مرکز اسناد حقوق بشر ایران

بهروز جاویدتهرانی، روزنامه نگار و فعال دانشجویی، در گفتگو با مرکز اسناد حقوق بشر ایران به شرح ناگفته هایی از زندان های جمهوری اسلامی در اواخر دهه هفتاد تا اوایل دهه نود پرداخته است. در این گفتگو با مرور خاطرات بهروز به زندان رجایی شهر کرج می رویم. زندانی که طی سال های اخیر به دفعات موارد متعدد نقض حقوق بشر از آن گزارش شده است. بهروز بخش عمده ای از مدت یازده سال دوران زندان خود را در این زندان گذرانده است.

بهروز جاوید تهرانی

بهروز جاوید تهرانی

بهروز، متولد سال پنجاه و هفت در تهران، دانشجوی رشته کشاورزی بود که برای نخستین بار به دلیل حضور در تجمعات اعتراضی هجده تیر بازداشت شد. او برای اولین بار در سال هفتاد و نه به زندان رجایی شهر منتقل شد. فضایی که وی از آن زمان توصیف می کند یادآور شرایط زندان ها در دهه شصت است. تراکم بالای جمعیت در بندها، پوشیدن اجباری لباس زندان، تراشیدن تمام موی سر، عدم تفکیک زندانیان بر حسب جرایم، ضرب و شتم و انفرادی های طولانی برای زندانیان بند عمومی به بهانه های واهی و عدم امکان برای برقراری تماس تلفنی با خانواده از جمله مواردی است که بهروز به آنها اشاره کرد. با تغییر رئیس دولت از هاشمی رفسنجانی به محمد خاتمی و روی کار آمدن دولت موسوم به اصلاحات، شرایط سخت زندان ها در اوایل دهه هشتاد تا حدودی تغییر کرد. دولت سعی می کند این شرایط غیر انسانی را با حذف مجازات انفرادی، امکان برقراری تماس تلفنی با خانواده به صورت هفتگی، اجازه پوشیدن لباس شخصی، امکان مطالعه کتاب و روزنامه و افزودن فرش و تخت به سلول ها تا حدودی تعدیل کند. اما عمر این تغییرات کوتاه است و در سال های آغازین ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، وضعیت زندان ها به سال های دهه هفتاد بازگشت. بهروز وضعیت زندان رجایی شهر را در سال ۸۵ اینگونه توصیف کرد:”با رفتن خاتمی محدودیت ها، ضرب و شتم زندانیان و انفرادی های طولانی مدت دوباره بازگشت.”

زندان رجایی شهر، در مجموع بیست و چهار سالن دارد. به این ترتیب که دارای هشت بند است که در هر بند آن سه سالن قرار دارد. وزارت اطلاعات در این زندان نیز دارای یک بند اختصاصی است که زندانی های خود را به انفرادی های آن منتقل می کند. با اینکه این بند متعلق به وزارت اطلاعات است، اما به بند سپاه مشهور است. بهروز درباره شرایط بد یکی از این بندها گفت:”بند هفت قبلا بند نسوان زندان رجایی شهر بود اما پس از انتقال زندانیان زن به زندان اوین و ورامین این قسمت را به بیماران روانی اختصاص دادند و به این ترتیب تبدیل به یکی از بندهای مخوف زندان شد.” همچنین وی افزود:”مکان نگهداری این زندانیان بسیارکثیف و غیر بهداشتی است. چراکه بسیاری از آنها حتی نمی توانند درست غذا بخورند یا خودشان را تمیز کنند.”  در حقیقت در بند هفتم زندان رجایی شهر کرج، به نوعی روان درمانی انجام می شود. زندانیانی که بیمار روانی محسوب می شوند به جای انتقال به بیمارستان های روانی موسوم به آسایشگاه های اعصاب و روان در این بند تحت نظر قرار گرفته و دارو مصرف می کنند. بند پنجم زندان رجایی شهر، اندرزگاه جوانان نامیده می شود. بهروز از مشاهدات خود از این بند گفت:”تا جایی که اطلاع دارم در حدود صد و هفتاد تا صد و هشتاد زندانی محکوم به اعدام در آنجا هستند. یعنی زندانیانی که زیر ۱۸ سال مرتکب قتل شده و محکوم به اعدام شده اند. اسامی دقیق آنها به دست من نرسیده اما در مجموع هر سه طبقه ی بند پنجم به نوجوانان و جوانان زیر ۲۵ سال اختصاص دارد.” همچنین مطابق اظهارات بهروز، سالن دهم بند چهارم زندان را به اقلیت های مذهبی و بویژه به زندانیان سنی اختصاص داده اند.

بهروز در دقایق پایانی گفتگو، به شرح تجربیات خود در مواجه با مسئولان زندان پرداخت و گفت: “چندین بار مورد ضرب و شتم قرار گرفتم. یکی از بدترین شکنجه هایی که همیشه در ذهنم هست این بود که من را از پشت دستبند زدند و پاهایم را نیز با زنجیر بستند و پس از آن دستبند و پابند را نیز از پشت به یکدیگر متصل کردند. این در حالی بود که دهان من را نیز بسته بودند. در حقیقت، در این حالت من مجبور بودم تا صبح بر روی سینه ام بمانم و این در حالی بود که قبل از این در اثر ضربات مشت، چند تا از دنده های من را شکسته بودند.” وی همچنین افزود: “هشت ماه آخر سال ۱۳۸۲ بود که مادرم دیگر نتوانست به ملاقات من بیاید. او سرطان سینه گرفته بود و در بیمارستان بستری بود. برای عیادت از مادرم تقاضای مرخصی کردم که با تقاضای من موافقت نشد. با اینکه دوران حبسم رو به اتمام بود ولی باز هم مرخصی ندادند تا حتی در مراسم ترحیم مادرم شرکت کنم. دقیقا روزی که من آزاد شدم دو روز از مراسم چهلم مادرم گذشته بود.”

برای دریافت شهادتنامه کامل بهروز جاوید تهرانی به لینک زیر لطفا مراجعه کنید:

http://www.iranhrdc.org/persian/permalink/1000000223.html