شماره ۱۱۹۹ ـ پنجشنبه ۱۶ اکتبر ۲۰۰۸
پیشانی نوشت:
عمید نائینی از استادان بنام روزنامه نگاری ایران معاصر است. حضور او در چند دهه ی اخیر در امر رسانه ها یکی از پررنگ ترین ها بوده است. از آیندگان گرفته تا پیام امروز او هر بار بخت انتشار نشریه ای را داشته است و به طور کلی در این حرفه هر آنچه از او دیده ایم آموزنده و استثنایی بوده است.
همین مقاله ی کوتاه که عمرش به سی سالگی جمهوری اسلامی ست، نمونه ای از نگاه دقیق و درک درست و آینده نگرانه ی استاد نائینی است که در آیندگان، شنبه ۳۰ دی ماه ۱۳۵۷ به چاپ رسیده است.
باهم این سخن سی ساله و تازه را می خوانیم.
شهروند

انتشار نامه دکتر مصطفی رحیمی خطاب به آیت الله العظمی خمینی و نیز پیش از آن چاپ چندین نظر از سوی خوانندگان روزنامه در ستون “حرف های مردم ” و … سبب شد در برابر گروه بسیار که کوشش های دموکرات منشانه این روزنامه را در هموار کردن راه برای ابراز عقاید در قلمروهای متفاوت می ستودند، گروهی دیگر، رودی خروشان از ناسزا بر ما جاری دارند و خط و نشان ها بکشند.
واکنش هر دو گروه سبب می شود برای همه آنها که خواننده آیندگان هستند یکبار دیگر وظایف مطبوعات ارزیابی شود و بر نقش تاریخی روزنامه نگاران ـ بویژه در این هنگام ـ تاکید گردد.
روزنامه نگاران در ماه های گذشته با اندیشه فراهم آوردن آزادی قلم و رهائی از قید سانسور به مبارزه با دیکتاتوری و استبداد برخاستند و به عنوان قلم به دستان آزادی خواه با همه وجود راهی را که با ملت ایران میثاق بسته بودند پیمودند.

اکنون آزادی از راه رسیده است. نحوه برخورد مطبوعات با آزادی از راه رسیده می تواند کامیابی یا ناکامی کوشش های دموکرات منشانه را به طور کلی در سطح جامعه به نمایش بگذارد، زیرا مطبوعات به عنوان حساس ترین نهادهای هر جامعه خط را تا اندازه بسیار در این زمینه رسم می کنند. شاید به همین دلیل باشد که می توان با قاطعیت گفت اکنون آن لحظه فرارسیده که روزنامه نگاران در سیر به سوی دموکراسی بدون هراس از هیچ گروهی باید با رفتار آمیخته با حس مسئولیت، خالی از تعصب و تهی از غرض گام های سریع بردارند و تصویر آزادی را ترسیم کنند.
شاید درست به همین دلیل است که ما روزنامه نگاران باید دیکتاتوری را چه در هیأت تاج و تخت، چه در جامه مذهبی، چه در اونیفورم نظامی و یا هر لباس دیگر نپذیریم و محکم بگوئیم نه. روزنامه نگار باید خودکامگی و استبداد را در هر لباسی، با هر ایدئولوژی و هر مرامی رد کند.
اگر روزنامه نگاران ایرانی بخواهند به سبب ملاحظاتی از خشم این گروه یا آن گروه متعصب بهراسند، بدون تردید در دامن یک استبداد تازه در غلتیده اند و خیانت به آزادی و آزادی خواهی سرنوشت آنهاست. روزنامه نگاران باید توجه داشته باشند که خصلت کار مطبوعات ـ سر و کار داشتن با توده های مردم و نیاز به جلب آن ها ـ به آسانی می تواند آنها را به این اشتباه اندازد که برای همراهی با این جنبش، باید فقط آنچه را گفت که شمار بیشتری را خوش آید. حال آن که برای رسیدن به هدف در این جنبش ـ که به دست آوردن آزادی و سرکوبی خودکامگی سر لوحه آن است ـ دقیقا باید شجاع بود و این وظیفه را به عهده داشت که با انتشار دیدگاه های متفاوت، توجه اکثریت یا همگان را به مسائلی جلب کرد که از دیدشان دور مانده است، حتا اگر در نخستین گام خشنود کننده به نظر نرسد.
بیم داشتن از اینکه محبوبیت از دست برود، افتادن به دام عوام فریبی به معنی دفاع از آنچه گروهی از مردم خوششان می آید بی توجه به درست بودن یا نبودنش، حبس کردن مطبوعات در دالان های خاص فکری اگر چه تنگ و تاریک باشد و هر اشتباه دیگری در این زمینه می تواند دستاورد های یک دوره از کوشش و مبارزه را به هدر دهد.
از سوی دیگر همه گروه های طرف با مطبوعات باید به خاطر داشته باشند که اگر در جامعه ای ابراز عقیده آزاد نباشد، از اشتباه نمی توان پرهیز کرد و برای اصلاح هر اشتباه باید بهائی بیش از اندازه گران پرداخت، هیچکس از این گروه ها نباید از بحث، از پیش کشیده شدن موضوع ها، از انتشار اطلاعات و خبرها بهراسند زیرا رو به دموکراسی رفتن هدف مسلم جامعه ی امروز ماست و برای این هدف باید از همین روش ها بهره گرفت. فایده روزنامه در یک جامعه دموکراتیک قسمتی در همین است که موضوع ها را از زاویه نگرش های هرچه فراوان تر انتشار می دهد تا مردم درباره آن ها نظر بدهند، موضع بگیرند و پیش از آنکه کار از کار بگذرد سهم خود را در بهبود و اصلاح تصمیم هائی که گرفته می شود ادا کنند.
اگر مطبوعات و روزنامه نگاران در این لحظه تاریخی متوجه نقش خطیر و حساس خود نباشند و دموکراسی را بدون ملاحظه این گروه یا آن گروه در انتشار عقاید همگان در عرصه ی هر چه گسترده تر نبینند، هر آزادی خواهی را در آینده از کوشش هایش پشیمان خواهند ساخت.
روزنامه ها باید در این هدف که آزادی در بطن آن رشد می کند و دموکراسی را در جهان اندیشه ها می پروراند پایدار باشند حتا اگر کارشان به تعطیل کشد. آیندگان چنین است.