درخت نخل درخت شگفتی است. هنگامی که می خواهند آن را ببرند می گویند بکشش! جنوبی ها می دانند چه می گویم. گویی این درخت از گونه های نباتی نیست! انگار موجودی شبیه آدمیزاد است! بی جهت نیست که واحد شمارش آن همچون آدمیان نفر است! نخل شاید تنها درختی باشد که اگر سرش را جدا کنی می میرد. بر خلاف سایر درختان که سرشان را که می زنی از گوشه و کنار جوانه می زنند و بار و برگشان بیشتر می شود، اما نخل نه. سرش را بریدی می میرد. این را نخستین بار از دکتر کریم مجتهدی استاد فلسفه ی دانشگاه تهران شنیدم. پیرمردهمیشه می گفت: فرهنگ مانند درخت نخل است. مهم نیست ریشه ات هزاران سال در خاک تاریخ مانده باشد. مهم این است که سرت هم سالم باشد. یعنی از شاخ و برگ تاریخی و فرهنگی ات پاسداری کرده باشی و به جامعه ات خوراک فرهنگی سالم و مناسب داده باشی تا رشد نماید و بارور گردد. تا زنده بماند. اگر فرهنگ امروز جامعه ات بیمار شد باید نگران فردای آن باشی چرا که با گذشت چند نسل امکان دارد بمیرد ولو ریشه های هزار ساله داشته باشد.

این گفته ی استاد مرا به یاد سریال خاطره انگیزی به نام” مثل آباد” می اندازد که در سال ۱۳۶۰ شمسی به کارگردانی و بازیگری زیبای زنده یاد رضا ژیان از تلویزیون پخش می شد. در تیترآغازین سریال نوشته شده بود:

 نه به شیر شتر. نه به دیدار عرب.

 و پس از آن سریال با آوازی  این گونه آغاز می شد:

درخت کهنه سالم صدهزاره/ دلم از سرد و گرم باکی نداره / بزن تیشه به جونم تا توانی / درخت زنده است تا ریشه داره

در آن زمان پای تلویزیون می نشستیم و سریال را تماشا می کردیم و می خندیدیم، اما شوربختانه  نه ما پیام آغازین سریال را می گرفتیم و نه خوشبختانه اهالی ممیزی تلویزیون! تا این که پس از سی و اندی سال دوباره نشستیم و سریال را تماشا کردیم و به حال و روز خودمان و کشورمان گریستیم. به یاد آوردیم که در این چهل سال چگونه تبرهایی که از نخل های ناخلف ساخته و پرداخته شده بودند تا می توانستند شاخ و برگ فرهنگمان را زدند و ما که از نخل های خلف ساخته شده بودیم ساز شدیم و سرگرم دف وتنبک و تار و تنبور…و از زبان  صائب تبریزی سرودیم:

آن نخل ناخلف که تبر شد ز ما نبود – ما را زمانه گر شکند تار می شویم

و این گونه بود که هشدار دکتر مجتهدی را جدی نگرفتیم و تار شدیم … تار و مار…

و اما برگردیم به داستان درخت نخل:

درخت نخل در شانزده سالگی بارور ( بالغ)  می شود و میوه (ثمر) می دهد. طول عمر و باروری درخت خرما مانند انسان حدود صد سال است. در هنگام پیری دندان نخل که به آن” توحتک ” می گویند می ریزد. اگر سر نخل در هنگام جابجایی آسیب ببیند خشک می شود و می میرد، زیرا در سر نخل ماده یی وجود دارد به نام “کج” که مانند مغز عمل می کند و زندگی نخل را کنترل می کند. اگر آب از سر نخل بگذرد مانند انسان خفه می شود و می میرد. درختچه ی نخل باید هفت سال در کنار مادرش باشد تا بتوان او را از جایی به جای دیگری منتقل کرد و نمیرد. درخت خرما دارای یک ریشه ی اصلی و تعداد زیادی ریشه های فرعی است. ریشه ی اصلی درخت خرما در یکی دو سال اول زندگی چندین برابر بخش هوایی رشد نموده ودر ژرفای زمین فرو می رود. شاید یکی از علل پایداری این گیاه به خشکی زیاد و کم آبی  عمیق بودن ریشه های آن باشد. ریشه های عمیق درخت خرما می توانند آب را بوسیله ی آوند های چوبی از سفره های آبی زیرزمینی با خاصیت موئینگی به بالا بکشانند.

 بر خلاف اکثر درختان که در برابر بادها و توفان های شدید می شکنند درخت نخل در اثر بادهای شدید تنها خم می شود. علت این موضوع آنست که تنه ی درخت نخل بر خلاف سایر درختان از بافت چوبی ساخته نشده، بلکه ترکیبی درهم بافته از الیاف فیبری و اسفنجی دارد که به جای قرار گرفتن در دوایر منظم در یک نظم پراکنده قرار گرفته اند. تنه ی اکثر درختان از حلقه های چوبی متحدالمرکزی تشکیل شده که با شمارش آنها می توان سن درخت را تخمین زد، اما در تنه ی درخت خرما چنین حلقه هایی وجود ندارد. برخی از سلولها و بافت های درخت خرما خاصیت انعطاف پذیری بالایی دارند به طوری که می توانند پس از خم شدن دوباره به حالت اولیه ی خود برگردند. این  ویژگی موجب شده که درخت خرما بتواند در بدترین شرایط آب و هوایی دوام بیاورد و خود را با  بادهای ساحلی  که در فصول خاصی از سال به توفانهای شدیدی تبدیل می شوند وفق دهد.

خرما گیاهی دو پایه است یعنی به دو صورت درخت نر و ماده دیده می شود. تنها نخل های ماده می توانند میوه (خرما) بدهند. برای میوه دادن درختان ماده بایستی تعدادی درخت نر در نخلستان وجود داشته باشد تا عمل گرده افشانی و لقاح  انجام شود. برای انجام عمل لقاح  گرده ی گلهای نر که به رنگ سفید بر سر پرچمها قراردارند بایستی بر روی مادگی گلهای  ماده که به رنگ زرد می باشند قرار گیرند. این عمل در اثر باد و یا به وسیله ی حشرات و یا  به طور دستی انجام می شود.

نخل یا  “موخ” نامی است برای درخت خرما که از گیاهان تیره ی نخلیان است. نخل زینتی گونه ی دیگری از این تیره است که تنها کاربرد تزئینی دارد و میوه نمی دهد. در لهجه ی بندر عباس و بخش بزرگی از استان هرمزگان به درخت خرما درخت “مغ” می گویند که واژه ئی باستانی است. درخت نخل همیشه یادآور دریا و خاطره ی سفرهای ساحلی است. چه در خلیج فارس و چه در دریای خزر تصویر درخت نخل در کنار دریا همراه با ماسه و موج و آسمان آبی از دیرباز در ذهن گردشگران حک شده است.

درخت نخل در ادبیات فارسینشان بخشندگی است. در شعر سعدی آمده است:

گرت ز دست بر آید چو نخل باش کریم

ورت ز دست نیاید چو سرو باش آزاد

در عهد عتیق شاخه ی نخل نشانه ی پیروزی بود. هنگامی که عیسای مسیح وارد اورشلیم می شود مردم مسیرش را با شاخ و برگ نخل فرش می کنند. نخل در اساطیر نماد قدرت است و به این قدرت هستی شناسی اعتبار می بخشد. به این معنا که نخل رو به بالا می بالد. برگ های درشتش می ریزند ودوباره می رویند. نخل نمادی از هستی است که قدیم و بی پی است.

گفت این عالم  قدیم و  بی پی  است

نیستش بانی و یا  بانی  وی است

خرما یا رطب که میوه ی نخل است میوه ایست بسیار شیرین با هسته ئی بسیار سخت و پوستی نازک و طعمی شیرین. خرما به شکل خوشه های بزرگ از شاخه های درخت نخل آویزان می شود و برگهای آن بزرگ است. ارتفاع نخل گاهی تا بیست متر یا بیشتر می رسد. به میوه ی نرسیده ی خرما ” خارک ” یا ” خرک ” یا ” کنگ ” می گویند. خرما از دوران باستان در رژیم غذایی انسان وجود داشته است. خرما یکی ازقدیمی ترین میوه های کشت شده توسط انسان بوده است. واژه ی خرما ریشه ی فارسی داشته و از زبان فارسی به زبان های هندی، اردو، ترکی، اندونزیایی، مالزیایی ویونانی وارد شده است. باستانشناسان احداث نخلستانها را به پنج هزار سال پیش نسبت داده اند. در ایران درخت نخل و خرما از دوران باستان و پیش از دوره ی هخامنشی کشت می شده است. در ادبیات ساسانی از جمله در کتاب “بندهش” از درخت نخل یاد شده است.

منابع چینی از ایران به عنوان سرزمین نخل خرما که در نزدشان به عنابپارسی و عناب هزار ساله مشهور بوده یاد کرده اند. در پایان سده ینجم میلادی نخل خرما از ایران به چین برده شده و در آنجا کشت شده است.

 در میان کشورهای اروپایی اسپانیا پیشینه ی بیشتری در کشت خرما دارد. از شاخ و برگ درخت خرما سبد و زیر انداز تهیه می کنند. از هسته خرما نان و از میوه خرما شراب و شیره ی خرما درست می کنند. مردمان صحرا هسته ی خرما را آرد کرده و از آن نان می پزند وی ا هسته ی آن را مانند تخمه بو داده و مانند قهوه از آن استفاده می کنند زیرا دم کرده ی آن بسیار مطبوع می باشد. مردمان صحرا هسته ی خرما را در آب برای چند روز خیس کرده و به عنوان یک غذای مقوی به شترهای خود می دهند.

ایران با تولید یک میلیون تن خرما در سال ۲۰۰۷ پس از مصر بزرگترین کشور تولیدکننده ی خرما بوده است. پس از ایران، عربستان، امارات،  پاکستان، الجزایر، عراق، سودان، عمان و لیبی در جمع بزرگترین تولید کنندگان خرمای جهان  قرار دارند. تولید خرما در این کشورها در سال ۲۰۰۷ نزدیک هفت میلیون تن بوده که یک میلیون تن آن یعنی یک هفتم آن در ایران تولید شده است.

درخت خرما به تیره ی نخلیان تعلق دارد که بیش از یکصد میلیون سال پیش در دوره ی “کرتاسه” ظاهر شده اند. “تریاس”، ” ژوراسیک” و “کرتاسه” سه دوره از دوران دوم زمین شناسی هستند. دورانی که هنوز دایناسورهای غیر پرنده بر زمین حکمرانی می کردند. غافل از آنکه دایناسورهای غیر پرنده ی دیگری یکصد میلیون سال بعد ظاهر خواهند شد تا نسل درخت خرما را در ایران زمین بخشکانند!

بر اساس گزارش کارشناسان بیش از دو میلیون نخل استان خوزستان قربانی آب شور ناشی از سد گتوند و سدهای دیگر شده اند. میلیونها نخل استان خوزستان نیز به علت کم شدن آب کارون و نفوذ دریا تا داخل رود اروند و به دنبال آن شور شدن آب اروند رود نفس های آخر را می کشند. کارشناسان محیط زیست می گویند در صورت عدم تامین آب لازم بیم آن می رود که تا کمتر از ده سال دیگر درخت خرما در سرزمین نخلستانها به رویایی تبدیل شود.

نخل و دریا.  دو یار دیار نخلستانها. جنوبی ها مردمانی از دیار نخل و دریا.  پر از نمادهای شاعرانه.  چه نخل که نماد قدرت است و گرما . چه دریا که نماد برکت است و آبادی. و چه سخاوتمندانه دریا  پهن می کند سفره اش را برای صیادان و جاشوها…   تا شجاعانه دل به دریا بزنند و بردارند سهم خود را از دریا. اگر نخلها از بی آبی نسوخته باشند و از تاراج  دریا چیزی برای صید مانده باشد!!

صدای باد و بوی نخل/ هوای شرجی دریاست/ سکوت اینجا صدای تو/ هوا اینجا هوای تو/ پر از تکرار این حرفم / و من تشنه ترین  تنهاترین نخل جنوبم / مثل وطنم  سوخته تنم  اهل جنوبم         (ترانه های دلتنگی – اردلان سرفراز)

*دکتر علی نیک جو، دارای دکترای پزشکی و تخصص روانپزشکی از دانشگاه اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی ایران، دیپلم هیپنوتراپی و دکترای هومیوپاتی از کالج کانادایی طب کل نگر، دیپلم روانشناسی و مددکاری اجتماعی از انستیتو استراتفورد کانادا و عضو انجمن روانپزشکان آمریکا است.