کارزاری پر از دوست و آشنا
شهروند-آرش عزیزی: با اینکه هوا تاریک است و چند ساعتی از ساعات کاری گذشته در مغازهی «ساین اند پرینت» واقع در شماره ۶۱۶۸ خیابان یانگ غوغایی به پا است. در تماس تلفنی با آنجا هستم و هر نفر که صحبت میکند از پشتش صدای چندین و چند نفر شنیده میشود، اما جالب اینجا است که سرِ مغازه شلوغ که نیست هیچ در واقع کسب و کار تا ۵ فوریه تعطیل است و این مغازه در این مدت به کاری دیگر مشغول است: فعالیت برای سرنوشت انسانی که خود چند ده کیلومتر آنسوتر در زندان مهاجرت رکسدیل حبس است و اولین روز از اعتصاب غذایش را آغاز کرده، کاووس صوفی
مهدی شمس، صاحب مغازه، اصلا فکر کسب و کاری که در این مدت از دست خواهد داد نیست. هر چه باشد کاووس دوست نزدیک او بوده است. او هم مثل بقیه میگوید بیش از هر چیز در حیرت این استشهروند که چطور کاووس در طی تنها ۸ سال زندگی در کانادا این همه دوست و آشنا به هم زده که دفتر کارزار «توقف دیپورت کاووس» این همه پر از داوطلب و یارِ نگران باشد.
شمس در این حیرت تنها نیست. کیومرث، برادر کاووس، به شهروند میگوید: «برای من هم خیلی عجیب است. دوستان کاووس که قضیه را میشنوند به شدت تحت تاثیر قرار میگیرند و فکر میکنند دولت کانادا حق ندارد اینگونه با احساسات آنها بازی کند. با ماهایی که با او ارتباط عاطفی داریم و از دست دادنش برایمان سنگین و گران تمام می شود. حق شهروندی ما زیر سئوال رفته است.»
شمس هم به شهروند میگوید این کار را به عنوان یک شهروند کانادا بیش از هر کس «برای خودش» انجام میدهد. او و دیگر دوستانش فکر میکنند دولت کانادا حق ندارد این دوست شفیقشان را که این همه به او عادت کردهاند از آنها بگیرد. او میگوید: «هفت هشت سالی است که او را میشناسم و با هم در فعالیتهای اجتماعی بودهایم. وقتی میبینم با یکی از دوستانم اینجور برخورد میشود با خود میگویم خوب چه اشکالی دارد من هم مغازه را ببندم و برای او تلاش کنم. این کار ناچیزی است.»
شمس البته میافزاید در مدتی که درگیر پروندهی کاووس بوده موضوع برایش فراتر از دوستی رفته است:«اصلا دیگر اسم کلمهی دیپورت که میآید حالم بد میشود. انگار کسی را از خانهی خودش بیرون کنند.»
و این دقیقا همان احساسی است که کاووس به کانادا دارد، جایی که میخواهد خانهی جدیدش باشد.
خانم کوپال از دوستان صمیمی او که حالا از دستاندرکاران اصلی کارزار نجاتش است میگوید:«او در سال ۲۰۰۴ با ویزای دانشجویی به کانادا آمد. بعد ویزای کار گرفت که تا سال ۲۰۱۴ هم اعتبار داشت. در این فاصله وکیل گرفت و تقاضای پناهندگی داد تا قانونا همینجا زندگی کند. گفت میخواهد پناهنده شود و نمیخواهد برگردد ایران.»
دستاندرکاران کارزار نمیخواهند خیلی روی جنبهی سیاسی خطر بازگشت کاووس به ایران سخن بگویند چرا که از عواقب آن هراسانند، اما همگی تاکید میکنند که جان کاووس در صورت بازگشت به ایران در خطر خواهد بود. وقتی خود او امکان رفتن به کشوری سوم را مطرح کرد به زندانش انداختند تا حتی شانس دنبال کردن پروندهاش در آخرین روزها را نداشته باشد.
کیومرث، برادر نگران، میگوید: «او در تمام مدت حضورش در کانادا قانونی کارِ نقاشی میکرد و زحمت میکشید. وقتی که اولین بررسی وضعیت پناهجوییاش را انجام دادند اوایل سال ۲۰۰۹ و پیش از وقوع جنبش سبز در ایران بود. اما پس از آن است که او در تظاهراتبسیاری فعال بوده است و عکسهای زیادی با پلاکاردهای ضدرژیمی دارد. جان او در صورت بازگشت در خطر خواهد بود.»
حالا او فکر میکند جامعهی ایرانی مسئول است از این عضو فعال خود دفاع کند و نگذارد دولت کانادا به راحتی او را اخراج کند.
کیومرث میگوید: «به عنوان یک هموطن از جامعهی ایرانی انتظار دارم. کاووس به هیچ فرقه و گروه سیاسی وابسته نبود، اما تمام حرکات و فعالیتهایش اجتماعی و انساندوستانه بودند. با هر حرکتی که غیرانسانی به نظر میرسد، چه از سوی جمهوری اسلامی و چه از هر موضع دیگری، مخالف بود.»
علیرضا خشنود، مهاجری که ۱۸ سال سابقهی حضور در کانادا را دارد و در کار ساخت و ساز و نقاشی همکار کاووس بوده است، خوب از درد نزاع با مقامات مهاجرت با خبر است. نه تنها خود او تنها در ۲۶ نوامبر ۲۰۱۱، یعنی همین چند ماه پیش،موفق شد وضعیت «قانونی» پیدا کند که قبلا در «کارزار توقف دیپورتها به ایران» با پروندههای مشابه بسیاری روبرو بوده است.
خشنود میگوید جمهوری اسلامی سی و اندی سال است که «تمام ما را در سراسر دنیا پراکنده کرده است» و میپرسد: «چطور به امثال آقای خاوری شهروندی میدهند تا بیایند و در برایدل پت خانه بخرند، آن وقت با کسی که ۸ سال اینجا زندگی کرده و این همه دوست دارد چنین رفتاری میکنند؟»
تلفن دست به دست میشود و هر کس میخواهد حرفی بزند. آنچه همه بر آن تاکید میکنند نگرانیشان برای کاووس صوفی و تلاش خستگیناپذیرشان برای نجات و آزادی او و ماندنش در کانادا است.
تا روز ۵ فوریه، که زمان احتمالی دیپورت او است،«ساین اند پرینت» تعطیل است و تمام تلاشها معطوف به توقف دیپورت کاووس است. در سر در وبسایت این کارزار به نشانی Kavoos.org میخوانیم: «وکلا گفته اند امیدی نیست. قلب من خندید و پاسخ داد: بهتر است بمیریم تا بیامید زندگی کنیم.»
گرچه تمام مقامات کاووس را رد کردهاند دوستان او امیدوارند با تقاضا از جیسون کنی، وزیر مهاجرت و شهروندی کشور، بتوانند حکم را برگردانند.
برای زنده نگاه داشتن امید کاووس که در زمان نوشته شدن این خطوط (سهشنبه شب)یک روز از اعتصاب غذایش گذشته، به این وبسایت سر بزنید و به یکی از اقدامات پیشنهادی دست بزنید: تومار را امضا کنید، با نمایندگان مجلستان تماس بگیرید و ماجرای او را برای همه تعریف کنید.
امید کاووس لابد این روزها بهآن شعر حافظ است: آری به اتفاق جهان میتوان گرفت.