اردیبهشت (ارتا وهیشتا) به چم و معنای بهترین راستی است. نامه این ماه را با یاد همه نویسندگان و هنرمندانی که در راه نشان دادن راستی و داد کوشاگری کرده اند به همین پدیده یعنی هنرمند در جایگاه ستایشگر راستی و روایتگری آنچه با راستی در ستیز است، اختصاص دادیم.
سخن ماه:
بست سلرها یا کتابهای پرفروش در آمریکا و اروپا از سلیقه یا چشایی همگانی پیروی میکنند. با اینهمه در میان پرفروشها هم همه آنچه به دست خواننده میرسد بی ارج و پیش پا افتاده نیست. از همین دسته است رمان «زیر سایه درخت انجیر هندی» نوشته وادی راتنر.
Vaddey Ratner IN THE SHADOW OF THE BANYAN
راتنر پنج ساله است که از کشورش، کامبوج خمر زده به همراه خانوادهاش میگریزد و در آمریکا پناه میجوید. جنایتهایی که خمرهای سرخ بر مردم بینوای کامبوج روا داشتند بیگمان میتواند بی هیچ گزافه گویی در سیاهه رکوردهای گینس بنشیند. وادی که هم اکنون در مریلند زندگی میکند پیش از نوشتن این رمان سفری به کشور زادگاه خود کرد و چهار سال در آنجا گذراند.
رمان از زبان «رامی» دخترک هفت ساله که شاهد تبهکاریهای خمرهای سرخ است، آغاز میشود. راوی که خود دیگر نویسنده است با این جمله آغاز میکند: جنگ وارد کودکی من شد.
در جریان مبارزه خمرهای سرخ با آمریکا که از سال ۱۹۷۵ آغاز شد رامی از پنوم پن رانده میشود. تصویر آن سال های سیاه جدا افتادگی، گرسنگی و اردوهای کار اجباری پس زمینه این گریز است.
راتنر میگوید با نوشتن این رمان میخواست به گونهای زندگیهای از دست رفته را ثبت کند.
او که این رمان را پس از پایان تحصیل در دانشگاه کرنل و ازدواج و بچه دار شدن نوشته است میگوید:
ناچار بودم هم زبان انگلیسی را بیاموزم هم فن نوشتن را. دوران دانشگاه به من این فرصت را داد که سیاست در کامبوج را با دید گسترده تری ببینم.
راتنر درباره نام رمانش میگوید: درخت بانیان (انجیر هندی) سایه گستردهای دارد. سایهای که آن را بیدریغ در اختیار میگذارد. سایهای که کم نمیآید.
و به راستی این سایبان برای همه گریختگان آشناست. انگار همین دیروز بود که در شهر تورنتو «سایبان» زرهی/الماسی/واثقی همچون سایبان آرامش، گریختگان ایرانی را دور هم گرد میآورد. گرچه امروز سایبانیهای دیروز «شهروند» شده اند و زیر چتر بزرگتری گرد آمدهاند.
راتنر برای نوشتن این رمان به کامبوج باز میگردد و چهار سالی را در آنجا سپری میکند. او در این سفر دخترک پنج سالهاش را هم همراه دارد. در یک چنین سنی بود که او از میهنش آواره شده بود. حالا با دخترکش به زادگاه خود برگشته است. همه چیز کودکی اش را برایش زنده میکند. داستان هایی که از پشت لایه فراموشی دوباره زنده شده اند در ذهنش جان میگیرند. او این داستانها را برای دخترش باز میگوید.
وادی راتنر برای تازه کردن یادها و گذشتهاش دست به دامن مردم کوچه و بازار میشود: از باغبان خانهای که در آن زندگی میکند تا فروشنده دوره گرد:
«لازم بود آن گسستهایی را که پیدا شده بودند پر کنم. گاهی با راهب بودایی صحبت میکردم، گاهی با باغبان و میپرسیدم «اون قصه یادت هست؟ قصه درباره تندر را میگم.» بیشتر وقتها چیزهایی را میشنیدم که کاملن از یاد من رفته بود. همین ها بودند که از رمان سر در آوردند.»
رامی، راوی داستان، با بازگویی قصههایش زنده میماند. نویسنده میگوید برای زنده ماندن لازم است قصههایمان را نگذاریم از میان بروند. قصهها که از میان میروند آدمهای قصهها هم از میان میروند. برای زنده ماندن باید قصه بگوییم.
چیز دیگری که به گفته او ما را نجات میدهد عشق و امید است.
راتنر در گفتگو با نیویورک تایمز میگوید:
جهانی که ما در آن زندگی میکنیم جهان همه ماست. چیزی که من از دست میدهم همان است که ممکن است شما از دست بدهید. امیدها و آرمانهای ما برای زیستن در این جهان، همگانی و مشترک است.
رمان وادی راتنر به بیش از ده زبان از جمله لاتین، ایتالیایی و ژاپنی ترجمه شده است.
کتاب ماه
تازه ترین رمانی که این روزها در قفسه کتابفروشیها به چشم میخورد کتاب «چگونه میتوان در آسیای بالنده حسابی پولدار شد» نوشته محسن حمید است.
How to Get Filthy Rich in Rising Asia
از حمید پیش از این دو رمان دیگر به چاپ رسیده است: بنیادگرای بی میل و دود نفتالین.
«چگونه میتوان…» رمانی است طنزگونه که به شیوه کتاب های راهنمای خودیاری نوشته است. نویسنده می گوید:
«برای پولدار شدن دوازده مرحله هست. فقط شرطش اینه که امیدتون را از دست ندین و دلتون را به دختر خوشگلی که سر راهتون قرار میگیره نبازین.»
نویسنده همان اولش آب پاکی را روی دست خواننده میریزد:
مگه اینکه شما خودتون نویسنده کتاب خودیاری باشین وگرنه عبارت «خودیاری» از آن حرفهای ضد و نقیضه. شما خواننده کتابی هستین که کس دیگری که شما نیست و نویسنده است برای خودیاری نوشته. یاری خود! خب این در مورد خیلی چیزهای دیگه هم صادق هس. از کتابهای خودآموز گرفته تا کتابهای دینی. اما هستند آدمایی که میگن کسانی را که چنین اعتقادی دارن باید به صلابه کشید و خونشان را گذاشت قطره قطره بریزه.
رمان پیشین حمید «بنیادگرای بیمیل» هم با همین طنز آمیخته است. نویسنده درباره این رمان می گوید:
«فرض میکنیم که شما نگران و عصبی و احتمالن آمریکایی هستین. یک مرد ریشو را در کافهای در لاهور میبینین. اسمش چنگیزه. شغل حسابی و یک ماجرای عاشقانه را در نیویورک وا گذاشته و اومده اینجا. شب داره سر میرسه.»
در آغاز رمان این لحن طنزآلوده، خود را به رخ میکشد:
«ببخشید آقا. میتونم کمکتون کنم؟ آه میبینم جاخوردین. نترسین. از ریش من نترسین. من دوستار آمریکا هستم. حس کردم دارین دنبال چیزی میگردین. بیشتر از دنبال گشتن، به نظرم ماموریتی دارین. خب من هم اهل این شهرم و هم به زبون شما آشنا هستم. فکر کردم میتونم کمکتون کنم. چطوری فهمیدم که آمریکایی هستین؟ نه. رنگ پوستتون نه. همین رنگ پوست را ما توی این کشور داریم. بیشتر مردم مناطق شمالی همین رنگ را دارن.»
رمان گرچه آنطور که از متن برمیآید در کشوری مانند پاکستان روی میدهد، تنها اشاره جغرافیایی آن شاید همین نام آسیا در عنوان رمان باشد. نویسنده میکوشد از این شرحهای جزیی دوری کند. او حتی به هیچیک از آدم های داستان نامی نمیدهد. خودش در گفتگو با Time Out Chicago میگوید:
میخواستم رمانی بنویسم علیه مهاجرت بزرگ بیچیزهای جهان به شهرهای بزرگ. میلیاردها مردم نادار به شهرهایی مانند سائو پولو، لاگوس، بانکوک، شانگهای هجوم میبرند… میخواستم ابهام را حفظ کنم. برای همین هم نام جاها، نام های آدمها و نام های مذهبی را حذف کرده ام.
حمید در گفتگو با روزنامه لس آنجلس تایمز هم می گوید:
جامعه ما جامعه «باید»هاست. باید این کار را بکنی. باید آن کار را بکنی و مردم راستش از این خسته شدهاند.»
برای بررسی دقیقتر رمان محسن حمید فرصت دیگری لازم است. گفتنی است که از روی رمان «بنیادگرای بی میل»* فیلمی هم ساخته شده به کارگردانی میرا نایر Mira Nair
The Reluctant Fundamentalist*
رویداد ماه
نگاهی به بیست و ششمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران
۱۱ تا ۲۱ اردیبهشت ماه ۱۳۹۲
حسن گل محمدی
بیست و ششمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، بزرگترین رویداد فرهنگی ایران از یازده تا بیست و یک اردیبهشت ماه ۹۲ به مدت ده روز و با حضور ۲۵۴۵ ناشر داخلی و ۱۶۰۰ ناشر خارجی و ۱۰۲ ناشر الکترونیک در محل مصلای تهران برگزار شد.
امسال به دلایل مختلف در این نمایشگاه ۲۶ ساله، از آن شور و شوق و حضور میلیونی سال های قبل خبری نبود و بسیاری از آمار و ارقام، هم در زمینه ی استقبال و تعداد بازدیدکنندگان و هم از لحاظ میزان فروش کتاب به حد نصاب سال های قبل نرسید. در حالی که تعداد ناشران داخلی و خارجی و حتی میزان عناوین کتاب های ارائه شده در نمایشگاه از رشد قابل توجهی برخوردار بود، ولی به علت تأثیر بسیار شدید تحریم ها و عدم تخصیص ارز با قیمت مناسب برای واردات کاغذ و گرانی بی سابقه کالا و خدمات نشر، کتاب های عرضه شده با قیمت های باورنکردنی، در حد توان مالی نیازمندان و علاقمندان به این کالای فرهنگی نبود، به طوری که اگر برای مشکلات و مسائل عدیده ی صنعت نشر کشور تصمیم درست و منطقی اتخاذ نگردد، کم کم این ضرورت فرهنگی و به طور کلی خرید کتاب و حتی نشریات و روزنامه ها، از سبد خرید آحاد جامعه ی فرهنگی کشور حذف خواهد گردید و این ضایعه ی جبران ناپذیری است که سامان بخشیدن آن به راحتی و در زمان کوتاه امکان پذیر نخواهد شد.
میزان گرانی قیمت کتاب و تورم کلی اقتصاد کشور که قدرت خرید مردم را در هر زمینه ای کاهش داده است از یک طرف و مشکلات دیگر باقی مانده از سال های قبل مانند نامناسب بودن مصلای تهران برای برگزاری نمایشگاه و مجوز ندادن به بعضی از ناشران بنام برای حضور در نمایشگاه و جلوگیری از عرضه ی کتب خاص و بویژه آثار نویسندگان معروف همه دست به دست هم دادند و در کیفیت و کمیت بیست و ششمین نمایشگاه کتاب تأثیر بسزایی گذاشتند، ولی آنچه که هنوز نتوانسته است در این زمینه فروکش کند، تشنگی جامعه و علاقمندان اهل کتاب و بویژه جوانان و نوجوانان تهرانی و شهرستانی است که حتی با تمامی مشکلات و تنگناهای به وجود آمده از جاهای مختلف کشور خود را به نمایشگاه می رسانند و اگر حتی نتوانند تعداد قابل توجهی کتاب بخرند، لااقل به دیدن کتاب ها و دید و بازدید از اهل کتاب و قلم می پردازند.
پیرامون برگزاری بیست و ششمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران بحث و حدیث هایی پیش آمد که به پاره ای از آنها به طور مختصر اشاره می کنیم:
امسال نیز پاره ای از انتشاراتی ها مانند نشر روزنه، چشمه، کتاب روشن، روشنگران و مطالعات زنان، طرح نو، کویر، ویستار در حوزه ی نشر عمومی و نشرهای تیمورزاده، حیان و ابا صالح در حوزه ی پزشکی به علت های مختلف مثل نداشتن مجوز، ندادن جای مناسب به آنها، اعتراض به سیاست های نشر و محل برگزاری نمایشگاه، از حضور در این نمایشگاه محروم بودند. این ناشران و کتابفروشی ها همزمان با برگزاری نمایشگاه در محل خود اقدام به فروش کتاب با تخفیف های ویژه برای جلب مشتریان خود نمودند و این خود حرکت خوبی بود. در این زمینه انتشارات کویر که ناشر کتب نویسندگان مهمی است اعلام کرد که بدون هیچ دلیل قانع کننده ای با توجه به سابقه ی ۲۴ ساله فعالیت در نشر، نتوانسته است مجوز حضور در نمایشگاه را اخذ کند. همچنین نشر چشمه که یکی از ناشران تأثیرگذار در زمینه ی ادبیات داستانی است برای دومین سال متوالی به علت لغو مجوز به نمایشگاه راه نیافت. مدیر نشر ویستار نیز اعلام کرد که امسال هفت سال است امکان حضورش در نمایشگاه مقدور نشده است. البته امسال بعد از حدود گذشت بیست سال ناشران ارائه دهنده ی کالای موسیقی توانستند به نمایشگاه بپیوندند و سالنی به نام سالن “هنر” را به خود اختصاص دهند که از جمله ی این ناشران می توان به: آوای خورشید، هرمس، آوای باربد، ایران گام، هفت اقلیم و ترانه شرقی اشاره کرد.
از نکات قابل توجه در زمینه جا و اختصاص محل به ناشران این بود که نمایشگاه بیست و ششم در حالی شروع به کار کرد که بعضی از ناشران هنوز جا نیفتاده بودند و حتی حدود چهل ناشر داخلی غرفه هایشان را تحویل نگرفته و ۲۸ غرفه نیز کلا تعطیل بود. از تغییرات بسیار مهم امسال این بود که بخش کودک و نوجوان سالن خاصی نداشت و آنها را در چادرهایی جا داده بودند. همچنین بخش بین الملل و ناشران خارجی که قبلا در سه سالن مناسب جا می گرفتند، امسال به خارج از مصلا و با فاصله ی نسبتا دوری از شبستان اصلی انتقال یافته بودند و این خود موجب سردرگمی علاقمندان به این بخش که اغلب دانشجویان و دانشگاهیان هستند، شده بود.
از همه مهمتر برخلاف اعلام قبلی مسئولان که فروش کتب خارجی را با ارز مبادلاتی ۲۵۰۰ تومانی (برای هر دلار) ذکر کرده بودند، کتاب ها با ارز آزاد و حتی بیش از ۳۵۰۰ تومان برای هر دلار عرضه می گردید و چون این گونه قیمت گذاری موجب عدم فروش گردید، برخی از ناشران خارجی برای جذب مشتری کتاب هایشان را با تخفیف بالا عرضه کردند.
از رویدادهای دیگر این نمایشگاه بحث تخلف و جمع آوری بعضی از کتاب ها بود به طوری که بعضی از غرفه ها برای بازبینی بسته شد و حدود ۳۰۰ عنوان کتاب در بخش بین المللی به علل مختلف جمع آوری شد. از جمله کتاب هایی که در نمایشگاه خبر جمع آوری آن پخش شد، کتاب “صراحت نامه” بود که در رابطه با دیدگاه های هاشمی رفسنجانی در ارتباط با انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ و مسائل سیاسی و اجتماعی بعد از آن، به بازار عرضه شده بود. این کتاب در حالی جمع آوری شد که دارای مجوز انتشار از وزارت ارشاد بود ولی در توجیه جمع آوری آن آمده بود که لازم است برای نقل قول های ذکر شده در کتاب از مراکز ذیصلاح استعلام صورت بگیرد تا صحت آنها مورد تائید قرار گیرد.
از جمله مسائلی که در روزهای اول نمایشگاه جنجال برانگیز شد، عرضه ی کتاب هایی در رابطه با سریال های ترکی ماهواره ای بود به نام های “عشق ممنوعه” و “حریم سلطان” که با مجوز وزارت ارشاد انتشار یافته است.
در رابطه با چگونگی قیمت گذاری کتاب در سنوات اخیر با توجه به تعادل قیمت ها و عدم ارائه کالاهای خدمات نشر به قیمت دولتی، ناشران با توجه به هزینه های کتاب و کشش بازار، خود مبادرت به قیمت گذاری کتاب می کردند و تا سال قبل که موضوع تحریم ها روی کاغذ و کالاهای دیگر تأثیر خود را نشان نداده بود این قیمت گذاری به طور متوسط برای هر صفحه کتاب چاپ شده ی معمولی بیست تومان بود ولی امسال این قیمت به بالای پنجاه تومان برای هر صفحه رسید و عملا موجب گرانی ۱۵۰درصدی گردید.
جالب است در این رابطه به گرانترین کتاب های نمایشگاه بیست و ششم هم اشاره کنیم.
شاهنامه ی فردوسی با خط استاد سجادی، نگارگری دوره ی صفویه و تذهیب علیرضا آقامیری که از طرف انتشارات یساولی به نمایشگاه عرضه شده بود بهای یک میلیون و ۶۵۰ هزار تومان داشت. همچنین دیوان حافظ با یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان و رباعیات خیام با یک میلیون و ۱۵۰ هزار تومان از گران ترین کتاب های نمایشگاه امسال بودند. در زمینه های کتاب های چاپ معمولی نیز می توان به چاپ ششم رمان “در جستجوی زمان از دست رفته” مارسل پروست با ترجمه ی مهدی سحابی از نشر مرکز با قیمت ۱۹۶هزار تومان و چاپ ششم کتاب “پیر پرنیان اندیش” از انتشارات سخن با قیمت ۸۵هزار تومان اشاره کرد. ولی آنچه که اهمیت دارد افراد دنبال نام کتاب یا نام نویسنده برای تهیه آثارشان به نمایشگاه می آیند، به عنوان مثال از کتاب “چنین گفت زرتشت” اثر فریدریش نیچه از مشهورترین چهره های نهیلیست که به چاپ سی و دوم رسیده است بیش از پانصد نسخه و کتاب “تبارشناسی اخلاق” همین نویسنده که توسط انتشارات آگه به بازار عرضه شده نسخه های زیادی به فروش رسیده است.
در مجموع کتاب های زیر از پرطرفدارترین عناوین بوده اند:
“رها”(نازنین فاطمه جمشیدی)، “راز سکوت”(ملیحه رسولی)، “داستان مادری که دختر پسرش شد”(قلی خیاط )، “گلف روی باروت”(آیدا مرادی از نشر نگاه)، “همنوایی شبانه ارکستر چوب ها”(رضا قاسمی)، “خاطرات پراکنده” و “دو دنیا” (گلی ترقی از انتشارات نیلوفر)، “فرهنگ پارسی” (میرجلال الدین کزازی)، “شما که غریبه نیستید” و “آب انبار” (هوشنگ مرادی کرمانی)، “دالان بهشت”(نازی صفوی)، “اینجا نرسیده به پل”(آنیتا یارمحمدی)، “بازی آخر بانو”(بلقیس سلیمانی)، “نبود اسطوره ها”(محمدرضا سارنجه)، “آتوسا مهین بانوی هخامنشی” (حسن شیدا از نشر ترفند)، “عاشقانه” و “شوهر عزیز من” (فریبا کلهر)، “نسکافه با عطر کاهگل”(م ـ آرام از نشر آموت)، “خوش نشین”(علی مؤذنی)، “سه کاهن”(مجید قیصری)، “جمجمه ات را قرض بده برادر”(مرتضی کربلایی)، “باغ اناری” (محمد شریفی)، مجموعه داستان “کت ذوک”(مهدی کرمانی)، “مرادو” (محمدعلی آزادیخواه)، و “پیر پرنیان اندیش” از انتشارات سخن.
مهمترین ناشران برگزیده و شایسته ی تقدیر در سال ۹۱ نیز در این نمایشگاه معرفی شدند که از آن میان انتشارات سخن، دلیل ما، سمت، قدیانی، براق، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، نوید شیراز، سوره مهر، افق، نور، شباویز قابل ذکراند.