اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸ به تصویب رسید، اما تصویب این اعلامیه جهانی راه ناهموار و دشواری را تا سال ۱۹۴۸ پیمود. با تصویب این اعلامیه جهانی دو موضوع “بردباری و برابری” حداقل هایی بودند که خواست همگانی جامعه ی جهانی بوده است.


یادآوری بعضی مصوبه های جهانی، هرچند تکراری به نظر می رسند، اما گهگاه لازم و ضروری است. مثلا بحث پیرامون حقوق بشر، بخصوص آنگاه که موضوع غربی بودن یا جهانی بودن آن مطرح می شود، نه تنها از نظر تاریخی که از نظر باورمندی و ارزشمندی آن، علیرغم تکراری بودن، ضروری است.
نقطه آغاز تدوین اعلامیه جهانی حقوق بشر، به سال ۱۹۴۵، سالی که سازمان ملل متحد هم بنیاد نهاده شد برمی گردد. سالی که جهان تبدیل به مخروبه ای بزرگ شده بود، بیش از پنجاه میلیون نفر در جنگ جهانی دوم جان باخته بودند و سیاست نژادپرستی فاشیسم هیتلری رنگ باخته بود. تجربه دشوار این همه نامردمی، هماهنگی، وحدت و یکدلی جهانی برای دستیابی به ارزش های انسانی را طلب می کرد. چارچوب و مقرراتی نیاز بود که بتواند مانع تکرار این همه کشتار شود و در نهایت دو واژه “دیگر هرگز” در گوش عدالت خواهان جهان به صدا درآمده بود.
خیلی ها بر این امر صحه گذاشتند که سازمان نوبنیاد جهانی، باید ابزار پرقدرتی باشد که جهان به آن نیاز دارد، نه مانند همزاد پیشین خود «اتحادیه بشر» که در سال ۱۹۳۰ به وسیله ایتالیا با اشغال اتیوپی و تأسیس سرزمین رایش توسط هیتلر، تضعیف و نادیده گرفته شد و سرانجام هم منتهی به جنگ جهانی دوم شد.
جهان دوران آرامش بعد از جنگ را می گذراند که سازمان ملل متحد، تأسیس کمیسیون حقوق بشر را تصویب و مقرر کرد که این کمیسیون مبانی و اصول حقوق بشر را تدوین و تنظیم کند. این اما تنها به صحبت از حقوق بشر بسنده نشد که میبایست موارد ضروری و حیاتی تعریف می شدند و از جامعه ی جهانی برای راه حل مشکلات استفاده می شد. البته بدیهی است که علیرغم وجود علاقه و خواست برای رسیدن به جامعه آرمانی، چالش های بزرگی پیش رو بود. مشکل اصلی این مسیر پر فراز و نشیب، تجمع نمایندگان دولت ها، فرهنگ ها، مذاهب و ایدئولوژی های گوناگون دور یک میز برای مصالحه بود.
برای رسیدن به نقطه نظری واحد که حقوق بشر شامل چه چیزهایی باید باشد، خانم الینور روزولت از فعالان حقوق بشر و بیوه فرانکلین روزولت رئیس جمهور آمریکا به عنوان ریاست کمیسیون حقوق بشر انتخاب شد. وی برای شروع کار، در فوریه ۱۹۴۷ نمایندگان را برای شرکت در جلسه آغازین که در خانه مسکونی او برگزار می شد به نیویورک دعوت کرد. از جمله کسانی که در این جلسه حضور داشتند، پن چون چانگ از چین، چارلز حبیبی مالک از لبنان، نمایندگان سازمان ملل و جان همفری، پروفسور حقوق اهل کانادا که قرار بود پیش نویس بیانیه را تنظیم کند، را می توان نام برد.
در همان گام های اولیه، اختلاف نظر فلسفی چون چانگ و مالکی نشان داد که راه درازی برای تنظیم متن در پیش است، چنانچه همفری در گزارش این جلسه می نویسد: گفت وگوهای خوبی انجام شد، اما این گفت وگوها به نتیجه خاصی منتهی نشد… چانگ به من پیشنهاد کرد که حداقل شش ماه همه کارهایم را کنار بگذارم و فقط به مطالعه فلسفه چین بپردازم و بعد از آن مشغول تنظیم چارچوب اولیه بیانیه حقوق بشر شوم. در توضیح این رفتار چانگ، هامفری می نویسد، به این وسیله او می خواست تفاوت فلسفه شرق و غرب را نشان دهد و هم چنین تسلط فلسفه و بینش غربی در هنگام تدوین پیش نویس بیانیه حقوق بشر را کاهش دهد. البته فقط چانگ نبود که در مورد موقعیت این کمیسیون با تردید حرکت می کرد که از طرف بنیاد مردم شناسی آمریکا هم نامه ای به کمیته رسید که در آن به نگرانی خود از برتری جویی فرهنگی اشاره شده بود و مشکل قوم گرایی. علاوه بر این، نامه مذکور نگران این بود که آنچه به عنوان بیانیه جهانی تدوین شود، فقط دربردارنده ارزشهای آمریکایی و اروپای غربی باشد.
پروفسور جانس مورسینک آمریکایی که روند کار تدوین اعلامیه جهانی حقوق بشر را تحلیل کرده است، می نویسد: “نمایندگان کمیسیون حقوق بشر بر چالش های پیش رو و مسئولیت بزرگی که بر شانه هایشان سنگینی می کرد، واقف بودند”. ادامه روند کار، وجود اخطارها و هشدارها، نشان خوبی بود که نمایندگان کمیسیون راه حل مناسبی برای مقایسه تفاوت های قومی و فرهنگی و ارزشهای منطقه ای، پیدا کنند تا بتوانند بر همه مشکلات فائق آیند و آرزوی جامعه بشری را به واقعیتی انجام شدنی تبدیل کنند.
از اعلامیه جهانی حقوق بشر، بارها از سوی دولت ها یا اشخاص پژوهشگر شکایت شده است که حاوی باورها و ارزش های غربی است، اما می شود باور داشت که اعلامیه جهانی حقوق بشر، کاملا در ارتباط با خواست های بنیادین آحاد بشر است. همین خواست بنیادین و اساسی هم سرانجام موجب تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در نیمه شب دهم دسامبر ۱۹۴۸ شد.

کمیسیون حقوق بشر
کمیسیون حقوق بشر، که قرار بود متن نهایی اعلامیه جهانی حقوق بشر را تنظیم و تدوین کند، شامل هجده عضو از نمایندگان کشورهای مختلف می شد. برای انتخاب این نمایندگان، علاوه بر متخصصان در زمینه های لازم، میزان پراکندگی جغرافیایی کشورهای جهان هم در نظر گرفته شده بود. به همین خاطر کشورهای؛ استرالیا، بلژیک، شوروی، شیلی، مصر، چین، فرانسه، ایران، هند، لبنان، پاناما، فیلیپین، انگلیس، آمریکا، اروگوئه و یوگسلاوی در این کمیسیون شرکت داشتند.
اولین جلسه این کمیسیون در سال ۱۹۴۷ برگزار و در همان جلسه هیئت رئیسه سه نفری انتخاب شد که تدارکات تدوین مواد حقوق بشر را آماده کند. هرچند که اولین جلسه نتیجه ای نداد، اما جان همفری که عضو هیئت رئیسه بوده است و منشی آن؛ بعدها اولین پیش نویس حقوق بشر را به گروه تحویل می دهد. از طرف دیگر اما بعضی کشورهای عضو کمیسیون که در ابتدا با گروه سه نفری مأمور تنظیم پیش نویس، موافق بودند، پس از مدتی با اندیشه های دیگری وارد مذاکرات شدند. از جمله نماینده شوروی بود که در نامه ای انتقادآمیز نوشت: “موازین جهانی حقوق بشر را فقط نمی توان به وسیله چند متخصص تنظیم کرد و نوشت”. او خواهان توسعه این گروه بود که سرانجام این کمیته گسترش یافت و نمایندگان کشورهای استرالیا، شیلی، چین، فرانسه، لبنان، شوروی، انگلیس و آمریکا عضو آن گردیدند. به تدریج کشورهای دیگر عضو سازمان ملل که نه عضو کمیسیون بودند و نه عضو گروه ویژه تدارک پیش نویس، این موقعیت را به دست آوردند که پیشنهادهای خود را به کمیسیون ارائه دهند. این کشورها به مقدار زیادی هم وارد مذاکرات این کمیسیون در اثنای مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۱۹۴۸ شدند و توانستند با دیدی بازتر پیشنهادهایشان را برای بهبود پیش نویس ارائه دهند. ارگان های غیردولتی که به عنوان ناظر در مجمع عمومی حضور داشتند، علاوه بر شنیدن بحث های کمیسیون حقوق بشر، می توانستند پیشنهادهای خود را مستقیما به آنها ارائه کنند، سایر ارگان های غیردولتی هم با نامه این کار را می کردند. حتی پیشنهادهای افراد هم جمع آوری و در مواردی از آنها استفاده شد. آنچه در تدوین پیش نویس اهمیت داشت، این بود که فقط نظرات دولتی مدّ نظر نباشد و چنین هم نشد و به نظرات سازمان ها و افراد مستقل هم اهمیت ویژه ای داده و در صورت مفید بودن در نظر گرفته می شد.

کمیسیون، اعلامیه جهانی یا هر دو؟
در مجمع عمومی سال ۱۹۴۸، سخنرانی های تشویق آمیز زیادی از سوی نمایندگان ابراز شد و اعلامیه حقوق بشر را واقعا جهانی و همه جانبه خواندند. آقای رحمان کایالا عبدول، نماینده سوریه گفت: “آنچه امروز پیش روی ماست حاصل تلاش های پیگیر همه انسان دوستان است. فقط باورهای چند کشور را در نظر نگرفته که حاوی همه آرزوهای بشر و برای رسیدن به صلح و برابری است. اکنون آحاد بشر می توانند با افتخار، فریاد برآورند که اهداف شان به وسیله کشورهای خط مقدم به وقوع پیوسته و امکان برابری انسان ها فراهم شده است”.
اعلامیه جهانی حقوق بشر، نیمه شب دهم دسامبر ۱۹۴۸ در سازمان ملل متحد به تصویب رسید. ۴۸ کشور رأی موافق دادند و هشت کشور در رأی گیری شرکت نکردند. البته تا قبل از جون ۱۹۴۸ اکثر اعضای کمیسیون بر این باور بودند که وظیفه آنها تنظیم برنامه های کمیسیون حقوق بشر است و هم چنین اعلامیه جهانی حقوق بشر. کمیسیون مزبور اساس و رکن اصلی قضایی برای دولت ها بوده است، اما ابرقدرت های آن روز؛ شوروی و آمریکا اصرار داشتند که کار کمیسیون فقط تدوین اعلامیه حقوق بشر یا یک مانیفست بدون هیچ ابزار اجرایی دولتی بوده است.
بعداز بحث های گوناگون، سرانجام مقرر شد که اعضای کمیسیون فقط در تدوین اعلامیه حقوق بشر همت گمارند. در این مورد تعدادی از اعضای کمیسیون حقوق بشر معتقد بودند که تدوین فقط اعلامیه حقوق بشر، زیان فراوانی به هواداران حقوق بشر در آینده خواهد زد و شکست سختی برای دستیابی حقیقی به حقوق انسانی است.
اما از طرف دیگر، اینکه اعلامیه حقوق بشر به هیچ ابزار اجرایی دولتی وابسته نیست، به آن موقعیت خاصی در عرصه ی سیاست جهانی داده است.

مباحث ماده اول اعلامیه جهانی حقوق بشر
در مقایسه با بقیه مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر، ماده یک از اهمیت زیادی برخوردار بوده است. بحث ها و تغییرات متعددی تا رسیدن به آنچه امروز در اختیار ما است روی داده است. نکته مهم در این ماده، برابری انسان ها و سرشت الهی یا طبیعی انسان بوده است که سرانجام پس از مباحثات فراوان، در دسامبر ۱۹۴۷ کمیته تدوین پیش نویس ماده یک را چنین تصویب کرد:
“All men are born free and equal in dignity and rights. They are endowed by nature with reason and conscience, and should acts towards one another like brothers”.
این کمیته، نظر نماینده دانمارک را که در آن زمان رئیس کمیسیون زنان سازمان ملل بود مدّ نظر قرار نداد. خانم بودیل بگ تروپ پیشنهاد داده بود که واژه “همه مردان”، برای حفظ برابری حقوق زنان و مردان به “همه ی آحاد بشر” تبدیل شود. این پیشنهاد، بعدها با حمایت نماینده هند خانم هانسا مهتا مواجه شد و سرانجام در جلسه عمومی کمیسیون حقوق بشر مطرح و تغییرات پیشنهادی به صورت زیر تصویب شد:
“All men”, to “All human being” and “like brothers” to “In a sprit of brotherhood”.
هم چنین بوکو مولوف، نماینده شوروی در جلسه هیئت تنظیم مواد حقوق بشر، حضور یافت و به فرمول بندی کلی ماده یک انتقاد کرد. او معتقد بود که این جملات نه مناسب برای ماده یک اعلامیه و نه حتی مناسب برای پیش سخن یا مقدمه میباشد. این انتقاد منحصر به نماینده شوروی هم نمی شد، بلکه خیلی از نمایندگان دیگر هم این انتقاد را داشتند که نگرش های فلسفی، مذهبی در ماده یک و بخصوص واژه ی ”By nature” می تواند موجب درگیری های ملی یا قومی باشد.
در این مورد خیلی از اعضای کمیته تنظیم مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر، اصلا خود را آماده مبانی فلسفی، مذهبی و یا ایدئولوژیکی نکرده بودند. این بحث اما، برای رسیدن به قوانینی که حقوق عمومی را مدّ نظر داشته باشد، اجتناب ناپذیر بود.
زمانی که کلیت اعلامیه جهانی حقوق بشر، در جلسه عمومی سازمان ملل متحد در دسامبر ۱۹۴۸ به بحث گذاشته شد، هیئت نمایندگی برزیل، پیشنهاد تغییر جمله ی دوم ماده یک به قرار زیر داشت:
“Created in the image and likeness of God, they are endowed with reason and conscience.”
هیئت نمایندگی هلند هم معتقد بود که در ماده یک باید تأکید فراوانی بر سرشت الهی و فناناپذیری بشر بشود. هلند و دیگر کشورهایی که آن را در این پیشنهاد همراهی می کردند، معتقد بودند که اکثریت مردم جهان به یک دین و یا حداقل به خدا باور دارند و به همین دلیل باید اساس این اعلامیه الهی باشد.
از سوی دیگر کشورهایی هم بودند که با این منطق که اکثر مردم جهان مذهبی هستند و گنجاندن چنین عبارتی می تواند جامعه جهانی را وارد درگیری های فلسفی و ایدئولوژیکی کند، ضمن مخالفت با پیشنهاد هلند، خواهان عدم تغییر ماده یک و ابقای آن به همان صورت که در بالا گفته شد، بودند. بدیهی است که مباحث و گفتگوهای فلسفی و مذهبی پایانی نداشت و سرانجام پیشنهاد هلند از دستور کار خارج شد. این پیشنهاد از سوی دولت هایی حمایت می شد که در دهه ۱۹۴۰ دین یا ایدئولوژی در آنجاها بنیادین شده بود و عملا صاحبان قدرت همان کسانی بودند که دولت آن کشورها و دستگاه مذهبی یا ایدئولوژی را در اختیار خویش داشتند. البته نمایندگان این کشورها در نهایت قانع شدند که مردم می توانند بدون وابستگی به نوعی دین یا ایدئولوژی به طور آزاد زندگی کنند و سرانجام هم رأی به سکولار بودن اعلامیه حقوق بشر دادند.
چنانچه مشاهده شد، مباحث ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشر، حکایت از اهمیت موضوع دارد و نشانی است برای جدیت بشر در رسیدن به برابری. برای رسیدن به برابری هم، حاصل این مباحث، همکاری و هم آوایی همه نمایندگان سازمان ملل بود تا از پیشنهادهای فلسفی، مذهبی یا ایدئولوژیکی خود صرف نظر کرده و به مبانی سکولاریسم رأی دهند. بن مایه ماده یک حرکت به سوی بردباری و برابری است که هدف اصلی بشر در طول سالیان متمادی بوده است.
اکنون، می بینیم که ما یک بار دیگر به نقطه آغازین حرکت خود رسیده ایم؛ روزهای سخت بعد از جنگ جهانی دوم و نیاز بشر به رعایت حقوق یکدیگر در عرصه ی عمومی. به همین خاطر نمایندگان، برای رسیدن به هدف عمومی، دست از خواست های مقطعی خود کشیدند و با وحدت، سرنوشت عمومی بشر را در جهت احیای سکولاریسم رغم زدند.
قابل توجه است که علیرغم مخالفت ها و مباحث طولانی در مورد نگرش غربی حاکم بر روح اعلامیه حقوق بشر، آنچه که در دهم دسامبر ۱۹۴۸ به تصویب رسید، بعدها نشان داد که تدوین کنندگان نگاهی به آینده بشریت هم داشته اند و اکنون در گوشه گوشه جهان، فعالان حقوق بشر و مقامات دولتی، اعلامیه جهانی حقوق بشر را به عنوان ابزاری برای تعالی بشر و بهبود شرایط زندگی هموطنان شان در میادین حق خواهی و برابری طلبی به کار می گیرند. و اکنون بعد از شصت سال از گذشت تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر، هم چنان یکی از مدارک عمده و بنیادین سازمان ملل برای دادخواهی از مردمی است که به وسیله حاکمان نظامی، دیکتاتور، مذهبی یا ایدئولوژیک تحت فشارهای غیرانسانی می باشند.

منابع:
ـ کتاب «اعلامیه حقوق بشر، غربی، جهانی یا هر دو» نوشته گالتون یوهان، انتشارات حقوق بشر نروژ، سال ۲۰۰۷.
ـ مقاله «حقوق بشر نقطه موفقیت بشر» اثر هاگه توت برنت، روزنامه آفتن پوستن، دسامبر ۱۹۸۸.
ـ کتاب تاریخ بیست قرن اخیر، بخش افراطی گرایی در قرن بیست و یکم، انتشارات گیلدن دال نروژ، ۱۹۹۹.
ـ کتاب تحلیل اعلامیه جهانی حقوق بشر، انتشارات دانشگاه پنسیلوانیا، ۲۰۰۲.
ـ مقاله «اعلامیه جهانی حقوق بشر، استاندارد همگانی»، نشریه دانشگاه لندن و بوستون، ۱۹۹۹.
ـ مقاله «اعلامیه جهانی حقوق بشر، انتظارات و مضمون»، نشریه اندیشه آزاد، سازمان حقوق بشر نروژ، ۲۰۰۷.