انتخابات ۲۰۱۱ مصر انتخاباتی میان بد و بدتر بود. اگر شرکت کنندگان در انتخابات ریاست جمهوری در آن زمان مُرسی را بر رقیب مانده از رژیم مبارک ترجیح نمی دادند در حقیقت به ادامه ی حکومت مبارک رای داده بودند. یکی از دلایل اصلی پیروزی مُرسی و در همان حال مشارکت اندک واجدان رای دهی همین امر بود. تنها نزدیک به نیمی از واجدان مشارکت در رای دادن در آن انتخابات حضور یافتند و بسیاران دیگری در دو نامزد اصلی، رئیس جمهوری مورد نظر خود را ندیدند. همین امر به اخوان المسلمین و مُرسی بخت پیروزی را داد. اگر اخوانی ها و مُرسی درایت مندانه تر عمل می کردند و در تصویب قانون اساسی تنها به منافع و علایق خود و گروهشان بسنده نمی کردند، چه بسا امروز میلیون ها مصری به خیابان های شهرهای بزرگ و کوچک مصر و میدان تحریر نمی آمدند تا ترس و تردیدی که دامن  غالب امور سیاسی و اقتصادی  مصر را گرفته است، فریاد کنند.

شعار تمرد که شاید بشود به تحول تعبیرش کرد و نه انقلاب، از ظرافت های هوشمندانه ی مردمی است که نتوانستند به رئیس جمهوری و برادران اخوانی او بباورانند که مصر تنها میهن آنها نیست و گروه های دیگر سیاسی و پیروان مذاهب و ادیان دیگر نیز شهروند این کشور هستند و نمی توان مانند جمهوری اسلامی ایران و یا حکومت پیشین طالبان در افغانستان همه را زیر چتر کوچک باورهای یک مذهب، نه حتی یک دین، جا داد.

طرح از توکا نیستانی ـ شهروند 1445

طرح از توکا نیستانی ـ شهروند ۱۴۴۵

 مصری ها اگر در همین شرایط حضور و هیجان های انقلابی فروکش نکرده، به میدان عمل نمی آمدند، و مانند برخی نیروهای سیاسی در ایران پس از انقلاب، به امید بر سر عقل آمدن حاکمان  می ماندند، احتمالا همان بر سرشان می آمد که بر سر ما آمد.

در همان اوایل انقلاب ۵۷ در ایران هنگام که برخی گروه های سیاسی به حجاب و یا محدودیت های نه چندان گستاخانه ی رژیم در آن روزها اعتراض کردند، آمریکایی و یا بازمانده ی حکومت شاه خطاب شدند و بدین سان کار جمهوری اسلامی برای پیشبرد مقاصد مرتجعانه اش آسان تر شد. حتی مبارزات صنفی مثلن معلمان نیز به تحلیل این گروه ها بازی در زمین امپریالیسم و رژیم پیشین تعبیر شد، کما اینکه نمایندگان خمینی در بندرعباس و ترکمن صحرا و کردستان معلمان اعتصابی را دست نشاندگان امریکا نامیدند و برخی گروه های سیاسی هم همین دروغ ها را تبلیغ کردند، در نتیجه هر مقاومت و مخالفتی با حکومت از همه سو محکوم شد، و رژیم به راحتی و روز به روز بر تحمیلات خود افزود، و هر روز کار بر گروه هایی که هشدارهای درستی نسبت به آینده ایران می دادند سخت تر شد. امری که امروز در مصر خلاف آن عمل می شود و گروه های لیبرال و سکولار و حتی کمونیست ها در کنار هم مطالباتشان را طرح می کنند و از جمله در موضوع دخالت خیرخواهانه ی ارتش نیز هم عقیده اند.

برای نمونه حزب کمونیست مصر که جریانی شبیه حزب توده ایران است، برخلاف مواضع آن زمانی حزب توده که تنها با در نظرگیری منفعت برادر بزرگش شوروی عمل می کرد و هر مخالفتی با رژیم اسلامی را به امپریالیسم و عوامل او نسبت می داد، بیانه ای داده که بویژه موضع گیری اش در ماجرای دخالت ارتش بیش از هر امر دیگری هوشمندانه است. در بیانیه ی یاد شده از جمله آمده است:

“حزب کمونیست مصر بار دیگر به پاس موضع قهرمانانه مردم بزرگ مصر در مقاومت در برابر رژیم استبدادی فاشیستی ورشکسته کنونی، به آنها درود می‌فرستد و نسبت به آنها ادای احترام می‌کند. از دید حزب ما، این موضع متحد و مدنی مردم بیانگر اصالت، شرافت و آگاهی مردمی است که بر مخالفت قاطع خود با هرگونه سازش درباره حق خود برای داشتن یک زندگی آزادانه و شرافتمندانه تأکید دارند. آنها با حفظ رویکردی مسالمت‌آمیز و مدنی و ضمن دفاع از انتخاب مدنی خود، حاضر به هرگونه فداکاری در راه حفظ حقوق خود هستند. در سرتاسر تاریخ، مردم مصر بر اعتقاد خود به آزادی و احترام به چندگرایی، و ارزش‌هایی از قبیل حقوق مدنی و تحمل، پای فشرده‌اند. حزب ما همچنین از موضع نیروهای مسلّح و جانبداری قاطعانه آن از خواست‌های همگانی مردم استقبال می‌کند. ما بر موضع احترام نیروهای مسلّح به عنوان مدافعان امنیت ملّی مصر و محافظان اراده و انتخاب مردم تأکید می‌کنیم که بدون ورود در عرصه سیاسی که مغایر با خصلت آن است، دموکراسی و اصول پایه‌یی حکومت مدنی امروزی را محترم می‌شمارد. مردم مصر حرف‌شان را زده‌اند، و این حرف برای همه لازم‌الاجراست. تنها منشأ و مرجع حقانیت، مردم هستند. فقط مردم هستند که درباره راه مناسب برای بیرون رفتن از این وضعیت تصمیم می‌گیرند. مردم به این نتیجه رسیده‌اند که محمد مُرسی عیسی ‌العیاط به سوگندی که در زمان رئیس جمهور شدن ادا کرده بود، خیانت کرده است.  محمد مُرسی و دار و دسته اخوان ‌المسلمین او و متحدان آنها به حرمت قوه قضاییه تجاوز و اقتصاد کشور را ویران کرده‌اند، به اعتبار کشور آسیب رسانده‌اند، و ثبات و آرامش اجتماعی، وحدت ملّی و امنیت ملّی کشور را به مخاطره انداخته‌ اند. در نتیجه، اکثریت مردم با تظاهرات گسترده و حماسی خیابانی خود نشان دادند که او و رژیم فاشیستی او را غاصبان قدرت می‌دانند. به‌ راستی که او باید عرصه سیاسی را ترک کند و به همراه هم‌دستانش در این جنایت، برای آنچه نسبت به ملّت و کشور مرتکب شده است، مورد بازخواست و محاکمه قرار گیرد. حزب ما تأکید می‌کند که تنها راه ‌حل انتخاب شده توسط مردم همان است که در تومار «تمرّد» (قیام) اعلام شده است و از سوی مردم در سراسر مصر [در حال] امضا است [کارزار برای اعلام سلب اعتماد از مُرسی و دولت او، خواست استعفای او، و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری]. ما مردم مصر را فرامی‌خوانیم که تا برآورده شدن خواست‌هایشان، میدان‌های مبارزه را خالی نگذارند و انقلاب را رها نکنند.”

جلد شهروند 1445

جلد شهروند ۱۴۴۵

این گونه برخورد با حکومتی که خلاف رای و نظر گروه های بزرگی از مردم و تنها به دلخواه یک گروه اسلامی، قانون اساسی تصویب می کند، اگر در سال نخست انقلاب ایران می شد، ما امروز با فاجعه ای به نام جمهوری اسلامی روبرو نبودیم.

این که برخی گروه های سیاسی و تحلیل گران از به مخاطره افتادن دمکراسی در مصر اظهار نگرانی می کنند، با وجودی که این نگرانی از منظری نادرست نیست، اما از ترس دخالت ارتش و نظامی ها نباید تسلیم مصیبتی شد که اگر بخت پیدا کند خود از هر ارتشی دیکتاتورتر خواهد شد.

در دنیا کم نبوده اند ارتشی ها و نظامیانی که به حکم وظیفه ملی و نجات کشور در دوره ای انتقالی امور کشورشان را در دست گرفته و به مجرد ایجاد شرایط مناسب تن به انتخابات داده اند. اگر از گواتمالا،  شیلی* و چندین نمونه دیگر بگذریم، خود مصر و برخورد خردمندانه ی ارتش به هنگام مبارزات مردم علیه حسنی مبارک مثال نزدیکی است. با توجه به این که ظاهرن ارتش به درخواست دوباره ی مردم مصر و پایان مهلت داده شده به مُرسی ساختمان رادیو و تلویزیون مصر را در محاصره قرار داده و نشان داده است که ارتش مستقل از دولت در مواقع ضروری می تواند در راستای منافع ملی وارد عمل شود، خبر خوشی است.

خبر آخر این که ارتش در بیانیه ای که از رسانه های ملی مصر منتشر شد، برکناری مُرسی و تعلیق قانون اساسی را اعلان کرد و گفت برای بازگرداندن آرامش و تصویب  یک قانون اساسی که همه ی شهروندان مصری را شامل شود، کمیته ویژه ای تشکیل داده است. نمایندگان گروه های مختلف ملی و مذهبی  و محمد البرادعی از این اقدام ارتش پشتیبانی کرده اند.

 به آن دسته از کسانی که نگران به مخاطره افتادن دمکراسی با استدلال انتخابی بودن رئیس جمهوری مُرسی هستند، باید گفت در دمکراسی های کنونی جهان این امر که مردم در اکثریتی مقبول، اگر بخواهند، می توانند هر دولت انتخابی را برکنار کنند، امری پذیرفتنی و شدنی ست. منطقن مردمی که بخت انتخاب دارند در شرایط ویژه ای نیز می توانند از بخت برکنار کردن بهره مند شوند. در جهان امروز دیگر به سختی می توان به دولت های حتی منتخب حق داد که حقوق گروهی از شهروندان کشور خویش را نادیده بگیرند.

انگیزه های این نادیده گیری هرچه باشد، حتی رای اکثریت، پذیرفتنی نیست، زیرا دمکراسی زمانی معنا پیدا می کند که حقوق اقلیت ها و مخالفان رعایت شود، کاری که آقای مُرسی و برادران اخوانی او نکردند. و نه تنها این، حتی وقتی مورد اعتراض و انتقاد مردم مصر قرار گرفتند به جای توجه به خواسته آنان از بهانه ی انتخابی بودن رئیس جمهوری و قانون اساسی و دولت سود بردند تا صدای مخالفان را خفه کنند.  و حالا هم مُرسی مانند مبارک چماقداران و ساندیس خورانش را به میدان آورده، تا مانع رسیدن مصری ها به حقوق شناخته شده ی شهروندیشان شود.

* در شیلی  ژنرال ماتای، فرمانده نیروی هوایی ارتش و مخالف پینوشه در جمع نظامیان این کشور، در  ضرورت واگذاری قدرت به غیرنظامیان گفته بود «اگر گذار به دموکراسی بی‌درنگ صورت نگیرد ما ارتشیان خود را چنان تباه خواهیم کرد که نفوذ و هجوم مارکسیسم هم چنان نخواهد کرد.»