در جامعه دموکراتیک هر کس که به منظور انتخاب شدن برای تشکیلات و مقامی در هر سطحی پا به میدان مبارزه می گذارد باید بداند که جمع آوری رای تنها راه رسیدن به خواستی است که برایش اقدام می کند.  جمع آوری رای برای موفقیت در انتخابات، شیوه ها و ترفندهای خاص خود را دارد و هر کس به این مهم کم اهمیت دهد، طبیعتا بازنده است. هستند کسانی که این کار را “لشکرکشی” می نامند، من اما آنرا لازمه یک حرکت دموکراتیک سالم می دانم و آن را هنر جلب افکار عمومی و یا جمع آوری آرا برای رسیدن به هدف می نامم (و البته هدف است که تعیین کننده ماهیت رای آوردن می شود).  رای جمع کردن برای پیروزی در انتخابات بسته به این که برای چه مقام و در چه سطح از فعالیت های اجتماعی باشد می تواند از صحبت کردن در مهمانی های خصوصی و ارتباط با حلقه دوستان و اقوام صورت گیرد تا استفاده از رادیو و تلویزیون در سطح کشوری برای فعال کردن و برانگیختن احساسات یک ملت. مسلمن هر آن کس که در این راه کوتاهی کند، بازنده است زیرا که رای آوردن پدیده ای خودبخود نیست و برای به دست آوردن آرا باید که تلاش کرد.

صندوق شفاف رای گیری

جوانان ما باید این هنر را بیاموزند تا بتوانند در فعالیت های اجتماعی و سیاسی در آینده موفق باشند. اما گهگاه آنچه که یک فرد و یا یک حزب و گروه برای رسیدن به این هدف انجام می دهد ممکن است بر مبنای واقعیت های موجود نباشد و در واقع به گونه ای ایجاد ابهام در افکار عمومی کند. بازهم بسته به این که کدام بخش از فعالیت های سیاسی و اجتماعی مورد نظر باشد این بخش هم می تواند طیف وسیعی را در برگیرد. از هیاهو کردن های پوچ گروهی در حلقه دوستان گرفته تا صرف وقت برای توجیه و ترویج باورها با استفاده از ابزار گوناگون تبلیغاتی و رسانه ای.

شاید توجه کرده باشید که به تازگی سریال تلویزیونی جدیدی در مورد گروهی ایرانی مقیم لس آنجلس از یکی از کانال های تلویزیونی آمریکایی  پخش می شود به اسم Shahs of Sunset . سریال جلوه ای است از زندگی تعدادی ایرانی مقیم آمریکا که به شیوه ستارگان هالیوود شب و روز را به سر می کنند، با لموزین و هواپیمای شخصی به اینطرف و آنطرف می روند و غمی ندارند جز این که چگونه پارتی های تولد بگیرند و چگونه با هم خوش باشند. گرچه شنیده بودم که طبق آمار رسمی دولت آمریکا، ایرانیها پولدارترین اقلیت مقیم آمریکا هستند ولی فکر نمی کردم که چنین پول هایی داشته باشند. در میان این گروه هفت ـ هشت نفره دو نفر یهودی ایرانی تبار هم هستند که در هر مکالمه ای،  یهودی بودنشان به تماشاچی یادآوری می شود. شخصیت مورد توجه دیگری نیز در این میان هست که دگرباشی است از مادری مسلمان و پدری یهودی. چنین به نظر می رسد که در انتخاب این گروه با اعتقادات مذهبی مختلف و حتا گرایش جنسی متفاوت، و با زندگی ریخت و پاش و نوشیدن مشروبات الکلی فراوان، و روابط جنسی آزاد تهیه کننده سعی دارد که چهره دیگری از ایرانی جماعت به دنیا نشان دهد. با دیدن این برنامه این سئوال برایم مطرح شد که چه کسی یا چه کسانی هزینه ساخت این سریال را می دهند و از نمایش آن جز پولسازی چه هدف دیگری دارند. گرچه سریال را از دید شخصی جزو مبتذل ترین برنامه های تلویزیون ارزیابی و درجه بندی می کنم ولی وقتی به سیاست پنهان در پشت پرده تهیه چنین برنامه ای فکر می کنم، به مبتکر آن آفرین گفته و تهیه کننده را تحسین می کنم!

به نظر من این سریال برای تغییر افکار عمومی آمریکا بخصوص آن گروه از آمریکایی هایی که هم به رای شان برای انتخابات ریاست جمهور دور آینده نیاز هست و هم اهل مطالعه و کنکاش های فرهنگی نیستند و به قول خود آمریکاییها به white Trash  معروفند، (گرچه به نظر من می توانند به هر نژادی تعلق داشته باشند) ساخته شده است،  برای آن گروه از شهروندان آمریکایی که مصرف کنندگان دائم برنامه های مبتذل  تلویزیونی هستند. آن گروه از شهروندان آمریکایی که علاقه ای به مطالعه و یادگیری از طریق حرف های روشنفکری ندارند ولی با تعصب فراوان به آمریکایی و یانکی بودن خود افتخار می کنند.  تصور کلی که مردم آمریکا و از جمله این گروه از ایران و ایرانی دارند، خاطرات مربوط به دوران گروگانگیری است و پس از آن تصاویر هشت سال جنگ، بمب گذاری های اینجا و آنجا برای کشتار “سیاستمداران” بعد از انقلاب، دستور قتل سلمان رشدی و این اواخر هم سخنان گوهربار آقای رییس جمهور. چنین به نظر می رسد که سیاست های جدید آمریکا در مقابل ایران نسبت به سیاست های جنگ طلبانه جرج بوش ها تغییر کرده و برای پیشبرد اهداف جدید باید افکار عمومی نسبت به زندگی مردمی که سالهاست زیر سایه شوم حکومت مذهبی، فرهنگ و روابط روزمره زندگی شان به گونه ای منفی به دنیا شناسانده شده تغییر کند. گرچه این برنامه نمایانگر زندگی روزمره ایرانیها نیست ولی تاکید مکرر بر بخش هایی از فرهنگ ایرانی، مثل “دست خالی نرفتن به خانه دیگری” و یا مهمان نوازی و امثال اینها، نمایانگر تلاشی است برای  تغییر نظر آنها که روی رای شان می توان حساب کرد و در ضمن با توجه به سلیقه و ذائقه “هنری” شان باید به سراغ رای شان و تغییر افکارشان نسبت به موضوعی رفت. هر چه باشد همین قشر است که سرباز به ارتش آمریکا می دهد و همین قشر است که با رای دادن توازن را به نفع این یا آن حزب در آمریکا تغییر می دهد. و البته که این قشر علاقه ای به اپرا و سمفونی و شعر مولوی ندارد.  به نظر چنین می آید که حکومت فعلی آمریکا به سادگی خریدار لابی لابیست های یهودی جنگ طلب نیست و فعلن توانسته در مقابل حمله اسراییل به ایران مقاومت کند. سریال تلویزیونی فوق چه هوشیارانه ساخته شده باشد و چه تصادفی می تواند با همه ابتذالش  دید بخشی از آمریکاییها را در مورد ایرانی که به یهودی ستیزی و دگرباش کشی معروف است تغییر دهد و به دنبال این تغییر برای حزب دموکرات آمریکا که در حال حاضر خریدار جنگ با ایران نیست رای بیاورد.

 در حالی که در صحنه کشوری (یا حتا جهانی)  آقای اوباما و حزبش خود را برای جمع آوری رای آماده می کند، در صحنه محلی، جامعه ایرانیان تورنتو چندی پیش برای ادامه کار کنگره ایرانیان رای داد و نمایندگان جدیدی را راهی کنگره کرد. امید بر این است که این نمایندگان بر خلاف آنچه که سریال تلویزیونی فوق از زندگی ایرانی جماعت در خارج از کشور به نمایش می گذارد، با دیدی واقع بینانه، منافع همه ایرانیان را در نظر بگیرند و با توجه به نیازهای همه اقشار ایرانی حافظ منافع ما باشند. از آنها که با حقوق دولتی ولفر زندگی می کنند تا آنها که همچون بازیگران سریال فوق پولشان از پارو بالا می رود. از آنها که با حفظ اعتقادات مذهبی خود زندگی می کنند تا آنها که تکلیف خود با هرگونه دین و مذهبی را معلوم کرده اند. از آنها که روشنفکر و تحصیل کرده اند با چندین مدرک دانشگاهی تا آنها که به کار یدی مشغولند بدون هیچ مدرک تحصیلی. و البته اگر دغدغه آقای اوباما و حزبش تغییر و یا سازش با دولت ایران باشد بدون کوبیدن بر طبل جنگ، دغدغه کنگره باید رسیدگی به نیازهای ما در این مرز و بوم باشد برای ریشه دواندن و موفقیت نسل های بعدی.

و اما آنچه که به کودکان و نوجوانان ما مربوط می شود این است که آنها همواره از دیدن آنچه که با فرهنگ و زبانشان ارتباط دارد احساس خرسندی می کنند. بر والدین است که علاوه بر تشویق نوجوانان به شرکت در فعالیت های اجتماعی، ذائقه هنری مناسب و سالم را نیز در آنها پرورش دهند. نوجوانان ما باید بیاموزند که ترفندهای اجتماعی برای به دست آوردن رای چگونه عمل می کند. همانگونه که باید بیاموزند به چه خاطر و برای چه منظوری رای می دهند.

* نسرین جوانفر مشاور جوانان و دانش آموزان در دبیرستان های ریچموندهیل است.