatories

*تایاز فخری عضو سابق هیات مدیره کنگره ایرانیان کانادا بین سال‌های ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ است.