با یاری و همراه شاعر شعرم انار است

عاشقان شعر

نگار نادر را پیرار سال ملاقات کردم.  شاعر کرد عراقی که به طور اتفاقی سال پیش سر از پاتق نویسش من در آورده بود. از شعر گفتیم شکفتیم گل از گل و دوست شدیم . تا این که امروز دوباره توانستم شعرهایی از او را با یاری ی خودش به فارسی برگردانم و با شما در میان بگذارم.                                                   مستدام باد دوستی با عشق زیبا کرباسی

از راست: زیبا کرباسی- نگار نادر

۱

وللاه

هر بار تو پیرهن آبی ات را تنت می کنی

هشتاد درصد به آب های زیرزمینی ی جهان می افزاید

۲

نه سر از سرت برمی دارم

نه سرم از تو خالی می شود

نه سرم به اصلی جز تو اعتقاد دارد

آخر این سر چرا درد نکند

۳

ببخش

کار دکترها نبود

کار دیوانه خانه هم نبود

کار من بود

این من کوچک

که تو را

به این دیوانه ی بزرگ

بدل کرد

۴

دوستانم مثل دریا سرد سرد شدند

آنگاه

دور

دور

۵

در هر جمله ای که مرده باشم هیچ مهم نیست

تن ها نمی خواهم در جمله ای بمیرم

که نام تو بر آن است

۶

من درختم

احتمال خمیده شدنم

بسی بیشتر است از شکستنم

۷

وسیله برای کشتنم در این جهان بسیار است

اما سریع ترینشان

قهقهه های توست

۸

من رودخانه ام

هیچ چیز راه رفتم را نمی تواند بگیرد

۹

کم کم دارم به دلم یاد می دهم

وقتی صدای پایت می آید

مثل جیرجیرک نپرد

۱۰

شعرم انار است

وقتی باران می خورد

خوشمزه تر می شود

۱۱

وقتی قله ای

باید مواظب همه ی احتمال ها باشی

۱۲

خنده هایت گردباد است

هیچ چیز سالم در آدم نمی گذارد

۱۳

وقتی نمی نویسم

به مزار خوشه چینی می مانم

تا چشم کار می کند

زرد

زرد

۱۴

هر کجا که نام تو باشد

دلم بدون هیچ پیش شرطی

تسلیم می شود

۱۵

تن ها زن نیستم

جمله ای ناتمامم

در عصری خونین

۱۶

نه ناگهان آن گلوله نبود

چشم های تو بود

۱۷

دلم آهن است

تا داغ نشود

نرم نمی شود

۱۸

من هزار سنگ مانند تو را

به این کوه تحویل داده ام

۱۹

فرهادهای زیادی می خواهند برایم کوه بتراشند

اما من بیستون را

تن ها به دست فرهاد خودم می خواهم

۲۰

نمی توانم حاشا کنم

که قلبم بی شمار

مرا به سمت چپ کشانده است

۲۱

تن ها دستم نیست

حتی زندگی ام کوتاه است

برای عاشقی

۲۲

مثل یک زن مردن آسان نیست