شاگردان مدرسه در صندلی هایشان آرام به معلمشان که در مورد واکسیناسیون حرف می زد گوش می دادند. آموزگار شرح می داد که واکسن ها بسیار مفید و ضروری هستند، واکسن ها موجب می شوند که ما به بیماری های عفونی مبتلا نشویم، و اگر همه مردم در زمان مناسب هر واکسن از آن استقبال کنند، علاوه بر سلامت تک تک افراد و مصونیت آنان در مقابل تهاجم اجرام بیماریزا، کل جامعه هم سلامتش تضمین می شود و جامعه گرفتار اپیدمی ها نمی شود و از میزان تلفات و مرگ و میرها کاسته می شود. برخی مردم بیهوده از واکسن ها می ترسند و از تلقیح آنها به فرزندانشان خودداری می کنند و از این راه نه تنها فرزند خود را در معرض بیماری های مهلک عفونی قرار می دهند، بلکه به کل جامعه هم ظلم می کنند. این که عده ای عقیده دارند واکسن ها تولید اوتیسم می کنند حرف بی اساسی است و به هیچوجه واکسن ها عامل عارضه اوتیسم نیستند. و ادامه داد، از آن جا که واکسن ها با سوزن تزریق می شوند برخی کودکان و حتی بعضی بزرگترها از سوزن می ترسند و به همین دلیل از واکسن فرار می کنند.
معلم در حال ادای این جملات آخری یک باره خودش دچار وحشتی مرموز شد و گرفتار سرگیجه و دل پیچه شدید شد و دیگر توان ادای کلمات را نداشت و به سختی می توانست به حرف زدن ادامه دهد! ضربان قلبش تند شد و حتی حالت غش به او دست داد.
او متحیر است که چرا دچار این وحشت است و می گوید سال هاست که گرفتار ترس هستم و نمی دانم این ترس من از کجا نشأت می گیرد؟ آیا می توانم بر آن مسلط شوم و از شر آن رهایی پیدا کنم؟
باید گفت فقط او نیست که دچار یک یا چند ترس است و تنها در امریکا در سال گذشته ۹ درصد بالغین با اقلا یک ترس زندگی کرده اند که این گروه کثیر نزدیک به سی میلیون نفری شامل افراد خانواده این مدرس هم می شود.
او می گوید علاوه بر من، مادرم و خواهرم هم از سوزن می ترسند و از محیط بیمارستان، از پزشک و از معاینات پزشکی و آزمایشگاه وحشت دارند. منشاء ترس مادر من بی اعتمادیش به دارو و درمان و طب است و به درمان های سنتی و طبیعی و گیاهی پناه برده است. به دفعات بی شمار در این زمینه با مادرم بحث کرده ایم اما فایده ای ندارد.
او عقیده دارد علت ترش کردن من و برگشت اسید معده از دهانم (ریفلاکس) به علت غذا خوردن با ولع و بد قورت دادن است و می گوید این عارضه با خوردن تخم خردل درمان می شود و نیازی به پزشک و دارو و تزریق نیست و با وارد کردن فشار بر کف پا هم این عارضه رفع می شود!
من همواره سعی کرده ام علیه این باورهای غلط او شورش کنم و با این ترس های بی اساس خانوادگی بجنگم. این سئوال همواره برای من مطرح است که آیا این ترس ها منشأ ژنتیکی دارند و به ارث رسیده اند؟
Cameron Randall روانشناس بالینی در دانشکده دندانپزشکی سیاتل دانشگاه واشنگتن روی ترس از دندانپزشکی تحقیق کرده است و نتایج تحقیق خود را در زمینه ترس از دندانپزشکی و دندانپزشک در سال ۲۰۱۶ در نشریه مجتمع دندانپزشکی و اپیدمیولوژی دهان چاپ کرده است. Randallو گروه او روی ۱۳۰۰ نفر که بسیاری از آنها با هم فامیل و خویشاوند بوده اند کار کرده اند و روی این گروه داوطلب در مورد ترس از دندانپزشکی و ترس از درد مطالعه کرده اند. از شرکت کنندگان در طرح نمونه برداری هم کردند و DNA آنان را مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که در ۳۰درصد موارد ژن، مسئول ترس از دندانپزشکی بوده است، و ۳۴درصد موارد ترس از درد هم مربوط به ژن و ژنتیکی و ارثی و خانوادگی بوده است و هفتاد درصدی که ترسشان ارثی و ژنی نبوده مرتبط به تجارت منفی آنان بوده و مثلا خاطره یک بار مته دندانپزشکی ترس از این ابزار دندانپزشکی را در آنها همیشگی و ماندنی کرده است.
در حقیقت هر دو عامل طبیعی و اکتسابی، ترس از این ابزار دندانپزشکی را در آنها همیشگی و ماندنی کرده است و هر دو عامل طبیعی و اکتسابی در ترس نقش داشته اند، و درجه ترس ارثی به طور وسیعی متغیر است. در تحقیقی که در سال ۲۰۱۳ انجام شد و در مجله “عارضه اضطراب” چاپ شد دانشمندان نشان دادند که چگونه ژن ها می توانند روی ترس ها موثر باشند. پس از بررسی ده مقاله مرتبط با این مسئله مؤلفین نتیجه گرفتند که تأثیر ژنتیک می تواند دامنه صفر تا ۷۱درصد داشته باشد. ترس های اختصاصی واقعی مانند گیر کردن در آسانسور می توانند با رویدادهای واقعی در گذشته و تجربه این مشکل ارتباط داشته باشند و به هیچ وجه ژنتیکی نباشند. از طرف دیگر ترس از خون، سوزن و تزریق تا ۷۱درصد می توانند ارثی باشند و ریشه ژنتیکی داشته باشند و کمتر مربوط به تجربه هستند.
ریشه های ژنتیکی برخی ترس ها بسیار عمیق هستند. به عنوان مثال: ترایپوفوبیا که ترس از اشیاء چرخنده مانند دستگاه قهوه ساز یا سوراخ های اسفنج است، می تواند ریشه در یک بیزاری و نفرت قدیمی از بیماری های عفونی باکتریایی یا انگلی داشته باشد. بر اساس یک مطالعه در سال ۲۰۱۷ در “شناخت و احساس” ۷۰۰ نفر را در معرض تصاویری قرار دادند که اشکال ابزار چرخنده داشتند. حدود نیمی از شرکت کنندگان گزارش دادند که ترایپوفوبیا دارند در حالی که نصف دیگر گفتند که ترسی نداشتند.
برخی تصاویر نشان دادند که یک قرمزی و جوش پوستی، تجمع کنه ها و تمرکز روی توده شکل گرفته مرتبط با بیماری یا انگل و چیزهایی مثل یک سوراخ ایجاد شده با مته روی دیوار آجری جنبه اختصاصی نداشتند و این مناظر برای هر دو گروه یکسان ناخوشایند بودند.
سایر تحقیقات به این توجه داشته اند که چگونه تجربه و اکتساب می توانند به ترس های واقعی شکل بدهند. در یک مطالعه انجام شده در سال ۲۰۱۶ که در مجله “درد” چاپ شد مولفین دریافتند که رفتار والدین در زمان کودکی فرزندانشان در مورد واکسیناسیون روی بچه ها اثر می گذارد و موجب توسعه و تثبیت ترس از واکسن در آنها می شود. به عنوان مثال این که به طور مرتب والدین به بچه بگویند “این خوب است، این خوب است” موجب افزایش پریشانی بچه ها می شود. مولف ارشد یک تحقیق به نام Rebecca Pillai Riddlel می گوید: آنچه را که داریم به صورت یک فرضیه در می آوریم، این است که ثابت کنیم آنچه را والدین بیشتر بگویند و بر آن اصرار بورزند، روی بچه ها اضطراب بیشتری ایجاد می کند و با گفتن مکرر، اضطراب خودشان را به بچه ها منتقل می کنند.”
معلم ذکر شده که خودش دستخوش ترس بود می گوید، روزهای اولیه کودکی من مقداری در هم و مغشوش هستند. من به یاد می آورم مادرم موقعی که ما را برای تلقیح واکسن می برد ترس های خودش را به ما تلقین می کرد و این خاطره من را متعجب می کند. ربکا رایدل روانشناس بالینی در دانشگاه یورک می گوید قطعا این طور است. او انتقال اضطراب والدین به کودک را شرایط متجاوز می نامد. بنابراین دیدن اضطراب و ترس والدین یکی از راه های یاد گرفتن ترس بچه ها است.
مدرس ذکر شده می گوید، غش کردن گاه به گاه من مزاحمت کوچکی ایجاد می کند و ترس های دیگر نمی توانند در سلامت من اختلال ایجاد کنند و مزاحم کار و شغل من شوند و ارتباطات من را خراب کنند.
اما برخی مردم درمان های مورد نیاز خود را برای سلامتی و زندگی سالم شان رد می کنند زیرا که ترس آنها از سوزن مانع پیگیری درمانشان می شود. و یا ترس آنها از دندانپزشک مانع مراجعه آنها به دندانپزشک برای سال ها می شود و اغلب دندان های خود را از دست می دهند. همین طور ترس آنها از پرواز و هواپیما موجب می شود آنها از ملاقات های کاری خود در مناطق دورتر صرف نظر کنند و از این راه صدمات کاری زیادی می بینند و از دیدار فامیل خود در جاهای دور نیز محروم می شوند. به این دلایل پیروزی بر این ترس ها نه تنها بسیار اهمیت دارد، بلکه حیاتی است. امکان رهایی از شر این ترس ها وجود دارد. بهترین راه درمان آنها این است که به طور تدریجی در معرض آنها قرار گرفت. این روش نتایج خوبی به دست می دهد.
راندال می گوید این موثرترین شیوه درمان ترس هاست. بخصوص برای بسیاری از ترس های خاص مانند ترس از آسانسور. محققین در مقابله با ترس ها موفقیت های خوبی داشته اند. در یک تحقیق که در سال ۲۰۱۸ انجام شده درمان با روش حقیقی- مجازی توصیه شده که مثلا ارتفاعات را به طور مجازی شبیه سازی می کنند و آن را تقلید می کنند و ترس از ارتفاع را با این روش مجازی درمان می کنند.
تحقیقی که در سال ۲۰۱۷ در مجله “افسردگی و اضطراب” چاپ شد نشان داد اشخاصی که ترس از دندانپزشکی دارند، تمرینات قلبی قبل از مراجعه به دندانپزشک از اضطرابشان می کاهد. فرد مورد بحث این مقاله می گوید: من هنوز متعجب هستم چرا راه ساده تری وجود ندارد تا من بتوانم ترسم را درمان کنم! بعضی پیشنهاد کرده اند که پرت کردن حواس انسان با فوت و فن های خاصی زمانی که در معرض ترس قرار می گیرد، اثر خوبی دارد.
او می گوید در این مورد از راندال سئوال کردم. او موافق بود و آن را راه حل قابل دوامی نامید. من هم در آخرین آزمایش خونم این راه را تمرین کردم. در مطب و آزمایشگاه ترسم را به پرستار اقرار کردم و دوتایی نیرویمان را به هم وصل کردیم تا به دشمن که همان ترس است کلک و حقه بزنیم! من توجهم را به عکس های گربه ی محبوبم که روی گوشی تلفنم داشتم متمرکز کردم و خودم را با آنها مشغول کردم، و پرستار هم در مورد سه گربه ام از من سئوالاتی می کرد و حواس من را از سوزن و خونگیری آزمایشگاه پرت می کرد. این دفعه با این که همان وحشت همیشه را داشتم اما فرار نکردم و با پرت کردن حواسم به چیزهای دیگر ترس را از مغزم دور کردم و به بدنم کمک کردم تا با شرایط کنار بیاید. ممکن است به طور کامل نتوانم ترسم را شکست دهم، اما اقلا می توانم آن را خسته و ناتوان بکنم.
نسبت ارثی و ژنتیکی بودن ترس ها به شرح زیر است:
ترس های کلی از حیوانات ۴۵تا۴۷درصد،
ترس از حیوان خاص بین ۴۲تا۴۴درصد،
ترس های موقعیتی کلی تعیین نشده و یا ترس های خاص بین ۳۲تا۳۳درصد،
ترس های پزشکی کلی ۷۱تا۷۲درصد،
ترس های پزشکی خاص ۲۸تا ۶۳ درصد،
ترس های متفرقه دیگر ۴۱درصد.
*آگاتا باکس نویسنده مستقل در مطالب مورد بحث جایگاه ویژه ای داشته است.
دکتر خسرو نیستانی متخصص علوم آزمایشگاهی بالینی