“شعرهای های من واکنشی است به تجربه های متفاوت زنان”
متن زیر گفت و گویی است که در سال ۲۰۱۴ با شاعر فیلیپینی روث الینیا مابانگلو داشته ام.
عزت گوشه گیر: الینیا، خودت را چطور دوست داری به خواننده بین المللی ای که درباره تو و تاریخ فیلیپین اطلاع چندانی ندارد، معرفی کنی؟
ر. ا. مابانگلو: من اولین زن شاعر فیلیپینی در زبان تاگالو هستم. این را با قدرت تمام می گویم. چرا که پیش از من چند شاعر زن درباره مسائل زنان یکی دو تا شعر گفته بوده اند. اما من در سال ۱۹۷۰ اولین مجموعه شعر را که تمامن درباره زنان بود به چاپ رساندم به نام “Supling” (offspring).
تو در زمینه های مختلف از جمله شعر، نمایشنامه، داستان کار کرده ای و سالهای زیادی را هم در دانشگاه تدریس کرده ای. اما به نظر می رسد که شعر تبحر و ژانر اصلی توست در بیان هنری ات. به شعر چگونه نگاه می کنی به عنوان یک زن شاعر؟
شعر به نسبت ژانرهای ادبی دیگر خیلی به طبیعت من نزدیک تر است. یکبار یک نمایشنامه نویس به من گفت که شعر حتا در هنگام نوشتن نمایشنامه سر راهت سبز می شود. بهر حال باید بگویم که شعر مثل نفس کشیدن است برایم. ریتم و ضرباهنگ کلمات پیوسته در من بطور طبیعی می جوشند، بدون آنکه بخواهم درباره شان فکر کنم.
آیا تو شعر را انتخاب کردی یا شعر تو را انتخاب کرد؟
تصور می کنم شعر مرا انتخاب کرد. شاید تجربه های زندگی زبان مرا شکل داد یا شاید هم آموخته ها و اندوخته های درونی من.
شعر تو در حالی که واقعیت های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه فیلیپین را به تصویر می کشد در عین حال نیزخمیر مایه تجربیات طبقات و اقشار فقیر و دردمند مردم جهان را نیز در بردارد که بر خواننده اثر زیادی می گذارد. آیا وقتی که شعر می نویسی به بعد جانشمول کارت توجه داری؟
نه. شعرهای من واکنشی است به تجربه های متفاوت زنان و داستان های زندگیشان. تجربه های آنان با تجربه های من در هم آمیخته اند. چرا که من هم زیر سلطه، بودن و تبعیض جنسیتی را تجربه کرده ام. چرا که من هم تحقیر شده ام و به سکوت مجبورشده ام.
شعر هایت بر بحران های فرهنگی فیلیپین، تسلط گرایی از طریق زنانه انگاشتن کار در تاریخ استعماری مردم و همچنین مبارزه و مقاومت برای استقلال تاکید دارند. تصویر نگاری ات از بهره برداری های اقتصادی در جهت کالا انگاری انسان و استثمار زحمتکشان بسیار دهشتناک است. چگونه چنین مفاهیم تیز و برا و تصاویر عریان و مهیب را در کنار چنین زبان سیال و “لیریکالی” قرار می دهی که این گونه اثرگذار می شود؟
حقیقتش نمی دانم. همانطور که گفتم یک حس طبیعی مرا در نوشتن رهنمون می شده است. گویی خدا قلم مرا به گردش در می آورده و همه چیز را مهیا می کرده است. حتا واژه ها را.
در مجموعه اشعارت، شعر “دعوت امپریالیسم” که عنوان کتابت نیز هست، یکی از شعر های قدرتمند این مجموعه است. هم از جهت عنوان شعر، ایماژهای قوی، زبان شسته و موجز، مفهوم بسیار موثر و روایت داستان. درباره آفرینش این شعر توضیحی بده.
می خواستم تسلط جویی امپریالیسم را در یک کشور به گونه ای به تصویر در بیاورم که گویی مردی بر زنی تسلط جویانه چیره می شود. شعر با یکجور اغوا گری آغازمی شود. و در پروسه دلربایی و مفتونیت، زن هدف حقیقی مرد را تشخیص می دهد. و مبارزه از این جا آغاز می شود.
در تمام شعر هایت سکچوالیزه کردن اساس کار زحمتکشان را به زیبایی ترسیم کرده ای. می شود کمی در این مورد توضیح بدهی که ادبیات کشور های جهان سوم به عنوان یک فعالیت در جهت آزاد سازی انسان از یوغ استعمار، خود مختاری، حقوق زنان و استقلال اقتصادی به کجا دارد حرکت می کند؟
از سالهای ۱۹۷۰ تا کنون ادبیات فیلیپین صدای عدالت خواهی مردم بوده است علیه فشار و بی عدالتی و… این بخشی از سنت ادبیات در کشورمان بوده است. یک دوره مبارزه علیه تسلط استعمارگرایانه رژیم اسپانیا بوده است. زمانی که آزادی های اولیه در زندگی مردم تقلیل یافتند، ادبیات پشتوانه ای اعتراضی شد برای مردم خشمگین. از شعر گرفته تا نوول و نوشته های دیگر (همچون نوشته های خوزه ریزال) خشم شورش گرایانه خود را علیه استعمار ابراز کردند. در دوران دیکتاتوری مارکوس، با القاء سانسور یک موج ادبیات علیه دیکتاتوری و سانسور پدید آمد. ما این دوره را دوره EDSA (Epifanio De Los Santos Avenue) می نامیم. این بزرگراه، مکانی بود که با مبارزه و قدرت مقاومت مردم، اقتدار حکومت مارکوس را پایان داد. مارکوس از ایجاد کنندگان طرح زنانه کردن زحمت کشان مهاجر بود. به عبارتی دیگر زنان ابزار تولید ثروت برای مقتدران شدند. شعر های من واکنشی است به تمام این اتفاقات تاریخی.
شعر هایت را به زبان تاگالو می نویسی. با تمام مبارزاتت علیه سلطه جویان فرهنگی در طی تاریخ، حس ات چگونه است وقتی که به زبان انگلیسی می نویسی؟ و یا نوشته هایت را برای یک خواننده وسیع تر بین المللی ترجمه می کنی؟
من هیچ مشکلی ندارم که نوشته هایم را به زبان انگلیسی ترجمه کنم. اما ترجیح می دهم دیگران این کار را انجام بدهند چون من مهارت و تبحر زیادی در این زبان ندارم. در عین حال احساس می کنم که زمان چندانی ندارم و باید به زبان سرزمین خودم بنویسم. زبانی که در آن متبحرم. بگذار مترجمان کار خودشان را انجام بدهند.
نقش زبان و فرهنگ را در زمان تسلط امپریالیسم در جهان امروز چگونه می بینی؟ چه راهکردهایی را پیشنهاد می کنی؟
اگر بومی گرایی یا اوریجینال بودن را جوابی برای گلوبالیزاسیون فرض کنیم، پس باید نوشتن به زبان مادری را وسیله ای بدانیم برای مبارزه با امپریالسم. برای من این عمل همچنین یک راه حل است برای تن در ندادن علیه چیرگی قدرتمندان. تصور می کنم نوشتن به زبان مادری یک نشانه محکم و قوی است از مقاومت بومیان علیه هدفی که امپریالیسم در سر دارد. اینکه ممکن است زبان های نهادی و بومی را محو و ناپدید کند.
منظرگاهت در مورد سیاست های جهانی، ادبیات و آینده شعر در تغییرات اجتماعی چیست؟ آیا یک آینده امیدوارکننده ای در مبارزات مقاومت در این دنیای در هم و بر هم ریخته می بینی؟
جهان دارد بسوی در هم ریختگی بیشتری پیش می رود. در حالی که بشر در زمینه های تکنولوژی بطور عجیب و غریبی رشد کرده است، می بینیم که شبکه های پیچ در پیچ و ابزار های توطئه و سرکوب روز به روز غامض تر و پیچیده تر می شوند. البته که ما انسان ها باید آماده مبارزه با طرح ها و توطئه ها ی احتمالی باشیم . و در این راه باید خصیصه های نهادی و بومی خود را حفظ کنیم.
یکی از توانایی ها و مهارت های ویژه تو درسرودن شعر، فرم داستانگویی توست. آیا چنین فرم شاعرانه ای ریشه در ادبیات و فرهنگ فیلیپین دارد؟
بله. در دوران چیرگی اسپانیایی ها و آمریکاییان، این فرم، فرمی متداول شد. در دوران تسلط اسپانیایی ها، شاعرانی همچون مارسلو دل پیلار شعرهایی هزل آمیز به شیوه دعاهای مذهبی در جهت به سخره گرفتن و استهزاء کلیسا و حکومت اسپانیا می نوشت. شعرهایی از جمله “سوگواری فیلیپین برای سرزمین مادری”، “پاسخ اسپانیای مادر به سوگواری فیلیپین” و “سوگواری فیلیپین برای اسپانیای مادر”. در این سه شعر پیوسته سه گانه، بخش سوم شعر است که مردم بومی فیلیپین را تشویق می کند که علیه تسلط اسپانیا به مبارزه برخیزد. خیزش مردم مصادف است با حفر کردن گور اسپانیایی ها با دست خود.
در دوران چیرگی رژیم آمریکا نیز، هنرمندان فیلیپین با زبان نمایش و تئاتر به آموزش مردم پرداختند. در این آموزش های شاعرانه به مردم می آموزاندند که آمریکا با چهره استعمار نو بر سرزمینشان حکمرانی می کند و آنان باید با اتحاد علیه این نیروها به مبارزه برخیزند. و بدینگونه شعر تعارضی تاکنون ادامه داشته است.
شعرهایت معمولن به فضای عمومی و خصوصی و مستند نگاری و خیالپردازی می پردازند. و به خاطر آغشتگی شان با رنج وظلم و ستمگری سرکوبگران، با تلخی توأم و بر درد استوارند. الهام گیری برای نوشتن این شعر ها از کجا سرچشمه می گیرد و چگونه رخ می دهد؟ موتور و محرک انگیزه هایت چه هستند؟
الهام گیری زمانی رخ می دهد که چیزی آشنا مثل جرقه در تو پدید می آید و غالبا این چیز آشنا با اتفاقات جهانی در هم آمیخته است. من عمیقن به تجربه های فقر و تبعیض حساسم و حسشان می کنم.
دوست داری تجربه پروسه نوشتن و تحول یکی از شعر های این کتاب را با ما قسمت کنی؟
در سال ۱۹۹۰ در سفری به آمریکا موضوع خانم آنیتا هیل وکیل و پروفسور دانشگاه در وسائل ارتباط جمعی سر و صدای زیادی بر پا کرده بود. این موضوع، یعنی جنجال شکایت قانونی مبنی بر آزار جنسی، بر من اثر زیادی داشت. چرا که من نیز چنین تجربه ای را تجربه کرده بودم. این قضیه انگیزه نوشتن شعری شد بنام “تجاوز”. و نوشتن این شعر باعث شد که من در سال ۱۹۹۴ به عنوان شاعر سال شناخته بشوم.
دوست داری در کلام پایانی چیزی را به گفت و گویمان اضافه کنی؟
باید بگویم که من آزادی کامل را در شعر، بیش از هر ژانر ادبی دیگری در خود احساس می کنم. هم اکنون نیز در حال نوشتن زندگینامه ام هستم، که چندان کار آسانی نیست.