تحولات سیاسی- نظامی کشور پامال شده یی بنام  (افغانستان) آنقدر چرخنده  و  شتابنده   است که انسان وقتی بخواهد رویداد ها را بر محک تحلیل و تجزیه بنهد

 


 

شهروند ۱۲۷۴ – پنجشنبه ۲۵ مارچ ۲۰۱۰


 

تحولات سیاسی- نظامی کشور پامال شده یی بنام  (افغانستان) آنقدر چرخنده  و  شتابنده   است که انسان وقتی بخواهد رویداد ها را بر محک تحلیل و تجزیه بنهد، غالباً کلافه میشود و متحیر می ماند از کجا بیآغازد و اولتر روی کدام موضوع به بحث بپردازد؟  درمیان انبوه حوادث و رخداد های سیاسی- نظامی، بخصوص درچنین موقعی که قضایای افغانستان قدم به قدم پیچیده تر، ریشه یی تر و بغرنج تر می شوند، دشوار خواهد بود بتوان با یک دید شتابزده و یک صحبت چند دقیقه یی به اصل و ذات پدیده ها متوسل گشت. با این همه ما، همیشه سعی میکنیم تا  به سهم خویش و بر وفق درک و توان فکری مان، از اصل و ماهیت قضایا سخن به میان  آوریم.

اگرقرار باشد لااقل به گوشه یی از عملکرد های پیچیده ی ( آی.اس. آی)  یا سازمان اطلاعات نظامی پاکستان در روز های اخیر بپردازیم، باید گفت که بار دگر مقامات فریبکارحکومت پاکستان، اقدام به دستگیری تنی چند از سرکرده گان طالبان درخاک آن کشور زدند و متعاقب آن، تبلیغات دامنه دار مطبوعاتی را نیز به راه انداختند. ازآن جمله، یکی هم شخص یاغی و آدمکشُی بنام (عبدالغنی) مشهور به (ملابرادر) بود. هرچند یک و دو " ملا" یا (آخوند ) دیگرمانند "ملاکبیر" و "ملا آغاجان" هم درج لیست دستگیرشده گان هستند ، ولی بگذارید دستگیری همین ملای کلان و به قول مطبوعات پاکستان " شخص دوم گروه طالبان " را مورد بررسی مختصر قرار دهیم:  این بار اول نیست که مقامات دغل باز پاکستانی، چند تا عنصر تروریست را از میان سایر عناصر ذخیره شده، از پناهگاه های امن شان در آن کشور دستگیرمیکنند و آنها را همراه با تبلیغات گسترده ی سیاسی و مطبوعاتی در اختیار ارباب قدرتمند خویش (ایالات متحده ی امریکا) قرار میدهند. این نوع اقدامات فریبکارانه و منفعت جویانه ی حکومت مداران پاکستانی سابقه ی چند ساله دارد.   فراموش نمیکنیم که درجریان "جنگ امریکا علیه تروریسم" از سال ۲۰۰۱ تاکنون، ازیکطرف مقامات پاکستانی وجود سرکرده گان تروریسم طالبی و القاعده یی درخاک آن کشور را پیوسته انکار کرده  تلاش به خرچ داده اند  این بارِ سنگین و ننگین را  به دوش جانب افغانستان بیافگنند ، ولی از سوی دیگر، مادام که ارباب امریکایی شان بر فشار و انتقاد خویش افزوده  و یا تهدیدی را متوجه آنها ساخته است، باز، همین مقامات انکارکننده ی پاکستانی،  با سهولتی تمام  از گوش ایمل کانسی ها، ملاضعیف ها، یوسف رمزی ها، محمد صدیق ادی ها، محمد مدنی ها و غیره گرفته از مخفیگاه های شان که کاملاً تحت نظارت آی اس آی یا سازمان استخبارات نظامی پاکستان میباشند، بیرون کشیده  آنها را  کشان کشان  به اربابان امریکایی شان تحویل داده اند.

حال، سئوال این است که چرا مقامات پاکستانی ( ملابرادر) و همکاران دیگر او را باز هم ازهمان خاک پاکستان و درچنین موقع حساس دستگیرنمودند؟   در این مورد، تحلیل ها و تبصره هایی  از سوی افراد و منابع مختلف صورت گرفت و هرکدام اینها، دلایل و نظرات خودشان را ارائه نمودند،  بعضی ها گفتند که چون ملابرادر میخواست  در پروسه صلح دولت افغانستان شامل شده به جنگ خاتمه دهد. بنابراین، مورد خشم مقامات پاکستانی قرار گرفت، زیرا پاکستانی ها نمیخواهند جنگ در افغانستان پایان یابد. برخی ها اظهار داشتند که چون ملابرادر بدون اجازه ی آی. اس. آی عمل کرده بود، لذا ارباب پاکستانی با دستگیری اش، خواست مجازاتش کند تا عبرتی باشد به سایر خادمان و سر سپرده گان آی.اس. آی . بعضی ها هم گفتند که ملاعمر و اعضای برجسته ی " شورای رهبری" طالبان که  درشهر کویته ی پاکستان مستقر هستند، با ملابرادر اختلاف پیدا کرد  و . . . اما به نظر و عقیده ی ما، آنچه انگیزه ی اصلی مقامات پاکستانی بخاطر دستگیری این تروریست طالبی و یکی از قوماندان های خونریز طالبان درسالهای اشغال مزار و شبرغان درشمال افغانستان را تشکیل میدهد، همانا منفعت های مالی و سیاسی جانب پاکستان است که میخواهد بخاطر بدست آوردن این منفعت ها، درجایش و در موقعش دست به هر نوع اقدام و مانور سیاسی و تبلیغاتی بزند و اگر منافع و ملاحظات آن ایجاب کند، حتا از نزدیکترین و وفادار ترین خدمتگزاران خویش نیز می گذرد. چونکه گفته اند:  (تاچیزی ندهی، چیزی نخواهی گرفت ).

باید صراحتاً گفت که سازمان اطلاعات نظامی پاکستان در سالهای اخیر، بخصوص در سالهای جهاد مردم افغانستان علیه قشون روسی، توسط سازمان های استخباراتی امریکا، انگلیس و اسراییل آنقدرحمایت و تقویت شد که اکنون این بچه (دیروزه ی فیل) بزرگ شده و میخواهد سقف خانه را حتا بالای دست پرورده گان خودش فرو  ریزد.  آی اس آی پاکستان اگرچه نمیتواند با اربابان بزرگ بصورت آشکارا رویارویی کند، ولی میتواند از طرق دیگر و با شیوه های مکارانه ی دیگر، طوری بازی کند که  آنها را در جهت منفعت ها و مصلحت های مزوّرانه ی مالی و  سیاسی خودش ذلیل و زیانمند سازد.

دراین موضوع هرگز نمیتوانیم شک داشته باشیم که وجود کشورهای غربی در افغانستان، اگرچه ظاهراً به عنوان تأمین  کننده گان  امنیت و بازسازی افغانستان و ایجاد کننده ی یک دولت مرکزی قوی درکابل و امثالهم، هجوم آورده اند، با آنهم، این هجوم و حضور (ولو اسارت آور)،  در کشوری صورت پذیرفته است که  آی.اس.آی بالای آن کار زیادی انجام داده و سرمایه گذاریهای انبوه اطلاعاتی و سیاسی و نظامی گسترده یی بعمل آورده است و بنابراین، نمیخواهد جزخودش، کس دیگری اینهمه سرمایه گذاریهای چندین ساله را برهم بزند. پس طبعاً این رخداد، مقامات پاکستانی را سخت ناراحت و خشمگین ساخته است. چون پاکستانی ها فکر میکنند که  با سرازیرشدن میلیون ها دالر در افغانستان به خاطر پیشبرد پروژه های عمرانی و یا تحکیم  زیربناهای این کشور و حضور قوی کشور های قدرتمند جهان در افغانستان، بخصوص همکاریهای فنی و مالی هندوستان، مجموع تلاشها، سرمایه گذاریها و برنامه های خرابکارانه ی شان درخاک افغانستان را به صفرتقرب میدهد و یا لااقل اختلال در کار آنها وارد می آورد. یا بعباره ی دیگر، مقامات  پاکستانی میخواهند همه راه های اقتصادی و عمرانی و نظامی را به روی افغانستان مسدود نگهدارند تا بتوانند با فراغت خاطر علیه آنچه در جان این ُملک و این ملت ِجنگزده باقی مانده  دست بکار شوند. بهمین دلیل است که با دستگیری و یا تحویلدهی بعضی از سران طالبان، از یکطرف میخواهند بازهم  باج کلانی از ارباب امریکایی حاصل نمایند و از سوی دیگر، سایر دست بازیها و رذالت های پیدا و پنهان شان برضد افغانستان را از انظار بپوشانند. در عین زمان، در نظر دارند با چنین دستگیری ها ، به سایر نوکران افغانی و غیر افغانی خویش تفهیم نمایند که اگر هرکدام آنها سر از حلقه ی انقیاد بیرون کشد، همچو مجازات استقبالش خواهد کرد.

مقامات پاکستانی، موازی با این بازیهای چند جانبه و شیطنت آمیز شان، از بازوی تروریستی خویش که طالبان انفجاری،  لشکر طیبه و گروه سراج الدین حقانی فرزند خونریز جلال الدین حقانی باشد، برضد امنیت ، آسایش و آزادی کشور ما و همسایه ها نیز استفاده می  نمایند.

پاکستانی ها، ظرف چند سال اخیر، با ایجاد گروه ها و گروپ های تروریستی چاکرپیشه مانند  گروه های ذکر شده ی فوق ، همیشه  نه تنها برضد افغانستان، بلکه علیه هندوستان در کشمیر و حتا داخل خاک آن کشور نیز استفاده های تخریبی انجام داده و میدهند. چنانکه مقامات هندی دقیقاً به کنه ِ این شعبده بازیها پی برده اند.  

بهرحال، اگر مقامات حکومت پاکستان در آینده  از سوی  اربابان امریکایی و انگلیسی شان بیشتر مورد فشار قرار بگیرند، ما شاهد دستگیریهای بیشتری در خاک پاکستان خواهیم بود. باید در آخرچنین نتیجه گیریم که نگهداری طالبان،  القاعده و گروه های تروریستی دیگر در زیر پر و بال آی اس آی نه تنها حیثیت بازوهای نظامی و فشار های سیاسی بر همسایه گان پاکستان را دارد، بلکه بهترین منبع درآمد مالی نیز برای پاکستانی ها بحساب میرود.

خواننده های گرامی آگاهند که حکومت پاکستان ازسال ۲۰۰۱ م تاکنون وجه بیشتر از ده میلیارد دالر، ظاهراً بخاطر بُریدن از طالبان و " همکاری درجنگ علیه تروریسم" ازایالات متحده بدست آورده و مبلغ هفت میلیارد دالر دیگر نیز تا پنج سال آینده حاصل خواهد کرد که مجموعاً بالغ بر حدود بیست میلیارد دالر امریکایی میشود . حال، سئوال اینست که اگر طالبان و تروریسم عربی القاعده  و حمایت های پاکستان از آن ها مطرح نمی بود ومصیبت های بزرگ ازاین ناحیه دامنگیرملت افغانستان نمیشد، و آتش سوزنده ی جنگ و نا امنی و . . . در این سر زمین  زبانه نمی کشید، حکومت مداران پاکستان چگونه و تحت چه نامی میتوانستند اینهمه پول هنگفت را بدست آرند؟

پس ما مطمئنیم که مقامات حکومتی و اطلاعاتی پاکستان هرگز نمی خواهند  " گاو شیری" را از کف بدهند.  دستگیریها ی اخیر یا سایر دستگیری هایی که در آینده صورت خواهد گرفت، به هیچوجه به معنای صداقت پاکستان در برابر افغانستان و امریکا و در حکم بُریدن از پروژه ی طالبان، تروریسم و بنیاد گرایی نیست و نخواهد بود. " ملا برادر" نیز همانند ملا ضعیف ها و ملا متوکل ها و ملا راکتی ها و امثالهم، مُهره یی است که  در کف قدرتهای منطقه و جهان خواهد لولید .