دویچه وله- جواد طالعی: فیروز گوران، با سابقه ۶۰ سال روزنامه نگاری، بهخاطر وفاداری به اصول حرفهای مطبوعات و ایستادگی در برابر سانسور حکومتی، در میان همکاران قدیمی و جدید خود از احترامی ویژه برخوردار بود.
انتشار خبر درگذشت فیروز گوران، روزنامهنگار خوشنام و قدیمی ایران در نخستین ساعات بامداد روز پنجشنبه ۳۰ خرداد موجی از اندوه در میان اعضای خانواده بزرگ مطبوعات ایران برانگیخت. فیروز گوران، با سابقه ۶۰ سال روزنامه نگاری، بهخاطر وفاداری به اصول حرفهای مطبوعات و ایستادگی در برابر سانسور حکومتی، در میان همکاران قدیمی و جدید خود از احترامی ویژه برخوردار بود.
ویژگی فیروز گوران به جایگاه خاص او در رسانهها محدود نبود. او، یکی از فعالترین و پرنفوذترین اعضای سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات در دوران پیش و پس از انقلاب اسلامی بود و در بسیاری از تلاشهای این سندیکا برای مقابله با سانسور و دفاع از حقوق صنفی روزنامهنگاران ایفای نفش اساسی کرد.
گوران از جمله در سالهای پر تب و تاب ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ که به سقوط رژیم پهلوی و انتقال قدرت به روحانیت تحت رهبری آیت الله خمینی انجامید، در عین حال که عضو هیئت مدیره سندیکا نبود، در تصمیمها و اقدامات اساسی این هیئت همکاری دائمی داشت. از جمله هنگامی که در پایان دوران نخست وزیری شریف امامی و آغاز حکومت نظامی ازهاری مطبوعات مجبور شدند برای ۶۴ روز وارد اعتصاب شوند، مسئولیت انتشار بولتن سندیکا به عنوان تنها منبع خبری موجود، به او و زنده یاد رضا مرزبان سپرده شد که در ماه دسامبر سال ۲۰۱۳ در تبعید پاریس درگذشت. آپارتمان گوران در کوی نویسندگان ایران در تمام این مدت به تحریریه بولتن خبری سندیکا تبدیل شده بود.
گوران در میان همکاران خود به صمیمیت، باورمندی و پاکیزگی ظاهری شهرت داشت. او که در سالهای نخست دهه پنجاه برای چندین سال به دلایل سیاسی زندانی شده بود، بسیار سحرخیز بود و هر روز خواه قرار به کار باشد و خواه ماندن در خانه، بلافاصله پس از بیدار شدن و شست و شوی دست و رو یا دوش گرفتن، کت و شلوار میپوشید، کراوات میزد و سر میز صبحانه به مطالعه خبرهای روز میپرداخت. گوران تا سالهای پایانی زندگی به حفظ این ویژگی زبانزد بود.
او خود تعریف میکرد که در دوران انقلاب یک روز ساعت هفت بامداد چند مامور سازمان امنیت به خانه او میریزند و او را میبینند که با کت و شلوار و کراوات سر میز غذاخوری نشسته و روزنامه میخواند. سرگروه آنها میپرسد: “قرار بود جایی بروید؟” او پاسخ میدهد: “نخیر، منتظر شما بودم !”
گوران، پیش از انقلاب و پس از انقلاب
فیروز گوران در ماههای پایان دوران شاه و آغاز حکومت اسلامی در کنار عمید نائینی و محمد قائد و چند تن دیگر که متاسفانه اسامی آنها را از یاد برده ام، عضو شورای سردبیری روزنامه آیندگان بود. او پس از توقیف این روزنامه از سوی دادستانی انقلاب بار دیگر دستگیر شد، اما این بار مدت زیادی در زندان نماند. آیندگان دیگر انتشار نیافت، گوران مدتی بعد مسئولیتی را در هفتهنامه تخصصی و موفق صنعت حمل و نقل به سردبیری عمید نائینی به عهده گرفت و چند سال در این مسئولیت باقی ماند. بعدها او هفته نامه جامعه سالم را منتشر کرد که گروهی از معتبرترین نویسندگان، پژوهشگران و دانشگاهیان آزاداندیش دوران با آن همکاری داشتند. مجله جامعه سالم به سرعت با استقبال روشنفکران و آزاداندیشان ایرانی روبهرو شد و سرانجام آن را توقیف کردند.
گوران، حتی پس از آنکه به دلیل پافشاری خود بر آزادی مطبوعات با موانع جدی برای ادامه همکاری با رسانه ها روبهرو شد، در پشت پرده نقش یک مشاور جدی و قابل اعتماد را برای همکاران قدیمی و جدید خود حفظ کرد. او ساکن کوی نویسندگان ایران و به این دلیل قادر به حفظ ارتباط خود با دیگران بود.
رضا قوی فکر، دبیر انجمن پیشکسوتان مطبوعات ایران پس از درگذشت گوران درباره او گفت: “گوران در فروردین سال ۱۳۲۰ در یک روستای مازندران چشم به جهان گشود، در ۱۷ سالگی به تهران هجرت کرد، مدتی دستفروش بود، بعد کارگر چاپخانه شد و همین کار او را با دنیای جذاب و افسونگر مطبوعات آشنا کرد. وی سپس در روزنامه های اطلاعات و کیهان کار کرد و فعالیت حرفهای خود را در روزنامه آیندگان ادامه داد تا در آنجا به سردبیری رسید”.
او در مبارزات سندیکایی برای مقابله با سانسور مذهبی در سالهای نخستین به قدرت رسیدن روحانیت شیعی در ایران نقش مهمی ایفا کرد.
گوران در شمار کسانی بود که اعتقاد داشت سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات باید در کنار پیگیری مطالبات صنفی روزنامه نگاران، از حقوق سیاسی و آزادی حرفهای آنها پشتیبانی کند. او این هدف را تا زمانی که سندیکا برقرار بود دنبال کرد. اما بهخاطر فشارهای جمهوری اسلامی این سندیکا از سال های نخست دهه ۶۰ به بعد دیگر نتوانست به کار خود ادامه دهد. در سالهای بعد، تاسیس انجمن صنفی مطبوعاتً سندیکا را در سایه قرار داد.
در دوران انقلاب، وبه دنبال خروج هوشنگ وزیری سردبیر آیندگان از ایران و مخفی شدن داریوش همایون صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن، یک شورای سردبیری پنج نفره تحریریه این روزنامه را اداره می کرد که فیروز گوران و عمید نائینی اعضای ارشد آن محسوب میشدند.
ماجرای انتشار کیهان آزاد در آیندگان
گوران و نائینی ضمن اداره تحریریه آیندگان، در دفاع از همکاران ممنوع القلم شده خود و انتشار روزنامه کیهان آزاد نیز که نویسندگان اخراجی کیهان در مرداد سال ۱۳۵۸ راه انداخته بودند، نقش مهمی داشتند. اما این روزنامه تنها یک روز در چاپخانه آیندگان به چاپ رسید و پس از هجوم ماموران دادستانی، ناگزیر شد از چاپخانههای دیگر استفاده کند، تا اینکه تنها پس از ده شماره با هجوم ماموران مسلح به تعطیل همیشگی کشانده شد.
گوران و نائینی در آستانه دهه شصت تلاش زیادی کردند تا با تشکیل “انجمن روزنامه نگاران دموکرات ایران” بدیلی برای سندیکای تعطیل شده روزنامهنگاران ایجاد کنند، اما سرکوبهای خونین پس از خرداد ۱۳۶۰ امکان گردهم آمدن را از آنها و همکاران همفکرشان سلب کرد.
فیروز گوران از جمله کسانی بود که بدون تحصیلات آکادمیک در رشته روزنامهنگاری این حرفه را بهصورت تجربی آموخته بود و در دورانی که بهعنوان حروفچین کار میکرد، تنها طنزهایی کوتاه مینوشت، اما بعدها به یکی از نخبهترین روزنامهنگاران، ویراستاران و سردبیران مطبوعات حرفهای ایران فرارویید.
انتشار مجله جامعه سالم در دهه هفتاد خورشیدی یکی از درخشانترین فرازهای کار حرفهای او بود. گوران در چندین مصاحبه با پایگاه اینترنتی “تاریخ ایرانی” اطلاعات مفیدی درباره زندگی و کار خود و تاریخ مطبوعات ایران به یادگار گذاشته است
.
عالی، بهتر از این نمیشود!
گوران، در ۷۸ سالگی با زندگی بدرود گفت. او از حدود ۱۵ سال پیش به بیماری سرطان مثانه مبتلا شده بود، اما بهرغم چندین عمل جراحی هرگز تسلیم نومیدی نشد و با روحیه پرنشاط و همچنان مصمم خود وقتی حالش را میپرسیدند، پاسخ میداد: “عالی، بهتر از این نمیشه.”
او تا همین سالهای آخر به آینده ایران نیز همچنان امیدوار مانده بود و همواره تاکید میکرد که دینامیسم تغییر در ایران بسیار بالا است و این کشور سرانجام از راههای مسالمتآمیز به شرایطی خوب و استوار خواهد رسید.
همسر و دو دختر فیروز گوران در آلمان و آمریکا زندگی میکنند و او در سالهای آخر گهگاهی برای دیدن آنها به خارج از کشور سفر میکرد، اما چنان عاشق ایران بود که همیشه میگفت زندگی در خارج از کشور را، بهرغم وجود امکانات بیشتر برای مراقبت و درمان، نمیتواند تصور کند.