اشاره: از هفته پیش، اول دسامبر (شهروند شماره۱۳۶۲)، شروع به بررسی سلامت روانی از دیدگاه روانشناسان کردیم و نظرات یونگ را خواندیم. در این شماره نظرات کارل راجرز و گوردن آلپورت را بررسی می کنیم.
راجرز و خود شکوفایی
کارل راجرز۱، از انسان سالم با عنوان “انسان با عملکرد کامل”۲ یاد می کند. نخستین نکته ای که در تلقی راجرز از شخصیت سالم در پیش روی داریم، این است که سلامت روانی، “روند است، نه حالت بودن”، “مسیر است نه مقصد”. انسان سالم برای تحقق خود پیش می رود، هیچ گاه از حرکت باز نمی ایستد وضعیتی ایستا ندارد. اهداف رو به آینده، فرد را به پیش می راند و همه ی جنبه های او را دگرگون می سازد و می پروراند. دومین نکته ی “تحقق خود” این است که این روند، دشوار و گاه دردناک است و مستلزم آموختن پیوسته و گسترش همه ی توانایی ها و استعداد های مشخص است.
راجرز در این باره می نویسد: تحقق خود، شهامت “بودن” و غوطه ور شدن در جریان زندگی است. سومین نکته این است که کسانی که به تحقق خود می پردازند به راستی خودشان هستند. علاوه بر این نگرش کلی، راجرز پنج ویژگی خاص را برای انسان با عملکرد کامل عرضه کرده است.
آمادگی کسب تجربه:۳ انسان سالم توانایی دور شدن از رفتارهای دفاعی را دارد، چرا که برای تجربه احساس ارزشمندی که از طرف دیگران به او داده می شود هیچگونه شرایط بازدارنده و دفاعی۴ ندارد. همه احساسات و گرایش های خود را آزادانه تجربه می کند و ترسی از آشکار ساختن آنها ندارد. از آنجا که هیچ احساسی تهدید کننده نیست، در برابر آنها حالت دفاعی نمی گیرد. روشن است که آمادگی کسب تجربه، ضد حالت تدافعی است. هرگونه حال، هیجان یا احساسی، خواه درونی یا بیرونی، بی اینکه تحریف شود یا به مانعی برخورد کند، به سلسه اعصاب منتقل می شود.
زندگی هستی دار:۵ انسان با کنش کامل، در هر لحظه ی هستی، زندگی همه جانبه دارد. هر تجربه ای برای او چنان تازه است گه گویی پیش از آن هرگز وجود نداشته است. بنابراین، هر تجربه ای با هیجان همراه است. انسان سالم برای کسب هر تجربه ای آماده است، زیرا همواره با هر تجربه ی تازه تحول و تکامل می یابد. نتیجه زندگی هستی دار، شور۶و هیجان، جرات و شهامت۷، انطباق۸، تاب و تحمل۹، خود جوشی و خود انگیختگی۱۰، نداشتن سرسختی۱۱ و اعتماد اساسی۱۲ است.
اعتماد به ارگانیسم:۱۳ رفتار به شیوه ای که احساس ما آن را درست می داند، قابل اعتمادترین راهنمای تصمیم گیری درباره ی عمل و حتی قابل اعتمادتر از عوامل فکری و عقلی است. انسان “با عملکرد کامل” می تواند بر اساس تحریکات و محرک های آنی عمل کند. در چنین رفتاری خودانگیختگی و آزادی بسیاری هست، اما این به معنای عملکرد ناسنجیده و بدون توجه به نتایج و عواقب آن نیست.
آزادی انتخاب:۱۴ به اعتقاد راجرز، هر چه انسان از سلامت روانی بالاتری برخوردار باشد، آزادی عمل و انتخاب بیشتری را احساس و تجربه می کند. انسان سالم می تواند بدون محدودیت و ممنوعیت، فکر و عمل خود را آزادانه برگزیند. به علاوه، انسان با “کنش و عملکرد کامل” از احساس تسلط خویش بر زندگی لذت می برد و معتقد است که آینده به خود او بستگی دارد و با حادثه، موقعیت و رویدادهای گذشته هدایت نمی شود.
خلاقیت:۱۵ همه ی انسان هایی که دارای کنش و کارکرد کامل هستند، بسیار خلاقند. با توجه به سایر ویژگی هایی که دارند، به سختی ممکن است خلاق نباشند. کسانی که آمادگی کسب همه تجربه ها را دارند و به وجود خویش اعتماد می ورزند، در تصمیم ها و کارهای خود انعطاف پذیرند. همه ی قوای خلاقه ی خود را در زندگی به کار می گیرند و در مواجهه با آنچه پیش می آید، ترسی از گزینش راه تازه ندارند. به علاوه رفتارشان خودانگیخته و در پاسخ به محرک های نیرومند زندگی، تغییر پذیر، گسترش یافته و بالنده است.
آلپورت و انسان بالغ
گوردن آلپورت۱۶پدر روانشناسی شخصیت۱۷، در ارتباط با ویژگی ها و خصوصیات انسان سالم می نویسد: نیروهای ناخودآگاه؛ نیروهایی که نه می توان آنها را دید و نه بر آنها تاثیر گذاشت، اشخاص سالم را هدایت و اداره نمی کند. سائق انسان های سالم، کشکمش های ناخودآگاه نیست و شیاطین درون، رفتارشان را تعیین نمی کنند. به نظر وی نیروهای ناخودآگاه فقط می تواند در رفتار روان ـ نژندها تاثیرات مهمی برجا بگذارند. به هر صورت افراد سالم در سطح معقول و آگاه عمل می کنند و از نیروهایی که آنها را هدایت می کند، کاملا آگاهند و می توانند بر آنها چیره شوند. آنچه شخصیت های بالغ را برمی انگیزد و بر آنها فرمان می راند الزاما جراحت ها و کشکمش های دوران کودکی نیست. روان نژندها اسیر تجربه های کودکی خویشند، اما اشخاص سالم از قید و اجبارهای گذشته آزادند. راهنمای اشخاص بالغ، زمان حال، اهداف و انتظارهایی است که از آینده دارند، شخص سالم به جلو می نگرد و به رویدادهای حال و آینده، نه به گذشته و رویدادهای دوران کودکی، چنین نگرش سالمی، آزادی انتخاب و عمل بیشتری به انسان می دهد.
هفت معیار بلوغ، دیدگاه آلپورت را درباره ویژگی های خاص انسان سالم نمایان می سازد.
گسترش مفهوم خود:۱۸زمانی که “خود” گسترش می یابد، قلمرو پهناورتری از اشیا و اشخاص را فرا می گیرد. در ابتدا “خود” تنها معطوف به فرد است، اما با افزایش تجربه، “خود” وسعت می یابد و ارزشهای مجرد و آرمانها را در برمی گیرد. هر چه شخص با فعالیت ها، مردم و اندیشه های متنوع تری در ارتباط باشد، سلامت روانی بیشتری می یابد. این احساس اطمینان، مشارکت، کار، روابط خانوادگی و دوستانه، سرگرمی و اشتغالات، و علایق سیاسی و دینی را فرا می گیرد.
ارتباط صمیمانه خود با دیگران:۱۹ آلپورت میان دو گونه ارتباط صمیمانه با مردم فرق گذاشته است. این دو می توانند فرزندان، همسر و یا دوستان نزدیک باشند که صمیمیت را به صورت عشق و محبت نشان می دهند. این توانایی، حاصل پرورش کامل مفهوم گسترش “خود” است. در این حال ، شخص به فرد محبوب خود احساس اطمینان می دهد و به آسودگی و شادمانی او به انداره ی خوشی و آسایش خودش اظهار علاقه می کند. شرط دیگر صمیمیت، حس پرورش یافته هویت است.
امنیت روانی:۲۰ ویژگی شخصیت سالم، چند خصوصیت را در برمی گیرد که عمده ترین آنها ” پذیرفتن خود” است. انسان های سالم می توانند همه ی جنبه های هستی خود، از جمله نقاط ضعف و کاستی های خود را بپذیرند بدون آنکه منفعلانه، تن به پذیرش آنها داده باشند. نشانه ی دیگر امنیت روانی “مدارا با ناکامی” است. این خصیصه نمایانگر واکنش شخص در برابر فشارهایی است که برخواسته هایش وارد می شود و سدهایی که سر راه آرزوهایش ایجاد می گردد.
ادراک واقع بینانه:۲۱ اشخاص سالم، به جهان خویش عینی می نگرند. به عکس، روان نژندها ناچارند واقعیت را تحریف کنند تا با خواسته ها، نیازها و ترس هایشان سازگار شوند. اشخاص بالغ بر پایه ی ادراک یا تجربه ای شخصی، همه مردم و تمام موقعیت ها را نیک و بد نمی پندارند و واقعیت را همان گونه که هست می پذیرند.
مهارتها و وظایف:۲۲ آلپورت بر اهمیت کار و غرق شدن در آن تاکید فراوان داشته است. به این مفهوم که ضمن توفیق، کار، پرورش مهارت ها و توانایی های خاص است، یعنی رسیدن به سطحی از شایستگی. اما داشتن مهارت های مورد نیاز و مناسب به تنهایی کافی نیست، بلکه باید این مهارت ها را به شیوه ای صمیمانه، مشتاقانه و متعهدانه به کار برد و از هر جهت مایه گذاشت. کار و مسئولیت به زندگی معنا و دوام می بخشد، بدون داشتن کاری مهم و ارزشمند و ایثار، تعهد و مهارت های کافی برای انجام دادن آن، رسیدن به بلوغ و سلامت روانی میسر نیست.
عینیت بخشیدن به خود:۲۳ این معیار که یقینا کاری دشوار است، در توصیه ی قدیمی “خودت را بشناس” تجسم یافته است. کوشش برای “خودشناسی عینی” از ابتدای زندگانی آغاز می شود و هیچگاه پایان نمی پذیرد. در هر سنی می توان به سطح معین و سودمندی از عینیت بخشی به خود دست یافت. شخصیت سالم به نسبت انسان روان نژند به سطح بالاتری از خودشناسی نایل می گردد. انسانی که به مراتبی از عینیت و بصیرت نفس رسیده باشد، صفات منفی اش را به دیگران فرافکنی نمی کند.
فلسفه ی یگانه ساز زندگی:۲۴ انسان های سالم برای اهداف و برنامه های دراز مدت انگیزه دارند. این ها هدف جویند و اساس زندگیشان کاری است که باید به انجام برسانند و همین است که به شخصیت آنها قرار می بخشد. آلپورت، این انگیزش یگانه ساز را که در شخصیت های سالم بیش از روان نژندها نمایان است، “جهت داشتن” خوانده است. جهت داشتن، همه ی جنبه های زندگی شخص را به سوی اهداف هدایت می کند و به او دلیلی برای زیستن می دهد.
۱- Carl Rogers
۲- Fully Functioning Person
۳- A growing Openness to Experience
۴- Defensiveness
۵- An increasingly existential lifestyle
۶- Excitement
۷- Daring
۸- Adaptability
۹- tolerance
۱۰- Spontaneity
۱۱- Rigidity
۱۲- Foundation of Trust
۱۳- Increasing OrganismicTtrust
۱۴- Freedom of Choice
۱۵- Creativity
۱۶- Gordom Allport
۱۷- Personality Psychology
۱۸- Expansion of Personal Feelings
۱۹- Social Relations Warm
۲۰- Emotional Security
۲۱- Expansion of Personal Feelings
۲۲- Social Relations Warm
۲۳- Understanding Yourself
۲۴- Life Philosophy