صدای مستقل، آزادیخواه، حق خواه و خشونت گریز آنان چنان با تاروپود زندگی روزمره و مسائل ملموس و واقعی جامعه گره خورده که با هیچ زور و
شهروند ۱۲۷۲ ـ پنجشنبه ۱۱ مارچ ۲۰۱۰
نیست تردید زمستان گذرد…
هشت مارچ روز جهانی زن مبارک(۱). امسال در حالی روز زن را جشن می گیریم که زنان ایران فصل دیگری را به جنبش فمینیستی و حرکت های حق خواهانه زنان ـ که در غرب کم نفس و کم رنگ شده ـ افزوده اند.
صدای مستقل، آزادیخواه، حق خواه و خشونت گریز آنان چنان با تاروپود زندگی روزمره و مسائل ملموس و واقعی جامعه گره خورده که با هیچ زور و بگیر و ببندی خاموش شدنی نیست. آنان در حالی که زیر فشاری غیرانسانی و خردکننده هر روز حیطه عملشان تنگ تر می شود، لحظه ای از پیدا کردن شیوه های خلاق و عملی برای مطرح کردن خواسته هایشان غافل نشده اند، و نه تنها این که در سخت ترین شرایط انرژی و نیرویشان را به حرکت های آزادیخواهانه مردم کوچه و خیابان گره زده اند. به خاطر همین حضور موثر است که جنبش سبز مردم ایران که از سوی نیروهای دولتی و شخصی وابسته به حکومت با خشن ترین شکل سرکوب می شود و تمام تلاش حکومتیان معطوف به این است که بر این جنبش مهر خشونت بزنند تا راحت تر سرکوبش کنند، زنان ضمن کوتاه نیامدن و سازش نکردن، مردم را به پرهیز از خشونت فراخوانده اند و با عکس العمل های به موقع، بخصوص جوانان را که تحریک پذیرتر هستند و دولتیان با حیله و تزویر تلاش می کنند به چرخه خشونت سوق دهند، از خشونت عکس العملی بر حذر داشته اند.
اثبات این مدعا عکس ها و ویدیوهایی است که در سراسر این چند ماه بر روی سایت ها و در رسانه ها دیده ایم که در هر جایی مردم به ستوه آمده را نیروهای سرکوبگر با خشونتشان دعوت به مقابله به مثل کرده اند، این زنان بوده اند که سینه سپر کرده اند تا آتش انتقام دامان مبارزات مردم را نگیرد، و فرصت تعمیق خواسته های مردم به تاراج نرود.
آنان در اعتراضات خیابانی شان از ایرانیان در سراسر جهان چهره ای بسیار متفاوت با آن چیزی که سی سال است حکومت مذهبی حاکم بر ایران از خود به دنیا نشان داده، به نمایش گذاشته اند. زنان و دخترانی را می بینیم که با وجودی که حجاب تحمیلی رژیم را بر سر دارند، اما هر بیننده ای در اولین نگاه به زائد بودن و تحمیلی بودن آن پی می برد، چرا که این تکه زائد(۲) با دیگر خصوصیات آنان همخوانی ندارد. زنان و دخترانی را می بینیم باهوش و مدیر که در بسیاری مواقع نقش رهبری را در تظاهرات داشتند و لطافت و استقامت و ایستادگی را در آن واحد به نمایش گذاشتند و این اندیشه عامیانه را که زنان را یک بعدی می بیند و یک بعدی می خواهد، به چالش گرفته اند. بی دلیل نیست که کمتر مردمی و کشوری در دنیا بوده است که از مبارزات مردم ایران حمایت و پشتیبانی نکرده باشد. این صورت انسانی، همه گیر، و مهربان، و نه منفعل، تنها با حضور زنان و در سایه مبارزات هر روزه آنان امکان پذیر شده است.
یکی از آفت های جنبش زنان در غرب آن بود که صداها و خواسته های متفاوت آنان نادیده گرفته شد و به صرف زن بودن زیر یک چتر قرار داده شدند، و نیاز زنان سفیدپوست طبقه متوسط با خواسته های کل زنان جامعه یکی گرفته شد و همین امر باعث شد که روز به روز جنبش فمینیستی در حلقه تنگ تر و کم شمارتری گرفتار شود. در حالی که زنان همچون دیگر گروه های انسانی تمایلات سیاسی اجتماعی و خواسته های گوناگونی در جامعه دارند و الزاما اولویت های زنان مثلا کمونیست با زنان لیبرال، زنان کارمند با زنان کارگر، زنان شهری با زنان روستایی، زنان همجسنگرا با زنان دگرجنس خواه، زنان خانه دار با زنان شاغل، زنان هویت خواه و…..یکی نیست. ضمن این که همه این زنان در زندگی روزمره شان ــ بخصوص در کشورهای استبدادی و مذهبی که قوانین زن ستیزتری دارندــ از شرایطی که در سایه قوانین نادرست و ضد زن بر آنها تحمیل می شود و نیز به دلیل فرهنگ و سنت و عرف و مذهب، به عنوان "جنس دوم" در جامعه به حساب می آیند، در رنجند و هویتشان زیر علامت سئوال است.
جنبش زنان در ایران و به طور کلی جنبش زنان ایرانی، به درستی این تنوع و تفاوت را دیده است و راز سرزندگی و شکوفایی او هم در همین دیدن است. بسیاری از کوششگران جنبش زنان در خارج از ایران از کمپین یک میلیون امضا و دیگر کمپین هایی که در ایران توسط گروه های گوناگون با اندیشه ها و برداشت های متفاوت از مبارزه تشکیل شده، حمایت کرده اند، بدون آن که در این سوی دنیا نیاز روزمره شان باشد.
زنان بر این گوناگونی صحه گذاشته اند و از شعار همه با یک نیاز و یک اولویت دوری گزیده اند، ضمن این که در مقاطع مختلف صدایشان را به یک دیگر گره زده اند و با حفظ تفاوت، دگراندیشی و دیگرگونگی در کنار هم برای یک خواست مشترک ایستاده اند.
زنان در ایران در کمپین های گوناگون بسیار درونی و زیر پوستی به مطرح کردن ابتدایی ترین نیازهایشان دست زده اند و چنان این خواسته ها را ریز و ملموس تبدیل به صورت مسئله کرده اند که به درستی از حمایت زنان مذهبی، غیر مذهبی و ضد مذهبی برخوردار شده اند. آنان با حضور در خیابانها و معابر عمومی و رفتن به در خانه ی تک تک مردم و توضیح قوانین نابرابر، و لزوم تغییر آنها، در بالا بردن سطح آگاهی جامعه نقش موثری داشته اند. برای همین هم جمهوری اسلامی در طول این سال ها همیشه با چوب و چماق و تهدید، تجمعات و تظاهرات و رفت و آمدهای آنها را بر هم زده است، آنها را کتک زده، تهدید کرده و به زندان برده است.
رهبران و مسئولان جمهوری اسلامی به درستی می دانند نیازهای طبیعی، به حق و سکولار جنبش زنان پایه های حکومت مذهبی آنان را به لرزه در آورده است. امسال حتی به زنان اجازه ندادند در اماکن عمومی ۸ مارچ را جشن بگیرند ـ تا پیش از شروع مثل هر سال از وحشت تجمع زنان آن را به هم زنند ـ، اما زنان خستگی ناپذیر و حق خواه با محفل های کوچک و خانگی این روز را که نشانه مبارزات زنان در سراسر دنیاست به جشن نشستند. در این جاست که نقش مردان بسیار حیاتی ست که با حمایت و حضور فعال تر در کمپین های مبارزاتی زنان، قوانین قرون وسطایی و اهانت آمیز جمهوری اسلامی نسبت به زنان را همراه با مادران، همسران، خواهران، همرزمان و یاران خود به چالش بکشند.
اولیه ترین ویژگی دمکراسی و آزادیخواهی حضور تفاوت هاست. جنبش زنان ایران چهل تکه است و در همین چهل تکه بودن است که به درستی پرچمدارجنبش مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران برای رهایی از دیکتاتوری و استبداد مذهبی می شود. جنبش زنان ایران از ابتدایی ترین نیازها که از جمله حق طلاق و حق حضانت فرزندست، شروع می شود، اما در آن حد نمی ماند و به میمنت حضور زنانی که با تازه ترین تئوری های فمینیستی آشنا هستند به پیچیده ترین و مدرن ترین خواسته های انسانی ختم می شود.
خوشبختانه در پرتو مبارزات زنان در سراسر دنیا دیگر فصل آن که برخی فمینیسم را به عنوان یک ایدئولوژی مطرح می کردند و با این بهانه راست و پوست کنده و خشن، و یا بسته بندی شده و ادکلن زده زن را "جنس دوم" می دانستند، به سر آمده است. برابرخواهی ـ به معنای داشتن فرصت ها و امکانات برابر ـ زنان در تمام عرصه های زندگی و اجتماعی یک نیاز است، یک ضرورت است و نه یک زیاده خواهی.
۸ مارچ را به تمام انسان های آزادیخواه (زنان، مردان و دگرباشان ایرانی که زیر قوانین ضد انسانی جمهوری اسلامی بسیار رنج می برند و حتی حضور فیزیکی شان تحمل نمی شود) تبریک می گوییم. به امید روزی که تفاوت انسان ها نقاط قوتشان باشد نه نشانه ضعفشان.
پانویس ها:
۱- هشتم مارس ۱۸۵۷ زنان کارگر کارگاههای پارچه بافی و لباس دوزی نیویورک آمریکا به خیابان ها ریختند و خواهان افزایش دستمزد، کاهش ساعات کار و بهبود شرایط نامناسب کاری خود شدند. این تظاهرات با حمله پلیس و ضرب و شتم زنان معترض به خشونت کشیده شد.
در اوت ۱۹۱۰ کنفرانس زنان سوسیالیست پیشنهاد برگزاری یک روز عملِ سالیانه برای زنان زحمتکش و کارگر را تصویب کرد. کلارا زتکین، سوسیالیست آلمانی و رهبر دبیرخانهی بینالمللی زنان سوسیالیست، پیشنهاد برپایی روز جهانی زن را مطرح کرد.
برای نخستین بار در سال ۱۹۱۳ هشت مارس به عنوان "روز جهانی زن" از سوی زنان معترض انتخاب گردید و پس از نزدیک به ۶۰ سال مبارزه، سازمان ملل متحد در سال ۱۹۷۵ این روز را به رسمیت شناخت.
۲- تاکید می شود که منظور حجاب اجباری ست، و نه اختیاری، که داشتن حجاب با حق انتخاب از حقوق فردی هر زنی ست و قابل احترام.