بخش دوم و پایانی
شهروند- نسرین الماسی: ققنوس مجموعه ای از دانشمندان و متخصصان رشته های مختلف علمی هستند که به منظور پاسخ به یک نیاز اساسی ایرانیان گرد هم آمده اند. اولین نشست علمی پروژه ققنوس از ۳۱ می تا دوم جون ۲۰۱۹ در کانادا (تورنتو) برگزار شد. در هفته گذشته شهروند (۱۷۵۶) اولین بخش گزارش را منتشر کردیم. این هفته بخش دوم و پایانی گزارش این نشست را می خوانید:
مهندس تورج رحمانی درسومین روز کنفرانس (یکشنبه دوم جون ۲۰۱۹) موضوع “کاربرد انرژی خورشیدی برای ایران” را سخنرانی کرد. او دارای فوق لیسانس مهندسی در زمینه مهندسی برق/قدرت، دانشگاه واترلوو، کانادا ست. با بیش از پانزده سال تجربه مهندسی در پروژه های متفاوت در ایران- هیجده سال تجربه مهندسی و مدیریت در کانادا و ایالات متحده امریکا.
آمار و ارقامی که ایشان در طول سخنرانی ارائه می داد همگی مستندات International Energy Agency و “نشریه آمار تفصیلی صنعت برق ایران ویژه مدیریت راهبردی درسال ۱۳۹۷” بود ..
ایشان به انرژی نوپا یا انرژی تجزیه پذیر، بویژه انرژی خورشیدی و راههای کاربردی آن پرداخت:
انرژی نو گروه های مختلفی دارد مثل نیروهای بادی- آبی- ژئوترمال و سولار و همه این منابع در ایران در دسترس است و فقط اگر روی نیروی بادی کار شود می تواند نصف انرژی مورد نیاز را تأمین کند. نیروگاه آبی هم مورد مناسبی است و بیشترین مصرفش در کشاورزی و نیز کنترل آب های سطحی و سیلاب می باشد، که آبها را جمع آوری و ذخیره می کند و یا می تواند تولید برق کند.
در این جلسه تمرکز روی انرژی خورشیدی است و جالب است که بدانیم در هر دو دقیقه مقدار انرژی ای که از طرف خورشید به زمین می رسد معادل مصرف یک سال است. پرسش این است که ما چه مقدار از این انرژی بهره مند هستیم.
اما پیش از صحبت در مورد انرژی خورشیدی، بهتر است که در مورد وضعیت انرژی در ایران صحبت کنیم.
یک مرور کلی و سطحی از نیروگاه های موجود در ایران
– نیروگاه حرارتی در کل به ظرفیت 65428 مگاوات
– نیروگاه آبی در کل به ظرفیت ۱۱۹۳۸ مگاوات
– نیروگاه اتمی فقط به ظرفیت ۹۱۵ مگاوات
– انرژی های نو شامل بادی و خورشیدی ۷۰۶ مگاوات
کل ظرفیت در حدود ۸۰۶۰۵ مگاوات که بیش از هفتاد درصد از نوع نیروگاه های حرارتی ست و کمتر از یک درصد نیروگاه اتمی.
بدین ترتیب افزایش ظرفیت واحد های نیروگاهی کشور در سال ۱۳۹۷ به میزان ۱۸۱۱ مگاوات بوده است و ظرفیت نصب شده کل نسبت به سال ۱۳۹۶- ۲ درصد رشد داشته و به ۸۰۶۰۵ مگاوات رسیده.
توان تولیدی همزمان در پیک سال ۱۳۹۷ به ۴۸۸۳۱ مگاوات رسید که توان تولیدی نیروگاه های حرارتی با افزایش ۲% به ۴۵۰۵۶مگاوات و توان تولیدی نیروگاه های برقابی و اتمی با کاهش ۴/۵۸% به ۳۷۷۵مگاوات رسید.
سئوال این است که چرا نیروگاه های آبی و اتمی که تازه هستند و باید با ظرفیت ۸۰تا۹۰درصد کار کنند تا هزینه ای که برایشان خرج شده پولش برگردد، با کاهش ۵۸درصدی روبرو شده اند، چرا با ظرفیت کامل کار نمی کنند؟
پروژه نیروگاه اتمی بوشهر ۳بیلیون یورو خرج برداشته و برقی که این نیروگاه تولید می کند هرکیلووات ۶۸ سنت هزینه بر می دارد، در صورتی که قیمت واقعی چیزی معادل ۱۰ سنت است. با توجه به هزینه ای که برای نیروگاه اتمی صرف کردند راندمان پائین دارد و هزینه بهره برداری آن مقرون به صرفه نیست. در طول سالیان گذشته غنی سازی اورانیوم و تهیه ی آّب سنگین نه به منظور تولید برق، بلکه صرف ماجراجویی نیروی هسته ای هزینه ی بسیار گزافی را پرداخت کرده است.
طبق آمار مصرف صنایع (در سال۱۳۹۷) ۳۶۸۸ مگاوات است، یعنی تنها ۸درصد از برق تولیدی در این عرصه استفاده شده که نشان از فعال نبودن بخش صنعت در کشور است. حدود ۲۳درصد انرژی تولید شده در خطوط انتقال که اکثرا فرسوده هستند و اشباع شده اند تلف می شود.
ما چیزی حدود 6324 میلیون کیلووات ساعت صادرات برق داشتیم و میزان صادارات برق ما به دیگر کشورها چنین بوده:
حدود ۰۷ /۷۸% به عراق
حدود ۰۶/۱۱% به افغانستان
حدود۰۲ /۸% به پاکستان
صادر کرده ایم و از آن طرف حدود ۲۵۵۳میلیون کیلووات ساعت برق از کشورهای ترکمنستان و ارمنستان وارد کرده ایم. حال سئوال این است، برقی که خریدیم با چه قیمتی خریدیم و برقی که فروختیم با چه قیمتی بوده است؟ تفاوت نرخ خرید و فروش چیزی نزدیک به ۴۰۰۰میلیون کیلووات ساعت است. نرخ انرژی جهانی ۱۰ سنت است اگر ما نصف آن یعنی ۵ سنت فروخته باشیم مبلغ این انرژی ۲۰۰ میلیون دلار است. ولی تصاویری که از ایران می آید، ما می دانیم که کارگران نیروگاه آبادان چند ماهی است که پولی دریافت نکرده اند. خب این پولها به چه صورتی خرج شده. امیدوارم که برق و انرژی را مجانی صادر نکرده باشیم.
چالش بعدی این است که اکثر انرژی های تولیدی ایران انرژی هایی ست که سوخت مصرف می کند و این باعث آلودگی محیط زیست می شود و نفت و گازی که ما مصرف می کنیم باید برای نسل های بعدی هم باشد و ما حق نداریم استفاده نادرست از ذخائر انرژی داشته باشیم.
وقتی تقاضا زیاد می شود باید متناسبا انرژی برق مورد نیاز را تأمین کرد و راهکارهای بسیاری وجود دارد. در آلمان روی آورده اند به انرژی های جدید، برای این که آلودگی محیط زیست را کم کنند. بعضی کشورها پیشتاز این هستند مثل اسپانیا که از انرژی خورشیدی استفاده می کند. ایران کشوری ست که از نظر موقعیت جغرافیایی برای استفاده از انرژی های خورشیدی خیلی مناسب است.
از مزایای انرژی خورشیدی این است که همیشه در دسترس است، مثل سوخت های دیگر لازم نیست که از زمین استخراج شود- تمیز است- آلودگی ندارد- سروصدا ندارد و ۹۰درصد کشور ایران از این نعمت بهره مند است. مطلب دیگر این که در ایران ۳۰۰ روز آفتابی وجود دارد. می توان با شرایط جغرافیای ایران از مدل های مخصوص برای ایران طراحی کرد.
فرصت هایی که داریم: می توانیم مجموعی از انرژی های بادی و خورشیدی داشته باشیم و بخواهیم که به طرف استفاده از انرژی خورشیدی بروند. یکی از حسن های انرژی خورشیدی این است که نسبت به انرژی حرارتی برای نگهداری و تعمیر هزینه کمتری لازم دارند و برای تولیدشان هم سرمایه ی کمتری لازم دارند. و چون به طور کلی ایران کشور خشکی ست می توان این نیروگاه ها را در کل ایران پخش کرد.
تازگی ها در ایران مرسوم شده که از ژنراتورهای گازی استفاده شود که هزینه ی تعمیر و نگهداری آنها بسیار بالاست و سودمندی پائینی دارند. در ضمن چون ایران تحریم است نمی توانند این ژنراتورها را مستقیم از نمایندگی ها و نو بخرند. و ژنراتورهای خریداری شده از بازار بعد از چند ماه کار کردن نیاز به تعمیر پیدا می کنند و این جاست که مشکل ایجاد می شود چرا که سرمایه گذار پول گذاشته، از بانک وام گرفته اما آن قدر برق تولید نکرده که بتواند وامش را پس دهد و سودی از این سرمایه گذاری ببرد.
به عنوان نمونه به یک نیروگاه خورشیدی در حدود یک مگاوات اشاره شد که میزان درآمد ماهانه و بعد سالانه آن دیده شد.
اگر نیروگاه خورشیدی از نوع (Sun Tracking – One Axis) استفاده شود راندمان ۳۰درصد و اگر از نوع (Sun Tracking Two Axis) استفاده شود راندمان ۴۵ درصد بالا می رود.
نیروگاه خورشیدی از نوع Concentrated Solar Power (CSP) که می توان با ظرفیتهای ۱۰۰۰ مگاواتی طراحی کرد که به مراتب هزینه ی آن از یک نیروگاه اتمی کمتر است. در این نوع نیروگاه انرژی تابش شده از خورشید را به صورت انرژی حرارتی در منابع نمک مذاب ذخیره کرده و در زمانی که خورشید نمی تابد از حرارت این منابع استفاده می شود جهت راندن توربین مثل یک نیروگاه حرارتی. این مدل نیروگاه ها Dispacthable هستند و به خوبی یک نیروگاه حرارتی کار می کنند. ابن نوع نیروگاه در اسپانیا و امریکا بسیار مرسوم است و خصوصا اسپانیا پیشرو این صنعت شده است. ما هم در ایران این قابلیت را داریم و می توانیم تمام نواحی کویری و خشک ایران را از این نوع نیروگاه نصب کنیم.
مسئله ی بعدی که اشاره شد، هزینه نصب نیروگاه ها Capital Cost بر اساس ریپورت US EIA به ازای هر کیلو وات می باشد
Gas/Oil Power Plan $1000/KW
Advance Nuclear – $6000/KW
Wind-$1600/KW
Off Shore Wind – $6500/KW
Solar PV (Fixed) – $1800/KW
Solar PV (tracking) – $2000/KW
Geothermal-$2800/KW
در آخر در مورد هزینه Operation و هزینه ی تعمیر و نگهداری انواع نیروگاه ها صحبت شد.
بر اساس آمارهای موجود، هزینه تعمیر و نگهداری نیروگاههای خورشیدی نسبت به سایر مدل نیروگاه ها کمترین است. در صورتی که هزینه تعمیر و نگهداری نیروگاه های حرارتی و مخصوصا نیروگاه اتمی بسیار بالاست. نیروگاه حرارتی آلوده کننده هواست و در مورد نیروگاه اتمی نیز باید به فکر زباله های اتمی و انبار کردن آن در آینده دور باشیم.
حادثه ناشی از انفجار نیروگاه اتمی چرنوبیل که تا سال۲۰۶۰میلادی هنوز پاک سازی آن ادامه خواهد داشت، و حادثه نیروگاه فوکوشیمای ژاپن بر اثر سونامی را یادآوری کنم. ما در ایران در برابر این حوادث چقدر آماده هستیم؟ شاید بهتر باشد دید عمیق تری نسبت به کاربری انواع انرژی داشته باشیم و میزان ریسک و خطر را برای جامعه کمتر کنیم.
مدیریت ضعیف ما باعث تلفات انرژی و تلفات اقتصادی فراوان می شود. مثلا بخش خصوصی سرمایه گذاشته انرژی تولید کرده اما پولش را دریافت نکرده. در کل ایران به عنوان یک کشور مخاطره آمیز برای سرمایه گذاری خصوصی شناخته شده است.
واقعیت این است که ما نیروهای متخصص بسیاری در ایران داریم. ۴۷هزار نفر در توانیر شاغل هستند که از این ۴۷ هزار ۸۲۵۳ در رده دکترا و فوق لیسانس هستند و ما می توانیم نظرات آنها را بگیریم و اگر مشکلات دیگری هست و یا ما چیزی می دانیم به آنها انتقال دهیم. همان طور که در این دو روز در مورد نقش و اهمیت شبکه ها صحبت شده، می توانیم با متخصصان داخل این شبکه ها را راه بیندازیم.
انرژی خورشیدی می تواند کارآفرین باشد و با ایجاد شرکت های کوچکتر می شود روی آن سرمایه گذاری کرد و به این وسیله فرهنگ استفاده از انرژی خورشیدی را رواج دهیم.
دکتر رضا بهروز، دانشیار مغز و اعصاب در دانشکده علوم پزشکی تکزاس در سن آنتونیو است. او در تالیف و نشر بیش از ۶۰ مقاله پزشکی در زمینه سکته مغزی و بیماری های مغزی با همکاران دیگر دست دارد و به تازگی کتابی در زمینه عوارض سکته حاد منتشر کرده است.
موضوع صحبت او که از راه دور با کنفرانس در تماس بود، «دستیابی به امکانات بهداشتی در ایران، چالش ها و چشم اندازها» نام داشت.
هدف از این پژوهش بررسی امکانات و کاستی های درمان در ایران پسا انقلاب است. او در آغاز پیش از هرچیز یادآور شد که نظرات ارائه شده در گفتار او لزوما نظرات مرکز علوم پزشکی و درمانی دانشگاه تکزاس نیست، بلکه صرفا نظرات او را به عنوان یک آمریکایی ایرانی تبار منعکس می کند. او با تاکید بر کارایی نسبی درمان در ایران پیشاانقلاب اظهار داشت هم اکنون جمعیت ایران افزایشی دوبرابر داشته است و در پی هجوم روستاییان به مناطق شهری در دوران انقلاب، همراه با ادغام وزارتخانه های بهداشت و رفاه سرانجام در سال ۱۹۸۳ مسئولان بهداشت در ایران توجه خود را به مناطق فقرنشین متمرکز کردند.
او می گوید بخش دولتی و خصوصی درمان هر دو در عمل زیر نظر دولت انجام وظیفه می کنند. بخش دولتی بیشتر مناطق محروم را با خدمات و یارانه های دولتی پوشش می دهد و بخش خصوصی بر خدمات درمانی در سطح تخصصی و در شهرها متمرکز است. در این میان از ان جی اوهای درمانی در بخش های سرطان یا بیماری قند و غیره خبری نیست.
دکتر بهروز می گوید در زمینه درمان و بهداشت ایران دارای چهار بخش متمایز است:
– سازمان تامین اجتماعی که شامل حقوق بگیران غیردولتی است که تقریبا ۲۵ میلیون نفر را زیر پوشش دارد،
– سازمان بیمه خدمات اجتماعی که عمدتا شامل کارمندان دولت و اهالی مناطق روستایی است که ۳۵ میلیون نفر را پوشش می دهد،
– کمیته امداد که از طریق کمک های دولتی و خیریه ای بر درمان بخش های ناتوان جامعه متمرکز است نزدیک به چهار میلیون نفر را پوشش می دهد و سرانجام
– سازمان خدمات درمانی نیروهای مسلح که چهار میلیون نفر را پوشش می دهد.
از این ها گذشته بیمه های خصوصی مانند بیمه ایران یا بیمه آسیا در ساختار درمانی ایران حضور دارند که بیشتر بر درمان در زمینه های تخصصی مانند شیمی تراپی، عینک، سمعک، دندان پزشکی، جراحی های تخصصی و سونوگرافی و ماموگرافی متمرکز است.
به باور دکتر بهروز ساختار پیچیده و ناکارآمدی که همگی زیر چتر نظارتی شورای عالی بیمه انجام وظیفه می کنند دارای پیچ و خمهای بسیاری است. او این ناکارآمدی ها را به طور خلاصه چنین طبقه بندی می کند:
۱-ـ گرانی هزینه های درمان از جمله دارو
۲ ـ نبودن تکنولوژی بسامان و سوء مدیریت منابع
۳ ـ عدم دسترسی به منابع مالی برای تامین هزینه های درمان از سوی بیماران
۴ ـ پراکندگی نظام درمان در چهار بخشی که پیشتر یاد شد.
۵ ـ وجود شمار قابل توجهی از افرادی که فاقد هر نوع بیمه درمان اند، عدم پوشش ۱۰ تا ۱۵ درصد جمعیت به وسیله کمیته امداد به دلایل نامشخص.
دکتر بهروز بر این باور است که به دلیل نبودن روشی مشخص برای ارزیابی و به کارگیری تکنولوژی های نوین، هزینه و مصارف بیمه روز به روز رو به افزایش است. از این گذشته بیمارستان های خصوصی دارای قدرتی مطلقه در برآورد هزینه های بیمار اند و کمیته ناظری برای نظارت در یک نواخت سازی هزینه ها وجود ندارد.
از دیگر مشکلات و موانع که پیش پای نظام درمان و بهداشت در ایران به چشم می خورد می توان به سرانه بالای هزینه های درمان اشاره کرد که تابعی از وضعیت اقتصادی ناپایدار دولت است. بر این مورد می توان به ورشکستگی برخی شرکت های بیمه اشاره کرد که دولت را ناگزیر می کند به کمک برخی از این شرکت ها بشتابد.
از عمده ترین مشکلات بیمه و درمان در ایران می توان به این ها اشاره کرد:
– پراکندگی ساختار و منابع اقتصادی و مدیریتی آن،
– ناهماهنگی و ناهمخوانی میان بیمه خصوصی و همگانی،
– پیچیدگی و تعدد بیمه های درمانی،
– نبود راهبردهای مبتنی برشواهد و پیمانهای جهانی،
– ناکارآمدی سیستم ارجاع بیماران
دکتر نوح فرهادی در دومین روز کنفرانس با موضوع “بدهی ملی و کاهش ارزش ارز در ایران” سخنرانی کرد:
صحبت من در مورد کاهش ارزش ریال است. طبق آماری که ما از بانک بین المللی ۱۹۶۹ داریم از سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۹در زمان رژیم پهلوی ۹۲۸درصد درآمد خالص ملی ایران را افزایش دادند، در ظرف ۱۰ سال. تا انقلاب شد و جمهوری اسلامی روی کار آمد. جنگ با عراق شروع شد و ایران هزینه بسیار سنگینی را متحمل شد. ارتش محبوب ایران و تمام بچه های ایران از ایران دفاع کردند و این برگشت به این که اقتصاد ایران بعد از جنگ در دست رژیم جمهوری اسلامی قرار گرفت و کاری که خواستند انجام دادند. گروهی معتبر در آلمان که رسانه های مجازی دارند، چند سال است که دارند ایران را مانیتور می کنند و نگاه می کنند که ببینند در ایران چه خبر است؟ چه شده؟ در واقع هر دو سال یک بار گزارشی بیرون می دهند. در سال ۲۰۱۸ در اوایل می این گزارش بیرون آمد که ایران از لحاظ اقتصادی نمی تواند رشد کند و آن برمی گردد به رهبریت ایران، آن چیزی که دیروز ما صحبت کردیم. رهبر ایران.
ایران مشکلات مختلفی دارد از آن جمله اختلاس! از ۱۲۹ کشور دنیا ایران در رابطه با اقتصاد ۱۱۳مین کشور دنیاست و در رابطه با اختلاس ۱۱۵مین است. یعنی فاصله اش را با کشورهای پیش رفته دنیا ببینید چقدر است! ما به ارقام رشد ایران و درآمد خالص ملی (جی پی) نگاه کردیم تا ببینیم که رشد ایران ظرف این ۴۰ سال اخیر چه بوده و مقایسه اش کردیم با کره جنوبی، با عربستان سعودی، اندونزی و بخصوص با کشورهای عضو اوپک و میانگین رشد درآمد خالص ملی را حساب کردیم. البته رشد خالص ملی یک اشکال هم دارد و آن نوسان های بسیار و بالا و پائین رفتن های بسیار است که نشانه ی ریسک است. وقتی ما در مورد ریسک حرف می زنیم منظورمان این است که هر چقدر نوسان بیشتر باشد خطر هم بیشتر است و این نوسانات در ایران در پیوند با “جی پی” وجود دارد و باعث مشکلات زیادی برای ایران شده و در رقابت بین المللی می بینیم که ایران بالاترین ریسک و پائین ترین رشد را نشان می دهد. مقایسه کنید وضعیت ایران را با کشورهای دیگر در اوپک که مثل ایران هستند، یا بخصوص با کره جنوبی. چهل سال قبل کره جنوبی از ایران عقب تر بود و البته الآن هم کره جنوبی از لحاظ تعداد جمعیت خیلی عقب تر از ایران است. ایران ۸۲میلیون جمعیت دارد، اما کره جنوبی اگر اشتباه نکنم ۴۵ میلیون، دقیق نمی دانم اما می دانم بسیار کمتر است. و خب این سئوال را پیش می آورد که چه شد که کره جنوبی این شد و ایران عقب افتاد؟
قبل از انقلاب ایران نوسان زیادی نداشت، اما بعد از انقلاب مسائل زیادی اتفاق افتاد. مثل حمله به سفارت امریکا و جنگ که این شرایط به ایران خیلی صدمه زد. وقتی جنگ تمام شد جمهوری اسلامی شروع کرد راجع به اقتصاد ایران فکر کردن. رشد ایران در هر سال بعد از انقلاب ۲درصد بوده، قبل از انقلاب ۲۵درصد. در یک فاصله زمانی ۱۰ ساله رشد “جی پی” در ایران به دلیل نوسانات مشکل زا شد و دلیلش تحریم هاست. با کشورهای خارجی مشکل دارد، بخصوص خرج هایی که در کشورهای دیگر می کند، باعث شده که دولت ایران بدهکار شود. بدهکاری ایران از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۸ تقربیا ۱۰برابر می شود و سالی ۵۰درصد افزایش پیدا کرده. متاسفانه بدهی ایران در ۲۰۲۳ به ۳۶۹ بیلیون دلار می رسد و شما فکر می کنید خب ۳۶۹ بیلیون دلار بدهی دارد، اما این برای ایران سم است به خاطر این که دولت ایران درآمدش نفتی ست. وقتی ما درآمد نفتی داریم و این قدر نهادهای اسلامی داریم و خرج هایی که در کشورهای دیگر می کنیم، یعنی مشکلات بسیار زیاد برای جمهوری اسلامی.
در اوایل سال ۲۰۱۸ تا اواخر همان سال تقربیا به مدت ۱۰ ماه قیمت دلار در بازار آزاد نه در بازار دولتی۲۳۸ درصد افزایش داشته. وقتی آقای روحانی در سازمان ملل شروع کرد در مورد ایران حرف زدن قیمت دلار رفت به ۱۹هزار تومان اما وقتی دیگر حرف نزد دوباره قیمت دلار آمد پائین. و این نشان می دهد که ایران مشکلات زیادی دارد، به خاطر نوسانات. بزرگترین سم برای اقتصاد یک کشور این است که قیمت دلار و ارزش پول آن کشور دیده نشود و مردم نتوانند رویش حساب باز کنند. یک روز قیمت ۱۴هزارتومان و یک روز ۱۵هزارتومان و این نوسانات دائمی بود تا مقطعی که یک باره دیدیم رشدی نکرد به همین دلیل تصمیم گرفتیم که یک نظرسنجی بکنیم. بانک مرکزی ایران ارزش دلار و پول ایران را با چاپ پول و ورود طلا کاهش داده بود.
دکتر فرهادی همچنین به نهاد خانواده به عنوان یک شبکه ی قوی اجتماعی اشاره کرد و گفت که این در فرهنگ ماست و همیشه چنین بوده که اعضای خانواده در هنگام نیاز به یک دیگر کمک کنند. مادر به پسر، پسر به خواهر، پدر به دختر و… خوب وقتی که دیگر این ها نتوانند به همدیگر کمک کنند روی می آورند به پس اندازهایشان. در نتیجه نوسانات ارزی و پولی روی زندگی مردم تاثیر مستقیم دارد. مثلا اگر در ماه پیش با فلان قیمت می توانستند یک قوطی تاید بخرند الان دیگر نمی توانند. و سئوال جدی من این بود که علت گرانی را درک کنم. واقعیت این است که بچه های تحصلیکرده ایران به درستی می فهمند که چه بلایی سرشان آمده. آنها اساتید خوبی دارند، درسخوانند و نمی شود از بالا به پائین به آنها نگاه کرد. وقتی دولت قیمت دلار را عمدا پائین می آورد و به بانک مرکزی می گوید این کار را بکن این روی زندگی مردم اثر می گذارد……
لازم به یادآوری است که دکتر فرهادی در اولین روز کنفرانس هم نتایج دو نظرسنجی پروژه ققنوس را با دو موضوع “سیل” و “نافرمانی مدنی” ارائه داد، که برای آگاهی از نتایج این نظرسنجی ها می توانید به سایت ققنوس مراجعه کنید.
دکتر مراد اقبال به مسئله آب در ایران پرداخت و سخنرانی خود را این گونه شروع کرد: آبهای زمین ساخت، موضوعی جدید است که کمتر درباره آن شنیده اید.
کمبود منابع آب در ایران دو دلیل عمده دارد: اولین دلیل آن استفاده بیش از حد از منابع آبی زیرزمینی است، و دلیل دوم آلودگی بیش از حد آب به وسیله مواد شیمیایی در ایران است.
آمریکا در کالیفرنیا مشکل کمبود آب را تجربه کرده و دو راه حل برای آن یافته اند:
۱- کشیدن دو لوله بسیار بزرگ آب به این شهر برای تامین آب (این روش باستانی است و از زمان بابلی ها رایج بوده).
۲- ساخت، نگهداری و انتقال آب که قیمت این کار بسیار بالاست.
مراد اقبال چرخه آب در زمین را با نشان دادن یک اسلاید توضیح داد و گفت طبیعت بزرگترین منابع آب را ایجاد می کند.
وی نظریه های مختلف در مورد منابع اصلی آب را از زمان لئوناردو داوینچی تا امروز بررسی کرد:
آقای نوردنشولد(۱) دانشمند فنلاندی گفته که آبهای نمک دار به معادن نفوذ نمی کنند ولی آبهای شیرین به سطح زمین می آیند و جریان پیدا می کنند. این آبهای شیرین به عنوان منابع اولیه آب هستند. از همین روش در سواحل مدیترانه برای تولید آب شیرین استفاده شد. این ایده را فردی به نام ادوارد سوئز در قرن نوزدهم ادامه داد و از این آبها به عنوان آبهای جوان یاد کرد. او نشان داد که این آبها برای اولین بار توسط بشر مشاهده شده اند. دانشمند بعدی ویگل اسورث کلارک (۲) است که روش تمایز آبهای کم عمق و عمیق را کشف کرد. در آخر کتاب، اسکار مِینزر را داریم که در مقدمه کتابش استفان ریس را معرفی می کند که چاهی زیرزمینی تولید کرده که حدود شش هزار میلی گرم آب در دقیقه تولید می کرده است.
برای ارائه راه حل های کم آبی ایران می توان روی این موارد تمرکز کرد:
۱- توجه به تمام منابع آب زیرزمینی شامل روش قنات برای انتقال آن
۲- تلاش وسیع برای شناخت منابع زیرزمینی
۳- اقدامات وسیع در سطح منطقه برای نگهداری و دستیابی به منابع آب
۴- کشور را به قسمت های مختلف تقسیم کنیم و در هر قسمت در حال مشاهده و بررسی منابع آب باشیم و هر تغییر را در این زمینه ثبت کنیم. اینکار باید به طور دائم انجام شود.
قانونگذاری در زمینه استحصال، تسویه و انتقال آب باید طوری باشد که جوابگوی نیازهای مردم و حفظ محیط زیست باشد.
او در این کتاب اشاره می کند که دموکراسی تنها راهی است که می توان با داشتن آن و با اتکا به دانش فردی به مشکلات فائق شد.
دکتر هوشنگ لاهوتی استاد و پژوهشگر ارشد زیست شناسی سلولی و مولکولی و عضو کادر علمی و پزشکی دانشگاه سیدنی استرالیا است و سخنرانی خود را با عنوان “نوع خدمات بهداشتی روستاها در ایران” ارائه داد.
دکتر لاهوتی به تاریخچه اعزام اولین دانشجویان پزشکی به خارج از ایران، تأسیس دانشگاه های تهران، تبریز، مشهد و همچنین به برنامه های بهداشتی در ایران مانند برنامه واکسیناسیون آبله در سال ۹۴۲ ، تاسیس انیستیتو پاستور ایران در ۱۹۴۷ و برنامه جامع مبارزه با مالاریا در سال ۱۹۵۰ اشاره کرد.
دکتر لاهوتی ۵ ویژگی ضروری را برای خدمات پزشکی و بهداشتی به روستاییان برشمرد:
۱- قابل دسترس برای همگان باشد
۲-کیفیت لازم را داشته باشد و ارائه آن مناسب باشد
۳-خدمات پزشکی توسط افرادی که مهارت و تجربه دارند یا تحت آموزش های لازم قرار گرفته اند ارائه شود
۴-این خدمات توسط نهادی اداره شوند و دارای مدیریت منسجم باشند
۵-بین نهادی که خدمات پزشکی را به روستاییان ارائه میدهد و وزارت خانه مربوطه باید هماهنگی کامل برقرار باشد
متاسفانه باید گفت مدیریت ارائه این خدمات پزشکی و بهداشتی از بین رفته است. دکتر لاهوتی اشاره کرد که برنامه ها و خدمات بهداشتی باید از لحاظ جغرافیایی و فرهنگی مطابق با آن منطقه باشد و برای پیشبرد این اهداف باید نیروهایی وجود داشته باشد که به اندازه کافی آموزش دیده باشند.