بخش اول

دیر زمانی نیست که ایرانیان مهاجرت را به عنوان راهی برای چالش با شرایط نامطلوب و دستیابی به فردای بهتر برگزیده اند. مروری بر همین تاریخچه کوتاه مدت و ارزیابی میزان موفقیت ایرانیان به عنوان یک اقلیت قومی در کشورهای مهاجرپذیر از جمله کانادا نشان می دهد که برخی افراد توانسته اند به موفقیت های چشم گیر و قابل رقابت با دیگر ملیت ها دست یابند، برخی هنوز بعد از گذشت چندین سال در مرحله شوک اولیه و جا افتادن هستند، گویی مسافران موقتی هستند که به زودی بار سفر بسته و بازخواهند گشت و برخی هم که به ظاهر از حالت مسافر خارج شده اند، در شرایط بسیار سخت و پایین تر از موقعیت قبلی خود با درآمد روز به روز زندگی می کنند.

مطالعه و سالها تجربه مشاوره با مهاجران نشان می دهد که برای ارزیابی شرایط مهاجران و مهاجرت نمی توان کلاه سیاه بدبینی را به سر گذاشت و به یکباره همه را با یک دید نگاه کرد و گفت مهاجرت به کلی امر باطلی است و هرکس مهاجرت کرده شکست خورده، بلکه باید کلاه سفید واقع بینی را بر سر گذاشت و از دریچه علم و تجربه به مسئله مهاجرت نگریست.

تجربه سخت و چالش برانگیز مهاجرت منجر به موفقیت نمی شود مگر این که قبل و یا حتی بعد از ترک وطن نکات کلیدی زیر مورد توجه قرار گیرد: 

۱ـ آگاهی و ارزیابی درست از موقعیت 

قدم اول برای تصمیم گیری در هر زمینه، دریافت اطلاعات درست و آگاهی از موضوع مورد تصمیم گیری، قابلیتها و محدودیت های خود به طور واقعی است. تخمین های غیر واقعی از توانایی های مالی، قابلیت های شخصیتی و مهارتی خود و اعضای خانواده و ارزیابی صحیح و واقع بینانه از کشور میزبان و فرایند مهاجرت می تواند اولین و مهمترین قدم در اخذ یک تصمیم درست باشد. 

۲ـ انگیزه مهاجرت

انگیزه مهاجرت تاثیر بسزایی بر طی کردن مراحل بعدی دارد. کسانی که به دلیل شرایط بسیار سخت و نا امن  مجبور به ترک وطن می شوند با کسانی که صرفا برای شرایط بهتر و رشد فرزندان مهاجرت می کنند و در کشور خود از امکانات و موقعیت معقولی برخوردار بوده اند مراحل مهاجرت را به گونه ای متفاوت پشت سر می گذارند. برای دسته اول کمترین امنیت می تواند رضایت به همراه داشته باشد، در حالی که دسته دوم با روبه رو شدن با مشکلات بعد از مهاجرت ضمن مقایسه شرایط کنونی با شرایط قبل دچار احساس نارضایتی و پشیمانی می شوند که البته به این امر عدم دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده یعنی توفیق خود فرزندان را باید اضافه نمود. 

۳ـ انتظار از کشور مقصد

هرچقدر سطح انتظار مهاجران از کشور مقصد بیشتر و غیر واقعی تر باشد میزان رضایت و در نتیجه توفیق پروژه مهاجرت کاهش می یابد. بسیاری از افراد داوطلب زمانی تصمیم به مهاجرت می گیرند که محل زندگی خود را سیاه سیاه و کشور مقصد را سفید سفید فرض می کنند در حالی که فرض مذکور در مورد هردو کشور صحیح و واقع بینانه نیست و هردو کشور دارای نقاط قوت و کاستی هایی هستند که بعد از مهاجرت در نظر فرد پررنگ می شود به گونه ای که بعد از مهاجرت این دسته افراد که انتظار داشته اند کشور مقصد بهشت برین، بدون صف، ترافیک و آلودگی و بی نظمی باشد به یک باره متوجه می شوند که این گونه نیست لذا نظرشان عوض شده و فکر می کنند اشتباه کرده اند در حالی که انتظارات مبتنی بر واقعیت باعث می شود که نکات قوت و امکانات موجود را دیده و شانس موفقیت خود را افزایش دهند.

 

۴ـ امکانات مالی و سطح رفاه خانواده

افرادی که مهاجرت می کنند به لحاظ اقتصادی در سه مقوله قرار می گیرند، سطوح بالای اقتصادی با پول های کلان، سطح متوسط و افراد متعلق به سطوح پایین اقتصادی. در بین این سه گروه، دو دسته بالا و پایین از سطح رضایت و موفقیت بیشتری برخوردارند. دسته اول آنقدر پول دارند که چند سال اول را با خیال راحت و بدون دغدغه اقتصادی طی کنند ضمن این که می توانند سرمایه خود را وارد شغلی نموده و استقرار یابند. و دسته سوم و افراد طبقه پایین اقتصادی به دلیل شرایط سختی که قبلا داشته اند، فشارهای اقتصادی برایشان خیلی غیر قابل تحمل نیست ضمن این که یک کار ساده ساعتی ده دلار هم برای آنها می تواند رضایتبخش باشد، زیرا در کشور خودشان هرگز چنین امکانی را نداشته اند بنا بر این طی کردن سالهای اول استقرار برای آنها چندان دشوار نخواهد بود. مثال خوب این دسته افراد، مهاجرین کشورهای فقیر مانند هند و سریلانکا و برخی کشورهای افریقایی است. دسته میانی که نه پول دسته اول را دارند و نه طاقت دسته سوم، دوره سخت تری را طی می کنند. 

۵ـ سن مهاجرت

تحقیقات نشان می دهد که سازگاری با شرایط جدید برای افراد بالای ۳۵ سال بسیار مشکل تر از افراد زیر این سن است به همین دلیل است که دولت کانادا درصدد تصویب قوانین جدید مهاجرت با محدودیت های بیشتر سنی است. آمادگی برای تغییر، زبان آموزی و وارد دوره های آموزشی دوباره شدن برای این افراد دشوارتر است مضافا این که  افراد بعد از ۳۵ سالگی عموما در موقعیت شغلی خود جا افتاده اند و مهاجرت بهای بیشتری را بر آنها تحمیل می کند. به علاوه خانواده ها دارای فرزندان سن نوجوانی فرایند مهاجرت را دشوارتر نموده و چالش های بیشتری در پیش دارند. چنانچه نوجوانان این خانواده ها که درگیر هویت یابی خود هستند با بحران جدیدی به نام مهاجرت رو به شده و این مسئله فرایند استقرار یابی را دشوارتر می کند، لذا در نظر گرفتن سن هنگام اقدام به مهاجرت کمک بزرگی به طی کردن مراحل بعد است.

 ادامه دارد

  

* دکتر نسترن ادیب راد مشاور خانواده و جوانان در ایران و کانادا، مولف و مترجم پنج جلد کتاب در این زمینه است.