شهروند ـ فرح طاهری: جمعه ۲۵ ژانویه ۲۰۱۳ در سالن اجتماعات مرکز امور شهری نورت یورک، جلسه ای درباره مرکز اسناد نقض حقوق بشر در ایران بود. با تقاضای تعدادی از حاضران در سالن برای اطلاع رسانی در مورد یک برنامه، گرداننده جلسه میکروفن را به دست خانمی سپرد. این خانم خاله ی سپهر، جوانی ست که در زندان به سر می برد و در انتظار تعیین زمان اخراج از کاناداست.
او به کوتاهی و به انگلیسی از وضعیت سپهر گفت و همه را به گردهمایی روز بعد در مقابل میدان مل لستمن برای حمایت از سپهر دعوت کرد.
من با حضور در این گردهمایی، چند دقیقه ای با خانم روح انگیز نصیرزاده، خاله ی سپهر گفت وگو کردم.
او در مورد وضعیت سپهر گفت: سپهر حاجی پور، جوان ۲۸ ساله ای ست که سه سال پیش، در سال ۲۰۰۹ در پی سرکوب های شدید رژیم پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، از کشور خارج شد و خودش را به کانادا رساند و تقاضای پناهندگی داد ولی متاسفانه سال گذشته تقاضایش رد شد. قبل از سپتامبر اطلاع دادند که او در معرض اخراج است و باید آماده شود. الان هم حدود پنجاه روز است که در زندان به سر می برد.
خاله سپهر گمان دارد که چون سپهر دچار اضطراب شدید بوده، نتوانسته در دادگاه مسائلش را خوب بیان کند، و همین باعث شده که آنها اظهارات سپهر را نپذیرند.
خانم نصیرزاده در مورد دلیل دستگیری سپهر گفت: دلیلش برای ما هم معلوم نیست. برای او به تاریخ ۱۱ دسامبر (۲۰۱۲) بلیت گرفته بودند، روز ششم دسامبر ما رفتیم برای آخرین مصاحبه. سپهر در تمام جلساتی که برایش گذاشته بودند حضور پیدا کرد و حتی یکی از آنها را نرفته نگذاشت. در آخرین مصاحبه هم باز تأکید کرد که به قانون کانادا احترام می گذارد، اما از برگشتن، دستگیری و کشته شدن می ترسد.
خانم نصیرزاده اشاره کرد که آنها دلیلی برای لغو زمان قبلی اخراج نیاوردند و یکی از دلایل آنها برای بازداشت، Flight Risk بودن سپهر بود چون سپهر اعلام کرده بود از کشته شدن در برگشت می ترسد.
خاله ی سپهر، تأکید کرد که سپهر را به این بهانه که چون او بوکسور است و ما مأموران تعلیم دیده در صورت مقاومت او نداریم و باید در بازداشتگاهی باشد که سکوریتی بیشتری دارد، به زندان مجرمان عادی انداخته اند و نه در بازداشتگاه اداره مهاجرت، و سپهر الان بیش از ۵۰ روز است در این شرایط به سر می برد. الان در زندان، دچار استرس و افسردگی شدید شده است و تازه بعد از این همه مدت، چند شب پیش اولین داروهایش را دریافت کرده.
گفتنی ست سپهر پاسپورت و شناسنامه همراه ندارد و دولت کانادا می خواهد با برگه ی عبور موقت او را راهی ایران کند.
خانم نصیرزاده از خصوصیات شخصیتی سپهر گفت، سپهر می تواند انسان مفید و مثمرثمری برای این جامعه باشد. سپهر وقتی آمد حتی یک لغت انگلیسی بلد نبود، ولی به عنوان داوطلب شروع کرد در مدارس تورنتو کار کردن و الان به خاطر سختکوشی اش، به عنوان دستیار آموزشی بزرگسالان در Vocational schools به طور نیمه وقت استخدام شده. من دلم می خواد برای قضاوت در مورد یک نفر این چیزها را درنظر بگیرند. تنها چیزی که سپهر می خواد این است که خوشحال باشه و در امنیت و آزادی زندگی کنه.
شنبه ۲۶ ژانویه، روز بسیار سردی بود، ولی تعدادی از فامیل و دوستان و آشنایان سپهر به همراه ایرانیانی که برای جلوگیری از دیپورت ایرانی ها دور هم جمع شده اند و گروه No Deportations to Iran را به راه انداخته اند، در پیاده روی مقابل میدان مل لستمن جمع شده بودند و با به دست گرفتن پلاکاردها و عکس های سپهر، از دولت کانادا تقاضا داشتند، که اگر جمهوری اسلامی ایران را ناقض حقوق بشر می داند، پس اخراج ایرانی ها را از کانادا متوقف کند.
برای اطلاعات بیشتر در مورد سپهر و اینکه چه می شود کرد، به سایتی که برای او درست کرده اند، نگاه کنید:
http://www.helpsepehr.ca/
گردهمایی بعدی در حمایت از سپهر، روز شنبه دوم فوریه ساعت ۱ تا ۳ بعدازظهر در مقابل بازداشتگاه غرب تورنتو واقع در :
۱۱۱ Disco Rd., Rexdale
حمید عزیر بیا من و تو قاضی نشیم. آگر دیدیم یک نفر توی آب داره خفه میشه بهش نگیم تو که شنا بلد نبودی . چرا رفتی تو آب. بر فرض هم سپهر را دیبورت کردند آیا متقاضیان دیگر کارشان زود تر درست میشه. اگر این طور فکر کنیم باید بگیم که زندانیان باید زندانی باشند. اعدامی اعدام و برده ها برده باقی بمونندچونکه اونی که قانون میزاده حتما هم دلیلش ومیدونه. بیا از فرصت استفاده کنیم و همین مورد را بهانه کنیم تا در کامینیوتی خودمون و متحد کنیم.
. .
duroud bar in javane Irani ke az setame Islamic Republic of Iran farar karde. We all have responsibility as Iranian Community to stop deportation of those youth who have fled the torture in Iran
chera–nazanin-e-afshin-jam–komak-nemikonad?-www.newchannel.tv—www.mohabatnews.com–www.rezapahlavi.org—
با سلام،
بنده هم به عنوان یک ایرانی مایل به ناراحتی هیچ هم وطنی نیستم ولی خانواده ای را (به عنوان نمونه) می شناسم که سالهای سال است با گرفتن وکیل و هزینه زیاد و حتی رفتن به کشور ثالث منتظر کار قانونی مهاجرت به کاناداست که ظاهرا به ۳۸ رشته ای ها خورده و رشته کارشان پنبه شده، افراد بسیار دیگری هستند که به اشکال مختلف با هزینه و جمع کردن مدارک تحصیلی و کاری بسیار، پرونده مهاجرت تشکیل داده و سالهاست که سماق می مکند تا کی دولت کانادا به درخواست آنها رسیدگی کنند، از طرف دیگر کسانی هم هستند که بقچه را زیر بغل زده و به بهانه های سیاسی راهی کشورهای اروپایی، ترکیه و کانادا شده اند. این آقای عزیزی که از ایشان صحبت شده کدام کار سیاسی را کرده که قرار است وقتی برگشت جلاد همان سر پله های هواپیما اعدامش کند؟ کدام مقاله را نوشته، کجا ایشان را محاکمه کرده؟؟ حالا برخی ها حرفه ای تر هستند و با مستمسک قرار دادن برخی مطالب کاری می کنند که دو روزی دستگیرشان کنند و بعد هم همان مدارک را برمی داردند و برای پناهندگی می دهند ولی این آقای عزیز ساکش را برداشته بدون مدرک و حتی دانستن زبان و تخصص خودش را به کانادا رسانده و انتظار دارد که کانادا هم همه منتظران قانونی را کنار بزند و ایشان را بپذیرد که نکند در برگشت مشکلی برایشان پیش بیاید. چندی پیش بی بی سی فارسی مستندی پخش کرد از خانواده ای در ترکیه که سالها بود منتظر پناهندگی بودند، در حالی که افراد این خانواده نمی دانستند سیاست را با ص می نویسند یا س.
اگر کانادا بخواهد چنین کسانی را بپذیرد، دیگر همه به جای این همه هزینه و تخصص، از فردا سبیلشان را تاب می دهند و خودشان را به مقصد می رسانند، کامیونیتی ها هم به صرف این که فرد ایرانیست بر خود مسلم می دانند که از او حمایت کنند!
با تشکر از شما و روزنامه تان.
راستی آیا پناهنده و بخصوص پناهنده دیپورتی که هم از زمین و هم آسمان دستش کوناه شده عضوی از کامونیتی ما محسوب میشود؟ اگر جواب مثبت است چه کسی باید از او حمایت کند؟ رادیو، تلویزیون ، روزنامه، گروه های حقوق بشر، فعالین اجتماعی، آنهائی که دست در سیاست دارند، نماینده مجلس، کنگره ……. و یا تک تک ما ها؟ متاسفانه می بینیم در جامعه کوچک خود درتورنتو این گروه نه تنها فراموش شده اند بلکه بیشتر ما ها بدون اینکه بخواهیم در باره آنان بیشتر بدانیم پیشاپیش قضاوت کرده و آنها را مستحق به اخراج هم میدانیم.
وقتی میبینیم که کانادا که از یک طرف فریاد حقوق بشردوستانه سر میدهد و ایران را در این زمینه محکوم و مجازات میکند و از طرف دیگران پناهجویان ایرانی را مجبور به بازگشت میکند اون یک ذره وهم و خوش خیالی را که در باره این کشور داشتیم از بین برده و دست خود را باز کرده و چهره سیاست باز خود را نشان میدهد. هر دیپورتی اهانتی است از طرف دولت کانادا به کامونیتی ما.