«دختر شایسته»… زبان فارسی احتمالا از معدود زبانهایی است که چنین عبارتی را در مورد مسابقاتی که در بیشتر زبانهای دنیا به «مسابقات زیبایی دختران» معروف هستند به کار میبرد، اما اگر برگزارکنندگان این مسابقات از این عنوان مرسوم در فارسی باخبر بودند، بعید نبود با خرج کلی پول، «کپیرایت» آنرا خریداری کنند و صاحبش شوند. هر چه باشد طبیعی است که در جهان پسافمینیستی، مدیران این مسابقات محبوب و پرتماشاگر در معرفی آنها به عنوان مسابقاتی بر پایهی «زیبایی» صرف مردد باشند. رسم مرسوم این مسابقات در سالهای اخیر این بوده که دختران فاتح آن، دستاوردهای گستردهای در زمینههای تحصیلی و حرفهای نیز داشته باشند و اما جالب اینجا است که با این همه، این مسابقات همچنان به عنوان «مسابقات زیبایی» شناخته میشوند.
اگر صحبت بر سر دستاورد و رزومههای به اصطلاح «پر بار» باشد، نازنین افشین جم، پیش و پس از پیروزیاش کم از این دستاوردها نداشته است.
او علاوه بر تلاشهایش در عرصهی موسیقی، مدرک روابط بینالملل و علوم سیاسی از دانشگاه بریتیش کلمبیا دارد و وقتی نام خود را میان ایرانیان و بقیه سر زبان ها انداخت که وارد عرصهی «فعالیت حقوق بشر» شد و سازمانی در مبارزه با اعدام کودکان در جهان را بنیان گذاشت. به نظر میرسید این سئوال همیشگی که بالاخره این «دختر شایسته» باید به چه شغلی و در چه زمینهای به غیر از عکس گرفتن با بیکینی، مشغول باشد، برای او پاسخ داده شده است: فعالیت حقوق بشر.
اما هفتهی پیش که نام افشین جم بر صدر تمام رسانههای کانادا و بسیاری رسانههای جهان قرار گرفت، این نه به خاطر آلبومهای موسیقیاش بود و نه به خاطر هزار و یک نوع فعالیت مختلفش. او عنوان تازهای به رزومهی خود افزوده بود که ظاهرا برای رسانهها از هر چیز دیگری خبرسازتر و مهمتر بود: ازدواج با پیتر مککی، وزیر دفاع دولت محافظهکار استفن هارپر و یکی از پرنفوذترین شخصیتهای سیاسی کشور که رسانهها سالها از او به عنوان یکی از «شایسته»ترین مجردهای اتاوا نام میبردند.
مککی، که به روابط عاشقانهی جنجالیاش در طول سالها معروف بوده است، مدتی طولانی دوستپسر نازنین بود تا اینکه تصمیم گرفت به این «مهمترین انسان زندگیاش» پیشنهاد ازدواج دهد. آن دو در والنتیا، جزیرهای کوچک در گوشهی جنوبی ایرلند، زاد و بوم باستانی اجداد مککی، به سر میبردند که مککی پیشنهاد ازدواج را داد و نازنین قبول کرد تا تمام رسانههای کشور پر از این خبر شوند.
البته ازدواج، اول باید به تایید پدر و مادر افشین جم میرسید.
پیتر کرول، شوهر خواهرِ بزرگ نازنین و باجناق جدید آقای مککی، به رسانهها گفته است که خانوادهی همسرش خیلی به هم نزدیک هستند و تمام تصمیمات مهم را با همدیگر میگیرند.
مککی با تایید پدر و خانواده روبرو شد تا ازدواجی خصوصی اما مجلل در مکزیک به دست کشیشی نوااسکوشیایی صورت بگیرد و اکنون که این خطوط را مینویسیم این زوجِ معروف در حال گذراندن ماه عسل خود باشند.
نوااسکوشیایی بودن کشیش عاقد مراسم از اهمیت خاصی برای مککی برخوردار بوده است. این ایرلندیتبار متولد این شرقیترین استان کشور است و گفته نازنین، که هزاران کیلومتر آنسوتر در ونکوور و ساحل غربی کشور بزرگ شده، پذیرفته که به شرق بیاید و در زادگاه همسرش، پیکتو کانتی، زندگی کند.
***
نازنینِ ۳۲ ساله متولد ایران است، اما سالهای بسیار کمی را در این کشور گذرانده. او یکی دو ماه پس از انقلاب بهمن ۵۷ متولد شد و خیلی زود با خانواده به خارج از ایران گریختند.
پدر او، افشین افشین جم، پیش از انقلاب رئیس هتل اینترکنتینانتال در تهران بود و طبیعی بود که انقلاب ضدسلطنتی در ایران اقبال خوبی برای نخبگان اینچینی نظم سابق به ارمغان نیاورد. به گفتهی نازنین پدرش را انقلابیونی که عکس شاه موجود در هتل را شکستند و پاره پاره کردند، با ضرب تفنگ بیرون انداختند.
به گفتهی خانواده، افشین به زندان رفت و شلاق خورد و زندانی شد، اما «شانس» آورد تا به وساطت همسرش، ژاله، آزاد شود و خانوادهی ثروتمند بتوانند از ایران بگریزند.
آنها یک سال را در اسپانیا گذراندند و به دنبال کشوری جدید بودند تا اینکه عازم کانادا شدند. در میانهی زمستان بود که به مونترال رسیدند و حالشان اینقدر از سرما گرفت که از فرودگاه یک راست عازم ونکوور در ساحل غربی معتدلتر کشور شدند (و البته جالب است که روایت مفصل روزنامهی نشنال پست اینرا به این علت که ایران «کشوری خشک» بوده است دانسته که نشان میدهد نویسندهی مطلب اطلاعی از اقلیم ایران ندارد!).
نازنین در ونکوور بزرگ شد و از فعالیتهای نوجوانیاش، که ردپایش را در نشریات محلی بریتیش کلمبیا میتوان یافت، میشد حدس زد که به چه راهی میرود. با قد بلند و موی سیاه و چهرهی زیبایش، بارها راه مدل شدن را پیش گرفت، اما در عین حال قصد ادامهی تحصیلات خود را هم داشت. چنانکه گفتیم در دانشگاه بریتیش کلمبیا درس سیاست میخواند و از آنجا که خانوادهاش از نظر مالی در مضیقه نبود برای ادامهی تحصیلات به دانشگاههای پراعتبار و گرانقیمتی همچون «ساینس پو» در پاریس و «هرستمونک کسل» و نورویچ در انگلستان رفت.
پس از فارغالتحصیلی هر کاری که فکرش را بکنید کرده است و بسیاری از این فعالیتها جنبهی اجتماعی داشتند: از جمله همکاری به عنوان «معلم جهانی جوانان» با سازمان صلیب سرخ.
شهرت واقعی او اما در سال ۲۰۰۳ و در حالی رسید که موفق شد در سن ۲۳ سالگی به عنوان «دختر شایسته»ی کانادا دست پیدا کند و برای کسب عنوان «دختر شایستهی جهان» به چین سفر کند. در آن سالهای پس از ۱۱ سپتامبر تعجبی نبود که ماجرای ایرانیتبار بودن نازنین خوراک خبری راحتی برای رسانهها باشد. او با افتخار از این میگفت که پیش از «انقلاب ارتجاعی» سال ۵۷ در ایران «مسابقات زیبایی» متعددی برقرار بوده است، اما تا به حال هیچ کدام از آنها به مسابقات جهانی «دختر شایسته» راه پیدا نکردهاند.* او در ضمن گفت که چون کانادا کشوری «خیلی مولتیکالچرال» است، پیروزی او به معنای نمایندگی «همه در سراسر جهان» خواهد بود. در آخر افشین جم در مسابقات آن سال از دختر شایستهی «ایرلند» شکست خورد و دوم شد تا به پیروزی در مسابقهی «عکس با مایوی شنا» قناعت کند.
اولین تلاش او برای استفاده از شهرت به دستآمدهاش، که به دلیل ارتباطش با ایران بیش از شهرت معمول صاحبان این مقام هم بود، ورود به دنیای موسیقی بود که پیش از آن هم نوکی به آن زده بود. هر چه باشد شوهر خواهرش، آقای کرول که در بالا از او اسم بردهایم، در ونکوور، نوازندهی راک بود و صاحب شرکتی موسیقی به نام «موسیقی عالیجناب اعلیحضرت ملکه» (Her Royal Majesty’s Record). کرول به رسانهها گفته که نوعِ موسیقی پاپ افشین جم خیلی در کارش نبوده است اما از آنجا که نمیخواسته این فرصت بیزینسی را از کف بدهد، تهیهکنندهی آلبومهای موسیقی او شده است.
نگاهی گذرا به این آلبومهای موسیقی نشان میدهد که هرجور نگاهشان کنیم از کیفیت چندانی برخوردار نیستند و ماهعسلِ نازنین، که حسابی به زیر نورافکن بودن عادت کرده بود، با موسیقی نیز چندان به درازا نیانجامید.
خود میگوید روزی در خانهی آقای کرول بوده و ایمیلی گرفته که باعث شده تصمیم بگیرد انرژیاش را وقف کاری دیگر کند. این ایمیل در مورد دختری ۱۷ ساله بود که اسم کوچک او را در اشتراک داشت: نازنین مهاباد فاتحی. نازنین در تلاش برای دفع چند مرد متجاوز، چاقویی به یکی از آنها زده بود و حالا به اعدام محکوم شده بود.
او علیرغم نصیحتهای شوهرخواهرش، تصمیم گرفت کار تبلیغ آلبوم موسیقیاش را کمی معلق کند و دنبال فعالیت برای توقف اعدام نازنین بیافتد. آنچه امروز در رسانهها کمتر میخوانیم این است که کوششگر اصلی که نازنین را به این ماجرا مرتبط ساخت، مینا احدی، از رهبران حزب کمونیست کارگری ایران و فعال در مبارزه علیه اعدام و سنگسار، بود. جالب اینجا که نشریهی «جوانان کمونیستِ» این حزب، که سردبیر وقتش، مصطفی صابر، مقیم ونکوور بود، گفتگویی «بین دو نازنین» یکی از پشت میلههای زندان و آنیکی در آن سوی دنیا سازمان داد.
به هر روی در میان لابیگریهای مربوط به همین کمپین، که طبیعتا توانسته بود در رسانهها خوب سر و صدا به پا کند، بود که او در اتاوا با وزیر امور خارجهی وقت کانادا، پیتر مککی، آشنا شد.
مککی چند روز پیش در گفتگوی اختصاصی و طولانی خود با نشریهی محلی «نیوگلاسگو نیوز» (در نوا اسکوشیا) آن دیدار را به خاطر آورد. او گفت: «تحت تاثیر هوشمندی او و تعهدش به کمک به دیگران قرار گرفتم. او انسانی است بسیار مهربان و شفیق. ستایشگر قلب مهربانش و عشقش برای کودکان و حیوانات شدم.»
افشین جم پس از این ماجراها و موفقیت کمپینش برای توقف اعدام نازنین، سازمان «اعدام کودکان بس است» را بنیان گذاشت و مدتی بعد رسانهها نوشتند که دوست دختر جدید مککی است.
در فوریهی سال ۲۰۰۹ بود که دفتر هارپر او را به هیئت مدیرهی «بنیاد روابط نژادی کانادا» نیز منصوب کرد.
اما آثار آن دیدار سرنوشتساز از اتاوا چیزی بیش از یک شغل یا حتی دوستپسر جدید بود و منجر به پیوندی شد که حالا اسم او را بیش از همیشه بر سر زبانها انداخته است.
دیوید دبلیو دوک، خزانهدار گروه «اعدام کودکان بس است!» به رسانهها گفته که برای زوج جدید «بسیار خشنود» است، اما غافلگیری خود را نیز پنهان نکرده است. او گفته ازدواج این دو «بعید» به نظر میرسد چرا که «نازنین اصولا پاسیفیست است. او مخالف دخالت نظامی در ایران است.» و این موضوع مسلما بارها مطرح خواهد شد. (و البته باید یادآوری کنیم که نازنین کمی هم سابقهی نظامی دارد و قبلا در ارتش سلطنتی کانادا تعلیم خلبانی دیده است).
* البته گفتنی ست مسابقات متعددی با عناوین دختر شایسته و ملکه زیبایی و … در جهان برگزار می شود، و دختران ایرانی پیش از انقلاب دو بار عنوان دختر شایسته جهان را کسب کرده اند که با مسابقات ملکه زیبایی متفاوت بود.
خدا را شکر که افرادی مثل نازنین را داریم که بتوانند آبروی ایرانیها را حفظ کند نازنین واقعا نازنین هست افتخار می کنیم به نازنین .در جوا ب اولین کامنت باید بگم واقعا برات متاسفم که با مغز کوچکت فکر می کنی و می نویسی
زنده باد نازنین های ایران نازنین
نازنین افشین جم باعث افتخار ایرانیان است.او تصویر دیگری از زنان ایرانی در جهان عرضه کر ده است. نازنین نماینده ی روشنفکر وازاده ی زن ایرانیست. نه همسر احمدی نزاد با ان چادر سیاهش در امریکای جنوبی. اگر رسانه های غربی همسر احمدی نزاد را با ان چادر مضحک در ونزوئلا نشان می دهند در مراسم تحلیف اورتگا. ما هم نازنین را داریم با اقای مک کی . من از صمیم قلب از این وصلت خوشحالم . نا زنین لیاقت این موقعیت را دارد . او ابروی ما ایرانی ها را خرید. . برای ایشان واقای مک کی ارزوی بهترین ها را دارم. به امید روزی که زنان ایران زمین از چنگال ضحاکان رها شوند . و .
ما هزاران نازنین دربند داریم . که با کلید ازادی ورهایی به اوج خواهند رسید .به امید انروز. .
motmean bashid agr ishan dar Iran bodan ba yak akhond pooldar ezdevaj mikardan.