… حوادث عالم مادی چه خوب و چه بد مثل امواج دریاست، در مرور است، بقایی ندارد و سزاوار اهمیت نه… ملاحظه نما که اندک زمانی چه انقلابات عظیمه حاصل، سریرهای سلطنت در هم شکست و تاجهای شهریاری به باد رفت، شهد فائق سم قاتل شد، جام صهباء زهرهلال گشت، بنیان های عظیم ویران شد و ملوک قوی سرگردان گردید، خانواده سلطنت بی سروسامان گشت و توانگران محتاج به نان شدند. این است شأن دنیا…..

عاقبت هر بهار مبدل به خزان شد و هر زمستان منقلب به تابستان گردد، بیابان سبز و خرم از طوفان برف و بوران خاک سیاه شود و درختان پر لطافت و طراوت لخت و عریان گردد و این ناموس لم یتغیّر و لم یتبدل عالم مادی است آیا دیگر جائز است انسان به راحت دنیا مسرور گردد و یا از عدم رفاهیت محزون شود؟….