در ماه فوریه سال ۲۰۱۱، دو ـ سه هفته پس از فرار زین العابدین بن علی از تونس و واداشتن حسنی مبارک به ترک مسند ریاست جمهوری مصر، بشار اسد در مصاحبه با نشریه انگلیسی دیلی تلگراف (نقل به مضمون) می گفت که وضعیت سوریه با تونس و مصر تفاوت دارد و آنچه در آن کشورها رخ داده هرگز در سوریه تکرار نمی شود چون مردم سوریه به رهبر خود بسیار علاقمند هستند.  این خودستایی یا خودفریبی ـ یا هردو ـ چندان دیر نپایید و به فاصله چند هفته از آن مصاحبه مردم سوریه به خیابان ها ریختند و عیار “علاقمندی” خود به رهبری بشار اسد – که بی شباهت به “علاقمندی” مردم ایران به رهبری سیدعلی خامنه ای نیست – را به نمایش گذاشتند. یکشنبه آینده، پانزدهم ژوییه، شانزدهمین ماه تداوم این نمایش علاقمندی سپری می شود و دراین مدت مردم دلاور و استوار سوریه با دادن بیش از ۱۶ هزار کشته و ۲۳۰ هزار آواره نه فقط درس ایستادگی و پایداری دربرابر خودکامگی و ظلم به همه مردم تحت ستم دنیا – بویژه ما ایرانیان – داده اند، بلکه تحسین جهانیان را نیز برانگیخته و دشمنان سرسخت خود از جمله حکومت آخوندی، روسیه و چین را نیز به سردرگمی و آشفته حالی کشانده اند.

تظاهرات علیه بشار اسد

دراین مدت، نظام ولایت مطلقه فقیه الحق – برغم ذات پیمان شکن و غیرقابل اعتماد خود – از هیچگونه کمک، حمایت و پشتیبانی از حکومت خونریز و جنایتکار بشار اسد کوتاهی نکرده و با پول های دزدیده از سفره مردم محروم و به فقر کشیده شده ایران همه نیازهای او اعم از اسلحه، پول نقد، پاسدار، لباس شخصی و سوخت را تامین کرده است.  چین و روسیه هم بویژه با سوءاستفاده از حق تبعیض آمیز “وتو”ی خود در شورای امنیت سازمان ملل متحد، تا آنجا که توانسته اند از رژیم جانی و آدمکش بشار اسد حمایت کرده اند. در این میان، بی ارادگی سیاسی و مماشات دنیای غرب و بویژه امریکا موجب طولانی شدن روند مبارزه مردم سوریه و تبدیل آن به یک جنگ داخلی شده است. با این همه، به تأیید اکثریت قریب به اتفاق ناظران و صاحب نظران، زمستان سیاهکاری های همه اینان، اعم از همدست و حامی جنایتکار یا مردد و مماشات گر، در حال پایان است و جز روسیاهی برای آنان ببار نیاورده و در آستانه هفدهمین ماه مبارزات مردم شجاع سوریه با حکومت سفاک و خونریز بشار اسد، بدون آگاهی از عالم غیب می توان پیش بینی کرد که روزهای عمر ننگین آن به شماره افتاده و به زودی دنیا شاهد سرنگونی یکی دیگر از نظام های دیکتاتوری خود خواهد بود. با سقوط نه چندان دیر یا دور حکومت بشار اسد، دو جبهه فعال در آن باقی می مانند: یکی مردم سرافراز، مبارز، پایدار و استوار سوریه که با شادمانی پیروزی بر اهریمن استبداد را جشن خواهند گرفت و دیگری حامیان سیاهکاری که از روی ندانم کاری یا اشتباه محاسبه تخم مرغ های خود را در سبد بشار اسد گذاشتند. درمیان اینان، وضع حکومت آخوندی از همه اسفبارتر است زیرا چین و روسیه حمایتشان لفظی و حداکثر سوءاستفاده از حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل بوده و اگر هم اسلحه ای به حکومت بشار اسد داده اند،  پول آنرا دولا پهنا از حکومت اسلامی دریافت کرده اند اما حکومت آخوندی با نابخردی تأسف برانگیز چوب و پیاز را باهم خورده، هم پول و اسلحه و نیروی نظامی و سوخت داده و هم حیثیت و اعتبار کشور را به تاراج ندانم کاری هایش داده است.

با سرنگونی بشار اسد در آینده نزدیک، شکست سیاست خارجی نظام ولایت مطلقه فقیه چنان سنگین و خفت بار است که کارگزاران آن، باهمه کارکشتگی که در وقاحت و وارونه نمایی دارند، براستی درمانده اند که چه خاکی بر سر بریزند و چگونه شدت آبروریزی را دستکم کمتر از آنچه که هست بنمایانند.  دو نمونه از این سردرگمی و پریشانی را می توان در سخنان معاون و وزیر خارجه ولی مطلقه فقیه دید: در نمونه اول، به گزارش “ایسنا”: «حسین امیر عبدالهیان معاون امور عربی – افریقایی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی طرح برخی از کشورها برای برکناری یا تبعید اجباری بشار اسد را “شکست خورده” دانست.  او با اشاره به این که سوریه متفاوت از لیبی است و درپیش گرفتن هرگونه راه حل غیرسیاسی موجب بروز فاجعه در منطقه خواهد شد، ادامه داد که باید برای انجام اصلاحاتی که بشار اسد و طرح کوفی عنان خواستار آن شدند فرصت کافی داد.  او اندیشه “برکناری اجباری” یا “اجبار به تبعید” بشار اسد را یک “شوخی” خواند و نسبت به هرگونه حمله احتمالی به این کشور هشدار داد و آن را “احمقانه” و “فاجعه بار” توصیف کرد».  صرف نظر از این که ادبیاتی که جناب معاون وزارت خارجه بکار می برد در خور تدریس در رشته علوم سیاسی دانشگاه های جهان است، بی گمان برای این که ایشان درست متوجه شود چه سیاست هایی  “احمقانه” و “فاجعه بار” بوده اند باید به رهنمودهای مقام معظم رهبری مراجعه کند.  دراین راستا، عبدالحلیم خدام، سیاستمدار سالخورده سوریه ای که بیشتر عمر خود را در خدمت خاندان اسد و حکومت بعثی سوریه گذرانده و سال ها از او به عنوان مرد شماره ۲ رژیم نام برده می شد و چند سال است از بشار اسد بریده و به جبهه مخالفان او پیوسته، در گفتگو با تلویزیون “العربیه” حرفی می زند که ۱۸۰ درجه با گفته معاون وزارت خارجه حکومت آخوندی تفاوت دارد: «سرنگونی هرچه سریع تر رژیم بشار اسد به سود منطقه و جهان خواهد بود».

نمونه دوم، یکی از افراد نسبتا “معقول” – اگر کاربرد واژه “معقول” برای کارگزاران حکومت آخوندی جایز باشد – نظام ولایت مطلقه فقیه است.  هم دانشمند است و قبلا رییس سازمان انرژی اتمی حکومت بوده و هم به دلیل اصلیت عربی اش باید با شرایط حاکم بر منطقه آشنا باشد.  علی اکبر صالحی وزیر خارجه حکومت آخوندی با سخنان اخیر خود در مورد سوریه نشان می دهد که طبیعت خدمت به حکومت آخوندی و ضرورت تبعیت بی چون و چرا از ولی مطلقه فقیه جایی برای خردورزی – هرچند اندک – نمی گذارد و ناگزیر کار را به یاوه گویی های مضحک می کشاند.  او در مصاحبه با خبرنگار “رویترز” در ابوظبی در رابطه با رویداد های سوریه می گوید: «مردم سوریه باید آزاد گذاشته شوند تا رهبر آینده خود را از طریق انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۴ انتخاب کنند… هیچ حاکمی ابدی نیست، بنابراین درباره موضوع آقای اسد هم سال ۲۰۱۴ انتخابات ریاست جمهوری برگزار خواهد شد و باید اجازه دهیم که امور مسیر طبیعی خود را طی کنند»!

در آخرین انتخاباتی که بشار اسد برگزار کرد، یک همه پرسی در چند ماه پیش، آراء موافق او بیش از ۸۹ درصد اعلام شد.  انتخابات ۲۰۱۴ که آقای صالحی برآن تأکید می کند نیز چیزی در همین حد خواهد بود و با پذیرش توصیه وزیر خارجه نابغه حکومت آخوندی، از حالا تا سال ۲۰۱۴ مردم سوریه باید مانند ۱۶ ماه گذشته به طور میانگین هرروز بیش از سی کشته بدهند و دست آخر هم بشار اسد با آراء بیش از ۹۰ درصد از صندوق ها بیرون بیاید تا به گفته وزیرخارجه نظام درمانده و پریشان حال ولایت مطلقه فقیه «مسیر طبیعی امور» طی شود!

* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی، ساکن اروپا و از همکاران شهروند است.

Shahbaznakhai8 (at)gmail(dot)com