دو ماه و نیم پیش یا دقیقا از روز پانزده مارس گذشته، اخگر نافرمانی و اعتراض به جان رژیم استبدادی سوریه افتاد و بشار اسد در برابر پدیده ای قرار گرفت که پیش از آن مصر و تونس را در نوردیده بود. توده های به جان آمده از دیکتاتوری آل اسد به خیابان ها ریخته اند. آنان در آغاز ندای آزادی و اصلاحات سر می دادند، اما اکنون فریاد سرنگونی می دهند. به ویژه پس از آن که سوریان و جهانیان با چشمان خود شاهد پدیده مخوفی شدند که سالیانی دراز در پشت دیوارهای زندان ها و شکنجه گاه ها صورت می گرفت: شکنجه و بریدن عضو تناسلی و مرگ نوجوان سیزده ساله سوری حمزه خطیب.
در جامعه شناسی انقلاب های توده ای، اگر برای آنها مراحل جنینی، میانی و پختگی را قایل شویم، انقلاب دموکراتیک مردم سوریه در مرحله میانی قرار دارد. خیزش دو ماه و نیمه این مردم هنوز به مرحله اوج نرسیده است، زیرا هم از نظر عمودی و هم افقی همه لایه ها و طبقات جامعه سوریه را در بر نگرفته است. قیام مردم از شهر درعا شروع شد و در لاذقیه و بانیاس بیشترین انرژی انقلابی علیه رژیم سوریه آزاد شد، اما با حضور تانک ها و ارتش تا دندان مسلح و کشتار و سرکوب مردم از شدت حضور مردم در این مناطق کاسته شد. رژیم بشار اسد به بهانه سرکوب حرکت های مسلحانه سلفی ها و در واقع با کشتن مردان و زنان و کودکان می کوشد انقلاب مردم را در میانه راه خفه کند. این رژیم در این جنایت ها از کمک های مالی و امنیتی رژیم ایران برخوردار است. مطبوعات عرب سخن از مشارکت بیش از ده ها افسر ایرانی می کنند که تجارب عملی خود را در سرکوب تظاهرات مردم ایران در اختیار بشار اسد قرار می دهند.
محرک ناخودآگاه انرژی یاد شده، خشمی فرقه ای است که اکثریت اهل سنت از حکمروایی خاندان اسد وابسته به اقلیت علوی در دل داشته و پنج دهه است که این خشم را فروخورده اند. گفتنی است که علویان حدود هشت درصد جمعیت سوریه را تشکیل می دهند. دروزی ها نیز بنا به در خواست ولید جنبلاط رهبر سیاسی و سنتی شان در لبنان از حضور در اعتراضات خودداری می کنند. به اینها بخش اعظم مسیحیان را اضافه کنیم که به علت هراس از آینده و قدرت یابی اخوان المسلمین و سلفی ها، هنوز از بشار اسد و رژیمش پشتیبانی می کنند و اینها ستون فقرات سرمایه داران سوری را تشکیل می دهند.
از سوی دیگر هنوز طبقه متوسط بسیار متنفذ سوری به ویژه در شهرهای بزرگ دمشق و حلب وارد کارزار نشده است و می دانیم که حضور وابستگان به این طبقه اگر با حضور توده های فرودست جامعه همراه شود می تواند یک جنبش میلیونی ایجاد کند و سرنوشت کشور را تغییر دهد.
از آن جا که در دهه های پنجاه و شصت میلادی سوریه یکی از کودتاخیزترین کشورهای جهان بود درشرایط بحرانی کنونی، احتمال وقوع یک کودتای نظامی را نمی توان نادیده انگاشت.
در روزهای اخیر سخن از معامله میان آمریکا و روسیه بر سر سوریه و لیبی می رود. به این ترتیب که روز جمعه ۲۷ می جاری، در حاشیه نشست سران هفت کشور صنعتی در شهر دوویل فرانسه دیداری میان باراک اوباما رییس جمهور آمریکا و دیمیتری مدودف انجام گرفت. در این دیدار رهبران آمریکا و روسیه بر ضرورت سرنگونی معمر قذافی رهبر لیبی و ابقای بشار اسد رییس جمهور سوریه توافق کردند.
گفته می شود اوباما به مدودف قول داده است که مانع قلع و قمع مردم سوریه توسط بشار اسد نشود و از سوی آمریکا و غرب فشار چندانی بر او وارد نشود، و در برابر رییس جمهور سوریه نیز قول داد تا قذافی را قانع سازد از حاکمیت کنار رود و به این ترتیب به واشنگتن کمک کند تا خود را از جنگ لیبی بیرون کشد.
در واقع ایالات متحد آمریکا و متحدان اروپایی اش مایل نیستند در بیش از سه نقطه دخالت نظامی کنند، به ویژه وقتی که این سه نقطه در جهان اسلام باشند: افغانستان، عراق و لیبی. اینها به دلایل گوناگون نمی خواهند نقطه داغ چهارمی را به لیست دخالت هایشان بیافزایند، آنهم جایی مثل سوریه که به موقعیت ژئوپولتیک خاصی دارد. بخش هایی از توده های جهان عرب نیز بنا به سابقه به اصطلاح پایداری رژیم سوریه در برابر اسراییل نظری منفی نسبت به این رژیم ندارند. این امر را می توان در قیاس با نظر این توده ها نسبت به رژیم های زین العابدین بن علی، حسنی مبارک و علی عبدالله صالح گفت.
اکنون به نظر می رسد که دولت رجب طیب اردوغان بحران برخاسته از حمله مطبوعات رسمی سوریه به دولت ترکیه را مهار کرده است. این دولت از یک سو روابط خودرا با رژیم بشار اسد حفظ کرده و از سوی دیگر با اپوزیسیون نیز ارتباط خوبی دارد. از روز سه شنبه سی و یکم می، کنفرانس نیروهای اپوزیسیون سوریه با شرکت سه هزار نفر در شهر آنتالیا برگزار شده است و تا روز پنجشنبه دوم ژوئن ادامه دارد. در این گردهمایی که تقریبا همه طیف های اپوزیسیون سوریه را در بر می گیرد، نویسندگان، فعالان سیاسی، کارفرمایان، احزاب کرد و نمایندگان تظاهرکنندگان حضور دارند. در واقع حاکمیت میانه رو و سنی مذهب ترکیه نسبت به ایران نقش مهمتری در سوریه و کل جهان عرب بازی می کند.
درست است که آمریکا برای راحت شدن از شر قذافی با روسیه به سازش یا معامله ای دست یافته است اما در مورد سوریه هماهنگ با ترکیه عمل می کند. این دو می کوشند عصا را از وسط بگیرند. اما سخن پایانی من این است که عامل اصلی فرآیند انقلاب دموکراتیک در سوریه، گسترش و ژرفش پیکار توده های مردم است وسایر عوامل در سایه این عامل کار می کنند و جهت می گیرند.