در شهروند تاریخ سوم فوریه، شماره ۱۳۱۹ مطلبی به عنوان”روایت ملای مسجد امام علی تورنتو از زرتشتیان” به قلم آقای بهرام بهرامی آمده بود. با درود به آقای بهرامی که سخنرانی آقای مصباح موسوی را به تحریر در آورده اند و مطالب بسیار با اهمیتی را در این مقاله بیان کردند. جهت پیگیری این مطالب لازم است که با دقت مقاله آقای بهرامی در شهروند خوانده شود و ویدیوی سخنرانی آقای مصباح موسوی در یوتیوب را نگاه کرده باشید. به طور کل در این سخنرانی آقای مصباح موسوی رفتاری غیر اخلاقی، یعنی ازدواج با مادر و خواهر و دختران خود را به زرتشتیان نسبت داده اند که از نظر او امری ناپسند و مغایر با ارزش های اسلامی است و این اخلاق ضد اسلامی را دلیلی برای منع و پرهیز جوانان ایرانی از آئین زرتشت آورده است. اگر آقای بهرامی اجازه بدهند مطالبی را اضافه می کنم. همانطور که آقای بهرامی به نحو دیگری به آن اشاره کرده بودند این وظیفه زرتشتیان نیست که خلاف ادعای آقای مصباح موسوی را ثابت کنند، بلکه وظیفه آقای مصباح موسوی است که صحت ادعای خویش را با ارائه مدارک و اسناد قابل قبول به اثبات عموم برساند. کمااینکه آقای موسوی در سخنرانی خود مدعی شده است که “ما آثارش را داریم” و بر اساس آن آثار ایشان ادعای خود را مطرح کرده است. پس نیاز است که حداقل دو هفته به آقای موسوی فرصت داده شود که اسناد کافی و آثاری که در دست دارند برای ادعای خود ارائه بدهند. بنابر سیستم قضایی کانادا یک متهم مجرم شناخته نمی شود تا زمانی که جرم او بدون شک و تردید کافی و لازم در دادگاه ثابت شود. در صورتی که آقای موسوی در طی این دو هفته مدرک قابل قبولی ارائه ندادند خود به خود محکوم به حساب می آید.
آقای بهرامی بیشتر از دیدگاه کانادایی و فرهنگ و قوانین کانادا به این مسئله نگاه کرده اند، اگر حتی از دید ایرانی ها و قوانین ایران به این قضیه نگاه کنیم، براساس قانون اساسی حکومت اسلامی حاکم بر ایران نیز سخنرانی آقای مصباح موسوی مغایر با قانون اساسی حکومت اسلامی ایران است. قانون اساسی ایران که بیش از سی سال پیش توسط فقها و معلم های خود ایشان تدوین و تصویب شده است و در حال حاضر مورد تائید مجلس و آقای خامنه ای (ولی فقیه و رهبر ایشان)هم است به هیچکس اجازه اهانت و توهین و شایعه پراکنی علیه اقلیت های مذهبی را نمی دهد. بر طبق اصل ۱۳ قانون اساسی حکومت اسلامی حاکم بر ایران که به عنوان اصل رسمیت اقلیت های مذهبی شناخته شده است و در آن چنین آمده است “ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیت های دینی شناخته میشوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آئین خود عمل میکنند.” پس با توجه به این اصل قانون اساسی، چطور می توان جوانان ایرانی را به دلیلی که آقای موسوی آورده است از قبول آئین زرتشت منع و حذر کرد. آیا افرادی که آئین زرتشت را در حکومت اسلامی ایران به رسمیت شناخته اند از این خصوصیت غیر اخلاقی زرتشتیان که برخلاف احکام اسلام است خبر نداشته اند و یا خبر داشته اند ولی با این وجود به زرتشتیان اجازه تعلیمات دینی خود را داده اند؟! و یا دین زرتشت در طی این سی سال گذشته چنین تغییر بنیادی و اساسی کرده است؟ آیا آقای مصباح موسوی خود را از قانون اساسی حکومت، و ولی فقیهی که از آن تبعیت می کند بالاتر می داند؟ پس در اینصورت یا باید منتظر مدارک آقای موسوی در طی دو هفته آینده بود و یا منتظر تغییر قانون اساسی ایران توسط آقای موسوی بعد از گذشت بیش از سی سال از تصویب آن بود. اصل چهاردهم قانون اساسی ایران احترام به اقلیت های مذهبی و غیر مسلمانان را مستحکم تر می کند و در آن آمده است:”به حکم آیه شریفه «لا ینهاکم الله عن الدین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم ان الله یحب المقسطین» دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیر مسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند. این اصل در حق کسانی اعتبار دارد که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران توطئه و اقدام نکنند.” آقای مصباح موسوی، آیا تبلیغ دین زرتشت توطئه و اقدام بر علیه اسلام و جمهوری اسلامی ایران است؟
اما مطلب دیگری که بسیار با ارزش و قابل تقدیر است صحبت های آن خانمی است که خیلی بموقع سخنرانی آقای موسوی را قطع می کند و به سخنان او اعتراض می کند و یا سعی در تصحیح گفته های آقای موسوی دارد. متاسفانه اینجانب بعد از چندبار شنیدن این نوار متوجه نام صحیح این خانم نشدم.* به همین دلیل از آوردن نام ایشان معذورم. ولی بسیار جالب است، در این مجلس که متاسفانه معلوم نیست چند نفر خانم و آقا در آن حضور دارند، برخلاف رسم معمول این نوع مجالس که با شعارهای تکبیر و یا صلوات سخنران را مورد تائید قرار می دهند، حداقل برای یکبار هم که شده شاهد آن بودیم که یکی از شنوندگان تحمل نیاورد و زبان به اعتراض گشود ولی الباقی سکوت اختیار کرده بودند. بنابر این، بر این خانم ایرانی و مسلمان باید درود فرستاد که هر آنچه را که به او می گویند چشم بسته قبول نکرده است و نمی کند. مشکلی که ما ایرانی ها بیشتر از هر زمان در عصر حاضر با آن گریبانگیر هستیم، اطاعت و قبول نقل قول ها و ادعاهای بدون مدرک و دلایل کافی است که شاید بدون اغراق تاکنون سر منشأ بسیاری از گرفتاری های سیاسی، اجتماعی و خانوادگی ایرانی های داخل و خارج از کشور بوده است. امیدوارم که ایرانی ها و مسلمانان بیشتری مثل این خانم فکر و عمل کنند و هر آنچه را که می شنوند بدون درنظر گرفتن لباس و مقام و القاب آن سخنگو با فکر و تأمل و اندیشه و تحقیق کافی، قبول و یا رد کنند.
توضیح شهروند: نام خانم معترض، خانم باغانی است. ایشان در کنار کار اداری شان، یکی از کوشندگان بنیادهای نیکوکاری ست و از حامیان فعالیت های اجتماعی و انساندوستانه در جامعه ی ایرانی تورنتوست.