سالشمار تاریخ جمهوری اسلامی ایران
سیزدهمین شماره ی پیاپی شهروند به رویدادهای سال ۱۳۷۰ می پردازد. از شماره ۱۳۵۸ مرور سال ۵۸ را آغاز کردیم و بنا داریم رویدادهای مهم این ۳۳ سال حکومت جمهوری اسلامی را در ۳۳ شماره ی شهروند بیاوریم. برای سه سال اول با استفاده از آرشیو روزنامه های اطلاعات و کیهان توانستیم تقریبا به همه آنچه که در آن زمان ها در روزنامه ها منعکس می شد، اشاره کنیم. از سال ۶۱ ما ماندیم و اینترنت، ضمن اینکه بارها از خوانندگانمان تقاضا کردیم در این مسیر ما را یاری کنند و اگر رویداد یا نکته ای باید گفته شود را یادآوری نمایند، یا خاطرات خودشان را از آن سالها برایمان بفرستند. این خاطره ها در همه زمینه ها می تواند باشد، از خانه و مدرسه گرفته تا خیابان و جامعه و زندان.
حاصل این است و می دانیم که کامل نیست.
***
جنگ تمام شده است، زندانیان سیاسی را در زندان ها قتل عام کرده اند، دو سال است که سیدعلی خامنه ای رهبری کشور را به دست گرفته و اکبر هاشمی رفسنجانی در سمت رئیس جمهور، سیاست های نئولیبرالی خود را پیش می برد. از دهه ۷۰ بحث گسترش ان جی او ها در خاور میانه مطرح شد و در ایران اولین سازمان های غیر دولتی توسط وابستگان و نزدیکان حکومت گران تاسیس شدند. اصولا در این سال ها برای مردم امکان هیچ گونه تشکلی وجود نداشت. به وجود آمدن این سازمان ها در راستای برنامه های جهانی بود.
در مورد مسائل زنان پس از انقلاب بنیاد زینب کبری در سال ۱۳۵۸ توسط فاطمه ابتکار تأسیس شد و دیگر سازمان غیردولتی موسسه مطالعات و تحقیقات زنان بود که در سال ۱۳۶۵ با صلاحدید آیت الله خمینی و با هدف تلاش برای تفکیک بین حوزه سنت و دین در مسائل زنان آغاز به کار کرد. اما سومین موسسه “فدراسیون ورزش بانوان کشورهای اسلامی” بود که سال ۱۳۷۰ با مدیریت فائزه هاشمی، دختر رئیس جمهور تأسیس شد و این آغازی بود بر حضور زنان در عرصه ی ورزش در سطح محدودی در جهان خارج از ایران.
سال ۷۰ سال پر حادثه ای هم بود. گزارش ستاد حوادث غیر مترقبه کشور اعلام می کند که فقط در این سال، ۶۱ سیل و ۲۷ زلزله در ایران رخ داده است.
سال ۷۰ سال تولد چند نشریه روشنفکری هم بود. پس از بروز مشکل برای عدهای از روشنفکران در مجله کیهان فرهنگی آنها از این مجله بیرون آمدند. طرح مباحث قبض و بسط تئوریک شریعت که عبدالکریم سروش در کیهان فرهنگی مطرح کرد انتقادات زیادی را به ویژه در میان روحانیان برانگیخت که منجر به خروج تعدادی از نویسندگان کیهان فرهنگی و مجله زن روز از مؤسسه کیهان شد. این افراد دو نشریه کیان و ماهنامه زنان را تأسیس کردند. کیان نشریه ارگان روشنفکری دینی و نیز ارگان عبدالکریم سروش خوانده میشد. روشنفکران دینی سعی در سازگار نشان دادن آموزههای دینی و ارزشهای مدرنی چون دموکراسی و حقوق بشر داشتند.
عبدالکریم سروش نویسنده ثابت مجله کیان بود، ماشاءالله شمسالواعظین سردبیر آن بود. کسانی چون محمد مجتهد شبستری، مصطفی ملکیان، سعید حجاریان، محسن آرمین، بهاءالدین خرمشاهی، اکبر گنجی، محسن سازگارا، مراد فرهادپور، مرتضی مردیها، حسینعلی آزادی و آرش نراقی در این مجله فعالیت میکردند.
ماهنامه زنان نشریهای به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی شهلا شرکت و از معدود مجلات اختصاصی زنان در ایران بود که به مدت ۱۶ سال، از بهمن سال ۱۳۷۰ تا دی ۱۳۸۶ با ۱۵۲ شماره در ایران منتشر شد. شهلا شرکت نیز از مجله هفتگی “زن روز” از انتشارات کیهان، آمده بود.
در نیمه اول دهه ۱۳۷۰، مجله زنان در کنار نشریاتی چون ماهنامه کیان، ماهنامه آدینه، پیام امروز، ایران فردا، دنیای سخن و جامعه سالم از نشریههای جریان روشنفکری ایران به شمار میرفت و در شرایطی که فمینیسم به غلط در ایران بار منفی داشت و در بعضی از آیین نامههای دولتی نیز رواج آن نهی شده بود، مسئولان ماهنامه زنان این مجله را «تنها ماهنامه فمینیستی ایران» میخواندند.
ورزش که با شروع جنگ به حاشیه رفته بود دوباره به میدان آمد. رقابت های باشگاه های فوتبال در سال ۱۳۷۰ به صورت لیگ سراسری با نام جام آزادگان برگزار شد. پرافتخارترین تیمهای سالهای اول برگزاری این جام استقلال تهران و پاس بودند. استقلال در سال ۱۳۷۰ برای دومین بار موفق شد جام قهرمانی باشگاه های آسیا را به ایران بیاورد. این تیم در بازی پایانی موفق شد با نتیجه ۲ بر ۱ از سد لیائولینگ چین بگذرد و قهرمانی را به خود اختصاص دهد. در این دوره عبدالصمد مرفاوی آقای گل مسابقات شد، مجید نامجو مطلق تکنیکیترین بازیکن، عباس سرخاب بهترین بازیکن و احمدرضا عابدزاده بهترین دروازهبان جام شدند.
در سال ۷۰ همچنین پنجمین دوره مسابقات جام جهانی تکواندو در زاگرب یوگسلاوی انجام شد که تیم تکواندو ایران توانست با کسب ۱ مدال نقره و ۲ مدال برنز در این رقابت ها به مقام هفتمی تیمی دست یابد.
اما سال ۷۰ سال شروع ترورهای خارج کشور رژیم جمهوری اسلامی ایران هم بود. اولین ترور در فروردین ۷۰ اتفاق افتاد.
۲۹ فروردین ۷۰ ـ ترور عبدالرحمن برومند در پاریس
عبدالرحمن برومند فعال سیاسی ایرانی و رئیس هیئت اجرائی نهضت مقاومت ملی ایران بود. او در روز پنجشنبه ۲۹ فروردین ماه ۱۳۷۰ (۱۸ آوریل ۱۹۹۱) در مقابل آسانسور منزل مسکونی خود در پاریس با ضربات کارد به قتل رسید.
وی پس از پایان دوران دبیرستان درس خود را در رشته حقوق قضایی در دانشگاه تهران پی گرفت و پس از فارغالتحصیلی در سال ۱۳۲۹ هجری شمسی (۱۹۵۰ میلادی) برای ادامه تحصیل عازم سوئیس شد و دکترای حقوق خود را در سال ۱۳۳۵ هجری شمسی (۱۹۵۶ میلادی) از دانشگاه ژنو دریافت نمود.
موضوع رساله دکتری او بررسی و حل تضاد بین اصل حاکمیت ملی و تعهدات بینالمللی یک دولت ملی بود که پس از ارائه آن اساتید از او دعوت کردند تا به عنوان کارشناس حقوقی در مراجع بینالمللی مشغول به کار شود ولی او بازگشت و خدمت به وطن را ترجیح داد.
در بهمن ماه ۱۳۵۷ برومند به فرانسه اعزام شد تا مقدمات ملاقات بختیار و خمینی را فراهم سازد. این ملاقات هرگز صورت نگرفت، زیرا خمینی آن را مشروط به استعفای بختیار از مقام نخست وزیری کرده بود. شرطی که برای بختیار پذیرفتنی نبود چون وی دیدار با خمینی را به عنوان نخست وزیر لازم می دانست نه بهعنوان یک شهروند عادی. هنگام سقوط دولت بختیار برومند در پاریس بود و بدینگونه آن سفر کوتاه مبدل به اقامت دائم شد.
برومند به لطف ثروت موروثی خود و همسرش «پریدخت کازرانی» زندگی میکرد و با ورود بختیار به پاریس در مرداد ماه ۱۳۵۸ برومند آپارتمان شخصی خود را در اختیار وی قرار داد. این همان آپارتمانی بود که در ۲۵ تیر ماه ۱۳۵۹ مورد حمله انیس نقاش و همدستانش قرار گرفت. این تروریست لبنانی که در استخدام دولت جمهوری اسلامی بود مأموریت داشت تا دکتر بختیار را به قتل برساند ولی در آن ماجرا یک پلیس و یک خانم از همسایگان خانه کشته شدند.
نهضت مقاومت ملی ایران حزب طرفدار دموکراسی و مخالف با جمهوری اسلامی در ۱۴ مرداد ۱۳۵۹ در همان خانه پیریزی شد. برومند خود آرمان سیاسیش را بدین شرح بیان میکرد «حاکمیت ملی و استقرار آن در مملکت هدف نهضت مقاومت ملی ایران است مفهوم حاکمیت ملی این است که مردم در داخل کشور از آزادی و دموکراسی بهره مند باشند و در صحنه بینالمللی از استقلال.
دکتر عبدالرحمن برومند روز پنجشنبه ۲۹ فروردین ماه ۱۳۷۰ (۱۸ آوریل ۱۹۹۱) در مقابل آسانسور ساختمانی در پاریس که آپارتمان مسکونی وی در آن قرار داشت با ضربات کارد به قتل رسید. او هنگام مرگ ۶۴ سال داشت. ترور رئیس هیئت اجرائی نهضت مقاومت ملی ایران را از نخستین ترورهای جمهوری اسلامی برای حذف مخالفان در خارج از کشور شمردهاند.
دکتر لادن برومند و دکتر رویا برومند دختران وی به یاد پدرشان و برای تحقق اهدافش بنیاد عبدالرحمن برومند را در سال ۱۳۸۰ تأسیس کردند و تلاش میکنند تا از طریق آموزش و تقویت فرهنگ مردم سالاری و اشاعه اندیشه حقوق بشر به تأمین عدالت و استقرار دموکراسی و ثبات آن در ایران کمک کنند. در همین راستا در سال ۲۰۰۹ جایزه حقوق بشر بنیاد لخ والسا را دریافت کردند.
۹ اردیبهشت ۷۰ ـ درگذشت پدر علم جامعهشناسی در ایران
دکتر غلامحسین صدیقی استاد دانشگاه تهران و وزیر پست، تلگراف و تلفن (در دولت اول) و وزیر کشور (در دولت دوم) دکتر مصدق و از آورندگان دانش جامعهشناسی به ایران بود.
دکتر صدیقی در اسفند ۱۳۱۶ درجه دکتری را از دانشگاه پاریس دریافت کرد. رساله او تحت عنوان «جنبشهای دینی در قرون دوم و سوم هجری» با درجه ممتاز پذیرفته شد. وی در فروردین ۱۳۱۷ به ایران بازگشت و بلافاصله به سمت دانشیار در دانشگاه تهران مشغول کار شد.
مهمترین خدمت علمی و فرهنگی دکتر صدیقی تأسیس موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی در دانشگاه تهران در ۱۳۲۷ بود که در ۱۳۵۱ به دانشکده علوم اجتماعی تبدیل شد. دکتر صدیقی پس از ۲۸ مرداد ۳۲ مدتی به زندان افتاد. پس از آزادی از زندان به پیشنهاد و حمایت دکتر اقبال رییس دانشگاه تهران و حمایت و اصرار دکتر احسان نراقی مسئولیت تاسیس موسسه مطالعات اجتماعی را پذیرفت.
غلامحسین صدیقی در سال ۱۳۵۲ بازنشسته شد. ولی با عنوان استاد ممتاز تا ۱۳۵۸ همچنان به تدریس در دانشکده علوم اجتماعی ادامه میداد. وی را پدر علم جامعهشناسی در ایران دانستهاند.
در روزهای انقلاب شاه به او پیشنهاد نخستوزیری داد. دکتر صدیقی از شاه خواست که از سلطنت کناره بگیرد و قدرت خود را به شورای سلطنت واگذار کند. شاه این پیشنهاد را قبول نکرد و صدیقی نیز نخستوزیری را نپذیرفت.
پس از پیروزی انقلاب مهندس بازرگان از دکتر صدیقی برای شرکت در دولت موقت دعوت به عمل آورد که مورد قبول قرار نگرفت. دکتر غلامحسین صدیقی در روز دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۷۱ در تهران در سن ۸۶ سالگی درگذشت.
او بزرگترین کاستی این ملت را چنین ترسیم کرد :
«بزرگترین عیب ما بیانصافی است. بیانصافی دردآوری دربارهی دیگران» و در جای دیگری نوشت:«جامعهای شایستهی بقاست که در آن انسان ارجمند و عزیز و گرامی باشد.»
وی در بحبوحه انقلاب در مورد وضعیت آینده ایران با بازگشت خمینی چنین گفته بود:
«روزی خواهد آمد که شما در عرصه بینالمللی از آوردن نام ایران و ایرانی خجل و شرمسار باشید».
۱۴ اردیبهشت ۷۰ ـ سپهبد نادر باتمانقلیچ در کودتای ۲۸ مرداد به مخالفان دولت دکتر مصدق پیوست. در دولت زاهدی به ریاست ستاد ارتش گمارده شد. او با درجه سپهبدی بازنشسته شد و آخرین سمتش استانداری خراسان و نیابت تولیت آستان قدس رضوی بود. پس از انقلاب به آمریکا رفت و آنجا در سن ۸۸ سالگی درگذشت.
۱۷ اردیبهشت ۷۰ ـ محمدرضا رحمانی با نام هنری مهرداد اَوِستا، نویسنده و شاعر معاصر ایران در سن ۶۲ سالگی درگذشت.
به دلیل سرودن قصیدههای فراوان، برخی او را «پدر قصیده سرایی معاصر» نامیدهاند. اوستا علاوه بر شاعری، در زمینه فلسفه، موسیقی و ادبیات فارسی نیز فعالیت داشت.
۳ خرداد ۷۰ ـ (۲۴ مه ۱۹۹۱) هواپیمای ایلوشین ۷۶ در نزدیکی کرمانشاه سقوط کرد و ۴ سرنشین آن کشته شدند.
۱۵مرداد ۷۰ ـ ترور شاپور بختیار
شاپور بختیار متولد ۱۲۹۳ شهر کرد، سیاستمدار ایرانی، دبیرکل حزب ایران از اعضای جبهه ملی ایران و آخرین نخستوزیر ایران، پیش از انقلاب ۱۳۵۷ خورشیدی بود. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یکی از بنیانگذاران نهضت مقاومت ملی بود. در ۱۶ دی ۱۳۵۷ شاه و بختیار بر سر نخستوزیری به توافق رسیدند. او با پذیرش نخستوزیری هزینه شخصی سنگینی پرداخت کرد تا جایی که هممسلکاناش در جبهه ملی رأی به اخراج او و رد همکاری با دولت وی دادند. حکومت بختیار نخستین دولت مخالف نحوه حکومت شاه پس از کودتای ۲۸ مرداد بود. بختیار از آغاز به کار فعالیت سیاسی خود و در طول دوران نخستوزیریش همواره محمد مصدق را رهبر خود میدانست و به پیروی از او تأکید میکرد. با اعلام بیطرفی ارتش در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ او تنها ماند و سرانجام در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ دولتش سقوط کرد.
بختیار پس از ۶ ماه زندگی مخفیانه در ایران در تیر ۱۳۵۸ به فرانسه رفت و در قالب نهضت مقاومت ملی ایران به فعالیت علیه جمهوری اسلامی ایران پرداخت. در دوران مبارزاتش در خارج از کشور، اولین سوءقصد به جانش در تابستان ۱۳۵۹ رقم خورد. بختیار از این سوءقصد جان سالم به در برد. برنامه ترور او توسط گروهی به رهبری انیس نقاش صورت گرفت. دومین ترور ۱۱ سال پس از آن، منجر به قتل بختیار در سن ۷۷ سالگی در پاریس شد. هر دو سوءقصد توسط مقامات جمهوری اسلامی ایران با استخدام تروریستهایی طرحریزی شده بود.
مهمترین ویژگیهای بختیار در تمامی دوران مبارزات سیاسیش، ایستادگی در برابر حکومت استبدادی، روحالله خمینی و عدم امکان هرگونه سازش با او، احیای مشروطه، اعتقاد و اصرار به اجرای قانون اساسی مشروطه و فدا کردن جان خود در راه ایجاد یک نظام سوسیال دموکرات و آزاد است. بختیار در پیشگفتار کتابش یکرنگی نوشته است، پیش از آنکه خود را ایرانی و پایبند مذهب خاصّی بداند، به انسان و انسانیت اعتقاد دارد. فصلالخطاب تمام سخنرانیهایش این عبارت بود: «ایران هرگز نخواهد مرد.»
در ۱۵ مرداد ۱۳۷۰ (برابر با ۶ اوت ۱۹۹۱) شاپور بختیار و منشی وی، سروش کتیبه در خانه ی مسکونی بختیار در حومه ی پاریس به قتل رسیدند. ترور توسط گروهی ۳ نفره، فریدون بویر احمدی، محمد آزادی و علی وکیلیراد که در قالب حامیان و دوستداران بختیار توانسته بودند به اقامتگاه او نفوذ کنند صورت گرفت. فریدون بویراحمدی عضو شورای نهضت مقاومت ملی ایران بود و از سالها پیش به منزل بختیار رفت و آمد داشت. با وجود محافظت شبانهروزی از خانه بختیار و با وجود ۱۳ محافظ مسلح، قاتلان از خانه وی خارج شده و متواری شدند. جسد شاپور بختیار و سروش کتیبه در حدود ساعت ۱۱:۵۰ دقیقه صبح روز ۱۷ مرداد ۱۳۷۰ در حالیکه ۴۸ ساعت از مرگ آنها گذشته بود پیدا شد. بعد از چند روز علی وکیلیراد در لوزان، سوئیس دستگیر شد و به فرانسه تحویل داده شد. او در جریان محاکمهاش در ۱۳۷۲ در جریان اعترافاتش بیان کرد که «این ترور با دستور مسئولین وقت جمهوری اسلامی ایران انجام شدهاست.»
زمانی که فرضیه ی دست داشتن ایران در ترور بختیار مشخص شد یکی از دختران او توانست در دادگاهی از سران جمهوری اسلامی ایران به جرم شرکت در ترور بختیار شکایت کند. شهین تاج بختیار (همسر دوم بختیار) و گودرز بختیار (پسر بختیار) هم توانستند به همین اتهام از جمهوری اسلامی ایران در دادگاههای آمریکا شکایت کنند.
۲۷ مرداد ۷۰ ـ سید محمد محیط طباطبائی پژوهشگر، مورخ، منتقد و ادیب معاصر ایران بود. او زبان فرانسوی را آموخت. از مدرسهٔ دارالفنون دیپلم ادبی دریافت کرد و به مدرسه حقوق وارد شد. مدتی تدریس کرد. مقالههای تاریخی و ادبی به قلم محیط طباطبایی از سال ۱۳۰۶ در نشریات معروفی چون شفق سرخ و روزنامهٔ ایران منتشر میشد. سلسله مقالات او درباره محمد زکریای رازی و اعزام محصل به اروپا، موجب شهرت او به عنوان پژوهشگری دقیق شد، در همان حال که بهعنوان مدرس تاریخ و جغرافیا و معلم زباندان شناخته شده بود.
مجله ی محیط را در سال ۱۳۲۱ دایر کرد. در سال ۱۳۳۷ از شغل معلمی بازنشسته شد. از همان سال به دعوت رادیو ایران برنامه رادیویی مرزهای دانش را دایر کرد که اختصاص به گفتارهایی در زمینه فرهنگ و ادب و تاریخ داشت.
محمد محیط طباطبائی در روز ۲۷ مرداد ۱۳۷۰ در سن ۸۹ سالگی در تهران درگذشت.
شهریور ۷۰ ـ ایرج ناظریان از دوبلورهای قدیمی ایرانی بود که از سال ۱۳۴۱ کار دوبله را آغاز کرد. صدایی بم و پر طنین و گرم داشت با تکنیک گویندگی بسیار بالا. او شهریور ۷۰ در سن ۵۶ سالگی در سوئد درگذشت.
۱۴ مهر ۷۰ ـ جمهوری اسلامی ایران در تاریخ چهاردهم مهرماه سال ۱۳۷۰ پیمان جهانی حقوق کودک را امضا کرد.
۱۰ آبان ۷۰ ـ هوشنگ بهشتی لیسانس سینما از دانشکده هنرهای دراماتیک و فارغ التحصیل هنرستان هنرپیشگی تهران در سال ۱۳۲۰ بازی در تئاتر را از سال ۱۳۲۳ و بازی در نمایشهای رادیویی را سال ۱۳۳۰ تجربه کرده بود. کار در سینما را از سال ۱۳۳۱ با فیلم «جدال با شیطان» به کارگردانی «حسین مدنی» آغاز کرد و در ۵۴ فیلم سینمایی و ۷ سریال تلویزیونی بازی کرد. بهشتی ۱۰ آبان ۷۰ درگذشت و هنگام مرگ ۶۸ سال داشت.
۲۰ آبان ۷۰ ـ شاعر نوپرداز منوچهر شیبانی طراحی پارچه، هنرپیشگی، طراحی لباس، دکور، آرایش صحنه را آموخت.
از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشتهٔ نقاشی فارغ التحصیل شد. آشنایی و مراوده با بزرگانی چون صادق هدایت، نیما یوشیج، هوشنگ ایرانی، جلال آل احمد و سیمین دانشور موجب گشوده شدن افقهای جدید در زندگی شیبانی شد. او همچنین دوست صمیمی و هم دوره سهراب سپهری بود. این دو هنرمند همراه با صادق بریرانی در زمان دانشجویی سه تفنگدار دانشکده هنرهای زیبا بودند که در اشاعه هنر مدرن و دیدگاههای نو در هنر، در بین دانشجویان نقشی اساسی داشتهاند. پس از اتمام دانشگاه به ایتالیا میرود و در رشتهٔ طراحی صحنهٔ تئاتر در دانشکدهٔ هنرهای زیبای رم به تحصیل میپردازد. سپس به فرانسه میرود و از دانشکده سینمایی فرانسه لیسانس و فوق لیسانس کارگردانی سینما را دریافت میکند. در سال ۱۳۵۴ به ایران باز میگردد و به عنوان استاد دانشگاه هنرهای دراماتیک به تدریس مشغول میشود. در نتیجه منوچهر شیبانی، شاعر، نقاش، طراح صحنهٔ تئاتر، نمایشنامهنویس و سینماگر شد.
از منوچهر شیبانی سه کتاب شعر به نامهای «جرقه ۱۳۲۲» ، «آتشکدهٔ خاموش ۱۳۲۴» و «سرابهای کویری ۱۳۵۶» منتشر شده است. او همچنین نویسنده چندین اُپرا و نمایشنامه بوده و ۱۴ فیلم را کارگردانی کرده است. وی در عمر نسبتاً کوتاهش ۵۲ نمایشگاه نقاشی در داخل و خارج از ایران برپا کرده و در بیینالهای داخلی و خارج برنده جوایزی شده است.
منوچهر شیبانی در آبان ماه ۱۳۷۰ در سن ۶۷ سالگی پس از تحمل چندین ماه بیماری سخت به دلیل ابتلا به سرطان درگذشت.
آبان ۷۰ ـ سبکتکین سالور نویسنده و فیلمنامه نویس قدیمی ایران بود که به تحقیق و نگارش داستان پیرامون رویدادهای تاریخ باستان ایران و رویدادهای اجتماعی شهرت داشت.
نویسندگی در مطبوعات را با مجله پرتیراژ صبا آغاز کرد. علاوه بر مقالات و کتب در برنامه های رادیو و تلویزیون هم همکاری مستمر داشت. سالور پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران را ترک کرد و در ادمونتون کانادا ساکن شد و همانجا در سن ۶۸ سالگی درگذشت.
۱۸ آذر ۷۰ ـ طی گزارش دبیرکل سازمان ملل به شورای امنیت این سازمان، دولت عراق رسماً به عنوان متجاوز و آغازگر جنگ ۸ ساله علیه جمهوری اسلامی ایران شناخته شد. گزارش مزبور بر اساس بند ۶ قطعنامه ۵۹۸ که دبیرکل سازمان ملل را موظف کرده بود تا آغازگر جنگ ایران و عراق را به شورای امنیت معرفی کند، تهیه شده بود. به همین دلیل، دکوئهیار، دبیرکل وقت سازمان ملل در ۲۳ مرداد ۱۳۷۰ از دو کشور ایران و عراق خواسته بود تا در گزارشهای جامعی، نظرات خود را درباره شروع جنگ تسلیم وی کنند. ایران در ۲۴ شهریور گزارش کاملی که تجاوز عراق را به ایران اثبات می کرد تسلیم دکوئهیار کرد. عراق نیز در ۷ شهریور ماه پاسخ خود را برای دبیرکل فرستاد.
دکوئهیار در گزارش خود دلایل عراق را برای شروع جنگ غیرقابل قبول دانست.
۹اسفند ۷۰ ـ تقی ظُهوری بازیگر سینما و تئاتر در سن ۷۹ سالگی درگذشت. فعالیت در تئاتر را از ۱۳۱۵، فعالیت در دوبله فیلم را ۱۳۳۱ و در رادیو تهران ۱۳۳۵ آغاز کرد.
ظهوری در مهرماه ۱۳۴۹ تصمیم به کنارهگیری از سینما گرفت. او در ۲۹ فیلم سینمایی و بیش از ۹ نمایش معروف بازی کرد. گنج قارون در سال ۱۳۴۴ آخرین فیلم سینمایی او بود.
۲۴ اسفند ۷۰ ـ حسین امیرفضلی بازیگر، کارگردان، نویسنده و تهیه کننده فعالیت هنری را با بازیگری تئاتر در سال ۱۳۲۲ آغاز و همزمان در رادیو نیز از پرکارترین هنرمندان بود. او سال ۱۳۲۹ با مشارکت احمد افسانه دفتر سینمایی «صحرا فیلم» را تأسیس کرد و در سال ۱۳۳۷ دفتر دیگری را نیز به نام «کسری فیلم» تأسیس نمود. امیرفضلی در سن ۷۱ سالگی درگذشت.
مریم روحپرور (بیشتر روحپرور نوشته شده) یکی از خوانندگان آهنگهای عامهپسند ایران در دهه ۱۹۶۰ میلادی بود.
نخستین بار که صدای او از رسانهها پخش شد توسط یکی از رادیوهای تهران به نام رادیوی نیروی هوایی بود و به این خاطر مردم او را تا مدتها به نام روحپرور نیرو هوایی میشناختند. روحپرور بعدها از خوانندههای لالهزاری شد و به او لقب ام کلثوم ایران داده شد.
مریم روحپرور حدود ۱۰ آلبوم دارد. او بعد از انقلاب به ترکیه رفت و سال ۱۳۷۰ در همانجا درگذشت. برخی نیز مرگ او را در اثر اصابت موشک به خانه اش در طی جنگ ایران و عراق دانستهاند.