پاسخ به ۴ پرسش شهروند
افشین افشین جم- کنشگر حقوق بشر و تحلیلگر سیاسی
مبارزات اخیر مردم ایران در بیش از صد شهر علیه رژیم جمهوری اسلامی را چگونه ارزیابی می کنید؟
جنبش و یا قیام مردم این بار، به بهانه نرخ بنزین من را به یاد مثال بسیار قدیمى که ترجمه آن از انگلیسى می شود:”آخرین کاهى که کمر شتر را شکست” می اندازد. بالا بردن نرخ بنزین در واقع کبریتی بود که به انبار باروت ۴٠ ساله جنایات، فساد و خفقان حکومت به اصطلاح اسلامى زد.
مثال دیگر این که ما می توانیم اشتباهات متعددی را مرتکب و موفق نشویم، ولى رژیم کافی ست یک بار اشتباه بزرگ بکند که در این چهل سال چندین بار اشتباهاتى را کردند ولى این بار داستان همان کاهى بود که کمر شتر را شکست.
به نظر می رسد که یک نَفَر با شعور، (حد اقل در گفتگو با رسانه هاى داخلى)، در این نظام وجود ندارد که دَرک ساده ترین درس اقتصاد را بداند؛ که بالا رفتن هزینه ی انرژی مستقیما روی همه امور روزانه و معیشتى مردم اثرات تورمى دارد، و بدون استثناء بالارفتن نرخ ها را به جریان می اندازد.
با تماس هاى برون مرزى و گزارشهاى وارده می بینیم که درست روز پس از بالا رفتن نرخ بنزین، همه قیمتها بالا رفت از جمله اجاره و پیش پرداخت رهن خانه که قاعدتا کمترین تاثیر را می توان براى بالارفتن نرخ بنزین بَر آن تصور کرد. البته در هفته ها و ماه هاى پیش رو اثرات افزایشى بیشترى را شاهد خواهیم بود و این گونه است که این جنبش و یا قیام، نه تنها باقى خواهد ماند، بلکه شدت نارضایتى، فقر و گرسنگى افزایش خواهد یافت. نظام راه حلى جز نوشیدن یک کوزه بزرگ زهرو یا تغییرات اساسى مقطعى مانند تغییر کامل قانون اساسى و زیر مجموعه آن و خروج خامنه اى از سیاست براى جلب مردم و مشارکت در بازسازى حکومت چاره دیگرى ندارد. سوریه ای کردن ایران را که جمهورى اسلامى تجربه هاى فراوانی در این زمینه دارد، جامعه جهانى تحمل نمی کندٍ. ضمن این که ساختار جامعه ایران اجازه چنین حرکتى را به نظام نمی دهد؛ که این خود بحثى است جداگانه.
بهر روى، عدم درآمد از فروش نفت و برخى مشتقات نفتى، هزینه ها و تعهدات مالى سرسام آور نظام به گروه هاى تروریستى، نیابتى و بودجه هاى هنگفت به حوزه های دینى، چنانچه این کمکهاى سخاوتمندانه قطع شوند، “ارادت” واقعى تروریست ها به خامنه اى و قاسم سلیمانى را نشان خواهد داد! یعنى آنها هم مانند مردم ایران زیر خط فقر قرار خواهند گرفت و عبودیت آنها کم و یا از بین خواهد رفت. در حقیقت هم اکنون این وضعیت را در لبنان، عراق و دیگر مراکز نفوذ جمهورى اسلامى می بینیم و این ضعف در واقع “ایزوله” شدن جمهورى اسلامى را تا حّد نابودى پیش می برد. ( قطع دستان و پا هاى هشت پا= اختاپوس).
نکته مهم دیگر این که، مردم، آنهایی که هنوز کمى با شَک و شبهه نگاهى مثبت به نظام اسلامى داشتند، به وضوح به ذات و ماهیت جنایتکار این لباس پوشان به سبک پیغمبر را بیشتر و بهتر می شناسند. (توجه خوانندگان این نوشته را به حذف شعار هاى الله اکبر در تظاهرات جلب می کنم.)
تفاوت این دور از مبارزات با گونه های پیشین چیست، و چرا به نظر می رسد که بیشتر امیدوارانه است؟
در تظاهرات و ناآرامى هاى گذشته، هنوز طبقه متوسط سرخوردگى و فشار کامل اقتصادى را حس نکرده بود، این بار با گران شدن و تداوم ارزش قیمت دلار در مقابل تومان، قیمتها کماکان بالا و بالاتر رفتند، و در مجموع غیر از افزایش هزینه هاى اساسى و روزانه، کم کم هزینه هاى خدماتى و جَنبى، حتى سنگ پای وارداتى از چین هم شامل شد!
این مثال را بَر آن آوردم که این بار تورم و افزایش قیمتها، زنجیروار سیر صعودى خود را نسبت به دیگر محصولات نشان دادند.
تفاوت دیگر در این قیام، کشتار بیرحمانه مردم بیگناه است که مشخصا نشان می دهد مزدوران، به قصد کُشت، یعنى از کمر به بالا تیراندازى می کردند. به عبارتى دیگر، دستور این گونه بود که حّداکثر ترس و خسارات را در کمترین زمان براى خاموش کردن قیام ایجاد کنند و قطع کامل اینترنت جزو همین سناریو بود. ولى این کم خِردها نمی دانستند که عکس ها و ویدیوها بزودى، با و یا بى راه اندازى اینترنت وارد بازار رسانه هاى جهانى خواهند شد که به نظر می رسد، عمق فاجعه نه کاملا منعکس و نه به درستى تفهیم مردم داخل و خارج از ایران شده. این کشتار و حمله ی وحشیانه و غیرقابل تصور به زخمى ها و زندانیان که شاید اکثرا از طبقه گرسنگان و محرومان هستند، رشته دراز و عمیقی خواهد داشت.
به نظر شما ایرانیان بیرون کشور علاوه بر تظاهرات خیابانی چه کمک هایی می توانند به مردم ایران در مبارزه آنها برای احقاق حقوقشان از نظام جمهوری اسلامی بکنند؟
جمهورى اسلامى توانست تا زمانى، با فریب دادن مردم، چه در داخل و چه در خارج، با آن عمامه ها و ریش ها و ظاهر مردان خدا باور، تا امروز هر نیرنگى را بخورد آدم و عالَم بدهد. ولى اکنون دستشان در همه مراحل، از خدعه ها، پنهانکارى هاى اتمى، و اکنون کشتار مردم و …. براى همگان رو شده و اکنون در بن بَست واقعى، هم از نظر مردم داخل و هم کشورهاى خارج قرار گرفته اند.
یادآورى این که اروپا و دیگر شرکاى سابق تجارى جمهورى اسلامى فهمیده اند که اوضاع مانند سابق نیست و این حکومت دیگر نمی تواند شریک مناسبى باشد. برخلاف آنچه ظریف و خامنه اى می گفتند که رأى مردم را به عنوان پشتوانه دارند پایه هاى رژیم سست است و در حال ریزش و فروپاشى ست.
یادآورى این که کارخانه هاى سازنده اجناس به مقصد ایران بیش از ٨٠٪ از کار افتاده اند، پس بهتر است این مشکل، که باعث آن همین حکومت است را دیگر یارى ندهند. حداقل براى رفع بیکارى شهروندانشان چاره بیاندیشند (ویدیو و عکسها در رسانه ها شهروندان کشورهاى دمکراتیک را به شدت نگران می کند و این فشار مضاعف بر سیاستمداران می گذارد). موضوع دیگر، داشتن آلترناتیو در هنگام سقوط جمهورى اسلامى است که فکر می کنم، همانگونه که رژیم رو به اضمحلال و افول می رود، آلترناتیو و یا شوراى رهبرى جاى خود را پیدا خواهد کرد. بدون شک و تردید، زمان هاى سختى را در پیش داریم ، ولى ناچاریم این مسیر را یک بار براى همیشه برویم.
نقش و وظیفه نیروهای اپوزیسیون ایرانی در خارج و داخل کشور در این برهه حساس چیست؟
نقش ایرانیان خارج از کشور در آگاهى رسانى به رسانه هاى بین المللى، آگاهى رسانى به داخل از طریق رسانه هاى فارسى زبان، آنچه را که از صدا و سیما و امام جمعه ها نمی شنوند، و نشان دادن راهکارهایی که می توان از این طریق به آنها پیشنهاد کرد.
دیگر، لابیگرى، تماس رو در رو با افراد با نفوذ، و مؤثر در سیاست خارجى کشور ها، تماس مداوم با رسانه هاى مردمى کشورهاى محل اقامت که این می تواند فشار مردم به سیاستمداران را افزایش دهد و چنانچه سازمانهایى بتوانند با جمع آورى پول به خانواده هاى زندانیان سیاسى و افراد نیازمند کمک کنند که البته در گوشه و کنار برخى از خیرخواهان کمک هایى خصوصى را سالهاست انجام می دهند، ولى این نوع کمک ها باید سیستماتیک و با برنامه و هدفمند باشند و این عمل می تواند به جنبش و براندازى کمک بسیار مؤثری بکند . موضوع کمک مالى به داخل، که خود مبحث بزرگى است ، می تواند فروپاشی، با حضور گسترده ی کارمندان و طبقه ی زحمت کش را سرعت بیشترى دهد.