شهروند ۱۲۳۸  پنجشنبه ۱۶ جولای  ۲۰۰۹

خامنه ای را متهم می کنم
  

علی خامنه ای، محمود احمدی نژاد، مجتبی خامنه ای، مصباح یزدی و همکارانشان تبهکارانی هستند که ایران را به نابودی کشاندند و ایرانی را در کنار صخره خون جمجمه اش را شکافتند و در گورستانها حفره ای از استخوانهای خون آلودش را انباشته کردند. و در روی جدار ظلمت، صدای فریاد میلیونها انسان را به گوش جهانیان رساندند. و این باور ده ها میلیون ایرانی و صدها میلیون انسان در جهان می باشد. و این ستیز چند ده هزار تاریک اندیش و تبهکار با چند ده میلیون انسانهای شریفی ست که به گروگان گرفته شده اند.

من از خراسانم، تو از تبریز و او از تهران، ده ها میلیون انسان هستیم که قلب و نبض شاخه های وطن را زنده نگه می داریم و تبهکاران حکومت اسلامی را در غرفه تاریخ و شبستان ابدیت به خاموشی و کورسویی وامی داریم و پرتوافشان فروغ فتح فردای تاریخ وطن می باشیم.


 


 

دینداران حاکم و حاکمان فاشیست


 

بینش فاشیستی و تصور و تعریفی که یک فاشیست از زندگی و از انسان دارد یک تصور مذهبی است، که انسان و اجتماع در چارچوب قوانین الهی مناسبات دائمی خود را با کشورداری و حکومت فاشیستی تعیین و بیان می کند. اراده فردی بی ارزش می شود و فرد فقط به عنوان عضوی از جامعه روحانی و اسلامی محسوب می شود. اگر در حوزه ولایت ذوب شد، به عنوان شهروند درجه یک محسوب می شود و از مزایای قدرت برخوردار می شود، در غیر این صورت به عنوان شهروند درجه ۲ و ۳، موجودیت و هستی اش از خس و خاشاک هم بی بهاتر می شود و نابودی اش حلال است. بنابر این فاشیسم فقط یک نظام حکومتی نیست، بلکه از همه بالاتر نظام فکری (ایدئولوژی) است.

در دوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد، به علت سلطه فاشیسم، حاکمیت قانون کاملا ناپدید و محو شد، و مربع شوم علی خامنه ای، مجتبی خامنه ای، مصباح یزدی و احمدی نژاد و همکارانشان با ایجاد و اعمال دیدگاه و جهان بینی فاشیسم نه تنها سلسله مراتب قدرت و اطاعت را گریزناپذیر دانستند، بلکه آنها را ارزش های ذاتی قلمداد کردند. مفهوم رمانتیک مهرورزی در فاشیسم در تسلیم است و معنای برادری و برابری در بی هویتی است. ویژگی فاشیسم مربع شوم خامنه ای و یارانش تاکید بر خشونت در سیاست و مملکت داری است. خون و مرگ جذابیتی شهوانی به حاکمان ارزانی می کند.

مربع شوم خامنه ای و همکارانش در سودا و آرزوی ایجاد حکومت فاشیستی هستند، اما دنیای فاشیستی را در قرن ۲۱ نمی توان باز تولید کرد. پس این حکومت فاشیستی گذرا، میرنده و موقتی می باشد و در مسیر پدیده های پویای اجتماعی ـ سیاسی مردمی به نیستی و فنا کشیده می شود.

فاشیسم چون توتالیتر و تمامیت خواه هست، حکومت دینی (فاشیسم) همه ارزش ها را از انسانها می گیرد و اختیارات در اریکه قدرت افراد محدودی که ذوب شدگان در حوزه پیشوا و سلطان دینی می باشد، اهدا می کند. بدین گونه است که فاشیسم نه فقط قانونگزار است و نهادهای سیاسی و فرهنگی خود را بنیاد می گذارد، بلکه مربی مردم می شود و نحوه اندیشیدن و زیستن را به آنان تحمیل می کند. بنابر این تلاش می کند که انسانها را در هویت جدیدی قالب گیری کند و ماهیت و باورها و اندیشه ها و خرد انسانها را بدانگونه که خود می اندیشد، تغییر شکل دهد. بدین منظور، فاشیسم مشروعیت (فقاهتی و قانونی) و اقتدار خویش را از طریق شریعتمداری پیشوا و ولایت فقیه به کار می گیرد و در ذهن ها داخل می شوند و بی چون و چرا فرمان می رانند.

از پی آمدهای گوارای اندیشه فاشیسم این است که رهبران آن به یک نوع “روان پریشانی” و “روان پارگی” دچار می شوند. زندگی هیتلر و موسولینی در روزهای آخر جنگ و روان پارگی خامنه ای در سالهای اخیر و روان پریشانی احمدی نژاد در ۴ سال گذشته دال بر این ادعاست.

عمده ترین ویژگی های دینداران حاکم را بدینگونه می توان خلاصه کرد:

۱ـ آنان معتقد به دروغ های بزرگ هستند و وقاحت را روسفید می کنند. 

۲ـ پوپولیسم، عوامفریبی و مظلوم نمایی شکل روبنایی حرکت آنان است.

۳ـ انباشتن سرمایه و در انحصار گرفتن مافیای مالی را به عنوان امانتی از امام زمان برای حفظ و بقای کیان اسلام در نظر می گیرند.

۴ـ برای مردم و مخالفان خود القاب “هیولاگونه ای” خلق می کنند  همچون محارب، مفسد فی الارض و آشوبگر و عوامل موساد و سیا و بدکاره و غیره…

چشمان درخشان ندا آتش بر جان میلیونها انسان انداخت و تا جان در بدن داریم، چشمان پر تمنایش برای زنده ماندن و جان دادن صدها نفر در خیزش اخیر و به دار آویختن هزارها نفر در سی سال گذشته تمام اندیشه و ذهن ما را فرا گرفته است. اما آنان از ندا یک فاحشه می سازند و از هزاران هزار قربانیان ولی فقیه ، محارب و آشوبگر و …

۵ـ توهم اندیشه ساختن امپراتوری اسلامی آنان را وامی دارد که از حاکمانی که اندیشه استبدادی و تروریسم را حمل می کنند حمایت کرده و سرمایه مملکت را نثار خاک پای آرمانهای فاشیستی خود بکنند.


 

آخرین برگ سفرنامه احمدی نژاد

برای تکمیل تئوری ارائه شده به چند عملکرد دولت نظامی  ـ امنیتی احمدی نژاد اشاره می کنم: (منبع و ماخذ نوشته زیر سایت های دولتی همچون بانک مرکزی ـ وزارت اقتصاد و وزارت نفت و روزنامه سرمایه می باشد)

۱ـ میزان درآمد نفتی سه سال اول ریاست جمهوری احمدی نژاد از ۱۶ سال ریاست جمهوری رفسنجانی و خاتمی بیشتر بوده است. در حالی که افزایش تورم در ۴ سال اخیر ۵/۲ برابر بوده است. بنابر این حدود ۱۲ برابر درآمد سرانه کاهش یافته است.

۲ـ به علت جنگ ستیزی و نابخردی تبهکاران حاکم،  ۸ سال جنگ، سالانه به طور متوسط ۱۲۵ میلیارد دلار خسارت به کشور وارد شد، اما به علت سیاستهای نظامی امنیتی احمدی نژاد و تصمیمات فقاهتی علی و مجتبی خامنه ای در ۴ سال اخیر، سالانه ۱۸۸ میلیارد دلار خسارت به کشور زده شد. آسیب رسانی اقتصادی دولت احمدی نژاد تقریبا برابر با ۸ سال جنگ بوده است.

۳ـ در سه سال اول ریاست جمهوری احمدی نژاد ۳۴۰ هزار میلیارد تومان از درآمدهای نفتی به گروه حماس (خالد مشعل) و به لبنان (شیخ حسن نصرالله)، و کشورهای ریز و درشت منطقه و آفریقا صرف شده است.


 

۴ـ گرانی بیش از حد در ایران، که نتیجه سیاستهای اقتصادی دولت نظامی ـ امنیتی است، باعث شده ارزش حقوق ۷۰۰ هزار تومانی امروز مانند حقوق ۲۰۰ هزار تومانی ۴ سال پیش باشد.

۵ـ طبق آمار بانک جهانی، فساد در دستگاههای دولتی احمدی نژاد، ۶۵ رتبه اضافه شده است.

۶ـ براساس گزارش دیوان محاسبات، هزاران میلیارد تومان از درآمدهای نفتی به خزانه واریز نشده است.

۷ـ ایران از لحاظ تورم و گرانی چهارمین کشور دنیاست. (گزارش بانک جهانی)

۸ـ با درآمد سرشاری  که ایران در چهار سال اخیر از نفت داشته است، در صورت نبود ولایت فقیه و حاکمانی همچون احمدی نژاد و مجتبی خامنه ای، ایرانیان دارای شغلی با حقوق مناسب بودند. هیچ خانواده ای بی مسکن نبود. بیش از نصف کویر لوت به باغ و جنگل و مزرعه تبدیل می شد و ایران را برای همیشه از بیکاری و فقر و عقب ماندگی نجات می داد.

آنان ایران را چرکین کرده اند. ولایت فقیه و خامنه ای باید برای همیشه از تاریخ ایران بروند.

جولای ۲۰۰۹ ـ تکزاس

rezaalavim@yahoo.com