شماره ۱۲۰۸ ـ پنجشنبه ۱۸ دسامبر  ۲۰۰۸

سخنرانی “مارتی آهتیساری” برنده ی جایزه ی صلح نوبل در سال ۲۰۰۸


اعلیحضرت، عالیجنابان، اعضای محترم کمیته ی صلح نوبل، دوستان عزیز و همکاران گرامی در گوشه گوشه ی جهان! از این که برنده ی صلح نوبل سال جاری هستم، هم احساس فروتنی دارم و هم حس قدردانی، چرا که این، برای کسی که در این زمینه مشغول کار می باشد، بزرگترین افتخار است.

احساس اکنون من تنها قابل مقایسه است با احساسم زمانی که توانسته ام در زمینه ی صلح و دوستی برای مردم کاری انجام داده باشم. کاری در زمینه ی صلح که منتهی به زندگی بهتر مردم شده باشد. هرگاه مردمی که در جنگ و بحران بوده اند برای بازسازی و دوباره سازی در فضای صلح آمیز دست به کار می شوند و به باورهای گذشته ی خود برمی گردند، احساس امروز را دارم. 


مثل همه ی بچه های جنگ، من هم در کودکی به خاطر جنگ آسیب دیده ام. دو ساله بودم که جنگ با قراردادی بین هیتلر و استالین به پایان رسید. قراردادی که پس از مدتی خانواده ی مرا مجبور به ترک شهر “ویبورگ” کرد. مثل هزاران شهروند دیگر، براساس قراردادی که قدرتمداران سیاسی امضا کرده بودند، شهر زادگاه من در تقسیمات جغرافیایی جدید بخشی از خاک شوروی شد. همین تجربه ی تلخ دوران کودکی عاملی برای علاقه مند شدنم در حل مناقشات، در هر کجای جهان شده است.

***

میانجی ها خود نیز انتخاب نمی کنند که در حل کدام بحران و درگیری شرکت کنند، این خود طرفین درگیری هستند که میانجی را انتخاب می کنند. شرکت میانجی ها به عنوان رابط براساس اطمینان طرفین درگیری به او است. وظیفه ی میانجی ها فقط تشویق طرفین ستیز به مطرح کردن دشوارترین موارد درگیری و پیدا کردن راهبردی برای حرکت دادن آنها به پیش و در جهت صلح است. نقش میانجی ها معمولا آمیزه ای است از چندین وظیفه؛ مراقبت، پزشکی، مامایی و معلمی.

در عین حال افتخار بزرگی است که توجه زیادی به کار میانجی گرهای صلح می شود. از طریق کار میانجی گری می شود طرفین درگیر را ابتدا واداشت که از منازعه دست بردارند و با تأکید بر توانایی های خودشان این موقعیت را ایجاد کرد که درک نادرست صلح خارج از منازعه را از ذهنشان پاک کنند. باید بر توانایی های صلح آمیز خود آگاه شوند تا باور نادرست صلح از خارج را کنار گذاشته و با هم به صلح برسند. تنها کسانی که می توانند صلح بیافرینند، طرفین منازعه هستند. مسئولیت طرفین در شناسایی صلح همان قدر است که مسئولیت آنها در ایجاد جنگ و نتایج مصیبت بار آن.

روند استقلال نامیبیا خیلی طولانی بود، طوری که حضور و تمایل مستحکم و باثبات مقامات نامیبیا را ضروری می کرد. بدیهی است که قرارداد صلح در نامیبیا یکی از بهترین نمونه کار سازمان ملل و کشورهای عضو آن است که توانسته اند به آن دست یابند. هرگاه به گذشته برمی گردم و به آنچه گذشت، برایم باور آنچه کردیم و دست یافتیم، غیرقابل تصور است. ما توانستیم همه ی گروه ها، کشورها، سازمان ها، نهادهای بین المللی و کسانی که درگیر این موضوع بودند، حتی سواپو را دور هم جمع کنیم و به هدف نهایی که صلح بود برسیم. آموزه های این حرکت این بود که همه ی ما درس گرفتیم که صلح پایدار در صورتی امکان پذیر است که همه ی طرفین درگیری با مخالفان خود وارد مذاکره و گفتمان شوند. به باور من تجربه ی نامیبیا دولت آفریقای جنوبی را تشویق کرد که برای تحولات دموکراتیک همین راه را دنبال کند.

پروسه ی صلح در “آچه” نشان داد چقدر مهم است که رهبران سیاسی جامعه در پیدا کردن راه حل درگیری های داخلی هر چه زدوتر دخالت کنند و علاقه مندی نشان دهند. همکاری و ابراز علاقه مشترک سیاستمدران اندونزی از یک طرف و از طرف دیگر خواست جنبش ازادی “آچه” برای دستیابی به آشتی منتهی به قرارداد صلح بین طرفین شد. این حرکت فقط اغاز موقتی پروسه ی صلح بود. اصلاحات اقتصادی و اجتماعی در صورتی موفق خواهند شد که طرفین گفتگو و همه ی مردم جامعه خود را موظف بدانند که قراردادهای منعقده را در درازمدت به اجرا بگذارند. اکنون آنچه در آچه باقی مانده، کار برای تحولات سیستم ملی است که بتواند پشتیبانی، تداوم و شرایط زندگی بهتر را تضمین کند.


همه ی درگیری ها قابل حل اند


جنگ ها و کشمکش ها اجتناب ناپذیرند، چرا که منشأ انسانی دارند. خواست های به حق یا ناحق انسان هاست که به جنگ می انجامد. به همین خاطر هم کسانی که قدرت و نفوذ دارند، توان متوقف کردن جنگ را هم دارند.

صلح اما موضوعی است که به خواستن مربوط می شود. همه ی کشمکش ها و منازعه ها قابل حل هستند و هیچ عذری برای ادامه ی بی نهایت آنها وجود ندارد. به سادگی می توانم بگویم هرجا که رسیدن به یک راه حل منطقی سال ها به طول بیانجامد، رنج و آزار مردم تنها نتیجه ی طولانی شدن پروسه ی صلح است و به همین خاطر رشد و تحول اقتصادی و سیاسی و اجتماعی هم در چنین جوامعی با موانع بزرگی روبرو می شوند. بی توجهی و ناتوانی جامعه ی جهانی، باور ساختارهایی که تاکنون با تلاش همگانی برای برپایی صلح بنیان گذاری شده اند را برای ما مشکل تر می کند. با وجود همه ی چالش های پیش رو، اگر طرفین درگیر و جامعه ی جهانی در کنار هم قرار گیرند تا به هدفی مشترک دست یابند، همه ی کشمش های سخت موجود در سطح جهان قابل حل خواهند بود. نقش کشورهای خط مقدم برای دستیابی به صلح جهانی به مثابه ستون فقرات این حرکت است. ضمن این که همه ی ماها به موانع موجود در سر راه کشورهای خط مقدم واقف هستیم. مسئولیت دادن به سازمان ملل برای حل مشکلات بین المللی بدون پشتیبانی مالی، سیاسی و منابع لازم، راه به جایی نمی برد. وظیفه ی همه ی کشورهای عضو سازمان ملل است که برای تقویت این نهاد جهانی تلاش کنند. چرا که در شرایطی نیستیم که بتوانیم این نهاد بین المللی را از دست بدهیم و یا حتی تضعیف کنیم.

ذات هر منازعه و جنگی است که سرانجام یکی از طرفین خود را پیروز اعلام کند، اما باور صلح و آشتی جویی باید در هر کجا دخیل باشد؛ ضعیف و قوی، پیروزمندان و شکست خوردگان، زنان و مردان، سالمندان و جوانان، همه باید به صلح بیاندیشند. در حال حاضر میانجی گرهای صلح تعداد معدودی از نخبگان هستند. باید کاری کرد که در آینده همه ی آنهایی که این توان را در خود سراغ دارند بتوانند در این امر خیر مشارکت کنند. نکته ی قابل توجه دیگر نیز حضور زنان در همه ی عرصه های روند صلح است.

پروسه ی صلح و قراردادهایی که براساس این روند منعقد می شوند موجب پایان خشونت و درگیری اند، اما کار واقعی زمانی شروع می شود که قرارداد صلحی امضا می شود. قرارداد امضا شده باید حضور عینی در جامعه داشته باشد. تغییرات اجتماعی و سیاسی ظرف یک شب انجام نمی شود و بازسازی و اصلاح دموکراسی هم نیازمند بردباری و شکیبایی است. به همین خاطر هم صلح نیاز به شرکت همگانی دارد و حمایت جامعه ی متمدن.



نابرابری ستیز می آفریند


رشد نابرابری ها در هر کشوری و نابرابری در مناطق گوناگون جهان وضعیت فعلی جدایی را نابه سامان تر می کند. وظیفه ی ما است که آینده و امید را برای کشورها و مناطقی از جهان که با بحران درگیرند، به وجود بیاوریم. امید برای آنجایی که جوانان در بیکاری روزگار را بی هیچ امیدی برای فردا سپری می کنند. اگر شرایط موجود را جدی نگیریم بی تردید، بحران های جدیدی در جهان سر بر خواهد آورد و باید شاهد از بین رفتن نسل دیگری در جنگ باشیم.

در سال جاری وقت زیادی برای بیان و تحلیل بحران اقتصادی و مالی جهان صرف شده است. این بحران تأکیدی است بر ادامه ی فعالیت های جامعه ی جهانی برای دستیابی به رشد همه ی کشورهای جهان. تأثیر این بحران جهانی حتما ضربه ی مهلکی برای کشورهای در حال رشد خواهد بود. فقیرترین کشورهای جهان تاکنون تحت تأثیر تغییرات گرمایش زمین و آب و هوا، افزایش قیمت مواد غذایی و کاهش مبادلات خارجی بوده اند. قطع هر نوع کمک و سرمایه گذاری می تواند زلزله ای باشد در رشد اقتصادی این کشورها که شدیداً هم به آن نیاز دارند. از همین جا از همه ی کشورهایی که برای فقرزدایی تعهداتی پذیرفته اند، می خواهم که برای جلوگیری از هر نوع زوال و رکود شدید در کشورهای فقیر، به تعهدات خود عمل کنند.


همه ی ما باید برای خلق آینده ای پر امید برای خودمان و برای جامعه ی جهانی مشارکت داشته باشیم. اگر تمایل امروزین هم چنان ادامه یابد، ما در مقابل شرایطی قرار می گیریم که میلیون ها جوان در کشورهای در حال رشد یا عقب مانده با بیکاری دست به گریبان خواهند بود که در نهایت برای جامعه ی جهانی خطرناک خواهد شد. اگر برای بهبود موقعیتی که در آن هستیم کاری نشود میدان را برای کارهای خلاف و غیراخلاقی باز کرده ایم. بی ثباتی و جنگ در آینده حاصل بیکاری جوانانی است که ناامیدند و امروز کاری برای به کارگیری آنها انجام نشده است. به نظر من مبارزه علیه فقر مؤثرترین کاری است که در دراز مدت در مبارزه با تروریسم می شود انجام داد.


ده روز پیش با احساسی چندگانه از لیبریا به خانه ام بازگشتم. در گام اول احساس غم داشتم برای آن همه خرابی که جنگ سبب آن شده بود و هم چنین چالشی که دولت و جامعه ی جهانی با آن مواجه است. در گام دوم احساس خوشبینی دارم که شاهد مردمی بودم که می شود با آنها گام های اولیه تحول و تغییر را برداشت. البته در صورتی که جامعه ی جهانی بر اجرای تعهدات خود استوار باشد، آن هم نه در کوتاه مدت که برای مدت مدیدی.

حل کشمکش ها نیازمند تزریق امید و خوش بینی است که در سرنگ های کار و امکانات اقتصادی نهفته است. وگرنه، ادامه ی حرکت قطار صلح ممکن نیست. در درازمدت شاید تنها بخش های خصوصی باشند که بتوانند خالق موضوعات جدید صلح باشند، خلق امکانات جدید سرمایه گذاری که موجب کار و امنیت پایدار اقتصادی خواهد بود، نیازمند نوآوری است. برای جذب سرمایه به مناطق جنگ زده، کار دشواری پیش رو داریم. کاری که ساده هم نیست. گسترش نوعی از اقدامات ترکیبی نه صرفا اقتصادی و در عین حال سرمایه گذاری اقتصادی نیاز شرایط امروز در جوامع فقیر است. برای جذب سرمایه به بازسازی مناطق جنگ زده به ابتکار عمل و اندیشه نو نیاز است تا بتوان بخش خصوصی را در امور بازسازی خرابه های جنگ شرکت داد و دخیل کرد.



جنگ خاورمیانه باید راه حلی پیدا کند


چالش بزرگی که پیش روی همه ی کسانی که برای رسیدن به صلح مبارزه می کنند، دستیابی به راه حلی برای درگیرهای خاورمیانه است که سال ها هم به طول انجامیده. هیجانات و جنگ در این منطقه آنقدر طول کشیده است که اکنون دیگر خیلی ها بر این باورند که ساماندهی کلاف سردرگم خاورمیانه امکان پذیر نیست.

نمی خواهم این باور اخیر را اینجا در شما هم برانگیزانم. بر این باور هستم که همه ی بحران های کینه توزانه در هر جای جهان راه حلی دارد. راه حل صلح بر این اساس است که همه ی طرفین ستیز و منازعه و جامعه ی جهانی برای دستیابی به آن باید دخیل باشند. برای این که باور صلح را در خود تقویت کنیم باید چشم ها را بر هم نهیم و روزی را تصور کنیم که کشورهای درگیر مناقشه در خاورمیانه، در صلح و صفا کنار هم زندگی می کنند و آن روز را تصور کنیم که جهان بدون جنگ است و تحولات اقتصادی و سیاسی نه تنها بیکاری را ریشه کن کرده که پتانسیل های اقتصادی جدیدی را هم به وجود آورده که توان جذب و توسعه ی شبکه جهانی حمل و نقل، استفاده بهینه از نیروهای آموزش دیده را دارد و فصل جدید برداشت درست از امکانات منطقه که شاهراه سه قاره است را فراهم نموده است. 

امیدوارم حل مناقشه ی خاورمیانه جزء اولویت های رئیس جمهور جدید آمریکا که در ماه آینده زمام امور را در دست خواهد گرفت، در همان سال اول ریاست جمهوری اش باشد. بدیهی است که کشورهای اتحادیه اروپا، روسیه و سازمان ملل هم باید به طور جدی در حل مسئله ی خاورمیانه تلاش کنند. تلاش به این خاطر که اگر بحران ناشی از منازعه ی اسرائیل و فلسطین حل نشود بحران در ایران و عراق شدیدتر خواهد شد. اگر خواهان رسیدن به نتیجه ای پایدار هستیم باید به منطقه خاورمیانه به طور کلی نظر داشته باشیم و نه فقط مسئله ی فلسطین و اسرائیل.


باور جهانی برای دستیابی به صلح در خطر است. ما نمی توانیم تنها وانمود کنیم که داریم کاری می کنیم و طرفین را برای رسیدن به صلح کمک می کنیم. باید تلاش های مان به نتیجه برسد.

شاید برای خیلی ها توضیح این که چرا جنگ خاورمیانه هر روز شدیدتر می شود، آسان باشد. من اما این نظر را نمی پذیرم. طی سالها کار و زندگی برای صلح، شاهد این بوده ام که در خیلی از مناطق، از بحران به عنوان سلاح و حتی وسیله ای برای ادامه و دوام جنگ استفاده شده است. مناطق مختلف جهان ذاتاً صلح طلب هستند و این خود نیز ساختاری قوی است برای همه ی کسانی که در پی رسیدن به صلح می باشند. این خاصیت در مورد خاورمیانه هم مصداق دارد که این منطقه تافته ی جدا بافته ای نیست.


میانجی گرهای صلح تنها کار نمی کنند


هرگاه از صلح و دستیابی به صلح گفتگو می کنیم باید یادمان باشد که همه ی طرفین دعوا برای عملی کردن و اجرایی کردن صلح نقش مهمی بازی می کنند. رنج و عذاب ناشی از جنگ چنان است که کمتر امکان دارد کسی که در این درگیری شرکت نداشته و از دور دستی بر آتش داشته، بتواند مناقشه ای را حل کند. اگر چنین باشد باور کنید روند صلح کامل نیست و علیرغم قرارداد صلح، بحران و جنگ به زودی شروع خواهد شد.

تجربه ی سالها کار به من آموخته است که پروسه ی صلح اساسا بحث همکاری و همراهی بین همه ی طرفین دعوا، میانجی گرهای صلح، دولت، مردم غیرنظامی و نهادهای بین المللی است.

هرچند معمولا همه ی چشم ها به دنبال اقدامات میانجی گرهای صلح است، اما همین جا تأکید می کنم که نقش اصلی را همیشه طرفین دعوا بازی می کنند و میانجی فقط میدان را برای گفتگو آماده می کند. در کارهایم همیشه این شانس را داشته ام که تیم همکارانم را خودم انتخاب کرده ام. به خصوص در نهادی که خودم وقتی که رئیس جمهور بودم، در فنلاند بنا نهادم. “ابتکار مدیریت بحران Crisis Management Initiative“. البته من این امکان را داشته ام که دوشادوش خیلی از کسانی کار کنم که شایستگی کامل برای همکاری داشته اند. بدون حضور آنها امروز حضور من در اینجا امکان نداشت. 

امیدوارم که همه ی زنان و مردانی که برای دستیابی به صلح در سرزمین خود تلاش می کنند، احساس کنند که این جایزه را با من شریک هستند.

منبع بزرگ دیگری که هماره مرا به ادامه ی راه تشویق کرده اند، همسر و پسرم بوده اند که ضمن انتقادهای سازنده مرا به ادامه ی میانجی گری صلح رهنمود بوده اند. سپاس بیکران من نثار آنها باشد.

دوستان عزیز،

امیدوارم این جایزه افتخارآمیز که امروز به من تقدیم شد، هم افراد و هم نهادهای صلح طلب را تشویق به ادامه ی راه پر ثمر خود کند. امیدوارم که آنها هم برای رسیدن به صلح مورد حمایت جامعه ی جهانی باشند.

اگر دست در دست هم کار کنیم، حتما راه حلی برای پایان مناقشات پیدا می کنیم. نباید بهانه های قدرتمداران را قبول کرد. چرا که صلح موضوع خواستن است.

با سپاس و تشکر

اسلو، دهم دسامبر ۲۰۰۸