در پیوند با ۸ دی، زادروز هشتاد سالگی فروغ فرخزاد

 

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد

 

به جویبار که در من جاری بود

 

به ابرها که فکرهای طویلم بودند

forogh 

به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من

 

از فصل های خشک گذر می کردند

 

به دسته های کلاغان

 

که عطر مزرعه های شبانه را

 

برای من به هدیه می آورند

 

به مادرم که در آینه زندگی می کرد

 

و شکل پیری من بود

 

و به زمین، که شهوت تکرار من ، درون ملتهبش را

 

از تخمه های سبز می انباشت – سلامی ، دوباره خواهم داد

 

 

 

می آیم ، می آیم ، می آیم

 

با گیسویم : ادامه ی بوهای زیر خاک

 

با چشم هام : تجربه های غلیظ تاریکی

 

با بوته ها که چیده ام از بیشه های آنسوی دیوار

 

می آیم ، می آیم ، می آیم

 

و آستانه پر از عشق می شود

 

و من در آستانه به آنها که دوست می دارند

 

و دختری که هنوز آنجا،

 

در آستانه ی پر عشق ایستاده، سلامی دوباره خواهم داد