دنیای دیوانهی دیوانه!
نشستن در جمع آقای نکتهبین و دوستان خاص همیشه سرچشمهی فیض است. سالهاست این گردهماییهای هفتگی را داریم و هیچ مورد ناخوشایندی هم در روابط پیدا نشده است. دیروز هم برابر معمول نشسته بودیم و گپ میزدیم که یک دفعه دوستمان آقای شکاک، انگار که بغضش ترکیده باشد، بی مقدمه و در حال اشاره به بریدهی روزنامهای که دستش بود، رو کرد به آقای نکتهبین و گفت:
“خدا دیوونه شده؟…..”
دوست دیگرمان، آقای خدادوست، با گرهی در ابرو، پرید وسط حرف:
“منظورت چیه؟ خدا و دیوونه بازی؟ واحیرتا! زبونتو گاز بگیر..!”
آقای شکاک گفت:
“لطفن دخالت نکنید؛ من از آقای نکتهبین پرسیدم. وانگهی، اگه دیوونه نیست این دیوونه بازیا چیه هرچند وقت یه بار راه میندازه، اون هم همش سرِ مردم بدبخت و بی پناه؟ مثلن …”
آقای نکتهبین با آرامش کامل پرسید:
“مثلن چیکار میکنه که سرکار جلالتمآب رو چنین جوشی کرده؟”
“مثلن، هی سیل ویرانگر میفرسته، سونامی و زلزلههای خونه خرابکن صادر میکنه، توفان و گردبادهای خانمان برانداز راه می ندازه و هزار بلای دیگه …”
“خُب دوست من، اینا که گفتی چه ربطی به خدا داره؟ چون نیک بنگری، از ماست که بر ماست! همهش کار بشرِ دوپاست!”
“حالیم نمیشه آقای نکتهبین، سیل به اون عظمت که یک دفعه چندهزار نفر رو به کام مرگ می فرسته، یا توفان و زلزلهای که در چند لحظه هزاران آدم و خونه رو میخوابونه، شما میگین کار آدم دوپاست؟”
“بله، دقیقن همینه، حالا توضیح می دم: اگه شما، شمای نوعی، که مسؤل یه خونواده هستی به سلامت افراد و فضای خونواده بی توجه باشی و، مثلن، با دود سیگارت فضای خونه رو مسموم کنی، تندرستی همه رو به خطر بندازی، و آخرشب هم چرتآلود از پای تلویزیون بلند شی بری بخوابی بی آن که نصفهی سیگارتو خاموش کرده باشی و سیگار بیفته روی فرش و خونه و آدماشو به آتش بکشه، میگی کار خدا بود؟”
“آقا مزاح میفرمایید؛ این دیگه چه جور قیاسیه؟ …”
“اصلن مزاح نیست؛ شما مسؤل یک خونواده هستی، حکومتمداران مسؤل یک کشور، و همه دسته جمعی مسؤل این کرهی خاکی شوربخت. همهی اون بلاهایی رو که شما اول برشمردی حاصل غفلت ذاتی یا دانستهی کسانیست که ادارهی امور سرزمینها رو به عهده دارن … قوانین فیزیک هستی هم جاریه و واکنش نشون میده، یعنی کار خودشو میکنه … دست کمِ کمش بیست ساله که اونایی که سرشون توی کاره فریاد میزنن که دمای هوای کره زمین سال به سال بالاتر میره، یخهای قطبی مرتبن داره آب میشه، لایه اوزون جوّ زمین سوراخ شده، گازهای گلخانهای داره زندهها رو مسموم میکنه، اما کسانی که زمام کارها دستشونه و باید کاری بکنن و چارهای بیندیشن کاری نمیکنن. چون اگه قدمی برای اصلاح این وضع بردارند مقداری از سودهای کلان خود را ازدست میدهند. بنابراین ترجیح میدن هر بلایی سرِ محیط زیست بیاد ولی منافع اقتصادی اونها به خطر نیفته. پیمان “کیوتو” رو که برای نجات زیستبوم به وجود آمده امضا نمیکنن، اگر هم امضا کردهاند زیرش میزنن. آیا شما میدونین که از زمان انقلاب صنعتی تا امروز انباشتگی گازهای گلخانهای (گازهای سمّی دی اکسید کربن) در هوای زمین ۴۰ درصد افزایش پیدا کرده؟ … “
در اینجا دست آقای آمارگر بلند شد. آقای نکتهبین ناگزیر سخنش را درز گرفت و همه چشمها متوجه آقای آمارگر شد که ببینند چه در چنته دارد:
“فرمایش آقای نکتهبین کاملن درسته. بررسیهای دانشمندان و متخصصان و اونهایی که درد بشریت رو درک میکنن و غم زمین بیچاره و طبیعت هستی بخششو میخورن و در اندیشه سلامت نسلهای آینده هستند، گویای همین نکتهی دردآور و شرمآور است که بشر، از من حقیر گرفته تا زمامداران کبیر، همه دست اندر کار ویرانسازی و نابودی زمین هستیم. گواهش این آمارهاست:
دانشمندان می گویند میزان غلظت گازهای گلخانهای جهان در جو کُره زمین به چنان سطح هشداردهندهای رسیده که در تاریخ بشریت بیسابقه است. و نتیجه؟ … دگرگونی فاجعهبار آب وهوای اقلیمی در سطح جهان که منجر به سیلها، زمینلرزهها، و گردباهای خانمان برانداز گردیده!
حالا لطفن محکم بنشینید و گوش کنید و حیرت کنید. این آمارهای بیخانمانی و آوارگی مردم، سوغاتِ دگرگونی آب و هواست:
برای نخستین بار در طول سه میلیون سال، غلظت گاز دی اکسید کربن در جو کره زمین به ۴۰۰ پی پی ام (وقتی یک قسمت از مادهای در یک میلیون قسمت از آب حل شود) رسیده است.
در سال ۲۰۱۲ بیش از ۳۲ میلیون از مردم جهان به دلیل فاجعههای گوناگون، مانند سیل، توفان، و زلزله از خانه و شهر خود آواره شدهاند ـ تقریبن دو برابر سال ۲۰۱۱
بیشتر این جابهجاییها ناشی از فاجعههای مربوط به دگرگونی آب و هوای اقلیمی بوده است.
بیش از ۹۸ درصد این آوارگان، از مردم آسیا و آفریقا بودهاند. این بدین معناست که بهایی که برای دگرگونیهای آبوهوای اقلیمی به بشریت تحمیل شده، ۳۲ میلیون زندگی انسانی بوده است. شگفتزده شدید؟ حق دارید، این تاثیری است که بی توجهی و بیدردی دولتها و کلان سرمایهداران بر زندگی مردم گذارده است ـ آنها که به اجرای پیمان کیوتو پشت کردهاند!
در سال ۲۰۱۲ همه گوشه و کنار جهان مورد تهاجم افسارگسیختهی هوای وحشی قرار گرفت ـ سیلهای عظیم در شمال خاوری هندوستان و بخش بزرگی از نیجریه، ۱۳ میلیون آواره به جا گذاشت که ۴۲ درصد کل آوارگان جهان است!
نیجریه، فیلیپین، هندوستان، پاکستان، و چین پنج کشوری هستند که بیشترین آوارهگان و جابه جایی ها را داشتهاند، کشورهایی که از نظر جمعیت در حال انفجارند!
این را هم اضافه کنم که مرگ ۴۴۶۰ شهروند تهرانی در سال ۱۳۹۰ بر اثر آلودگی هوا بوده است!
آقای آمارگر خاموش شد و با تشکر از حاضران نشست. همه به هم مینگریستند و حیرتشان آنها را وادار به سکوت کرده بود. سرانجام آقای خندان، دوست دیگرمان، سکوت حیرت را شکست، با چهرهای خندان و بی هیچ پیشدرآمدی، فرمود:
“حالا یک خبر خوش از دنیای دیوانهی دیوانه برای شادی روح شما، که نشان میدهد هنوز نسل “دانادل” از بین نرفته است: متروی پراگ (جمهوری چک) در نظر داره طرح «قطار عشق» رو مورد بررسی قرار بده. بر اساس این طرح، یک کوپه قطار به افراد مجردی اختصاص پیدا میکنه که به دنبال جفت خود میگردند. این طرح اگر به تأیید نهایی برسه، از پاییز سال جاری اجرایی میشه!”
بعد مانند شاگرد شوفرهای قدیم، افزود:
“مسافر پراگ نبود؟!”