شماره ۱۱۹۱ ـ ۲۱ آگوست ۲۰۰۸
گفت وگوی شهروند با ملیحه رزازان عضو کمیته ی محلی نوزدهمین کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایران
نوزدهمین کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایران از چهارم تا ششم جولای در دانشگاه برکلی ـ کالیفرنیا برگزار شد.
یکی از میزگردهای موفق در این کنفرانس، میزگرد خاورمیانه بود. در این میزگرد دنیا ضیایی همکار شهروند و دانشجوی دوره فوق لیسانس علوم سیاسی دانشگاه یورک از کانادا، نادیا ال علی رئیس مطالعات جنسیت در مدرسه ی مطالعات اورینتالیسم و آفریقایی در دانشگاه لندن و امل امیره استاد دانشگاه جرج میسون در ویرجینیا شرکت داشتند. دنیا از دیدی فمینیستی به اقتصاد سیاسی ایران پرداخت، نادیا ال علی از عراق زیر عنوان” دشمنِ دشمن تو لزوما دوست تو نیست: درباره ی گروه های مقاومت و اشغالگر در عراق” سخن گفت و امل امیره نیز نقش زنان فلسطین را در سالهای مقاومت بررسی کرد.
این میزگرد مورد استقبال بسیار قرار گرفت. بویژه که شنیدن داستان زنان عراقی و فلسطینی روشنگر درد مشترک زنان منطقه بود. گردانندگی این میزگرد را ملیحه رزازان یکی از اعضای کمیته محلی نوزدهمین کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان به عهده داشت. از آنجا که او برنامه گذار “صدای خاورمیانه و شماال آفریقا” در رادیوست، درباره ی این میزگرد و کارش در رادیو با او به گفت وگو نشستم که در زیر میخوانید.

خودتان را چگونه معرفی می کنید؟

ـ ژورنالیست هستم و برای رادیوKPFA در شبکه ی پسیفیکا و برای رادیو محلی سانفرانسیسکو برنامه تهیه می کنم.

چند سال است خارج کشور هستید؟

ـ من ۲۷ سپتامبر ۱۹۷۸ از ایران آمدم بیرون. اوایل اسفند برگشتم ایران و اواخر شهریور ۱۳۵۸ دوباره از ایران آمدم بیرون. قبل از انقلاب دانشگاه صنعتی آریامهر(شریف) قبول شده بودم و وقتی برگشتم رفتم همان دانشگاه و به خاطر شلوغ شدن دانشگاه ها و به خاطر فعالیت های سیاسی که داشتم پدر و مادرم ترجیح دادند که من از ایران بیام بیرون و دیگه هم به ایران نرفتم.

اینجا روزنامه نگاری خواندید؟

ـ نه. کارشناسی ارشد در فیزیک گرفتم و ۱۷ سال در این زمینه کار میکردم، ۵ سال پیش کارم را ول کردم و چون به مسائل خاورمیانه علاقه داشتم مخصوصا مسائل سیاسی ـ اجتماعی، تصمیم گرفتم انرژی ام را بگذارم در کار رادیو. چون پنج سال پیش کار داوطلبانه در رادیو KPFA را شروع کردم و دیدم خیلی علاقمندم به این کار.

ایرانیان ساکن برکلی که در این کنفرانس حضور دارند، از برنامه های رادیوی شما خیلی تعریف می کردند. ممکنه درباره ی این رادیو و کارش بگویید.

ـ پسیفیکا رادیو تاریخچه ی خیلی جالبی دارد. امسال وارد شصتمین سال حیاتش شد و توسط Lewis Hill که شاعر و روزنامه نگار ضد جنگ بود، راه اندازی شد. KPFA اولین رادیو از پنج ایستگاه این شبکه در شهرهای مختلف آمریکا است. زیبایی اش این بود که لوئیس میخواست این رادیو فضایی باشد برای کسانی که متفاوت فکر می کنند و میخواهند متفاوت عمل کنند به عنوانی همان رادیوی آلترناتیو. و هر پنج ایستگاه این رادیو از هیچ جا پول نمی گیرند و سالی سه، چهار بار برنامه جمع آوری کمک مالی میگذارند و مردم کمک مالی میکنند تا رادیو خرجش را درآورد.

مردم کمک می کنند؟

ـ بله. کسانی که به این رادیو گوش میدهند و این رادیو را یاری میکنند کسانی هستند که واقعا معتقد هستند که در آمریکا تمام رسانه های خبری به وسیله کمپانی های بزرگ داره اداره میشه از جنرال الکتریک گرفته [مالک شبکه “ان بی سی”] تا مرداک که فاکس رو داره و ترنر برادکستینگ [(سی ان ان)] و … و خبر در این رسانه ها فیلتر می شه. و یا جانبدارانه است بخصوص در مورد مسائل خاورمیانه و آفریقا و آمریکای لاتین. اینجا جایی ست که من واقعا آزادی بیان را به عینه می بینم و تجربه میکنم. یعنی من سانسور نمیشم و تنها جایی ست که ما میتونیم راجع به اسرائیل صحبت کنیم. چون صحبت کردن راجع به مسائل اسرائیل و فلسطین یکی از شاخصه هایی ست که نشان میده میزان تحمل رسانه های آمریکا تا چه حد است.
برای ما و خود من که برنامه گذار هستم و برنامه “صدای خاورمیانه و شمال آفریقا” را داریم ـ که هفته ای یک شب چهارشنبه شب ها ساعت ۷ تا ۸ شب پخش میشه ـ برای ما خیلی مسئله مهمی ست که ما بتوانیم مسائل خاورمیانه را که فلسطین و اسرائیل جزء خیلی خیلی مهم آن هستند، آن طور که خودمان فکر میکنیم و مردم آن منطقه فکر میکنند خبرها را بازتاب دهیم نه اینکه از طریق یک فیلتر بگذره. و این مسئله را ما اینجا میتوانیم انجام دهیم و نه هیچ جای دیگه. من حتی برای رادیو ملی آمریکا (سی ام دبلیو) هم که الان کار میکنم این کار را نمی تونم بکنم هر وقت میخواهیم راجع به فلسطین حرف بزنیم شروع به سئوال و جواب میکنند چقدر این بالانس هست، هر دو طرف هستند، این کیه، اون کیه؟
من یکی از بندهای قانون اساسی آمریکا را که بند اول اصلاحیه باشد که همانا آزادی بیان است در شبکه ی پسیفیکا روز به روز دارم تجربه میکنم.

اگر برنامه ای داشته باشید که بحث برانگیز باشد مثلا شما از فلسطین دفاع کنید و عده ای جواب بدهند که نه اینطور نیست، آیا آن ها را هم پخش می کنید؟

ـ صددرصد. ما آدمهایی رو که صهیونیست باشن و طرفدار سیاست های دولت اسرائیل باشن نمیاریم به خاطر این که اینها به اندازه ی کافی صدا دارند که برن حرف بزنند، دیگه احتیاجی نیست که من بهشون بلندگو بدم، ولی اگر هم بیاریم مطمئن خواهیم بود که یک نفر رو بیاریم که وارد یک بحث دوطرفه بشه.
هدف ما تا حالا این بوده که صدای کسانی رو منعکس کنیم که صدا ندارند و لزوما معروف نیستند. ولی آدمهایی هستن که ممکنه تو جامعه خودشون فعال باشن کسانی هستن مثل آکادمیسین های ایرانی. مثلا من هفته ی پیش با پردیس مهدوی مصاحبه داشتم. خیلی از کسانی که به برنامه ی ما گوش میدن پردیس مهدوی رو نمیشناسن. ولی خوب ما یکی از هدفهامون اینه آدمهایی که روی مسائل مختلف کار میکنن ـ جدا از اینکه ما چقدر موافق یا مخالف نظرشون باشیم ـ ولی کار کردن، فکر کردن، میتونیم باهاشون تبادل نظری داشته باشیم اینها رو میاریم. من هفته پیش برنامه مهسا وحدت رو گذاشتم کسی مهسا وحدت رو اینجا نمی شناسه ولی یک سری از میهمانهای KPFA صداشو شنیده بودن و خوششون اومده بود ـ تعدادشون زیاد نبود شاید چهار، پنج نفر ـ ولی بازم چهار ، پنج نفر از صفر بهتره ـ نمیخوام غلو کنم و شما فکر کنید هزاران نفر . به هر حال ما هر کدام یک تاثیری داریم. تاثیر کوچکه، بعضی وقتها هم ممکنه مدتی هم بگذره و هیچ اتفاقی نیفته. ولی من فکر میکنم مثل هر کار دیگری که ما میکنیم این تاثیرش در درازمدت معنی خواهد داشت. و امیدوارم تاثیر خودش را در جایی بگذاره هم برای خودمون که در رسانه ها کار میکنیم و هم برای کسانی که گوش میدن.

در مورد ایران هم برنامه زیاد دارید؟

ـ بله اما همه ی برنامه هامون همیشه درباره ی ایران نیست زیرا که سعی میکنیم برنامه ما منعکس کننده ی اسممون باشه.
برنامه های ما در صدای خاورمیانه و شمال آفریقا، درمورد ۲۲ کشور است. کرد، ترک، ارمنی، فارس، عرب، بهایی، یهودی، مسلمان، بی دین و کمونیست و … همه چی داریم.

به این ترتیب شما عاشق کارتان هستید؟

ـ من خیلی از کارم خوشم میاد. برای ما ایرانیها که به هر حال دغدغه ی مملکت خودمون رو داریم، در عین حال اینجا زندگی کردیم و اینجا داریم پیر میشیم، میخواهیم رابطه ای ایجاد کنیم با مردمی که اینجا هستند و میخواهیم مسائلمون رو بفهمند نه اونطور که رسانه های آمریکا بهشون میگه، اونطور که فکر میکنیم باید مردم ما رو بشناسن؛ با تمام رنگارنگی و مشکلات و پیچیدگی هایی که دارند. من فکر میکنم که وجود آدمایی مثل ما ، وجود آدمایی مثل شما، وجود تمام ژورنالیست هایی که مستقل هستند، من زیر مستقل خط می کشم به نظر من خیلی مهمه برای اینکه این روزها خیلی ژورنالیست ها هستند ـ مخصوصا ایرانی ها ـ دارم راجع به ایرانیها میگم ـ که به طور مستقیم و یا غیرمستقیم وصل اند به دولت های مختلف و یا از جاهایی پول میگیرند که لزوما به فکر دمکراسی و عدالت اجتماعی توی مملکت ما نیستند و خبررسانی شان در راستای یک سری سیاست های بخصوص است. من آنها را میگذارم کنار. من دارم راجع به آدم های مستقل حرف میزنم. چیزی که در ژورنالیسم هست مثل هر چیز دیگه ای مسئله اتیک است. آدم باید خبر را آنطور که هست به آدمها بده بدون اینکه غرض و مرضی باشه. نمیگم که من نظر ندارم، نظر دارم ولی از جایی پول نمیگیریم. ما کارمون مدیون کمک های مالی مردم است. کمک هایی که آمریکایی ها می کنند حتی ایرانیهای این منطقه. کسانی که توی این کنفرانس هستند ـ حالا اسم نمیبرم ـ خیلی کمک میکنند نه به خاطر این که ما توی KPFA هستیم آنها ده ها سال است که دارند کمک میکنند. برای اینکه این رادیو جا و فضایی براشون ایجاد میکنه که خبرهایی که جاهای دیگه نمی شنوند و یا اونطور که میخواهند بشنوند اینجا میشنوند.
یکی از کارهایی که ما خواهیم کرد اینه که مثلا عراق از صحنه رسانه های آمریکا حذف شده. یک گزارشی که سه هفته پیش توسط مجله میدیا مترز منتشر شد بررسی کرده بود که ماهی پنج دقیقه فقط اخبار آمریکا به عراق اختصاص داره. ماهی پنج دقیقه.

تابع این تز هستند که بی خبری خوش خبری ست.

ـ بله. بی خبری خوش خبری ست و تنها موقعی رسانه های آمریکا اهمیت میدن که تو عراق چی میگذره که سرباز آمریکایی میمیره وگرنه واقعا براشون مهم نیست. برای همین ما مسئولیتمون اینه که نگذاریم این مسئله فراموش بشه. یا وقتی راجع به ایران یک سری چیزها میشنویم که می بینیم درست نیست، ما برنامه میگذاریم که بگیم تو ایران چی میگذره.برای همین برنامه هامون هفته به هفته عوض میشه و واقعا هیچ کشوری اولویت خاصی نداره.

واکنش های خوب هم می گیرید؟

ـ هم خوب هم بد. مثلا هفته ی پیش سر برنامه پردیس مهدوی فیدبک های خیلی خوب داشتیم برای اینکه هیچ کس نمیاد روی مسئله انقلاب جنسی تو ایران اونطور که پردیس کار کرده، نیم ساعت باهاش مصاحبه کنه. یا برنامه مهسا وحدت رو هم خیلی خوششون اومد. بعضی وقتها هم یک سری برنامه ها رو خوششون نمیاد ایمیل میزن و تلفن میزنن و نظراتشون رو میگن و ما هم یا از عهده مون برمیاد و میتونیم انجام بدیم و یا برنمیاد و کار خودمون رو میکنیم.


برگردیم به کنفرانس، انتخاب سخنرانان برای میزگردی که برای خاورمیانه گذاشتید، به چه صورت بود؟

ـ دلیل این که امسال ما این کار رو کردیم اینه که واقعیت های خاورمیانه از سال ۲۰۰۱ به بعد به طور جهشی عوض شده. بعد از جنگ عراق و ایران و بعد از تحریم، بافت جامعه ی عراق از هم پاشیده و فلسطین هم ۶۰ سال است که به این صورت است و افغانستان هم همینطور . این را بگم که این ایده ی من نبود و ما در کمیته محلی یک جمع هستیم. هفت نفر هستیم باهم کار میکنیم و با تبادل نظر هم این میزگرد را گذاشتیم و تصمیم گروهی مان بود و شخص بخصوصی این کار رو نکرد.

با هم خیلی هماهنگ بودید؟

ـ با هم خیلی هماهنگ بودیم و مثل هر چیز دیگه خوشبختانه با هم اختلاف نظر هم داریم. برای این که خیلی خوبه اختلاف نظر داشته باشیم. ولی ما بیشتر از این که همکار باشیم رفیق هم هستیم و همدیگر رو میشناسیم و سال ۲۰۰۰ هم با هم برنامه گذاشتیم، البته یکی دو نیروی جوان به ما اضافه شده. این تصمیم جمعی بود که گلناز (امین) هم درش دخیل بود. ما به این نتیجه رسیدیم که واقعیت های خاورمیانه عوض شده. ایران دیگه یک جزیره در خاورمیانه نیست. ما متاسفانه به هم وصل شدیم. جنگ، تهاجم آمریکا به آن منطقه و گسترش بنیادگرایی اسلامی ماها رو به هم یک جورهایی وصل کرده. ما همیشه تو کنفرانس های بنیاد یا جاهای دیگه با خودمون حرف میزنیم و خوبه که حالا دیگران هم بیان داستان های ما رو بشنون و ما هم داستان های اونها رو بشنویم. بعد می فهمیم که ما داستانهامون زیاد با هم فرق نداره، هر کدوممون یک نوع زجر کشیدیم و یک نوع مبارزه داریم و برای یک چیزی داریم مبارزه میکنیم و یک آینده ای و این ربطی به این نداره که ما مال چه کشوری هستیم.

شنیدم خانم نادیا آل علی قبلا تو رادیوی شما صحبت داشته؟

ـ ما هر کدوممون بستگی به شناختی که از آدما داشتیم از اونها دعوت کردیم. مثلا دنیا ضیایی را پرفسور هایده مغیثی پیشنهاد دادن و ما از ایشون دعوت کردیم. نادیا ال علی رو من باهاش مصاحبه داشتم تو رادیو از اون طریق دعوت کردیم و خانم امل امیره را از قبل میشناختیم کارهاشون و وبلاگشون رو خونده بودیم و از اون طریق دعوتشون کردیم.
میخواستیم از کشورهای دیگه هم بیاریم مخصوصا افغانستان…

شما افغانستان را هم جزو خاورمیانه محسوب میکنید؟

ـ نه ولی صدای اونها خیلی مهمه. برای اینکه من فکر میکنم افغانستان کشوریه که خیلی سختی و درد دیده و خیلی کم بهش توجه میشه. کشور همجوارمون هست و تقریبا نیم میلیون افغانی هنوز تو ایران هست…

تقریبا دو میلیون افغان تو ایران هست.

ـ خیلی هاشون رو برگردوندند. بنابر این ما چه بخواهیم و چه نخواهیم تاریخا به اون سرزمین وصل هستیم ولی متاسفانه نتونستیم بیاریم. به خاطر این که الان تابستونه و خیلی ها رفتن کشورهاشون و نبودن. یکی دیگه بیمار بود نتونست بیاد. ولی من فکر میکنم خیلی خوب شد که ما این کار رو کردیم.

این یکی از میزگردهای موفق بود. من با هر کس حرف زدم از این برنامه تعریف میکرد.

ـ برای خود من که گرداننده ی این پنل بودم خیلی جالب بود. وقتی داشتم به حرفهای نادیا ال علی گوش میدادم و به اسلایدهایی که روی صفحه نشون میداد یاد ایران سال هفتاد افتادم. برای اینکه ما فکر میکنیم خیلی متفاوتیم ولی تاریخ مدرنیسم رو یک سری کشورها با هم طی کردن، شکست هایی که داشتند تو جنبش های ملی شون، با چند سال این ور اون ور از ناصر گرفته تا فلسطین تا ترکیه و عراق اینها جنبش های کمونیستی داشتن، جنبش های ملی داشتن، سرکوب داشتن. زنها همیشه بودن زنها با اینکه توی حاشیه بودن ولی وجود داشتن فقط تو تاریخ چیزی راجع بهشون نوشته نشده. چیزی هم که ما راجع به فلسطین می شنویم همش راجع به حماس و اینا ست در صورتی که آدمای دیگه هم هستن همونطور که تو ایران آدمای سکولار هستن آدمای آلترناتیو هستن آدمایی که دارن مبارزه میکنن تو کشورهای دیگه هم هستن ما وقتی کنار هم بنشینیم میبینیم که چقدر چیزهای مشترک داریم که میتونیم از هم یاد بگیریم.

به ملیحه رزازان می گویم سپاسگزارم که میان برنامه ها و با تمام گرفتاریها نیم ساعت وقتش را به من داده است. و او می گوید: من فقط برای این با شهروند مصاحبه کردم که مثل رادیوی خودمان مستقل است، وگرنه در طی این مدت که برای کنفرانس در حال اطلاع رسانی و تبلیغ بودیم، من با هیچ رسانه ای مصاحبه نکردم، دیگران چرا، ولی من نمی خواستم مصاحبه کنم.

از اینکه دورادور شهروند را میشناسد و استقلالش را حرمت میگذارد، از او بازهم سپاسگزارم.