سعید سلطانپورـ تبعید و اقامت در کانادا، از فعالیت های سیاسی و روزنامه نگاری نیک آهنگ نکاسته است. نیک آهنگ چهره ی سیاسی ـ فرهنگی، با همسر و دخترش
شهروند ۱۲۶۷ ـ پنجشنبه ۴ فوریه ۲۰۱۰
احمدی نژاد برای ما کاریکاتوریست ها نعمت است
کمتر ایرانی هست که نام نیک آهنگ کوثر به گوشش نخورده باشد و یا کاریکاتورهایش را ندیده باشد.
تبعید و اقامت در کانادا، از فعالیت های سیاسی و روزنامه نگاری نیک آهنگ نکاسته است. نیک آهنگ چهره ی سیاسی ـ فرهنگی، با همسر و دخترش همشهری تورنتوی بزرگ است. چند وب لاگ دارد که کارهای هنری و عکاسی و نیز یادداشتهای خودش را در آنها منتشر می کند. سایت خودنویس را راه اندازی کرده که نظرات مختلف را توسط نویسندگان مختلف بیان می کند.
نیک اهنگ اخیرا با کمک افرادی چون آرش سبحانی از گروه کیوسک، اقدام به جمع آوری کمک برای روزنامه نگاران داخل کشور کرده است. کاری که سالها پیش باید از طریق سازماندهی حرفه ای در کانادا و اروپا انجام می شد ولی مانند دیگر کارهای سیاسی و اجتماعی مان، همیشه حرف آن زده شده است. هرچه نهادهای غیر دولتی قوی تر شوند، نفوذ دولتها ضعیف تر خواهد شد.
گفت وگو با نیک آهنگ کوثر را در زیر می خوانید.
از منظر کار فنی و حرفه ای کاریکاتور، شما شهرت جهانی دارید و این باعث سربلندی جامعه ایرانی کانادا است. می دانم از بد حادثه به کانادا پناه آورده ای.
ـ سال ۲۰۰۰ مهمان قاضی مرتضوی و مهمان زندان اوین بودم. وقتی آمدم بیرون ۱۶۸ شکایت جدید علیه من طرح شده بود. بعد از آن تحت فشار زیادی برای نکشیدن کاریکاتور بودم که زیر بار نرفتم. این فشارها کم و بیش تا سال ۲۰۰۳ ادامه داشت تا اینکه در ماه می ۲۰۰۳ طی نامه ای با امضای فرزندان نواب صفوی تهدید به مرگ شدم. با توجه به سابقه ترور از سوی این جریان، همانطور که می خواستند اسرائیل را از نقشه پاک کنند، سعی کردند ما را هم پاک کنند که نتوانستند و ما آمدیم کانادا و پاک نشدیم.
پس الان خیلی افسوس می خورند که چرا پاکت نکردند، زیرا شما هر روزه با کاریکاتورهایت از ده ها مقاله گویاتر حرفهایت را می زنی. این طرحها چگونه به تو الهام می شود؟
ـ باید بگویم مثل همه روزنامه نگاران روی مسئله ای که می خواهم کار کنم فکر می کنم. طبیعتا از زوایای مختلف آن را بررسی می کنم. طرحهای مختلفی می کشم. از آنجا که امکان ترکیب نقاشی و حرف را دارم، سعی می کنم طرح من در مدت زمان کوتاهی توسط مخاطب فهمیده شود. اصلا به پیچیده کردن طرحها اعتقاد ندارم، زیرا مسائل سیاسی خودبخود پیچیده هستند. وظیفه سردبیران است که مسائل پیچیده را برای خوانندگان، ساده تر کنند. برخی از این دوستان کارها را خیلی پیچیده می کنند. اثر هنری خلق می کنند که قابل چاپ در روزنامه نیست و شاید بشود آن را در یک نمایشگاه هنری استفاده کرد. کاری می کنم که طرح مدت بیشتری در ذهن مخاطب بماند. در برخی موفق بوده ام و در بعضی ناموفق.
از یک آدم کوچولو و چکمه درکارهایت زیاد استفاده می کنی؟
ـ آدم کوچولو سمبل روزنامه نگار است و چکمه هم علامت قدرت نظامی گری، اما بعضی از این شخصیت روزنامه نگار امضای من است. این شخص از سیاست مداران سئوال می کند و بیشتر ناظر است.
علاقه عجیبی به احمدی نژاد داری؟ فکر می کنی این علاقه دوطرفه است؟
ـ بچه هایی که در بولتن دفتر ریاست جمهوری کار می کردند و همین طور برخی از وب لاگ نویسان از طریق ای میل گفته اند که هر از گاهی کارتون های مرا در بولتن روزانه ریاست جمهوری گذاشته اند تا وی آن را ببیند. حالا نمی دانم چقدر قلقلک خور ایشان ملس باشد.
چند نمایشگاه برگزار کرده ای؟
ـ ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ در تورنتو و مونترال نمایشگاه داشتم. در آمریکا و زاگرب هم نمایشگاهی برگزار کردم و در ایتالیا هم نمایشگاهی دارم.
در وبلاگت خواندم که در سفرت به آمریکا با مشهورترین کاریکاتوریست که آرزوی دیدارش را داشتی، دیدار کردی.
ـ بله دیوید لوین یکی از بزرگترین کاریکاتوریست های جهانی است. مجموعه ای از کارهای دیوید لوین را در سال ۹۱ خریدم. آنقدر جذب شدم که همان شب با متدی که لوین گفته بود طرحهایی را کشیدم.
آن موقع دانشجوی سال سوم زمین شناسی بودم. هفته بعدش به کنفرانس زمین شناسی در تهران رفتم. عکسهای استادان را کشیدم که برخی از خارج آمده بودند. طرح های کاریکاتور من مقبولیت بیشتری از زمین شناسی برای مخاطبان داشت. جذب روزنامه همشهری شدم. مسئله را جدی گرفتم و یکسال بعد در سال ۹۳ هم به گل آقا پیوستم. هویت من با کارهای لوین تعیین شد.
منوچهر صابری فومنی"گل آقا"، با انتشار گل آقا در آن شرایط، جو ایران را عوض کرد. وی هیچگاه کاریکاتوری از روحانیون نکشید. به نظر می آید شما پیرو همان سبک مانده ای؟
ـ من روحانیون را می کشم. رهبر را نمی کشم. مراجع تقلید را بنا به باورهای شخصی نمی کشم. صابری سال ۶۹ و ۷۰ از آیت الله خامنه ای در مورد جایز بودن کاریکاتور روحانیون پرسیده بود (صابری در دوره ای رئیس دفتر و مشاورش بود). خامنه ای به وی گفته بود این ممکن است به تفاسیری منجر بشود که شما از عهده آن برنیایید. بنابر یک دیدگاه کاریکاتور می تواند مصداق " لغو ـ بیهوده گویی" باشد . بنابر تعریف سوره مومنون از لغو دوری کنید. صابری وارد این حوزه نشد. در ضمن برخی از مخاطبان من پیرو مراجع هستند.
یعنی به عقاید آنها احترام می گذاری؟
ـ تا آن زمان که جا نیفتاده است که کاریکاتور اهانت نیست من این رویه را ادامه می دهم. (۱)
از شخصیتهای سیاسی کانادا کاریکاتوری کشیده ای؟
ـ بله، ولی کار کردن روی چهره های سیاسی کانادا و چاپ آنها برای من خیلی سخت است. کانادائی ها اخراج می شوند. وضع اقتصادی آنقدر خراب است که امکان پیوستن به روزنامه ها نیست. بسیاری از روزنامه ها، کارکنان و سردبیران خود را اخراج کرده اند مانند تورنتو استار.
بعد از ۱۱ سپتامبر بسیاری از اصحاب رسانه ها حذف شدند. اولین کسانی که از روزنامه ها حذف شدند کاریکاتوریستها بودند. بسیاری از روزنامه ها به دلیل اقتصادی دچار مشکل شدند. در ضمن روزنامه ها از سندیکاها کاریکاتور را می خرند و کاری را که باید ۲۰۰ دلار پول بدهند با پرداخت۱۰ دلار به سندیکا حق چاپ آن را می خرند و خب این مسئله شرایط و امکانات را برای کاریکاتوریست تنگ می کند. من عضو سندیکای نیویورک تایمز هستم. به دلیل شهرت من در مورد کارهایم در حوزه ایران، کاریکاتورهای من با سوژه ایرانی استفاده می شود.
با رادیو زمانه و سایت روز کار می کنی. احتمالا با درآمد این ها زندگی می گذرد. آیا از نظر سیاسی برایت مشکل نیست که با این رسانه ها کار می کنی، زیرا منبع مالی آن ها جای سئوال دارد. آیا برایت مهم است که به کجا وابسته هستند؟
ـ اتفاقا سئوال خوبی کردی. البته برای من خیلی مهم است. باید روی این زمینه کار شود. سال ۲۰۰۴ عده ای از روزنامه نگاران از اتحادیه اروپا تقاضای کمک مالی کردند. ۱۰ تا روزنامه نگار بودیم که من یکی از آنها بودم.
خانم فرح کریمی وکیل مجلس هلند دست اندرکار این پروژه بود.
ـ بله آن موقع رئیس اتحادیه اروپا، هلند بود. قرار شد ۱۵ میلیون دلار برای راه اندازی رسانه ماهواره ای بودجه بدهند که به دلیل فشار دولت ایران به دولت هلند و موسسات اقتصادی مانند کمپانی نفتی شل که مخالف این طرح بودند، و از سوی دیگر عده ای از اپوزیسیون که مایل بودند خودشان این بودجه را جذب کنند و مخالفتهای خود را داشتند، آن بودجه کم شد. رادیو زمانه یکی از بودجه گیرندگان بود. من هم به عنوان کسی که درخواست کننده این پروژه بود نمی توانستم مخالفتی داشته باشم.
از همان ابتدا هم در مورد استقلال ما از دولت هلند تاکید کرده بودیم. به ملت هلند برای تأمین بودجه احترام می گذاریم ولی تعهد می دهیم که به اصول روزنامه نگاری پای بند باشیم.
ندیدم که با روزنامه های تورنتو کارکنی. چرا؟
ـ روزنامه های اینجا محترم هستند، ولی متاسفانه از کار مجانی خوششان می آید.
البته بحث جدی در این مورد وجود دارد. برخی امکان پرداخت وجه را ندارند، البته از نظر حرفه ای درست است که حداقلی را بپردازند که حداقل هزینه بنزین و رفت و آمد و یا پول قهوه و چای نویسنده تأمین شود که بتواند جدی تر و حرفه ای تر بنویسد. یک روزی با این اصحاب رسانه باید بنشینیم و بحث جدی بکنیم که چرا علیرغم آزادی بیان در کانادا، نتوانستیم به طور کیفی در مورد مسائل دموکراسی خواهی مردم ایران، تجزیه و تحلیل کنیم و آموزش جدی ارائه بدهیم.
ـ فکر می کنم در حوزه حرفه ای همه روزنامه ها کم و بیش می توانند یک حداقلی را برای کار حرفه ای پرداخت کنند. کار را مجانی میگیرند و روزنامه را مجانی بیرون می دهند.
به عنوان عضو انجمن خبرنگاران در تبعید و فعال حقوق بشری در مورد سرنوشت حسین درخشان چه می گویی؟ می دانم که درخشان، مانند احمدی نژاد دنبال جنجال بود، ولی این اواخر هم به شدت از احمدی نژاد دفاع می کرد و با شما هم به قول امروزی ها "کل کل" می کرد. کانادا هم دنبال آن را نگرفته است.
برای آزادی وی به عنوان یک انسان و یک ایرانی کانادائی چه کار می شود کرد؟
ـ کانادا می گوید خانواده وی تقاضایی نکرده است که ما عمل کنیم، ولی ما می گوییم چرا کانادا از یک شهروند خودش دفاع نکرده است، البته از سوی دیگر خانواده وی مایل بودند که دستگیری وی رسانه ای نشود.
البته حق هم دارند، آنها نگران این هستند که خطری برای فرزندشان پیش نیاید. کانادا هم حق دارد که برای پیچیده تر نشدن اوضاع در این مورد دخالت نکند و بیانیه ندهد.
از سوی دیگر خانواده درخشان می گویند وی از ماه نوامبر ۲۰۰۸ در زندان است در حالی که کسانی هستند که می گویند او را در بیرون از زندان دیده اند، ولی خانواده اش تکذیب می کنند. البته زندانهای سپاه و زندانهای دیگر مانند کهریزک جای خوبی نیست و جای نگرانی است.
هیچ زندانی خوب نیست ولی باید از حق هر زندانی دفاع کرد. درز نکردن خبری از درخشان که بالاخره باید در یک زندانی باشد (تا حالا هم باید به بند عمومی منتقل شده باشد) بیشتر موضوع را مشکوک می کند. تجربه هم ثابت کرده است سکوت رسانه ای در مورد زندانیان سیاسی به ضرر آنهاست و به طولانی تر شدن مدت زندان شان منجر شده است.
ـ در هر حال ما معتقدیم همانطور که در مورد مازیار بهاری روزنامه نگار صحبت می شود باید در مورد درخشان هم صرف نظر از عقاید سیاسی اش صحبت و از حقش دفاع شود.
بچه کجا هستی؟
ـ متولد تهران هستم. در شمیران و گیشا زندگی کردم. راستش ژن قاطی دارم. پدرم بویر احمدی است.
دلت برای گیشا تنگ شده است؟
ـ شدید. هر دفعه که با دوستان چث می کنم، از آنها در مورد نهر وسط گیشا که شده بازارچه می پرسم. پیتزائی پایین گیشا چه جوریه … چلوکبابی جوان سر پل وضعیتش چطوره… دلم تنگ می شود. هر وقت نمره۲۰ می گرفتم جایزه ام چلوکباب بود.
با توجه به حضور احمدی نژاد ، شما سوژه کم نخواهی داشت؟
ـ بله ایشان واقعا پدیده ای هستند.
پروفسور مولانا مشاور ایرانی امریکائی احمدی نژاد گفته بود رسانه ها بدون احمدی نژاد لطفی ندارد.
ـ به قول آیت الله خمینی که می گفت "جنگ نعمت است" باید گفت احمدی نژاد هم برای ما کاریکاتوریست ها نعمت است، ولی مایلم برگردم به عقب اگر جایی پاسپورتمان را نشان می دادیم با اخم و تخم روبرو می شدیم، ولی با جریانات اخیرکه احمدی نژاد سهم زیادی در آن داشته است، می توان حس احترام را در مرزها دوباره برای ایرانی ها دید. این برای من شاخص بوده است.
من دو بار در این سال ها به ایرانی بودن خودم افتخار کردم. یکی زمانی بود که خانم عبادی جایزه صلح نوبل را گرفت و دیگری وقتی که مردم تظاهرات ۳ میلیونی سکوت را در اعتراض به تقلب بزرگ در آرامش برگزار کردند، که خود نشان از شعور سیاسی مردم ایران دارد. امیدواریم که دولتمردان سر عقل بیایند و حق طبیعی ایرانی ها را به خودشان برگردانند.
ـ درست است.
با تشکر از اینکه وقتت را به ما دادی.
ـ من هم متشکرم. همیشه امیدوار بوده ام که رسانه های ایرانی بتوانند با مخاطبان بیشتری در آمریکای شمالی ارتباط برقرار کنند. امیدوارم همیشه موفق باشید.
امیدوارم که با وجود نسل های جوانتر و تنوع آرا و وجود چهره هایی مانند شما بتوانیم جامعه بهتری درکانادا داشته باشیم. به امید روزی که همه ایرانی ها برای دیدن به کانادا بیایند نه برای مهاجرت.
ـ و اصلا ویزا از ایرانی ها برای بازدید نخواهند.
پانویس:
۱- البته چند هفته ای است که نیک آهنگ، کاریکاتور خامنه ای را برای اولین بار کشید. قبلاً از یک دست که از عبا بیرون آمده بود به عنوان سمبل خامنه ای استفاده می کرد. علت آن را هم اجازه مرحوم آیت الله منتظری در مورد جایز بودن کشیدن کاریکاتور روحانیون می داند.