عطاء‌الله رضوانی؛ بهایی‌ای که “به خاطر محبوبیت” به قتل رسید

 

رادیو آلمان: عطاءالله رضوانی، بهایی ۵۴ ساله، پدر دو فرزند ۲۰ و ۱۵ ساله، صاحب یک شرکت خصوصی فروش پمپ آب، شنبه شب، دوم شهریور (۲۴ اوت) در شهر بندرعباس به قتل رسید.

آقای رضوانی به عادت معمول، شنبه شب برای سر زدن به منزل یکی از دوستانش که در خارج کشور است به خانه او می‌رود و با کارگر او صحبت می‌کند. زمانی که آقای رضوانی در آن محل بوده، شخصی با تلفن همراهش تماس می‌گیرد و مدتی طولانی با او حرف می‌زند. عطاالله رضوانی پس از این مکالمه تلفنی و بعد از ترک محل با شلیک یک گلوله به پشت سرش، کشته می‌شود.

زنده یاد رضوانی همراه با همسر و دو فرزندش

زنده یاد رضوانی همراه با همسر و دو فرزندش

او که در اوایل انقلاب دانشجوی رشته مهندسی مکانیک در دانشگاه علم و صنعت بود، پس از انقلاب فرهنگی به دلیل بهایی بودن از دانشگاه اخراج شد و دیگر هرگز به او اجازه اتمام تحصیلاتش داده نشد.

پسرخاله او “نوید اقدسی” درباره شخصیت آقای رضوانی به دویچه‌وله می‌گوید: «بدون هیچ پیش‌داوری شریف بودن‌شان و محبوب‌بودن‌شان هم در بین بهایی‌های شهر بندرعباس و هم در بین غیربهایی‌های این شهر زبانزد بود. یعنی اصلاً مسلمان، سنی، شیعه، فرقی نمی‌کند. ایشان با همه رفتار بسیار دوستانه و محبت‌آمیز داشت و بسیارهم سرشناس بود. کارهای بهایی‌های بندرعباس خیلی به ایشان ارجاع می‌شده، به صورت خودجوش. یعنی فرضاً یک بهایی کاری داشته، مثلاً مشکل مالی یا مشکل خانوادگی داشته، ایشان کارهایش را رفع و رجوع می‌کرد.»

تداوم فشار بر بهائیان

از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تا کنون، بیش از ۲۰۰ بهایی اعدام شده‌اند. طبق اخبار غیر رسمی نیز هم اکنون حدود ۳۰۰ بهایی در زندان هستند. رهبران جامعه بهاییان ایران نیز هریک به بیش از ۲۰ سال زندان محکوم شده‌اند. آن‌ها سال‌ها است در زندان به‌سر می‌برند و اعتراضات داخلی و بین‌المللی به آزادی آن‌ها کمکی نکرده است. همچنین دانشگاه مجازی بهاییان تعطیل و تمامی اساتید و دست اندرکاران آن زندانی شده‌اند.

این‌ها اما تنها اذیت و آزار بهاییان نیست. آقای اقدسی می‌گوید: «در دوره جمهوری اسلامی که خود من شاهدش بوده و با آن بزرگ شده‌ام، فقط مشکلات این نبوده که بالای ۲۰۰ نفر از بهایی‌ها را از اول انقلاب تا الان اعدام‌ کنند، بلکه جوان‌ها را به دانشگاه راه نمی‌دهند، ادارات دولتی بر روی ما بسته است و ما نمی‌توانیم استخدام شویم، خیلی از شغل‌ها از جمله شغل‌هایی که ربط مستقیم با مواد خوراکی دارد، مثل قنادی، ساندویچی اصلاً جوازش به ما داده نمی‌شود. آن شغل‌هایی هم که جواز داده می‌شود، خیلی‌ها را اذیت می‌کنند. مثلاً مغازه‌هاشان را می‌سوزانند، جواز‌هایشان را تمدید نمی‌کنند، تهدیدشان می‌کنند.»

از شهریور ماه سال ۱۳۹۰ پلمپ کردن محل کسب بهاییان سرعت بیشتری گرفته و طی این دو سال حق کسب و کار از ده‌ها شهروند بهایی ساکن سمنان گرفته شده است.

نوید اقدسی درباره آزارهای شغلی که نسبت به عطاالله رضوانی اعمال شده بود چنین می‌گوید: «مشتری‌های آقای رضوانی را تهدید می‌کردند که چرا با او کار می‌کنید. همکارهای آقای رضوانی را تهدید می‌کردند که چرا با او کار می‌کنید. آقای رضوانی تخصص بالایی در تصفیه آب و فاضلاب داشتند. چندین سال با شرکت “دگرامیت اینترنشنال” کار کرده بودند و بسیار وارد بودند و با شرکت آب و فاضلاب استان هرمزگان هم کار می‌کردند. از طرف وزارت اطلاعات به آب و فاضلاب استان هرمزگان فشار آوردند و مجبورشان کردند که دیگر با آقای رضوانی کار نکنند. حتی آن‌ها مدتی طولانی کس دیگری را هم پیدا نکردند که کارشان را راه بیندازد. به تخصص آقای رضوانی و همکاران ایشان احتیاج داشتند، ولی باز مجبور بودند که با ایشان کار نکنند.»

مرگی سازمان‌یافته و عقیدتی

پسرخاله آقای رضوانی می‌گوید، مقتول هیچ مشکل شخصی با کسی نداشته و بسیار هم محبوب بوده است و تنها انگیزه قتل او می‌تواند مسائل عقیدتی باشد.

او می‌گوید: «نه تنها خانواده‌ای ایشان بلکه بستگان از جمله ما و تمام اعضای جامعه بهاییان بندرعباس، حتی دوستان غیربهایی‌شان هم حدس غالب‌شان این است که این قضیه‌ای بوده که هم سازمان‌یافته است و هم حتماً پیشینه‌ عقیدتی، به خاطر بهایی بودن داشته. آقای رضوانی بدون اغراق می‌گویم و نه به خاطر اینکه از بستگان من هستند، سرشناس‌ترین و محبوب‌ترین بهایی تقریباً استان هرمزگان بودند. برای همین هم اداره اطلاعات خیلی روی ایشان حساس بود و هنوز هم هست. ایشان نه در کار مواد مخدر بود، نه در عمرش به سیگار لب زد، نه اهل مصرف مشروبات الکلی بود و نه خرده حساب مالی با کسی داشت. به قدری مردم‌نواز بود که بعضی از طلب‌هایش را اصلاً می‌بخشید. این‌که حالا یک طلبکاری بیآید و مثلاً به خاطر پول او را بکشد اصلاً چنین چیزی متصور نیست. هیچ انگیزه‌‌ای به‌غیر از انگیزه‌ی عقیدتی به خاطر بهایی بودن‌ فعلاً ما تصور نمی‌کنیم.»

آقای اقدسی می‌گوید وزارت اطلاعات اصلا از محبوب بودن آقای رضوانی راضی نبود و بارها هم گفته بودند که او به خاطر کمک‌هایی که به بهاییان می‌کند در حال راه‌اندازی مجدد جامعه بهایی است.

به گفته وی حتی به آقای رضوانی پیشنهاد شده بود که کشور را ترک کند. نوید اقدسی می‌گوید: «سیاست کلی نظام جمهوری اسلامی ایران در رابطه با بهاییان در چند سال اخیر این بوده که این‌ها را تحت فشار قرار دهند تا کشور را ترک کنند و همیشه هم به خیلی‌ها غیرمستقیم و یا حتی شفاهی گفته شده است که چرا نمی‌روید؟ کشورهای دیگر که شما را به‌عنوان پناهنده قبول می‌کنند، خُب چرا نمی‌روید؟ این سیاست‌شان است. و اگر کسی به نوعی باعث شود که این سیاست اجرا نشود، حتماً تبعاتی برایش خواهد داشت. از جمله این کسان یکی آقای رضوانی بوده که با رفع کردن مشکلات بهایی‌های بندرعباس باعث می‌شده که این سیاست با شکست مواجه شود.»

شواهد و مستندات برای پیدا کردن قاتل احتمالی

آخرین نفری که با آقای رضوانی بوده گفته که وی مدتی طولانی با تلفن همراه صحبت می‌کرده. پیدا کردن کسی که تلفنی با عطاالله رضوانی حرف زده کار سختی نیست؛ کافی است لیست تلفن‌های او از اداره مخابرات گرفته شود. تلفن همراه آقای رضوانی البته تنها وسیله‌ای بوده که پس از مرگش به سرقت رفته است.

محل دیدار آقای رضوانی با کارگر دوستش نیز محلی عمومی بوده که احتمالا دارای دوربین است و می‌توان با مشاهده فیلم آن دوربین دید که پس از رفتن آن کارگر چه اتفاقی افتاده است.

مراسم خاکسپاری زنده یاد رضوانی

مراسم خاکسپاری زنده یاد رضوانی

گزارش پزشک قانونی و دیدن جسد نیز می‌تواند به بازتر شدن مسئله کمک کند. به همین دلیل خانواده رضوانی تا زمان تهیه این گزارش هنوز جسد را تحویل نگرفته و به خاک نسپرده‌اند.

پسرخاله آقای رضوانی می‌گوید: «علت این‌که تا به حال جنازه را تحویل نگرفته‌ایم این بوده که می‌خواهیم صبر کنیم وکیل جنازه را ببیند. متأسفانه در ایران تعداد وکلایی که این دست پرونده‌ها را قبول می‌کنند، بیشتر از انگشت‌های دست نیست، یعنی بیشتر از ۱۰ نفر نمی‌شوند و در شهرستان‌ها هم تقریباً هیچ وکیلی این پرونده‌ها را قبول نمی‌کند. برای همین ما به وکیلی در تهران ارجاع دادیم و ایشان تا به بندرعباس برسند مدتی طول می‌کشد. برای همین دست نگه داشتیم و جنازه را تحویل نگرفتیم که وکیل بیآید و جنازه را ببیند.»

شیرین عبادی، نسرین ستوده، عبدالفتاح سلطانی و محمد اولیایی فرد وکلایی بودند که پرونده‌های بهائیان را پی‌گیری می‌کردند. شیرین عبادی و محمد اولیایی فرد مجبور به ترک ایران شده‌اند و دو وکیل دیگر در حال حاضر زندانی هستند. یکی از اتهامات این دو، پذیرفتن پرونده‌های قضایی بهاییان بوده است.

فشار طولانی بر خانواده رضوانی

عطاءالله رضوانی در سال ۱۳۶۲ به مدت دو هفته در بازداشت بوده است. در جریان بازجویی‌ها، به دلیل سیلی‌هایی که خورده دچار ناشنوایی در گوش چپ شده که این عارضه تا آخر عمر با او بوده است.

خواهر او “صهبا رضوانی” که ساکن سمنان است در سال ۱۳۸۷ بازداشت و به سه سال زندان محکوم شده است. دختر خانم رضوانی به نام “انیسا فناییان” هم اکنون در زندن است و همسر او “سیامک یگانی” تنها سه هفته است که از زندان آزاد شده. این زوج صاحب دو فرزند زیر هشت سال هستند که در مدت زندانی بودنشان نزد مادربزرگشان شهلا رضوانی بوده‌اند.

دایی آقای رضوانی به نام “محمد حسین نخعی” در اردیبهشت سال ۹۱ زمانی که ۸۶ سال داشته در بیرجند دستگیر شده و یک سال در زندان می‌ماند. آقای نخعی در دهه ۶۰ به مدت پنج سال در گنبد کاووس زندانی بوده است.

دایی دیگر آقای رضوانی به نام “بدیع‌الله نخعی” نیز که ساکن سنندج است، بارها توسط اداره اطلاعات این شهر احضار و بازجویی شده است.

اینها تنها نمونه‌هایی هستند که نوید اقدسی آنها را به خاطر می‌آورد. او می‌گوید اگر بخواهد فهرست اعضای خانواده‌اش را که دراین سالها زندان رفته‌اند بگوید، ساعت‌ها زمان لازم دارد.

درخواست احمد شهید برای سفر به ایران رد شد

رادیو امریکا: سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، با رد درخواست احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد برای سفر به ایران گفت: «تا زمانی که روند غیرمنصفانه توسط وی متوقف نشود زمینه ای برای سفرش به ایران وجود ندارد.»

عباس عراقچی گفت احمد شهید در گزارش های گذشته خود «جانب انصاف را رعایت نکرد و بیشتر در نقش اپوزیسیون ظاهر شد». سخنگوی وزارت خارجه ایران گفت: «برای ما قابل پذیرش نیست که احمد شهید خارج از وظایفش با افرادی ملاقات کرده و در جاهایی مصاحبه داد و در مجامعی وارد شد که مربوط به وظایفش نبود.»

محمد جواد لاریجانی، رئیس ستاد حقوق بشر قوه قضائیه نیز درباره درخواست احمد شهید برای حضور در ایران به خبرگزاری مهر گفت: «به نظر من این درخواست جدی نیست. ما بارها اعلام کرده ایم که ایران از تمامی گزارشگران استقبال می کند ولی وی قصد گزارشگری ندارد و بیشتر هدف بازرسی دارد.»

لاریجانی گفت احمد شهید همیشه «ادعاهای نادرستی عنوان کرده» و با توجه به اقدامات و مصاحبه ها و گفت و گوها و «شو»هایی که راه انداخته، بیشتر یک «هنرپیشه است تا گزارشگر.»

گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد برای ایران، در آخرین گزارش خود که در ماه مارس گذشته، آقای شهید موارد نقض حقوق بشر در موارد اعدام، بازداشت روزنامه نگاران، اعتراف گیری زیر فشار، و آزار اقلیت های مذهبی، قومی و جنسیتی را برشمرد.

دیدبان حقوق بشر نیز در نامه ای که در اول ماه اوت (یک ماه پیش) برای حسن روحانی، رئیس جمهوری جدید ایران نوشت ضمن ابراز نگرانی درباره وضعیت حقوق بشر در ایران، خواستار عمل کردن وی به وعده های انتخاباتی اش شد و همچنین از او خواست مجوز سفر احمد شهید به ایران فراهم شود.

تهران می گوید انتصاب یک گزارشگر ویژه برای حقوق بشر ایران از سوی سازمان ملل متحد اقدامی گزینشی و با انگیزه سیاسی است.

قطع ۷۵ چنار کهنسال در خیابان ولیعصر

روزنامه شرق ـ عزای چنارهای تهران پایان ندارد. همین چندروز پیش بود که عکس و خبرهایی منتشر شد که شهرداری تهران چندین چنار کهنسال را در خیابان ولیعصر بالاتر از میدان ونک شبانه قطع کرد.

حالا در جدیدترین آمار از این دست خبری به «شرق» رسیده مبنی بر اینکه تنها در طول یک‌سال گذشته ۷۵ اصله درخت چنار کهنسال با عمری بالای ۸۰سال در حدفاصل چهارراه ولیعصر تا میدان ولیعصر به‌دلیل بی‌آبی ابتدا خشک و سپس قطع شده‌اند.

این آمار در جلسه چندروز پیش کمیته زیباسازی خیابان ولیعصر وابسته به سازمان زیباسازی شهر تهران اعلام شد. دستور کار این کمیته بررسی نتایج طرح «پایلوت» زیباسازی این خیابان که در فاصله میان میدان تا چهارراه ولیعصر انجام گرفته، بوده است.

بر اساس این طرح قرار است سراسر فاصله ۱۸کیلومتری خیابان ولیعصر شامل درختان، پیاده‌روها، ایستگاه‌های اتوبوس، مبلمان شهری و جوی‌های آب ساماندهی و زیباسازی شود. با این حال نتایجی که از طرح «پایلوت» این کمیته به‌دست آمده خبر از فاجعه‌ای خاموش در خیابان ولیعصر دارد.

حاضران در جلسه و مجریان طرح «پایلوت»، دلیل خشکی و قطع‌شدن ۷۵درخت کهنسال در این فاصله کوتاه در مدت یک‌سال گذشته را عدم اجازه آبیاری این درختان از سوی مترو اعلام کرده‌اند.

گفته می‌شود به‌دلیل ساخت خط ۳ مترو تهران در زیر خیابان ولیعصر شرکت بهره‌برداری مترو تهران اجازه آبیاری در این محدوده را نمی‌دهد. چراکه گفته می‌شود درصورت آبیاری در این محدوده سلامت کارگران مشغول کار در تونل‌های زیر خیابان ولیعصر به خطر می‌افتد. این در حالی است که شرکت بهره‌برداری مترو تهران به‌جای جلوگیری از آبیاری درختان خیابان ولیعصر باید اقدام به عایق‌سازی تونل‌های خود برای جلوگیری از نفوذ آب بکند. با این حال برای کاهش هزینه‌ها به‌شیوه ارزان‌تر و راحت‌تر که جلوگیری از آبیاری درختان این خیابان است، رو آورده‌ است.

در همین جلسه نمایندگان سازمان پارک‌ها و فضای سبز نیز با تایید این موضوع اعلام کردند چون به نیروهای آنها اجازه آبیاری داده نمی‌شود آنها به‌صورت پنهانی هرازگاهی یک تانکر آب در جوی آب زیر این درختان خالی کرده و سپس به‌سرعت محل را ترک می‌کنند.

نکته جالب دیگری که در این جلسه مطرح شد اعلام قیمت تعیین‌شده برای هر اصله درخت کهنسال بالای ۷۰سال بود. بر اساس اعلام یکی از کارشناسان حاضر در این جلسه در کشورهای توسعه‌یافته هر چنار کهنسال معادل ۱۳۰هزاردلار ارزش‌گذاری شده است. با احتساب نرخ دلار در بازار ارز روز گذشته تهران (هر دلار ۳۰۸۰تومان) می‌توان گفت قیمت هر اصله چنار کهنسال قطع‌شده بیشتر از ۴۰۰میلیون‌تومان بوده است. بر همین اساس می‌توان گفت ارزش ریالی ۷۵ درخت که یک‌سال گذشته در این محدوده قطع شده به بیشتر از ۳۰میلیاردتومان می‌رسد.

در این جلسه علاوه بر موضوع خشک‌شدن و قطع‌کردن ۷۵ درخت چنار کهنسال و دلایل آن فقط در حدفاصل بین چهارراه تا میدان ولیعصر مسایل دیگری نیز مطرح شد که در ادامه آمده است. به‌عنوان مثال یکی از کارشناسان حاضر در جلسه اعلام کرد هیچ آب پاکیزه و تمیزی از چهارراه ولیعصر به پایین در جوی آب جاری نیست و آبی که داخل نهر ولیعصر دیده می‌شود، به‌خصوص در حدفاصل چهارراه ولیعصر تا جمهوری و از منیریه به پایین عمدتا فاضلاب مغازه‌ها و خانه‌های اطراف است که برای درختان این محدوده در آینده خطرساز خواهد شد.

در همین جلسه همچنین توصیه شد به بخش‌های مختلف شهرداری تهران اعلام شود از این پس درختان خشک‌شده محدوده خیابان ولیعصر به‌جای قطع‌کردن در اختیار هنرمندان پیکرتراش گذاشته شوند تا با استفاده از تنه آنها، آثار هنری خلق کنند.

همچنین در پیشنهادی دیگر گفته شد از تنه درختان خشک‌شده به‌عنوان ستون برای کاشت و پرورش گل‌های نیلوفر و پیچک و… استفاده شود.

مشاهدات «شرق» نشان می‌دهد آمار مطرح‌شده در این جلسه در رابطه با درختان قطع‌شده در فاصله میان میدان و چهارراه ولیعصر به‌راحتی قابل‌تایید است. گفتنی است بر اساس آمار آخرین سرشماری درختان خیابان ولیعصر در این حدفاصل در مجموع ۶۱۹ اصله درخت کهنسال چنار شامل ۳۵۴ اصله در سمت غربی خیابان و ۲۶۵ اصله در سمت شرقی خیابان بوده که حالا با قطع‌شدن ۷۵ اصله از آنها، تعدادشان به ۵۴۴ کاهش پیدا کرده است.

علاوه بر این اگر شرکت بهره‌برداری مترو تهران همچنان اجازه آبیاری در این محدوده را صادر نکند بقیه این درختان نیز در آینده‌ای نه‌چندان دور خشک خواهند شد.

سابقه کاشت چنارهای خیابان ولیعصر به سال ۱۳۱۸ می‌رسد. در آن تاریخ در مجموع ۲۴هزار اصله درخت چنار در دوطرف خیابان ولیعصر از میدان راه‌آهن تا میدان تجریش کاشته شد. بااین‌حال اما پروژه‌های شهری، ساختمان‌سازی و عدم‌محافظت از این درختان در سال‌های اخیر به‌شدت از این تعداد کم کرده است و اگر برای محافظت از این درختان زیبا اقدامی صورت نگیرد، بدون تردید در آینده‌ای نزدیک اثری از چنار در این خیابان بلند باقی نمی‌ماند.