امیر کسروی

پرسشی که پس از سرنگونی پرواز ٧۵٢ اوکراینی، مشغولیت ذهنی همه ما شده این­ است که چرا ایران فضای ناامن را برای پروازهای مسافری باز نگه ­داشت؟ آیا این پرسش بنیان قانونی دارد؟ مسئولیت به عهده کدام نهاد است؟ و بالاخره عدم پای­بندی به قوانین بین ­المللی پرواز، آیا جرمی قابل تعقیب است؟ آیا دولت ایران می­تواند از دادن جعبه سیاه به دولت­های ذینفع، خودداری کند، و در آن صورت این روند­ به کجا می­کشد؟

منظور این نوشتار یافتن جوابهای فنی و حقوقی به این پرسش­هاست. آیا  ایرانیان خارج از کشور توانائی و خواست آن را دارند که از طریق دادگاه­های عدالت بین ­المللی مجرمین را به­ پشت میز محاکمه بکشانند و چگونه؟

در اینجا تکیه اصلی من روی دو سانحه دلخراش­ است، یکی سانحه اخیر که داغ آن در دل مردمِ چهارگوشه جهان هنوز تازه است و دیگری سانحه فراموش شده ­ی پرواز ۶۵۵ ایران­ ایر در ماه ژوئیه ١٩٨٨ به­ خلبانی محسن رضائیان، ٣٧ ساله، خلبانی حرفه­ ای، مودب و مهربان که با ٢٨٩ سرنشین دیگر، جانشان را از دست دادند.

سازمان بین ­المللی ایکائو، که قانون­گزار صنعت هوائی دنیا و بخشی از سازمان ملل است، با وضع قوانین لازم­الاجرا برای حمایت از ایمنی و امنیت پروازهای مسافری، دولت­هائی را که امضا کننده و عضو این سازمان هستند، ملزم می­کند که از طریق سازمان­های دولتی کشورهای عضو، این قوانین را مو به­ مو به­ اجرا درآورند.

ایران از اعضای قدیمی این سازمان است و سازمان هواپیمائی کشوری ایران، مسئول بلافصل نظارت و اجرای این قوانین است.

تاریخچه قوانین موضوعه مربوط به­ مناطقی که امنیت پرواز و ایمنی مسافران در آن مورد شک باشد بدین قرار است:

 در سال ٢٠١۴، شورشیان مورد حمایت روسیه که به ­سلاح­ها و موشک­های روسی مجهز بودند، یک هواپیمای مسافری مالزی را در مرز شرقی کشور اوکراین در ارتفاع ٣٣٠٠٠ پائی، با ٢٩٨ سرنشین سرنگون کردند.

دولت اوکراین پرواز روی آن منطقه جنگی را تا ارتفاع ٣٢٠٠٠ پائی ممنوع اعلام کرده بود و این هواپیما پروازش براساس این ممنوعیت، قانونی بود. در همین زمان شرکت­های هوائی دیگر، مثلا شرکت استرالیائی، مسیر پروازهایش را بشکلی تغییر داد که از این منطقه بیش از ۵٠٠ کیلومتر فاصله داشت.

به علت این حادثه ناگوار، سوای جنجال­های سیاسی در حول و حوش این سانحه، سازمان ایکائو، قوانین مربوط به ­پرواز در نزدیک و یا روی مناطق خطرناک را که در سند ١٠٠٨۴ تنظیم شده بود، بازنگری کرد. و در سال ٢٠١٨ پس از کنفرانس­های بین ­المللی متعددی با هم­کاری شرکت­های هوائی بازرگانی، مواد اصلاحی جدیدی را برای مدیریت و جلوگیری آتی حوادثی مشابه، به آن افزود. ایران به عنوان عضوی از ایکائو، ملزم به رعایت این قوانین است و متولی آن سازمان هواپیمائی کشوری ایران می­باشد.

جلد شهروند شماره ۱۷۷۶

این سند ۶۴ صفحه ­ای دارای چهار فصل است. در فصل دوم، ریسک موشک­های زمین به­ هوا محمل اصلی این سند است. و سپس تاریخچه تهدیدها، خطرات عمدی و غیرعمدی و حمله موشکی را پوشش می­دهد.­

فصل سوم به ­نقش کشورهای متبوعه که متولی فضای پرواز هستند می­پردازد و وظائف قانونی دولت­ها و سازمان­های هواپیمائی کشورها را مشخص می­کند

و در فصل چهارم، به­ چرخه ارزیابی خطر، جمع ­آوری اطلاعات مربوطه، بررسی خطرات، شناسائی خطرات، ارزیابی خطرات و نقش کشورها می­پردازد.

 این سند، در ضمیمه ١١، در ۳.۱.۴، تصریح دارد که مسئولیت به کارگیری ابزار و شیوه­های مورد لزوم برای ایمنی پرواز در مناطق مورد تخاصم برعهده سازمان هواپیمائی کشوری است.

در فصل سوم بخش ۳.۱.۸، سازمان هواپیمائی کشورها را ملزم می­کند که با نهادهای نظامی همآهنگی­های لازم را برای امنیت فضا و ایمنی پروازهای مسافری برقرار کنند، کارکنان مربوطه را در جریان پروازهای مسافری قرار دهند، شماره پروازها و شماره شناسائی آنها را برای کارکنان نظامی مشخص نمایند، علائم خطر لازم را بوجود آورند و بالاخره، در صورت لزوم، مناطق ممنوعه را تعیین و به دایره عملیاتی شرکت­های هوائی ابلاغ کنند.

همه می­دانند که در فضای متشنج سیاسی، جمهوری اسلامی برای انتقام­جوئی و با نقشه قبلی، بیش از یک دوجین موشک را آگاهانه در ساعت ٢ و پانزده دقیقه صبحگاهی به کشور مجاور هدایت کرد. سازمان هواپیمائی کشوری آمریکا، اف­ اِی‌ اِی و جامعه اروپا، یک­ساعت بعد، پرواز هواپیمای مسافری را در فضای ایران نا­امن خواند و دستور داد که هیچ هواپیمای بازرگانی وارد فضای ایران نشود. سه هواپیمای انگلیسی و  یک هواپیمای کانادائی بلافاصله مسیر پروازشان را تغییر دادند تا از فضای ایران عبور نکنند.

دولت ایران و همه دنیا مستظهر بودند که درصورت هر نوع انتقام­جوئی از طرف دولت ایران، کشور آمریکا متقابلا ۵٢­ مرکز از پیش معین شده را بمباران خواهد کرد. یعنی فضای ایران برای پروازهای بازرگانی امنیت نداشت. و مردم ایران دوران سختی را در انتظار بودند. با وجود این، جمهوری اسلامی، آگاهانه، فضای کشور را بخطر انداخت، و با وجود همه ریسک­های موجود، سازمان هواپیمائی کشوری، به ­هیچ­یک از مفاد سند ١٠٠٨۴ وقعی نگداشت. از ساعات نیمه ­شب تا ۶ و ١٢ دقیقه که پرواز اوکراینی ٧۵٢ انجام گرفت، ۶ پرواز دیگر از فرودگاه خمینی پرواز کردند و دقیقا مسیر مشابهی را پیمودند. ولی پرواز اوکراینی مورد اصابت دو موشک زمین به­ هوا قرار گرفت. آقای عابدزاده، رئیس سازمان هواپیمائی کشوری ایران که مسئول امنیت پروازهای بازرگانی­ست، هیچ عکس ­العملی نشان نداد. وی تا بیش از ۴٨ ساعت پس از سانحه پرواز ٧۵٢، آگاهانه و یا سهوا، این سرنگونی با موشک زمین به ­هوا را انکار کرد و به ­دنیا که با شگفتی در انتظار علت سانحه بودند دروغ گفت.

این نشان می­دهد که سازمان هواپیمائی کشور ایران، به تبع از دولت ایران، توانائی و صلاحیت حفظ امنیت و ایمنی پروازهای بازرگانی را در ایران دارا نیست.   

سازمان هواپیمائی کشوری ایران روی علل واقعی سوانح هوائی متعدد داخلی در چهل سال گذشته، شفافیت نداشته و به ­بهانه تحریم، قوانین استانداردهای پروازی را رعایت نکرده. ولی این­بار، کشورهای دیگری هم عزادار شدند که ارجحیت تأمین جانی، سلامت و منافع اتباعشان تنیده در فرهنگ حکومتی­شان است. این کشورها به ایران فشار آوردند که در کمیسیون بررسی سانحه مشارکت کنند. قانونا، ایران چاره ­ای جز پذیرش درخواست آنها نداشت. حضور فعال کشورهای ذینفعی چون کانادا، سوئیس و کارخانه سازنده هواپیما، که دارای صلاحیت علمی، دانش حرفه­ای و تجربه فنی در بررسی بی­غرضانه سوانح هوائی هستند، شرائط خفقان­ آوری را برای دولت ایران بوجود آوردند. چون با دسترسی به بدنه و ابزار باقی­مانده و جعبه ­های سیاه، این گروه با ابزار دقیق اندازه­ گیری، می­توانستند برخورد یک شئی خارجی و یا ذرات باقیمانده ذرات منفجره روی بدنه ی منهدم هواپیما را ردگیری کنند. مسلما در شرائط نامتعارف آن روز، گروه متخصص خارجی در ارزیابی­های خود، ارجحیت ویژه­ای برای احتمال انفجار در داخل و یا برخورد یک شئی خارجی به­ هواپیما قائل می­ شدند. شاید به همین دلیل سپاه با دستپاچگی، در یک نمایش تلویزیونی، با دورغ­پردازی­­های کودکانه، رسما اعلام کرد که هواپیما را با موشک هدف قرار داده و تلاش کرد که پرتاپ موشک را یک اشتباه غیرعمد به دنیا بقبولاند.

ولی واقعیت این­ ا­ست ­که این­بار دولت ایران برخلاف سوانح قبلی، هم­ جوابگو بود و هم راه فرار از واقعیت و سرپوش گذاشتن روی حقایق برویش بسته بود.

چگونه در میان چند هواپیمائی که با برنامه پروازی معین، پروازشان را با اجازه سازمان هواپیمائی کشوری ایران، در آن شرائط نابسامان، آغازیدند، و همگی زیر پوشش راداری سازمان هواپیمائی کشوری ایران قرار داشتند، هواپیمای اوکراینی، شش دقیقه بعد از پرواز به زمین برخورد کرد؟ شواهد موجود از طریق ثبت این واقعه توسط شهروندانی که صدای انفجار موشک اولی را شنیده بودند و موفق به فیلم­برداری موشک دوم شدند، و آن را پخش عمومی کردند، و آنها تبدیل به ­سندی کمکی و غیرقابل انکار برای تشخیص علت سانحه شدند.

شلیک موشک زمین به هوا، تصادفی یا اشتباهی انجام نمی­شود. این شلیک به قصد نابودی، با آگاهی افرادی، به فرمان و به دست شخصی انجام گرفته. افرادی که مأمور اجرای این فرمان هستند، آموزش دیده هستند و می­توانند به راحتی، بین یک هواپیمای مسافری با هواپیمای جنگنده و یا موشک کروز، تفاوت قائل شوند.

اشتباهی در کار نبوده، سازمان هواپیمائی کشوری قوانین بین­ المللی را زیر پا گذاشته و به آن بسنده نکرده، و سپاه که آتش به ­اختیار است، هواپیمای مسافری را با سرنشینان آن نابود کرده. چرا؟

کشور ایران باید در پشت میز محاکمه در دادگاه­های بین ­المللی جوابگو باشد. این جنایت آگاهانه، بنظر من، آغاز یک پایان­ست، پایانی دور و یا نزدیک. چون از دیدگاه داخلی، جمهوری اسلامی بزور کشتار و زندانِ شهروندانش تاکنون دوام آورده و از نظر دیدگاه خارجی، جدا از کشمکش­های سیاسی بین دولت­ها، عدم کفایتش را در مدیریت کشور به مردم دنیا نمایان کرده. در تاریخ صنعت هوائی در دنیا، هیچ کشوری تا به ­امروز، یک هواپیمای مسافری را که خودش مسئول امنیت و نگهبان ایمنی آن است، در فضای خودش با موشک خودش سرنگون نکرده است.

حال به ژوئیه ١٩٨٨، به دوران جنگ ایران و عراق، برفراز و روی آبهای خلیج فارس، بر می­گردیم. پرواز ایران ­ایر شماره ۶۵۵ از بندرعباس به دبی. در آن ­زمان، خلیج ­فارس محل درگیری سه متخاصم بود. ایران از یک طرف، و عراق و آمریکا از سوی دیگر. ایران در حالی که با عراق می­جنگید، در خلیج فارس رو در روی آمریکا قرار گرفته بود که در صدد مراقبت از گذر کشتی­های نفت­کش از خلیج ­فارس بود.

ایران برای جلوگیری از عبور کشتی­ها، خلیج فارس را مین­گزاری کرده بود. در سال ١٩٨٧، یک­ جنگده عراقی، به نیت حمله به ناوچه­ های سهند و یا سبلان، کشتی جنگی فرای گِیت آمریکائی را به­ موشک بست و ٣٧ آمریکائی به­ قتل رسیدند.

چند ماه بعد کشتی جنگی آمریکائی یو اس اس ساموئل، با یکی از مین­های دریائی که توسط ایران کارگزاری شده بود، برخورد کرد و تا غرق کامل پیش ­رفت.

قایق­های سریع­ السیر جنگی ایرانی برای کشتی­های نفت­کش عراقی، شبانه روز، مزاحمت بوجود می ­آوردند. و بین آنها و کشتی­های جنگی آمریکائی که حامی نفت­کش­های عراقی بودند، جنگی تمام عیار در جریان بود که جزئیات آن منتشر شده است. فضای خلیج ­فارس، محل درگیری شبانه ­روزی این سه دشمن بود.

در این شرائط متشنج، سازمان هواپیمائی کشوری ایران هیچ محدودیتی برای پروازهای ایرانی به کشورهای ساحل جنوبی خلیج فارس برقرار نکرده بود. این شیوه برخلاف قوانین مندرج در سند ١٠٠٨۴ ایکائو در مورد مناطق جنگی بود.

 در همین شرائط خطرناک بود که هواپیمای مسافری ایران­ایر در روی خلیج­ فارس و در فضای ­ایران مورد حمله موشکی از سوی کشتی وینسنس قرار گرفت و هواپیما با ٢٩٠ مسافر در فضا تکه­ تکه شد و همه سرنشینان آن جان باختند.

دولت آمریکا در وحله اول منکر این سرنگونی شد، ولی پس از یک­ساعت، آن را پذیرفت. مراحل سیاسی این ماجراجوئی  بکنار، از نظر حقوقی و فنی، ایران به دادگاه عدالت بین­ المللی شکایت برد. آمریکا، خارج از دادگاه توافق کرد که مبلغ ۱۳۱.۸ میلیون دلار غرامت بپردازد. به ­سرنشینان این پرواز، آنها که نان­ آور بودند هریک سیصد هزار دلار و غیر دستمزد بگیران مبلغ ١۵٠٠٠٠ دلار پرداخت شد.

شرحی در مورد ٧٠ میلیون دلار مابقی پرداختی هرگز داده نشد. ولی قیمت دست دوم یک ایرباس ٣٠٠، در آن دوران حدود ٧٠ میلیون دلار تخمین زده شده بود.

در همین سال، در انفجاری که در هواپیمای ٧۴٧ پان­امریکن، پرواز شماره ١٠٣ بوقوع پیوست، هواپیما در آسمان منهدم شد. پای کشور لیبی به میان کشیده شد، دولت لیبی توافق کرد که به هر مسافر، علی­رغم سن و جنسیت، ١٠ میلیون دلار تحت شرائطی سیاسی بپردازد. کل مبلغ پرداختی کشور لیبی ۲.۷ میلیارد دلار برای ٢٧٠ مسافر بود.

پرداخت مبالغ ریز یا درشت، در غیرانسانی بودن از بهره­وری هواپیماهای مسافری برای مقاصد سیاسی یا تروریستی نمی­کاهد.

لازم به­ توضیح ا­ست که سانحه ­­ی عمدی به دست گروه­ها و دولت­ها بسیار نادر است و در آمار کلی مربوط به ایمنی پروازهای بازرگانی، تاثیر چندانی ندارد. ولی هریک از ما در زمانی و به ­نحوی مسافر هواپیماهای مسافری هستیم، به­ حق، خودمان را در آن هواپیما و در صندلی هرکدام از آن مسافرین حس می­کنیم. و دلسوزی برای بازماندگان سانحه به ضایعه­ ای جهانی تبدیل می­شود.

نیت اصلی نویسنده نشان دادن قانون ­شکنی بین­ المللی دولت ایران در دو مورد از سرنگونی هواپیما در ایران بود که در هر دو مورد دولت ایران دست­هایش قانونا آلوده ­ست، اگرچه این دو ضایعه به دو گونه متفاوت صورت گرفته باشد.

پرتاب موشک زمین به ­هوا به ­یک هواپیمای مسافری، مقوله متفاوتی­ ست که باید به­ آن جداگانه پرداخته شود.

برای جلوگیری آتی از چنین قانون­شکنی­ه ا، بی ­توجهی و یا بهره­ جوئی­های دولت از جان شهروندان کشور، باید دولت ایران توسط گروه­های حقوق­دان و حرفه ­ای، به دادگاه کشیده شود و جوابگو باشد تا دستش از کشتار مردم بریده شود.

سازمان ملل و ایکائو، باید در این موارد نقش اجرائی داشته باشند.

سازمان­های هواپیمائی کشوری جامعه اروپا و آمریکا، بسیاری از کشورهای دیگر، در این موارد به شرکت­های هوائی کشورشان با سرعت دستورالعمل صادر می­کنند تا از  پرواز بر فراز مناطق جنگی پرهیز می­کنند. ولی در غیاب چنین دولت­ مسئولی در ایران، این وظیفه ما ایرانی­های خارج نشین است که از توان، تجربه و امکانات خود بهره ­وری کنیم و دستهای خون­ آلود جمهوری اسلامی را به­ جهانیان نشان دهیم و حاکمیت آن را بی ­اعتبار کنیم.

بر اساس ضمیمه ١٣ ایکائو، قانونا کشوری که در آن سانحه به وقوع پیوسته، باید سانحه هوائی را بررسی کند ولی بند ۵/۴ آن تصریح دارد هئیت بررسی باید مستقل و با اختیارات نامحدود باشد. سازمان هواپیمائی کشوری ایران فاقد این دو شرط است.

از سال ١٩٨٠ تاکنون کشور ایران شاهد ١٠١ سانحه بوده و و ٢٢۴۶ نفر سرنشینان آنها جانشان را از دست داده اند . سازمان علی رغم اینکه در نتایج بررسی ذینفع است و مستقل نیست، به آنها رسیدگی کرده و هرگز در مورد عواملی که منجر به سانحه شده شفاف نبوده.

بند ٣/٣ این ضمیمه تصریح دارد کشوری که هواپیما در آن ثبت شده (اوکراین)، کشوری که سازنده و طراح هواپیماست(آمریکا)، کشور سازنده موتورهای هواپیما (فرانسه) و شرکت هوائی هواپیما، باید بدون محدودیت به تمام محتویات، بدنه، ابزار مکانیکی و الکترونیکی آن دسترسی داشته باشند. در صورت عدول ایران  از این قانون ایکائو، کشورهای ذینفع می توانند دولت ایران را در دادگاه لاهه به پشت میز محاکمه بکشانند.