تأملی بر شعرها و داستان های ناهید کبیری

ناهید کبیری

گفتم زمان به کجا می رسد اکنون که از حجم سخت

|               سنگ نمی گذرد رفتارش

و ماهی های سرخ پیراهن ام

                                بی قرار آب…

نه چکاوک و نه گنجشک،

آفتاب

به عطر سنبل و نرگس در تپه های مه آلود

روزهای آخر اسفند اعتراف کرده است

که خواب چکاوک و گنجشک

از انجماد ناخوش آبگیرهای بهمن است

در مسیر شاخه های شکسته ی صنوبر و یاس

حالا دامن ام را می تکانم از ابر

مشت مشت ستاره بر سرم

                                                تو

                                                بریز!

با کیف و کتاب و عینک و کلمه

                                از زمان بگذر!

نه با دست های بسته

با دست های باز

                                                                “دامن را می تکانم از اثر”

ناهید کبیری شاعر و رمان نویس در یکی از نیمه شب های آذرماه در هوایی سرد در کرمانشاه به دنیا آمد. نوشتن را از همان سال های جوانی آغاز کرد. نوشتن برای او “ازنخست پاسخ به یک نیاز درونی بود.” ناهید کبیری

او در تهران به مدرسه و دانشگاه رفت و در رشته علوم اجتماعی از دانشگاه تهران لیسانس دریافت نمود. در دوران جنگ ایران و عراق همراه با فرزندش عادل زاهدی که سه ساله بود به امریکا سفر کرد و یک دوره بازیگری تئاتر را گذراند و بعد همراه همسرش سیروس ابراهیم زاده، نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر و سینما در ایران مستقر شد. کتاب گریم در صحنه را در همان سال چاپ کرد که در کلاس های بازیگری تدریس می شود.

ناهید کار حرفه ای نوشتن را با شعر و چاپ آن در نشریات شروع کرد. اولین مجموعه شعرش “لحظه ها در یاد” در سال ۱۳۶۳ منتشر شد. پس از آن  مجموعه های غروبی ها” در سال ۱۳۷۴ و “درستایش خورشید” در سال ۱۳۷۸، “دلخوشی های پراکنده”، در سال ۱۳۸۴، “طرحی برای سنگ”، “شرجی برای سار” در سال ۱۳۸۳، “پنجره ای کافی ست تا آفتاب شود” در سال ۱۳۸۶، “دامنم را می تکانم از ابر” در سال ۱۳۸۸″، “بی سرزمین” در سال ۱۳۹۲، “ضیافت شیشه و یاران” در سال ۱۳۹۳، “بعدازظهرهای عطر و شانه و چتر” در سال ۱۳۹۷ و”با تو گفتن ها”ی ۱ و ۲ نیز مجموعه ای از شعرهای شنیداری است که به صورت آلبوم منتشر شده است. مجموعه شعری به نام Word by Words Towards You با ترجمه سعید سعیدپور از سوی انتشارات  “اچ اند مدیا” در انگلستان و مجموعه دیگری به زبان آلمانی در اتریش به چاپ رسیده است.

رمان “مرا به بغداد نبرید” در سال ۱۳۸۳ و بعد از آن رمان های “کشتی ماه عسل” و “شب و ستاره و سارا” “جمعه های بارانی”، “رویای شیرین”، “پیراهن آبی”، “شبی که ستاره اش را گم کرده بود”، “با دمپایی های لنگه به لنگه”، “پرسه در خیابان های سرد” و اخیرترین اثر او “تیراندازی در باک هد” در سال ۱۳۸۷ منتشر شد که اخیرا در لندن ترجمه و به چاپ رسیده است.

دکتر حورا یاوری استاد و محقق و نویسنده دانشمند در مورد “تیراندازی در باک هد” می نویسد:”کتابی است با ساختارهای منسجم، آراسته، زبانی زیبا و تشبیهات بدیع و دلنشین…. کتابی است شگفتگی برانگیز و درخور تأمل بسیار، آمیزه ای است سازگار از خیال و واقعیت، همزمانی و ناهمزمانی که درباره آن بسیار می توان نوشت. زبان و شیوه نگارش داستان، گذر همزمان رویدادهای کتاب در دنیای درون راوی، جهان بیرون، پردازش شخصیت های داستان، آشنایی نویسنده با ادبیات کلاسیک فارسی از یک سو و تکنیک های مدرن روانی و جریان ها و آثار ادبی جهان از سوی دیگر.”

زبان ناهید مزین به استعارات و تشبیهات بسیار سنگین و وزین است که بر دل می نشیند و به اعماق قلب خواننده و شنونده رسوخ و نسوخ می کند. کلام ناهید رنگین و مرصع به کلمات دلنشین و استعارات عمیق و وسیع است.

ناهید می گوید”بن مایه های شعرهای من عشق است. بدون عشق زندگی مفهومی ندارد. این عشق در همه کارهای من حضور دارد آن هم در روزگاری که آدم ها عشق را گم کرده اند. شعرهای من را در نوع عاشقانه اجتماعی قرار داده اند. نگاه من به جمال، به هستی و به انسان یک نگاه شخصی است. هرگز نخواسته ام خودم را به التزامی مقید و محدود کنم یا فردیت را تحت تأثیر هیاهوی بازار ادبیات و ارتباطات قرار بدهم.”

نوشتن به باور ناهید “ناب ترین لحظه های آزادی یک شاعر و نویسنده است، لحظه های صمیمت و صداقت است و اگر بخواهد دغدغه های دیگر داشته باشد، جوشش و خلاقیت را از دست می دهد و حاصل کارش شعر یا داستانی بی رنگ و بی رمقی خواهد شد که هرگز با مخاطب ارتباط برقرار نخواهد کرد.”

داستان های کوتاه ناهید جذاب  و شیرین، واقعی و با سوژه های اجتماعی، عشقی که خواننده را سحر و جادو می کنند. کاربرد واژه های انحصاری و جذاب و ساختارهای پر معنا و پر محتوا خواننده را مسحور و مجذوب می کند.

اشعار ناهید استعاری است. او مسائل اجتماعی، احساسی و غیره را در اشعار و داستان هایش مطرح می سازد.

ناهید در شعر زیبای “آقا اجازه هست؟” فشارها، محدودیت ها، نابرابری ها و ناروایی را که زنان متحمل می شوند با استعاره هایی زیبا، عمیق، دلچسب و به زبانی شیرین و نافذ ترسیم و مجسم می کند. ایشان از زن ستیزی، از بندی که زنان در آن هستند و از حقوقی که محروم هستند، از آزادی هایی که به آنها تعلق نمی گیرد و به زندانی که در آن هستند اعتراض می کنند.

لادن نیکنام می گوید”ناهید زن را قربانی این تمدن می داند، او را از دست رفته می انگارد و او را از یاد برده قلمداد می کند.”

دغدغه های زنانه به قول لادن نیکنام به شکل برجسته ای در آثار ناهید دیده می شود. سیمین بهبهانی بانوی غزل ایران نیز اشاره می نماید که ناهید کبیری در اشعارش به مسائل اجتماعی و زنان می پردازد. او طرفدار بشر و بشریت و دفاع از انسانیت و حقوق و ارزش های انسانی و اجتماعی است. قلمش توانا و فکرش لایتناهی به پهنای ابدیت است.

ناهید کبیری نویسنده ای پر ذوق و استعداد و مملو از احساس است که از سنین کودکی قلم در دست داشته و بر صفحه روزگار نقش آفرینی کرده است. قلمش توانا و افکارش والا است. او شاعری تواناست که با تبحر فراوان از مضامین، استعارات و تشبیهات استثنایی که در روح انسان نفوذ می کند، استفاده می نماید.

کامیار عابدی پژوهشگر و منتقد شعر می گوید”ناهید کبیری شاعر رمانتیکی است که مثل فروغ به مدرنیسم علاقه دارد و به همین دلیل گاهی تا مرزهای سمبولیسم اجتماعی هم پیش می آید. در شعرهای ناهید، هم منِ فردی و هم منِ اجتماعی دیده می شود….. ناهید دلبسته طبیعت است و در عنوان کتابهایش معمولا عناصر طبیعت را هم به راحتی می توان دید.”

محمود معتقدی شاعر و منتقد ادبی می گوید:”ناهید نزدیک به چهار دهه با انرژی بسیار و با لحظه های شاعرانه ی زیبا در حوزه شعر حضور داشته است. در این چهار دهه شاعر بودنِ خود، و لحظه های شعری اش به او احترام می گذاریم و بر این نکته اصرار می ورزیم که شاعر شدن مهم است، اما شاعر ماندن مهم تر.”

اشعار و داستان های ناهید کبیری در ایران مورد بررسی منتقدان بنام دیگری نیز قرار گرفته است. دکتر ایرج پارسی، کاظم کریمیان، دکتر هنگامه آشوری، آیدا گلنسایی و تعداد دیگری از نویسندگان و شعرا اشعار او را ارج نهاده اند.

اشعار ناهید پر معنا و عمیق هستند و در چندین لایه عاطفی، استعاری، تشبیهی، تمثیلی و سمبلیک بر روی صفحات متجلی می شوند. تسلط ناهید به واژه ها و ارزش های مستتر در آنها ماوراء تصور است. او شاعری اندیشمند و پرتوان است و اشعار او احتیاج به تعمق و تفکر دارند. او افکار فلسفی و انساندوستی خود را در قالب اشعار خود بیان می کند. او نویسنده و شاعری ارزشمند و پر مایه است که در صفحه روزگار و ادب ما بجای خواهد ماند.

کجای جهان ایستاده ای در روزهای آخر اسفند؟

که عشق بعد از این همه زمستان هنوز پیدا نیست

و من کنار تنهایی خودم نشسته ام میان دو دیوار

                                هنوز هنوز….

از شمال به قیامت سیمان می رسم و از جنوب

                                                به ارتفاع دودی ابر

                                                                        “دامنم را می تکانم از ابر”