از خوانندگان
حکومت فقاهتی که نام جمهوری اسلامی ایران را برای خود برگزیده است، چه در دوران حکمرانی روح الله خمینی و چه در درازای حکمرانی علی خامنه ای، مسئله ی استبداد و آزادی در ایران را برای هر ایرانی بالغ و عاقل به روشنی مشخص کرده است. حکومت فقاهتی که بر اساس ولایت فقیه بنا شده است، یک حکومت استبدادی مطلق است. تا آن جایی که این حکومت خود را صاحب اختیار در امور شخصی شهروندان می داند. اکنون بیش از هر زمان دیگری آشکار است که کناره گیری ولی فقیه، علی خامنه ای در امر حکومت، برچیده شدن دستگاه های حکومتی در اختیار ولی فقیه از ساختار حکومت و اعلان “کان لم یکن” نمودن اصول ولایت فقیه در قانون اساسی از قدم های اولیه برای سروسامان یافتن مسایل کشور و برقراری جمهوری واقعی در کشور می باشد. به زبان روشن تر تا ولایت فقیه از ساختار حکومت در ایران حذف و کفن نشود، این وطن، ایران ما، وطن نشود.
در درازای ۴۰ سال حکمرانی حکومت فقاهتی، زنان و مردان دلیری برای برقرار شدن آزادی در کشور دست به مبارزه علیه حکومت فقاهتی زده اند. این مبارزان، یک به یک دستگیر، زندانی و شکنجه و بسیاری از آنها کشته شده اند. نام این افراد فداکار چند روزی بر سر زبان است و اکثرا با گذشت چند هفته به فراموشی سپرده می شوند. هم اکنون شماری از فعالان سیاسی در زندان ها در شرایط بسیار بد و خطرناک به سر می برند.
در حالی که اغلب شهروندان با تأسف فراوان آشنایی با نام این دلیران ندارند این فداکاران میهن، گر چه مشعل آزادیخواهی در کشور را روشن نگه داشته اند، اما چون فعالیت های سیاسی و اجتماعی آنها از پشتیبانی گسترده شهروندان برخوردار نیست، فداکاری های این دلیران نتایج لازم و مطلوب به برقرار شدن آزادی در کشور نداشته است.
شواهد نشان می دهد شهروندان ایران با وجود رنج ها و نارضایتی های فراوانی که از ظلم و فساد حکومت فقاهتی دارند، در حال حاضر، به فکر انقلاب برای رهایی یافتن از شر فقاهتی نمی باشند. بردباری در برابر سختی های زندگی و “گلیم خود از آب کشیدن” شیوه زندگی عموم شهروندان کشور در برابر ظلم و ستم حکومت فقاهتی شده است. نبود رهبری مورد اعتبار و اعتماد مردم، ترس از گرفتار شدن در چنگال حکومت، و نیز ترس از این که حکومت فقاهتی برود، چه کسانی حکومت را به دست می گیرند، دست به دست داده و توده مردم را از روبرویی جدی با حکومت برای به دست آوردن حق و حقوق شهروندی شان باز داشته است.
رهایی یافتن از شر حکومت فقاهتی، برخلاف باور عده ای، و ترس عده ای دیگر، لازمه اش نه پیدایش انقلاب و نه پیدایش هرج و مرج در کشور می باشد. چرا که با کناره گیری ولی فقیه از حکومت و برچیده شدن دستگاههای در اختیارش، هیچ دلیلی برای فروپاشی دولت وجود ندارد. همان رئیس جمهور و مجلس گذشته از غربال شورای نگهبان به مسئولیت های خود تا انتخاب دولت منتخب ملت ادامه خواهند داد.
شعار شاه باید برود در سال ۵۷، با جنبش توده شهروندان به هدف اش دست یافت. تظاهرات و اعتصاب ها در سراسر کشور باعث فروپاشی حکومت شاهنشاهی شد. کناره گیری ولی فقیه از امر حکومت هم، بدون قدم رنجه کردن توده شهروندان به میدان مبارزه ( نه لزومن با تظاهرات و اعتصاب ها در قدم های اولیه) امکان پذیر نخواهد شد. توده شهروندان ناراضی و مخالف حکومت در کشور شناخته شده می باشند. این ها شهروندانی می باشند که با انزجارشان از حکومت فقاهتی، اصلن در انتخابات شرکت نمی کنند. و نیز آنهایی که با وجود مخالفت آشکارشان با حکومت فقاهتی در انتخابات با تشویق و دودوزه بازی اصلاح طلبان صرفن برای انتخاب بد از بدتر در انتخابات سرکت می کنند. تا هنگامی که این دو گروه که در واقع اکثریت جمعیت بالغ در کشور را تشکیل می دهند، حاضر به انجام فعالیت های سیاسی- مدنی- مسالمت آمیز و غیرقابل انکار برای برکنار نمودن ولی فقیه در امر حکومت نشوند، حکومت فقاهتی به حکمرانی اش ادامه خواهد داد. مخالفت دلیرانه زنان با حجاب اجباری، نمونه بارز فعالیت سیاسی- مدنی- مسالمت آمیز و غیرقابل تفسیر و انکار از سوی حکومت فقاهتی و دست اندرکارانش می باشد.
سخن از مبارزه با حکومت فقاهتی بویژه از سوی یک خارج نشین آسان است. مردم ایران به حق از دستگیر شدن، زندان و شکنجه و مرگ به دست حکومت فقاهتی ترس دارند. این واقعیتی غیرقابل انکار است. شعار کناره گیری علی خامنه ای از امر حکومت با شرایط نظامی- امنیتی کار آسانی نیست. تجمعات و تظاهرات با شعار کناره گیری ولی فقیه از حکومت با سرکوب جدی و خونین روبرو خواهد گردید. اعتصاب های عمومی و سراسری با همین شعار هم به خاطر نبود رهبری مورد اعتبار و اعتماد مردم در حال حاضر عملی به نظر نمی رسد. مبارزات عمومی در ایران باید در مراحل اولیه اش با انجام جنبش هایی شروع بشود که اولن، اکثریت مردم از شرکت داشتن در آنها ترس و واهمه نداشته باشند.
دوم این که با انجام گرفتن آن جنبش ها پایه های رابطه و اعتماد میان مردم برای فعالیت های سیاسی برقرار گردد.
سوم این که با نبود رهبری، مردم از راه شبکه های اجتماعی با رد و بدل کردن نظرات، جنبش یا فعالینی را انتخاب بکنند و دست به کار بشوند. تماس های مردم در شبکه های اجتماعی در به راه افتادن تظاهرات سال ۸۸ عامل بزرگی بود.
بهار عربی در مصر هم با کشته شدن دلخراش یک جوان به دست نیروهای امنیتی و سپس با شیون و دعوت زنی به اعتراض در شبکه های اجتماعی به راه افتاد.
۲۲ بهمن روز پیروزی انقلاب، فرصت مغتنمی است تا ملت ایران، البته منهای جیره خواران حکومتی، با یک جنبش همگانی و سراسری در کشور، تنها با به سر بردن در خانه هاشان به علی خامنه ای بقبولانند که خواستار کناره گیری او به عنوان ولی فقیه در امر حکومت و به نوبه حذف ولایت فقیه از ساختار حکومت در ایران می باشند.
چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب”ملاخور” شده در پیش است. حکومت فقاهتی با مشکلات سخت و بی شماری در درون و برون از کشور روبرو است. وضعیت بسیار دشوار معیشت مردم در کشور آبرویی برای حکومتگران در کشور باقی نگذاشته است. طبیعی است همان گونه که علی خامنه ای در سخنرانی اخیرش اظهار داشته:” در ۲۲ بهمن ملت سالگرد چهلم انقلاب اسلامی را با شکوه بسیار، بهتر از سال های قبل برگزار خواهد کرد”، حکومت فقاهتی خواستار برگزاری هر چه بزرگتر راهپیمایی ها و تجمعات حکومتی در مقایسه با سالهای گذشته است. حکومت فقاهتی نیاز عاجل به نشان دادن پشتیبانی مردم از حکومت ظالم و فاسدش دارد.
از این رو حکومتیان خواستار شرکت هر چه بیشتر شهروندان در راه پیمائی ها و تجمعات حکومتی می باشند. شهروندان ایران فرصت دارند که عملن مخالف خواسته حکومت دست به عمل بزنند و مخالفتشان را با حکومت فقاهتی به عرصه ظهور برسانند.
حضور نیافتن شهروندان در خیابان ها، گذرها، میدان ها، مکان های تفریح، رستوران ها و پارک ها از غروب ۲۱ بهمن تا ۹ شب ۲۲ بهمن و به سر بردن در خانه هاشان بدون شک یک سوت و کوری و خاموشی مرگبار در سراسر کشور برقرار خواهد کرد.
مردم ایران با همین جنبش همگانی و مسالمت آمیز و غیرقابل انکار قادر خواهند بود انزجار و مخالفت خود از حکومت فقاهتی را به مردم جهان نشان بدهند. فراموش نشود صدها خبرنگار خارجی برای تهیه خبر در رابطه با ۲۲ بهمن در ایران می باشند.
از شعار کناره گیری ولی فقیه از امر حکومت و حذف ولایت فقیه از ساختار حکومت راه دراز و پر مشقتی در پیش است. واقعیت یافتن این شعار از بهترین راهکارها برای برقرار گردیدن جمهوری واقعی و سکولار و پایبند به حقوق بشر در ایران می باشد. با کناره گیری ولی فقیه از حکومتداری، حکومت به اختیار دولت درخواهد آمد. دستگاه های بی شمار، پرهزینه و من درآوردی زیر نظر ولایت فقیه و ارگان های وابسته به نظام فقاهتی مانند مجلس خبرگان و شورای نگهبان و این امام خمینی و آن امام خمینی حذف و از میان برداشته خواهند شد. دست سپاه پاسداران از سیاست، اقتصاد، دادگاه ها، کارهای امنیتی و زندان ها کوتاه خواهد شد. سپاه پاسداران به عنوان بخشی از ارتش زیر فرماندهی ستاد ارتش قرار می گیرد، تا تکلیف آن پس از بر سر کار آمدن دولت بعدی، دولت منتخب و واقعی مردم دولت را به دست گیرد. دولت آزادی رسانه ها، احزاب و گروه های سیاسی و اجتماعی را اعلام می دارد. دولت حاضر و ناقص و از صافی گذشته شورای نگهبان پیگیر هر چه زودتر برگزاری انتخابات برای مجلس و ریاست جمهوری می شود.
اسکلت بی روح و جان جمهوری در ایران در همین نظام فقاهتی وجود دارد. این اسکلت بدون نیاز به خونریزی و هرج و مرج در کشور، در انتظار پیدا کردن جان و روح است.