شماره ۱۲۱۱ ـ پنجشنبه  ۸ ژانویه ۲۰۰۹

برغم آرزوی خام من، سال ۲۰۰۹ نیز با تداوم فاجعه در نوار غزه آغاز شد. از روز شنبه ۳ ژانویه، درست یک هفته پس از آغاز حمله های شدید و پر تلفات هوایی، اسرائیل حمله زمینی را نیز به یورش وحشیانه ی پیشین افزود و با تانکها و نیروی زمینی با پیشروی عرضی در سه محور، عملا این سرزمین کوچک و پر تراکم جمعیتی ـ بیش از ۴۰۰۰ نفر در کیلومتر مربع ـ را به سه بخش مجزا تقسیم نمود. هدف از حمله زمینی، چنان که اسرائیل اعلام کرده، از سویی از بین بردن نیروهای حماس و از سوی دیگر دور کردن شهرها و شهرک های اسرائیلی از تیررس موشک هایی است که حماس همچنان به پرتاب آنها به خاک اسرائیل ادامه می دهد. تا زمان نگارش این سطور، نیمروز دوشنبه ۵ ژانویه، تلاشهای متعدد بین المللی برای برقراری آتش بس به نتیجه نرسیده و هر دو طرف درگیر از پذیرش آن سر باز می زنند.


حمله اسرائیل به نوار غزه، موجب گل آلود شدن آب در صحنه داخلی و عرصه بین المللی شد و حکومت آخوندی، گویی برای این کار از پیش برنامه ریزی و سازماندهی کرده باشد، به گرفتن ماهی از این آب گل آلود پرداخت. این ماهی گیری از آب گل آلود چنان بود که این پرسش را به ذهن می آورد که آیا حکومت خود تعمداً آب را گل آلود نکرده تا بتواند از آن ماهی های درشت بگیرد؟! با وجود این آگاهی که حماس، دست پرورده و جیره خوار حکومت آخوندی به توصیه و حتی فرمان آن از تمدید آتش بس شش ماهه در ۱۹ دسامبر ۲۰۰۸ خودداری و با پرتاب بیش از ۲۰۰ موشک به خاک اسرائیل در مدت ۸ روز، پیش از حمله اسرائیل به خاک آن کشور عملا برایش دعوت نامه حمله را فرستاد، این سوءظن تقویت می شود که حمله همه جانبه حکومت آخوندی به نهادهای مدنی ایران برنامه ای از پیش طراحی شده بوده است.

با آن که چنین بدگمانی ای معقول و منطقی به نظر نمی رسد، اما این پرسش را مطرح می کند که آیا همه اعمال این حکومت در  ۳۰ سال گذشته معقول و منطقی بوده است؟!


آیا بالا رفتن از دیوار یک سفارت خانه خارجی، اشغال آن و به گروگان گرفتن کارکنانش به مدت ۴۴۴ روز معقول و منطقی بود؟!

آیا تداوم بیهوده جنگ پس از بیرون راندن دشمن متجاوز از خاک ایران و تحمیل صدها هزار کشته و معلول و صدها میلیارد دلار خسارت مالی به کشور معقول و منطقی بود؟!

آیا کشتار هزاران اسیر و زندانی سیاسی پس از “سر کشیدن جام زهر” معقول و منطقی بود؟!

آیا لجبازی خودسرانه در پرونده ی هسته ای و به انزوا کشاندن کشور در عرصه بین المللی و “ورق پاره” خواندن قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد معقول و منطقی است؟!

آیا نفی هولوکاست، “محو کردن اسرائیل از نقشه جهان” و رجزخوانی های توخالی محمود احمدی نژاد و سرداران سپاه پاسداران معقول و منطقی هستند؟!

در کجای رفتار سی سال گذشته این حکومت می توان نشانی از عقل و منطق یافت که در این مورد خاص چنین انتظاری از آن داشته باشیم.


به هر روی، واقعیت موجود و مسلم این است که تقریبا هم زمان با حمله اسرائیل به نوار غزه، حکومت آخوندی نیز به حمله ای همه جانبه به نهادهای مدنی کشور دست زد.

نخستین هدف “کانون مدافعان حقوق بشر” بود. ابتدا وزارت کشور اعلام کرد که این کانون “پروانه” فعالیت ندارد!

سپس اوباش بسیجی زورچپان شده به دانشگاه ها به دفتر وکالت و منزل شیرین عبادی یورش بردند و تابلوی دفتر را شکستند و رعب و وحشت آفریدند. سرانجام نیز ماموران سازمان مالیاتی کشور به دفتر شیرین عبادی ریختند و با ضبط اسناد و مدارک او را به “فرار از پایتخت مالیات” متهم ساختند! به گزارش خبرگزاری حکومتی فارس: “تعدادی از دانشجویان بسیجی در اعتراض به سکوت مدعیان حقوق بشر در قبال حوادث غزه، در مقابل دفتر شیرین عبادی تجمع کردند. آنان با شعار “مرگ بر قلم به دست مزدور” اعتراض خود را نسبت به سکوت شیرین عبادی اعلام کردند. ۱۵۰ نفر نیز با شعار “عبادی حمایت می کند، اسرائیل جنایت می کند” در مقابل منزل او تظاهرات و تابلوی دفتر وکالت او را تخریب کردند”!


پس از شیرین عبادی نوبت به روزنامه کارگزاران رسید. در پی انتشار بخشی از بیانیه دفتر تحکیم وحدت دانشجویی در مورد حوادث غزه که در آن از حماس و حکومت آخوندی به عنوان تحریک کننده حمله اسرائیل انتقاد شده بود، روزنامه کارگزاران توقیف شد. پس از آن، به تحریک و تفتین روزنامه معلوم الحال کیهان، نوبت به دفتر تحکیم وحدت رسید. خبرنامه دانشجویان دانشگاه امیرکبیر روز شنبه ۳ ژانویه نوشت: “روزنامه کیهان که با جوسازی کاذب در هفته گذشته باعث توقیف روزنامه کارگزاران به دلیل چاپ بخشی از بیانیه دفتر تحکیم وحدت شد، با جو سازی دوباره و انتساب اتهام های مختلف خواستار برخورد با اعضای دفتر تحکیم وحدت شد. روزنامه کیهان دفتر تحکیم وحدت را به همراهی با سران کشورهای عربی متهم کرد و نوشت: صادرکنندگان بیانیه که گویی پیام شرابخواران کنفرانس ادیان را که هدف آن حذف کردن مردم فلسطین و دولت حماس بوده را به خوبی درک کرده اند، عامل جنگ را بی تدبیری رهبران و کوردلی و فرصت طلبی سایر دول منطقه معرفی کرده اند. این بیانیه منظور خود را از رهبران و دول منطقه، گروه حماس و نیز جمهوری اسلامی معرفی می کند و در ادامه جمهوری اسلامی را تخطئه می کند که چرا به گروههای تروریستی حماس موشک و بمب و مهمات می دهد.” در پی این فتنه گری و پرونده سازی روزنامه کیهان، وزارت علوم و آموزش عالی دفتر تحکیم وحدت را غیرقانونی اعلام کرد! (متن بیانیه دفتر تحکیم را در بخش خبرهای ایران همین شماره شهروند بخوانید)


 

وابستگی حماس به حکومت آخوندی امری نیست که دفتر تحکیم وحدت آن را کشف یا افشا کرده باشد. همین هفته روزنامه واشنگتن تایمز نوشت: “حماس سالانه ۲۰ میلیون دلار از رژیم تهران دریافت می کند و پس از حمله وحشیانه ای که در ژوئن ۲۰۰۷ علیه سازمان فتح در غزه انجام داد، ۵۰ میلیون دلار دریافت کرد.”

روزنامه نیویورک تایمز نیز نوشت: “مقامات مصری معتقدند دست رژیم تهران در پشت حوادث غزه است. این رژیم خواهان تضعیف نقش مصر در میانجیگری میان جناح های فلسطینی است.”

و روزنامه دیلی تلگراف انگلستان هم نوشت: “حماس که از امکانات رژیم تهران استفاده می کند، گروهی است که نمی تواند بدون بحران به زندگی خود ادامه دهد. حماس یک نیروی ملی گرای فلسطینی نیست. این گروه هویت خود را از رژیم بنیادگرای تهران به دست می آورد. از این رو، هویت فلسطینی برای آن نقش درجه دوم دارد.”

با این تفصیل، کجای اشاره ی تلویحی بیانیه دفتر تحکیم وحدت افشاگرانه بوده که بتواند توقیف روزنامه کارگزاران و غیرقانونی خواندن این دفتر را توجیه کند؟!

موج ماهی گیری از آب گل آلود حمله اسرائیل به نوار غزه، مجلس فرمایشی و بی اختیار شورای اسلامی را نیز در امان نگذاشت.

از هفته ها پیش قرار بود که وزیر جهاد کشاورزی دولت محمود احمدی نژاد استیضاح شود و ۴۵ نماینده نیز طرح استیضاح او را امضا کرده بودند. هیئت رئیسه مجلس از اعلام وصول طرح استیضاح خودداری می کرد. پس از کشاکش بسیار و تلاش ناکام دولت برای وادار ساختن نمایندگان به پس گرفتن امضا خود، سرانجام قرار شد که روز یکشنبه ـ ۴ ژانویه ـ وزیر جهاد کشاورزی برای استیضاح در مجلس حاضر شود. در این روز، وزیر از حضور در مجلس خودداری کرد و علی لاریجانی رئیس مجلس اعلام کرد که به دلیل “شرایط منطقه” استیضاح انجام نمی شود! پیدا کنید ارتباط بین استیضاح وزیر جهاد کشاورزی و “شرایط منطقه” را!

سالها پیش، هادی خرسندی نظام ولایت مطلقه فقیه را نظام “الهی ـ فکاهی” می خواند. هفته گذشته صائب بودن این تعبیر به خوبی به نمایش گذاشته شد. از سالها پیش، اوباش جیره خوار مقام معظم ولایت با یا بی مورد گلو می دراندند و عربده سر می دادند که: “وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد ـ ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد”! هفته گذشته، در نخستین روز حمله اسرائیل به نوار غزه، رهبر معظم در فتوایی روشن و بدون ابهام این “حکم جهاد” را داد و اعلام کرد که هر کس در این جهاد مقدس کشته شود در کنار شهدای جنگ های بدر و احد با پیامبر اسلام (ص) محشور خواهد بود!

خیال می کنید که اوباش جیره خواری که سالها از کیسه مردم ایران پروار شده بودند در برابر این فتوای جهاد روشن و بدون ابهام چه کردند؟ گروهی از آنان به باغ سفارت انگلیس در قلهک ـ در حالی که مقر سفارت انگلستان در خیابان فردوسی و مرکز شهر تهران است ـ هجوم بردند و از دیوار آن بالا رفتند. گروهی دیگر به سفارت پادشاهی اردن سنگ انداختند و شیشه های آن را شکستند و گروه سوم در مقابل ترمینال فرودگاه مهرآباد تهران که مدتهاست هیچ پرواز خارجی از آن صورت نمی گیرد ـ تحصن کردند و خواستار اعزام به غزه ـ معلوم نیست از چه راهی شدند!

در کنار این جنب و جوش عظیم اوباش رهبر و مقام معظم ولایت ـ که قرار بود ارتش دنیا هم نتواند جواب شان دهد ـ دستگاه دیپلماسی حکومت آخوندی نیز اوج اقتدار دیپلماتیک خود را به نمایش گذاشت: علی لاریجانی ، رئیس مجلس شورای اسلامی، با تکرار سخنان یکی از سرکرده های حماس در مورد حمله زمینی اسرائیل به نوار غزه گفت: “غزه به قبرستانی برای اسرائیلی ها تبدیل خواهد شد.” محمود احمدی نژاد، وزیر صنایع و معادن دولت خود را برای گفت وگو درباره غزه به ونزوئلا، نیکاراگوئه و کوبا فرستاد و سعید جلیلی، دبیر شورای امنیت ملی هم جهت گفت وگو درباره غزه به لبنان و سوریه سفر کرد!

اقدامات مشعشعانه ی اوباش پیرو رهبر معظم، در اجرای فرمان جهاد مقدس ایشان به همین جا خاتمه نیافت. به گزارش خبرگزاری حکومتی فارس: “مراسم تعیین جایزه برای اعدام انقلابی حسنی مبارک خائن، شنبه شب، سوم ژانویه، از سوی جنبش عدالت خواه  دانشجویی و همکاری تعدادی از سازمانها برگزار شد و یک میلیون دلار جایزه برای کسی که حسنی مبارک را ترور کند جایزه تعیین کرد”!

فتوا و فرمان جهاد مقدس رهبر معظم ـ که در حرف  حاضر نیست یک پله هم از بالای نردبام رهبری مسلمین جهان پایین بیاید ـ در عرصه عمل اگر هیچ خاصیتی نداشت دست کم عظمت کنفت شدن او را به نمایش گذاشت!