جهان ایرانی هر روز پر جلوه تر می شود، حالا دیگر هیچ جای جهان نیست که از ایرانیان خبری نباشد. جوامع کوچک و بزرگ ایرانی در سراسر گیتی نشان خودشان را بر میزبانان زده اند. شما به هر جای دنیا که بروید از ایران و ایرانیان خبر خواهید گرفت. تجربه ی سفرهای من به کشورهای بسیاری همین حقیقت را نشان می دهد. در برزیل که بودیم، در شهر زیبای ریودوژانیرو روزی رئیس جمهوری وقت آن جا از اعضای سازمان جهانی روزنامه نگاران دعوت کرد که برای ناهار میهمان او در کشتی باشند. آن زمان ریاست سازمان جهانی روزنامه نگاران با سردبیر وقت روزنامه ی سراسری کانادا گلوب اند میل، راجر پارکینسون بود. در هنگام صرف ناهار من و نیدال منصور (سردبیر روزنامه الحادث اردن) و بختیار امین که بعدها اولین وزیر حقوق بشر دولت اول عراق پس از صدام شد، با سردبیر نیویورک تایمز روی یک میز نشسته بودیم. سردبیر نیویورک تایمز را دعوت کردند برود سر میز رئیس جمهوری و پارکینسون و میهمانانش. وقتی برگشت و ما از شراب میهمانی تعریف کردیم، گفت مهماندار واقعی ضیافت امروز یک ایرانی است که سر میز رئیس جمهوری نشسته است و در فرصتی مرا به او معرفی کرد.
در هند که بودیم، به هنگام سفر نخست وزیر وقت کانادا، پل مارتین، استاد امجد خان از موسیقیدانان پر آوازه هند، از ارادت و علاقه ای که به موسیقی استاد شجریان داشت سخن گفت و افزود که به فرزندانش موسیقی را به شرطی آموخته که نخست زبان فارسی را بیاموزند تا بتوانند اشعار موسیقی استاد شجریان را بفهمند. و وزیر فرهنگ وقت هند تا فهمید من ایرانی هستم، غزلی از حافظ را به فارسی شیرینی خواند که هنوز مزه ی او در جان من است.
می خواهم بگویم ایرانیان از همان دوران کوچ پارسیان به هند تا همین امروز هر جا رفته اند مهر و نشانی از خود بر جای نهاده اند.
سالی که گذشت نیز ما در آینه ی کانادا نقش خویش را داشتیم. گاه روشن و رشک انگیز برای جوامع دیگر ایرانی، گاه نه چندان خوشایند، مثل خود زندگی. مثل روزها و ماهها و سال های روزگار هر کدام مان. مهم اما این بود که بودیم و بودن مان را هیچ کس نمی توانست نادیده انگارد.
در زمینه ی سیاسی بودیم، در عرصه اقتصادی بودیم، در امور فرهنگی خود نشان دادیم و در کمتر کوشش اجتماعی و انسانی بود که ایرانیان غایب بودند.
برای جامعه ی جوانی مانند جامعه ی ما، داشتن دو نماینده در پارلمان دو استان مهم این کشور هر چند که تنها به سالی که گذشت محدود نبود، خوش خبری ست.
این که همسر وزیر دفاع کانادا یک دختر کوشاگر حقوق بشر ایرانی ست، خوش خبری ست. و این که نازنین افشین جم همچنان از همان حضور پر رنگ حقوق بشرانه که پیش از این داشت، برخوردار است، خوش خبری ست.
هنوز خوش خبری موفقیت های ملی و جهانی نازنین بود که سحر بی نیاز از همان شهر ونکوور در همان مسیر به موفقیت هایی دست یافت و حتی در فیلمی هم نقش نخست زن فیلم را بازی کرد، در فیلمی که کارگردان او هم یک بانوی ایرانی بود.
حضور ایرانیان در نگاه دولت ها به رژیم ایران و نقض سی ساله و بیشترِ حقوق بشر در ایران هم تأثیر خود را داشته است. ایرانیان کانادا خبرهای نقض حقوق بشر را از راه های گوناگون به گوش مسئولان دولت کانادا، هم در سطح استانی و هم فدرال می رسانند و باعث واکنش ها و اعتراض هایی نسبت به این نادیده گیری های مکرر حقوق شهروندان ایرانی می شوند. گاه هم، واکنش های دولت های استانی و یا دولت فدرال اگر هم به نیت خیر بوده، باز باعث دردسرها و گرفتاری هایی برای ایرانیان می شده است، مانند ماجرای تعطیلی بخش ویزای سفارت کانادا در تهران که مشکلاتی را برای ایرانیان در پی داشت و یا تعطیلی سفارت که باعث شد گروه هایی از ایرانیان از این اقدام پشتیبانی کنند و بسیاری هم آن را اقدامی به زیان شهروندان ایرانی کانادایی و خویشاوندان آنان در ایران به حساب آوردند.
این همه و بسیاری اقدامات دیگر مانند تازه ترین آنها که مربوط می شود به تروریست دانستن سپاه قدس، و از لیست سیاه در آوردن سازمان مجاهدین خلق ایران، همیشه موافقان و مخالفانی داشته است. اما حقیقت امر این است که دیگر کمتر مقامی را می شود در کانادا نشان داد که بخواهد در مورد ایران و ایرانیان اقدامی کند و یا واکنشی نشان دهد، و پیش از آن با یک یا چند ایرانی و یا با گروه ها و سازمان ها و نهادها و رسانه های ایرانی رایزنی و مشورت نکرده باشد. هر چند این امر محدود و مخصوص به دولت کانادا و ایرانیان این جا نیست، بلکه در همه ی جهان ایرانی نمونه هایی از او را می شود مثال زد. اما نقش آشکار سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جامعه ایرانیان در کانادا هر روز بیشتر از روز پیش می شود.
این که تقریبا در همه ی احزاب اصلی و مهم کشور چهره های ایرانی و جوانی حضور دارند، خود خبر خوشی است، و مورد مشورت بودن وزیران بسیاری از دولت کنونی توسط مایکل پارسا جوان کوشاگر سیاسی ایرانی خبر خوش دیگری ست.
برگزاری کنفرانس ملی علوم و سیاست به همت دکتر مهرداد حریری، که با موفقیت بسیار چهارمین اش را پشت سر گذاشت، و دریافت نشان لیاقت کانادا توسط پرفسور هادی مهابادی و بسیاری از موفقیت های جامعه ایرانیان کانادا همه خبرهای خوش سال گذشته هستند.
این که برای کنفرانسی که قرار است موفقیت های ایرانیان را به عنوان دست آوردهای مهم مطرح کند از تورنتو شهروند و تیرگان و پریا دعوت می شوند تا از تجربیاتشان برای ایرانیان امریکا و جاهای دیگر دنیا بگویند، خوش خبری برای ماست.
چاپ کتاب خاطرات ژیان قمشی با نام۱۹۸۲ و پرفروش ترین شدنش در سالی که گذشت از خبرهای خوش دیگر جامعه ایرانی بود. موفقیت های تارا گرامی هنرمند جوانی که خوش درخشید، هم در کانادا و هم در امریکا از خوش خبری های دیگر است.
سهیل پارسا با نمایش “درس” در واپسین ماه سالی که گذشت از موفقیت های دیگر یکی از اعضای جامعه ایرانیان کانادا خبر می دهد.
جهان ایرانی درست خلاف مسیری که رژیم ایران در این سی و سه سال طی کرده است، پیش می رود.
رژیم هر کاری که کرده باعث بدنامی ایرانیان و بدگمانی جهانیان به ایران و ایرانی شده است، در حالی که ایرانیان در جهان ایرانی از خود در زمینه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی چهره هایی نشان داده اند که باعث حرمت بیشتر ایران و ایرانی شده است و در جایی نیست که ایرانیان حضور، و به معنای مثبت آن نفوذ، نداشته باشند.
حتما خبرهای بد و آزاردهنده ای هم در جامعه ی جوان ما بوده است، اختلاف نظرها و سلیقه ها و تفاوت برداشت ها، چه بسا ما را نسبت به یک دیگر مکدر کرده و رنجانده است. قتل و زندان و زحمت های دیگر هم بوده است، مثل هر جامعه دیگری که خوبی و بدی هر دو در او هست.
اما بی گمان با توجه به عمر جوان مهاجرت مان خوش درخشیده ایم و این تنها در پناه کوشش ها و زحمت های فراوان یکایک مان بوده است.
حضور و موفقیت ایرانیان را در سراسر جهان هستی به فال نیک می گیریم و برای ایرانی آباد و آزاد وارد سال ۲۰۱۳ می شویم. با این امید که سال ۲۰۱۳ برای جهان ایرانی و جامعه ایرانیان کانادا و ایرانیان در بند جمهوری اسلامی سالی بهتر از همه ی سال های دیگر باشد.
برای خوانندگان، نویسندگان، هنرمندان و همکاران شهروند نیز آرزوی بهترین ها را در سال ۲۰۱۳ داریم.