قرار است هر ماه بخش کوچکی از شهروند را ویژه تازههای ادبیات آن ماه کنیم. نگاهی خواهد بود به آنچه در آن ماه در جهان در شعر و داستان و نظر مطرح است. در این بخش به معرفی کتابهایی که به شهروند رسیده نیز می پردازیم. از ماه مهر آغاز کردیم و این سومین ویژه نامه است که به نام این ماه، آذرنامه خوانده می شود.
ویراستاری این بخش را تا آنجا که در توان دارم انجام خواهم داد. اما یک دست بی صداست. نوشتهها و پیشنهادهای خود را برای ما بفرستید. به آدرس نیوز ات شهروند دات کام(news@shahrvand.com). ما را یاری کنید تا هر ماه پربارتر از ماه پیش با شما گفتگو کنیم.
سخن ماه
آذر به چم و معنای آتش، ماهی تاریخی است. این ماه سرد و یخزده اما چندان هم یخزده نیست. ماهی است که پایان آن با زادن دوباره خورشید همراه است در افسان یا اسطوره های ایرانی. همان که یلدا نام گرفته. شبی که بامدادی روشن و گرم را نوید میدهد. از سوی دیگر ماه آذر ماهی است که نامش در ایران همواره با نام دانشجو گره خورده است.
جنبش دانشجویی ایران برخلاف برخی کشورهای نتوانست جز دستاوردهایی در میدان اجتماعی چیز دیگری فراچنگ آورد. گرچه آن را هم پس از سال ۸۸ خورشیدی از دستش گرفتند و به کنج خاموشی راندندش. این جنبش با وجود توانهای زادیک (ذاتی) خود نشان بزرگی بر چهره ادب و هنر ایران نگذاشت. شاید این نشانها را باید در لایههای پنهان شعر و داستان و یا هنر ایران جستجو کرد. زیرا به یک معنا بسیاری از فرآوردههای هنری و ادبی ایران در این چند دهه گذشته که انگ و رنگ جوان دارد دستاورد همین دانشجویان است.
جنبش دانشجویی ایران پس از سال ۵۷ همانندیهایی با جنبش دانشجویی پیش از ۵۷ نیز داشت. گرچه در این یکی، آن شیفتگی به سوسیالیزم روسی و چپگرایی چریکوار کمتر دیده میشد. با این همه آرمان های دانشجویان در بیشتر جهان همانندیهایی دارد. آن ها در جستجوی سرزمین آرمانی پای به میدان گذاشته اند که در آن عدالت و آزادی پرچمدار است. از دانشجویانی که در برابر حکومت سرهنگان یونان ایستادند تا آنها که در آمریکای لاتین در برابر پینوشه دست به دست هم دادند.
جنبش دانشجویی در جهان گرچه به گفته برخی، همسن و سال دانشگاه در جهان است اما در دهه ششم سده بیستم میلادی بود که به اوج خود رسید. نسلی که بعدها نسل «بیبی بومر»ها خوانده شدند. در آمریکا، «جنگ ستیزی» و سر دادن ندای آزادی بیان از میان دانشجویان دانشگاه برکلی آغاز شد. کمی پیش یا پس از آن دانشجویان فرانسه در شهرهای این کشور و به ویژه پاریس زیبا رو دیوارنویسهای نسل خود را به یادگار گذاشتند.
دیوید کانالی، که در جریان جنگ ویتنام خدمت کرده بود، در شعر «نامههای مادرم» مینویسد:
نوشته بود: چه جنگل زیبایی!
راستی خودش هم به اندازه عکس قشنگه؟
اسمهای دوستات چه خنده دارن!
چرا رنگ و روتون پریده؟
مگه هوای ویتنام گرم و آفتابیه؟
لاغر شدی، نکنه خوب غذا نمیخوری؟
مواظب دندونات باش!
راستی لازمه که این همه تفنگ و اسلحه داشته باشین؟
خیلی مواظب باشین!
تفنگ خطرناکه و ممکنه بیهوا درره و کسی تلف شه!
مادرم نوشته بود:
همسایهها و دوستام میپرسن چرا تو این عکس هیشکی نمیخنده؟
(از دفتر «گم شده در آمریکا» Lost in America نوشته دیوید کانالی، ۱۹۹۵ چاپ
Viet Nam Generation Inc
گزارش ماه
از دیگر گزارشهایی که در دو شماره گذشته فرصت پرداختن به آن پیش نیامد یکی هم نشست جهانی ادینبرای نویسندگان بود. این نشست که نخستین بار در سال ۱۹۶۲ همزمان با جشنواره کتاب در شهر ادینبرا (یا همان ادینبورگ) اسکاتلند و با حضور نویسندگانی چون نرمن میلر، هنری میلر، مری مک کارتی و شمار دیگری از نامآوران ادب جهان در اسکاتلند برگزار شده بود، همه ساله با یاری مالی شورای فرهنگی بریتانیا و سازمانی با نام جشنواره جهانی نویسندگان ادینبرا در کشورهای گوناگون جهان برگزار میشود. در پسین روزهای ماه اکتبر امسال این جشنواره در تورونتو نیز برگزار شد. از مسایلی که در این جشنواره در سراسر جهان قرار بود گفت وگو شود نکات زیر بود.
آیا ادبیات باید سیاسی باشد؟
سبک و محتوا/ سقف ملی ادبیات / سانسور/ آینده رمان
نشست قاهره این جشنواره به دلیل شرایط بحرانی مصر برگزار نشد و گردانندگان از برگزاری این نشست در قاهره پوزش خواستند.
در گردهمایی ادینبرا «اهداف سویف» نویسنده مصری تبار ضمن اشاره به وضعیت کشور زادگاه خود درباره پیوند ادبیات و سیاست گفت: «مسایل روز چنان خیرهکننده است که نمیگذارد حقیقت تجلی کند.»
اهداف سویف، نویسنده مصری، در آخرین رمانش« قاهره: شهر من، انقلاب من» منتشر شده در لندن ۲۰۱۲ به توصیف خاطراتش در روزهای انقلاب و پیوند آن با خاطرات شیرین روزهای کودکی پرداخته است.
ایروین ولش نویسنده اسکاتلندی از نفوذ بیش از حد بریتانیا بر ادبیات انگلیسی زبان گله کرد. در مقوله سانسور نیز «پاتریک نس» نویسنده بریتانیایی ضمن برشمردن گونههای سانسور به خودسانسوری به عنوان بدترین گونه سانسور اشاره کرد. به گفته وی نویسندگان با خودسانسوری برای خود جهان امنی میسازند که چشم زخمی نبینند.
در پنجمین روز کنفرانس «بن اوکری» نویسنده نیجریایی در بحث پیرامون آینده رمان به این نکته اشاره داشت که ژانر رمان در کشور او هنوز جوان است و عمر درازی برای آن پیشبینی کرد.
گفتنی است که در سال ۱۹۶۲ موضوع بدنامی یا بیآبرویی infamy تم این نشست بود. به ویژه از این جهت مساله اهمیت دارد که نرمن میلر خود یکی از پیشگامان ادبیاتی است که درباره روابط جنسی آدم ها بیملاحظه مینویسد. موضوع این نشست تاریخی تا مدت ها نقل محافل روشنفکری و ادبی جهان بود.
کتاب ماه
بهار جنبش زنان
نوشین احمدی خراسانی
تهران، ناشر مولف، ۱۳۹۱،۳۷۲ص.
منصوره شجاعی، نویسنده و فعال حقوق زنان، از همراهان همیشگی نوشین احمدی خراسانی در جنبش زنان ایران است. شجاعی به طور مفصل و با قلمی توانا، کتاب تازه ی نوشین احمدی خراسانی را در سایت بی بی سی فارسی معرفی کرده است. بخش هایی از این معرفی را برای “آذرنامه” انتخاب کرده ایم.
… قصد نوشین احمدی از نوشتن این کتاب فقط بیان خاطرات شخصی نیست که گاه با کج سلیقگی از سوی بخشی از جامعه فرهنگی ایران “فضل فروشی” تلقی می شود، بلکه بستری است برای تدوین تجربه ها و انتقال جزء به جزء این تجارب به کسانی که پی گیر تاریخ معاصر جنبش زنان اند.
نگاه به پشت صحنه وقایع جنبش زنان در این کتاب موجب شده انبوهی از ابتکارات، ریزه کاری ها و ظرافت های زنانه در کنار اشتباهاتی که در کوران عمل اجتماعی حادث می شود در اختیار خوانندۀ پژوهشگر قرار گیرد.
خاطراتی که به جز بخش مختصری از کودکی و نوجوانی الباقی با فعالیت های اجتماعی او در هم تنیده است که با نوشتن درباره زنان در روزنامه ها و مجلات آغاز می شود و بعدتر در هیبت یک اکتیویست تاثیرگذار و یک نظریه پرداز مطرح در جنبش زنان ادامه می یابد.
آنجا که از خانواده می نویسد قصد آن دارد که انهدام روال عادی زندگی یک خانواده طبقه متوسط را در اثر ویرانگری آرمان های انقلابی بیان سازد. آنجا که از تفنگی سخن می گوید که برادر نوجوان و انقلابی اش از پادگانهای شاه دزدیده قصد آن دارد که نگاهی تقلیل گرانه را نسبت به این اسباب بازی مردانه به تصویر کشد. آنجا که از همسرش می گوید به لحاظ عشقی است که هم از آن سالها تا بدین سالها، بی خزانی در گام، گام تلاش های هر روزه آنها زاییده و زایانیده است. و آنجا که دیگر از خانه و خانواده حرفی نمی زند انسان مدرنی است که از آن سکوی پرش اولیه، خود را به ژرفای اجتماع کار و مبارزه پرتاب کرده و در عظمت خانواده ای جهانی تکاپویی جدید را آغاز کرده است.
او که نام “بهار جنبش زنان” را برای عنوان کتاب برگزیده، قصدش اعتراف به دوره پاییزۀ جنبشی است که در دوره ای از تاریخ حیات خود بهار بیست ساله ای را از ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۸ تجربه کرده است.
حرکت روایی این کتاب از فرد به واقعه است. وقتی که خود در واقعه ای حضور دارد هم واقعه نگار است و هم تحلیلگر. وقتی که غایب است دیگر راوی نیست، پس تکلیف بر دوش حاضران آن واقعه می گذارد تا که خشت خشت “قلعه دختر” جنبش زنان ایران به روایت های تلخ و شیرین دیگر یاران ساخته شود.
نگاه نویسنده در روایت و قضاوت درباره حالات رفته بر جنبش زنان نگاهی است پژوهشگر که بر جوهر “همگرایی” در اندیشه نویسنده دلالت دارد که همچون دیگر سلوک جنبشی در وجودش نهادینه شده است.
دوری گزینی از انفعال و تکریم کنش اجتماعی در پیشبرد جنبش زنان از منظر نویسنده موجب شده که گام های کوچک و بزرگ هر کس را به ذکر نام نقل کند. همانگونه که در نقد گام های تخریبی از سوی دیگر کسان نیز با استدلال و صراحت سخن گفته، بدون آن که نامی از تخریب کنندگان بیاورد.
کتاب حاضر شامل شش فصل است که به گفته خود نویسنده به دو بخش عمده تقسیم شده است. بخش نخست که شامل فصل های اول و دوم کتاب میشود بیانگر چگونگی ظهور دوباره جنبش زنان پس از انقلاب ۵۷ و مشخصا پس از پایان جنگ هشت ساله و وقایع دهه شصت است، که به بسترسازی برای جامعه مدنی زنان در دهه هفتاد تا قبل از سال ۱۳۷۶ می انجامد.
بخش دوم شامل چهار فصل است که به بیان دقیق و جزء به جزء دوران خیزش و شکوفایی جنبش زنان از سال های ۱۳۸۲تا ۱۳۸۸ اختصاص دارد.
اعتبار چهار فصل بخش دوم کتاب به چهار ائتلاف مهم زنان نسبت داده می شود که اولین آن “جمع هم اندیشی زنان” در سال ۱۳۸۲ است و “کمپین یک میلیون امضا” در سال ۱۳۸۵، “ائتلاف علیه لایحه خانواده” در سال ۱۳۸۷، و سرانجام “همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات در انتخابات” در سال ۱۳۸۸.
نوشین احمدی با دورشدن از کوران حوادث آن دوران، از پنجره خاطره نویسی به این چهار ائتلاف همچون چهار فصل عالم جنبش زنان خیره گشته و حدیث شخصی خود را به گوش خواننده می رساند.
در این کتاب، نوشین هشت نه ساله زمان انقلاب، پرسشگر و پرشتاب به دوران جوانی می رسد تا به سرعت دغدغه اصلی خویش را در آن بلوا بیابد و راوی شورمندی شود که تا به امروز جنبش زنان را به حکایت بنشیند.
آغاز دوباره فعالیتهای اجتماعی در اواخر سالهای شصت و رشد چشمگیر محفل های زنانه در ایران که در حقیقت بازماندگان سرکوب دهه شصت محسوب می شدند، نوشین جوان را با اکثر آن محافل مرتبط می سازد اما عطش او برای کار اجتماعی و حقوقی او را از این محافل به عرصه های عمومی تر رهنمون میسازد.
در این دوران به نقش فمینیست های ایرانی خارج از کشور، زنان نویسنده و مترجم، زنان اهل هنر، زنان اهل مطبوعات، زنان فعال در محافل خانگی، اعم از چپ و ملی گرا و نواندیش دینی اشارات دقیق دارد.
فعالیت های زنان درون حاکمیت در ابتدای دهه هفتاد و نیز زنانی که از سالهای هفتاد و چهار خارج از چارچوب حاکمیت فعال شدند را صرفنظر از تأیید یا رد آنان به دقت و انصاف مورد بررسی قرار داده، همانطور که از مهرانگیز کار و شیرین عبادی همچون دو ستون اصلی پیشبرد مبارزات حقوقی زنان در آن دوران یاد می کند.
در فصل دوم کتاب به پیدایش انجمن ها و نهادهای مستقل اجتماعی و به طور مشخص به شکل گیری جامعه مدنی زنان از سالهای ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶ می پردازد.
از دیدگاه نویسنده “جمع زنان ناشر”، اولین مراسم علنی هشتم مارس (روز جهانی زن) در شهر کتاب، تأسیس “مرکز فرهنگی زنان”، اولین مطالبه عمومی برای کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان، شکل گیری نخستین کمپین در جنبش زنان با نام “کمپین زنان و مردان علیه خشونت تا ۸ مارس”، و شکل گیری تجمع های مسالمت آمیز، به عنوان حرکت های تاثیرگذار در دوران اصلاحات از ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۲ برشمرده شده است.
فصل سوم با نام “جنبش زنان بر سکوی پرش” با بیان عاطفی و منطقی نویسنده نسبت به تأثیر جایزه نوبل شیرین عبادی بر جنبش زنان آغاز می شود. سپس به نقل خاطرات آن دوران نویسنده از تشکیل “جمع هم اندیشی زنان” و زمینه سازی برای هدف قرار دادن قوانین تبعیض آمیز و شکل گرفتن و تثبیت “گفتمان حقوقی” در میان کنشگران جنبش زنان، می پردازد اما این خاطرات شیرین، از بیان سختی مشکلاتی که در همان زمان نیز بر دوش او و دیگر یارانش بوده است نمی کاهد.
فصل چهارم فصلی است که به عشقی زنانه و آرمانی پرداخته است. عشقی که با دلواپسی عجین است و به امید بارور میشود. در این فصل نوشین احمدی عاشقانه به تصویر واقعی “کمیپن یک میلیون امضا” نشسته است و نقدها و اشتباهات را یک به یک بیان می دارد.
اما در تعریف کمپین، بند ناف پاره نکرده و نگاه قدرشناسانه و شکرگزارش را به شاخه، شاخه های آن می افکند:… “نام کمپین را از تجربه زنان مراکشی به ارث بردیم،… مشارکت همگانی فارغ از خط کشی های ایدئولوژیک اش را از تجربه کثرت پذیر جمع هم اندیشی فعالان جنبش زنان… عدم ایجاد تضاد و تقابل با اسلام را از تجربه موفق مجله زنان، محلی گرایی اش را از زنان ملی مذهبی و اهمیت گسترش آن در سطح بین المللی را از تجربه های جهانی شیرین عبادی…، تواضع ساختاری اش را از تجربه زنان کنشگر در شهرستان ها… (ص.۲۳۰)
خاطرات نوشین احمدی از پشت صحنه “کمپین یک میلیون امضا” و شیوه مدرن مستند سازی او، نه تنها موجب روشن شدن خیلی از ابهامات در جنبش زنان است بلکه آغازگر سبک جدیدی در تاریخ نگاری زنانه است که خود در تدوین تاریخ شفاهی در پی آن بود.
در این بخش نویسنده به مشکلات و موانع امنیتی، در کنار مشکلات ساختاری و سازماندهی، از جمله رابطه فرد و گروه، نمایندگی، رابطه قدرت و تقسیم کار و… می پردازد و با وسواس و دقت مورد بررسی قرار می دهد.
بخش پایانی کتاب به بررسی و تحلیل حضور و رویکرد جنبش زنان در دوره های مختلف انتخاباتی می پردازد. از این رو در این فصل از کتاب، یکی از مهمترین مباحث جنبش زنان به ویژه در دوران حاضر یعنی مداخله جویی فمینیستی در عرصه های گوناگون همچون عرصه سیاسی، طرح و بررسی شده است.
آغاز فصل ششم با تصویری موجز از شرایط جنبش زنان در پیش از آخرین انتخابات ریاست جمهوری شروع می شود.
ائتلاف “همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات در فضای انتخابات” هرچند که آن زمان مورد نقد برخی از اعضای جنبش زنان قرارگرفته بود اما اینک پس از سه سال از سوی همان منتقدان همچون حرکتی مؤثر در جنبش زنان یاد می شود.
نویسنده در خلال مطالب متنوع کتاب و در شرح ماجراهایی که بر جنبش زنان رفته، تلاش می کند تا به قول خودش “روش مدنی و مسالمت آمیز جنبش زنان را در میانه دو قطبی اصلاح طلبی / انقلابی گری” به نمایش بگذارد و نشان دهد که چگونه جنبش زنان توانسته مانند بندبازی ماهر، بر راه باریک و پرسنگلاخ میان این دو قطب، حرکت مستقلش را تداوم بخشد.
کتاب حاضر خاطره نویسی به شکل کلاسیک آن نیست اما برگ، برگ این دفترچه خاطرات با چنان تحلیل و بررسی دقیقی همراه است که تعلق اثر حاضر را به سه موضوع تاریخ و سرگذشتنامه، مطالعات زنان، نهادها و سازمان دهی، موجه می سازد.
کتابخانه شهروند
شهریور هزار و سیصد و نمی دانم چند…
این نام رمانی است، نوشته ی طلا نژادحسن، نویسنده ساکن ایران. در ۱۳فصل سه دوره از تاریخ معاصر ایران را روایت کرده است:
۱- پیش از انقلاب
۲- سال های جنگ ۸ساله ایران و عراق
۳- نیمه ی دوم دهه ی ۱۳۸۰
پیش از این از نژادحسن مجموعه داستان های “یک فنجان چای سرد” و “شازده ناقص” منتشر شده است. او برای شازده ناقص برنده ی جایزه پنجمین دوره جایزه ادبی اصفهان شده بود. علاوه بر آن دو کتاب در پیوند با نقد ادبی با نام های “نقد بی نقاب” و “پژواک شعر نو” نیز در کارنامه ی نژاد حسن هست.
شهریور “هزار و سیصد و نمی دانم چند…” اولین رمان اوست، رمانی تاریخی – اجتماعی اگر بشود برای آفرینش های ادبی خصلت های اینچنینی برگزید!
رمان در شیوه ی روایی ـ کم شباهت به کارهای احمد محمود است ـ اما در همان فضای محتوایی نوشته شده است، قیاس ارزش های ادبی دو نویسنده در کار نیست، تنها به همین اشاره در پیوند بسنده شود بهتر است.
از ۱۳ فصل رمان ۱۲ فصل او را زن راوی یا دختر و مادر بعدی شرح می کند و فصل ۱۳را دختر مهاجر یا تبعیدی او نسرین به شرح می نشیند.
کل اثر صورت خاطره و خیال در هم آمیخته را دارد، مادر نسرین رفته است به خرمشهر که خانه به میراث رسیده از پدر او، شوهر اولش را بفروشد، اما در کش و قوس مشکلات بر سر این راه این سی سال را به خاطر می آورد.
نژاد حسن می گوید: ” فرم گرایی خواننده را از ادبیات دور می کند!” برای همین می کوشد بیشتر از توجه به فرم در کارش خود را وفادار به محتوی کند، و شاید چشم اسفندیار اثری که بخت آن را داشت که رمانی خواندنی و ماندنی بشود هم در همین نگاه و باور است.
نژاد حسن که خود نقد ادبی نوشته است، در توجیه رجحان رمان مضمون به فرم گفته است:
“به اعتقاد من ادبیات زنان در یک چارچوب خیلی محدود خودش را زندانی کرده است. به روابط انسانها خیلی فردی و شخصی نگاه می کند این ادبیات. بیشتر اتفاقات در حوزه این ادبیات در یک آپارتمان و زیر یک سقف و بین یک شخصیت زن و یک شخصیت مرد رخ می دهد. رنج واره هایش معمولا ناشی از مشکلات عاطفی ناشی از تفاوت های جنسیتی است.”
“معمولا این کتاب ها به مسائل اجتماعی و تاریخی کشیده نمی شوند. از آن جایی که سال ها به عنوان منتقد در حوزه ادبیات فعال بوده ام، همواره حس کرده ام که ادبیات زنان خیلی دارد دور خودش می چرخد. این ادبیات خودش را در یک محدوده و در یک پوسته زندانی کرده است. غالبا قصه ها از محدوده تهران خارج نمی شوند و اگر هم بیرون بیایند باز هم سرشار از همان شکوائیه ها، گلایه ها و روضه هایی است که از ستم واره های تحمیلی از سوی مردان و جنس مخالف سرشار است.”
“من فکر کردم ادبیات زنان مجرا و فرصت جولان خیلی بیشتری تا این ها را دارد. آن هم طرح اتفاقات تاریخی و حوادث اجتماعی جامعه است. حوادثی که زن ها در طول این چهل سال با آن دست به گریبان بوده اند. این مسائل خیلی ذهن مرا به خود مشغول کرده بود. خود به خود مرا به سمت رمانی کشاند که محور تاریخی/اجتماعی و سیاسی دارد.”
اگر نویسنده ای مانند آنچه نژادحسن در گفت و گویش با مهدی قاسمفر از رادیو فردا نقل شد اندیشه کند، بی گمان بر خصلت محتوایی اثر تکیه خواهد کرد، و به فرم در کار بهای چندانی نخواهد داد. در حالی که تحولات زندگی در جوامع امروزی جهان به دگرگونی در فرم و روایت های ادبی نیز انجامیده است. تنوع و تکثر در زمینه های بسیاری از زندگی روزانه ما که خصلت های امروزی و اکنونی به خود گرفته، به روایت های ادبی و بویژه رمان هم راه پیدا کرده است، حال بگذریم از این حقیقت که نویسندگان بزرگ بسیاری از فاکنر گرفته تا جویس پیش از این هم متوجه این نیاز جدی غیر محتوایی ادبی شده بودند و آثار اثبات کننده ای در همین راستا خلق کرده اند. تا چه رسد به این که نویسندگان هنوز و همچنان در بند روایت های رئالیستی و یا حتی تازه تر از آن سوررئالیستی بمانند.
این را بویژه باید از نژاد حسن توقع کرد که خود سابقه ی نقد ادبی در کارنامه دارد. رمان امروز از بند مضمون حالا هرچه می خواهد باشد خود را رهانده است، و مضامین تاریخی و اجتماعی دستخوش شگردهای نویسندگی که همان فرم اثر باشد می شوند تا اثر بخت ماندگاری در زمانه ی خودش را پیدا کند. در همین ایران خودمان چند دهه بعد از بوف کور از محتوی محور بودن اثر ادبی دم زدن و برای خلق آن توجیه تدارک دیدن اندکی نابهنگام به نظر می آید.
نه تنها این که نویسندگان جوان بویژه بهتر است مراقب باشند که شیوه ی نویسندگی در معنای فرم را قربانی هیچ رجحان محتوایی نکنند. رمان اگر امروزه رنگ و روی خاطره و تاریخ به خود بگیرد نویسنده باید از او بترسد و برای برون رفت از آن چاره جویی کند، زیرا ممکن است از حوزه ادبی به پرت گاه های دیگر بیفتد.
نژادحسن نه تنها این پروا را ندارد بلکه نویسندگان دیگری را که از نوشتن رمان مضمونی خودداری می کنند دلیل گرایش خویش به این شیوه نوشتن می داند.
با همه ی این اختلاف نظر ها نژادحسن از گونه ای بخت قصه گویی بهره مند است که اگر از اسارت محتوی در آید می تواند در آفرینش داستان ها و چه بسا رمان ها به کار او بیاید.
شهریور هزار و سیصد و نمی دانم چند … اسیر تاریخ و خاطره و واقعگرایی – جامعه گرایانه است، شیوه ی ادبی که دیگر امروزی نیست، و در ایران هم در چند دهه گذشته نمونه ی موفق او را در گنجینه ی ادبیات مان داریم، که به قول زنده یاد رضا سید حسینی برخی شان به رمان های بالینی علاقمندان ادبیات امروز ایران تبدیل شده اند!
حسن زرهی
سال مار
نویسنده: عزیز معتضدی
طرح و نقاشی روی جلد: آیدین آغداشلو
صفحه آرایی: فرهاد ناجی
ناظر فنی: حمید نوعی، سمیرا قاسمی
چاپ و صحافی: زاگرس
چاپ اول – آوریل ۲۰۱۲- کانادا
قطع کتاب: رقعی
مونتریال، کبک، کانادا
سال مار در ۲۳ بخش و ۱۱۱ صفحه نوشته شده. رمان سال های آخر دوره پهلوی را باز می گوید. روابط تو در تو و پیچیده ی آن سالها. در آن فضای امنیتی هیچ کس و هیچ چیز در امن و امان نیست. جو بی اعتمادی بر همه چیز حاکم است.
نویسنده از لابلای روابط خصوصی و بعضا خانوادگی شخصیت های داستان نقبی می زند بر فرهنگ سیاسی/ اجتماعی/ اخلاقی جامعه در آن دوره و بدین سان برای خواننده فرصتی فراهم می آید که روی برداشت ها و باورهای آن دوره ی خود مکث بیشتری کند، و احتمالا تحلیل دقیق تری از آن سالهای خود و جامعه به دست آورد.
کنده کاری روی باد (مجموعه داستان)
نویسنده: عزیز معتضدی
تعداد صفحات: ۳۴۵
چاپ اول تابستان ۲۰۱۱
طرح روی جلد: ان تامسون
صفحه آرایی: فرهاد ناجی
چاپ و صحافی: Creative Solutions STB Inc
۹ داستان این مجموعه عبارتند از: در پارک- آخر پاییز- جمجمه مانی- چنین گفت زرتشت- پرستو- زن حامله روی درخت- سمینار روی عرشه کشتی- اول تابستان- کنده کاری روی باد
در پشت جلد کتاب می خوانیم: “داستان ها حاصل تجربه های مختلف نویسنده های مختلف اند، حتی حاصل تجربه های دوره های مختلف زندگی یک نویسنده هم متنوع است. داستان های این مجموعه که طی بیست سال نوشته شده اند از این قاعده مستثنی نیستند. هر داستان تجربه های متفاوتی ست؛ درنگی شاید بتوان گفت در کیستی، چیستی و چرایی زندگی در جهانی که مفاهیم دم به دم از بار معنای پیشین شان تهی می شوند، در جهانی که وطن با همه مواهب زمینی و تقدس آسمانی که وعده اش را داده اند در یک دم همچون قالی کوچکی از زیر پای هزارها شهروند بیرون کشیده می شود، در جهانی که سهمگین ترین بی عدالتی ها را گاه عین عدالت می خوانند، در جهانی که خوب و بد مدام جای هم می نشینند، در جهانی که هر روز از نو زاده می شود بی آن که از خواب های شیرین و کابوس های دوشین خود چیزی به یاد آورد…
کتاب های معرفی شده در آذرنامه را از کتابفروشی های ایرانی تورنتو از جمله “سرای بامداد” و “پگاه” می توانید تهیه کنید.
گردون منتشر می شود
مدیر مسئول: عباس معروفی
سردبیران: حسن زرهی، عباس معروفی
مدیر داخلی: مهسا ماهان
گرافیک: مهدی پوریان
باخبر شدیم که گردون بار دیگر منتشر می شود.
این مجله پس از پانزده سال سرانجام به دو صورت کاغذی و اینترنتی انتشار می یابد. عباس معروفی مدیر مسئول “گردونِ” ایران، و یکی از دو سردبیر این ماهنامه در تبعید، می نویسد: “قرار بود سال پیش این مجله منتشر شود، ولی به خاطر مسائل و مشکلات شخصی انتشارش یک سال به تعویق افتاد. یک سال متوقف شدم، اما چیزهایی آموختم که قیمتی ترین دستاورد عمر من است، و از داشتن این تجربه به خودم می بالم.
معروفی خبر داده که از نوروز امسال سومین دوره ماهنامه گردون در قطع رقعی بی وقفه منتشر خواهد شد.
او اضافه می کند: “در سفرهایی که داشتم با همکارم حسن زرهی سازماندهی آن را انجام دادیم، و به این نتیجه رسیدیم که برلین و تورنتو پایگاه هر دو صورت انتشار است. همچنین مجله اینترنتی گردون یک سایت مولتی مدیا خواهد بود که یک ماه پس از انتشار کاغذی هر شماره، مجله را به خوانندگانش عرضه می کند.
این مجله به صورت ویژه نامه منتشر می شود. هر شماره ویژه ی شخص یا موضوعی خواهد بود. نخستین شماره مجله گردون ویژه “ابراهیم گلستان” است، که به مناسبت نودمین سال تولد این نویسنده و فیلمساز و روشنفکر دوران ساز، اول قدم گردون با او آغاز می شود.
شماره دوم “شکوفایی اقتصادی ایرانیان در غربت”، شماره سوم ویژه “سیمین بهبهانی”، و شماره چهارم “داستان های ماندگار در تبعید”، شماره پنجم به زودی اعلام خواهد شد. ضمناً هر سال یک شماره ویژه “ناگفته های تاریخ ایران”، زیر نظر (سردبیر مهمان) دکتر پژمان دیلمی انتشار می یابد.
مجله گردون «فرهنگی، ادبی، هنری» است، و در بخش “عکس خبر گفتگو”، فقط خبرهای فرهنگی پوشش داده خواهد شد. سایت گردون با متن، صدا، و تصویر ساخته می شود.
این مجله در سازمان نشر گردون برلین – تورنتو با سرمایه شخصی منتشر می شود.
نویسندگان و نیز روزنامه نگاران برجسته همکاران این ماهنامه خواهند بود. نویسندگانی که برای شماره نخست، یعنی “ویژه ابراهیم گلستان” نقد یا مقاله ای دارند می توانند مطالبشان را برای عباس معروفی یا حسن زرهی به news@shahrvand.com ارسال کنند.