آنچه روزنامه الااهرام به نقل از منبع های مطلع از بغداد منتشر کرده است، علاوه بر عمل بی احتیاطانه خامنه ای رهبر رژیم تهران واقعیت دیگر و مهمتری را هم در دل خود دارد و آنهم این است که رژیم ایران حاضر است خود را به هر مهلکه ای بیندازد تا مانع سرنگونی رژیم بشار اسد شود. نامه خامنه ای به روشنی خبر از ترس حکومت تهران از موقعیت خود در صورت سرنگونی رژیم اسد می دهد و این ترس از چنان دامنه ای بهره دارد که رهبر و ولی فقیه رژیم بدون هیچ ملاحظه دیپلماتیکی دم از منافع مشترک ایران و سوریه و حزب الله می زند و حاضر است به امریکا اعلان جنگ کند. تهدید دولت ترکیه هم صورت دیگری از ترس و دستپاچگی حاکمان تهران را آشکار می کند. افزون بر اینها نامه ی خامنه ای یک خبر دیگر و مهمتر را هم در دل خود دارد و آن اعتراف به دخالت نیروهای آدمکش رژیم تهران در سرکوب مبارزان سوریه است؛ چیزی که رهبران تهران تاکنون کوشیده اند دامن آلوده خود را از آن دور نگهدارند.
نامه رهبر و یکسان دانی منافع تهران و حزب الله حکایت از کنار رفتن پرده و آشکار شدن حضور و دخالت آدمکشان رژیم در سوریه دارد. حقیقت ماجرا اما از دامنه ای بیش از این برخوردار است. برای بهتر دانستن داستان می شود به تحلیل های رژیم از وقایع اخیر جهان عرب که به بهار این جهان هم تعبیر شده است، مراجعه کرد. در اوج وقایع مصر شبکه خبر رژیم با یکی از لاریجانی ها که ظاهرن مفسر امور خاورمیانه آنهاست گفت وگو می کرد و پرسش خبرنگار این بود که ایشان تحلیلشان از حوادث تونس و مصر و کشورهای عربی دیگر چیست. لاریجانی نقل به معنا چنین گفت، دلیل خیزش مردم در کشورهای عربی دست نشاندگی رژیم های این کشورها و مخصوصن وابستگی رهبران آنها به امریکا و مماشات این رژیم ها با اسرائیل است. او البته نگفت اسرائیل گفت رژیم صهیونیستی من حذر کردم از تکرار کلمه خوراک شبانه روزی آقایان که با دستاویز به آن و به ظاهر حمایت از حقوق مردم فلسطین دست به هر جنایتی زده اند.
حضرتشان ادامه دادند که دلیل ندیده شدن این اعتراضات در سوریه و لبنان مواضع به قول او ضد امریکائی و اسرائیلی این دولتهاست. حالا اما ورق برگشته و ملت نمک نشناس سوریه با وجود مواضع محکم رژیم دمشق علیه امریکا و اسرائیل بر پا خاسته و خواهان دمکراسی است. می بینید که رهبران و مفسران جمهوری اسلامی کم آورده اند و باید راه گریزی پیدا کنند تا ادعاهای دروغین خود را لاپوشانی کنند و چه بهانه ای بهتر از این که مبارزات مردم سوریه را به امریکا و اسرائیل نسبت بدهند و به همان شیوه ی شرم آوری که مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران را سرکوب کردند این بار هم به یاری دیکتاتور دمشق بروند و لاریجانی هایشان راه در رفتی از دروغ و دغل های چند روز پیش خود پیدا کنند.
و حالا دیگر لاریجانی نیست که تفسیر می کند، رهبر است که خود را به آب و آتش می زند تا همپالکی خویش را در دمشق از سرنگونی محتوم نجات دهد و برای رسیدن به این خواسته از هر زیانی به مردم ایران روی گردان نیست، کمااینکه حاضر است ایران را به ورطه ی جنگ با ابر قدرتی مانند امریکا بکشاند، اما شاهد سرنگونی دیکتاتور دمشق نباشد. خامنه ای در نامه اش یک اعتراف دیگر هم می کند و آن دخالت رژیم تهران در وقایع عراق است؛ چیزی که تا کنون آقایان از اعتراف به آن به هزار بهانه سر باز می زدند. حالا اما رهبر حکومت به روشنی می گوید که اگر امریکائی ها و یا ترکیه در امر یاری رسانی به مبارزات مردم سوریه اصرار کنند، جمهوری اسلامی به امریکا و نیروهای امریکائی در عراق و ترکیه فشار خواهد آورد و لابد صدمه خواهد زد. معنای دیگر این ادعا این است که رژیم تهران اگر بخواهد ـ که می خواهد ـ هم در عراق و هم در ترکیه به نیروهای امریکائی فشار خواهد آورد و معنای این فشار البته چیزی نیست جز عملیات تروریستی، اگر جز این است، رهبر جمهوری اسلامی بگوید چیست؟
بخش هائی از نامه دبیر سرویس سیاسی سایت تابنک به سردار محسن رضائی
برادر محسن رضائی
باسلام و تحیت
متن سخنان شما در جمع دانشجویان دانشگاه تهران را که با تیتر ” تحرکات مشکوک برای بی ثبات نشان دادن فضای کشور ” در سایت جنابعالی را خواندم و بنا به تعهدی که داشتم با همین تیتر در صفحه اصلی سایت تابناک قراردادم گفته اید “تحرکات مشکوکی در عرصه های اجتماعی و سیاسی مشاهده می شود که هدف آن ناامن و بی ثبات نشان دادن فضای کشور است ” و نمونه ای همچون تجاوزات دسته جمعی کور را مثال زدیده اید . . . . . برادر محسن بی ثباتی در کشور ناشی از تحرکات مشکوک نیست بلکه واقعیت است . . . . . نشان دادنی هم نیست بلکه دیدنی است . . . این بی ثباتی ۳۲ سال است که وجود دارد ولی حال فراگیر و همه جانبه شده ، ۳۲ سال است که در این نظام با ۲ نخست وزیر ( آقای بازرگان و میر حسین موسوی ) ۴ رئیس جمهور ( آقایان بنی صدر ، هاشمی ، خاتمی و احمدی نژاد ) سه رئس مجلس ( آقایان هاشمی ، کروبی و ناطق نوری ) ستیز و جنگ در جریان است . و بعدش هم رئس خبرگان وبعد . . . .و . . . . ۳۲ سال است بی ثباتی ناشی از حاکمیت دوگانه امان از امنیت ، برنامه ریزی ، رفاه و پیشرفت را گرفته است ، بی ثباتی اکنون به عرصه های اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی و سازمان اداری حکومت و دولت رسیده است . برنامه های چهارم و پنجم و سند چشم انداز به سادگی توسط دولت فعلی لگد مال و بدور انداخته شده است و رهبری و مجلس هفتم و هشتم نیز بر آن چشم پوشیده اند . . . . . سیاست خارجی شکست خورده و دستگاه دیپلماسی فروپاشیده است ، اقتصاد ورشکسته و حرج و مرج بر آن حاکم شده است . . . . عرصه فرهنگ به عرصه جنگی تبدیل و قوای انتظامی و نظامی سخت به نبرد آمده اند . . . . جنگ نرم بر همه شئون مملکتی سایه افکنده و درکنار جنگ های دیگر ( اتمی ، تحریم و . . .) قوا و امکانات کشور را فرسایش سهمگین داده است . . . . به زعم بزرگان کشور طرف مقابل در جنگ نرم ، بخشی از مردم معترض هستند که . . . . .دو سال است که بی ثباتی سیاسی ارکان سیاسی و اجرائی کشور را در بر گرفته و تازه باید برای دور بعدی آن ” حذف احمدی نژاد و جریان موسوم به انحرافی ” آماده شویم پس می بینید موضوع تخیلی و مشکوک نیست بلکه مملکت بی ثبات و عامل آن نیز درونی است . . . . .شما در حوادث ۲۵ بهمن سال گذشته بی حساب موضع جنگی گرفتید و هیثیت خود را فذا رهبری کردید ، به این امید که شاید به ثبات حکومت و ولایت کمک کرده باشید . . . .امروز پس ۴ ماه هنوز در همان فاز یا بد تر قرارداریم و شما هنوز مشکوک هستید به چی و به کی ؟ . . . ظاهرا مشکل ما و منشائ اصلی بی ثباتی ، حاکمیت دوگانه ایست که با برداشت غلط از قانون اساسی و وظایف رهبری در مدیریت اجرائی کشور ، شکافی ذاتی را در سیستم حکومتی ایجاد کرده است . . . . .
دبیر سرویس سیاسی سایت تابنک
۱۱/۴ / ۹۰