بسیاری از مردم تصور می کنند گرانی مواد خوراکی در ماه مبارک رمضان به خاطر سانسور مطبوعات است و معتقدند اگر مطبوعات آزاد باشند و از گرانی نان و گوشت و مرغ رک و پوست کنده انتقاد کنند و مقصر اصلی را معرفی نمایند، قیمت این اجناس به طور چشمگیری تقلیل پیدا می کند.
اما ایرانی هائی که در خارج از ایران زندگی می کنند و زجر داشتن مطبوعات آزاد را تحمل می کنند، می گویند ممکن است مطبوعات آزاد عوامل گرانی را معرفی و باعث ارزانی اجناس شوند، اما دردسرهای دیگری ایجاد می کنند که باعث سردرگمی وگیج کردن مردم می شود.
این افراد می گویند فرض کنید آمریکا یک کشور آزاد است و فرض کنید در این کشور صد جور روزنامه و مجله منتشرمی شود.
اگر مسئله مورد بحث در آمریکا هم مثل ایران کمبود و گرانی مرغ باشد، این صد جور روزنامه، صبح که می شود هرکدام یک چیزی در این مورد می نویسند.
یکی می نویسد علت گرانی مرغ انحصار واردات مرغ توسط آقازاده مستر جکسون است، دیگری می نویسد خیر سوءاستفاده دختر آقای مستر جانسون باعث گرانی مرغ است و سومی آقازاده آقای مستر نیکسون را درگرانی مرغ مقصر می داند.
یکی می نویسد باید رئیس جمهور آمریکا را محاکمه کرد، دیگری می نویسد باید وزیر مرغ و خروس را عوض کرد و سومی پیشنهاد می کند که جلوی سوء استفاده ها را بگیرید، مرغ ارزان می شود.
مردم بدبخت آمریکا هم که “هر” را از “بر” تشخیص نمی دهند، پس از آنکه این صد جور روزنامه را خریدند و خواندند، مثل این آدمهای خل و چل، با دهان باز و گیج و ویج، همدیگر را نگاه می کنند و از هم می پرسند خدایا کدام یکی از این روزنامه ها راست می گویند و ما چه باید بکنیم؟
اما در کشوری مثل کشور خودمان، صبح که می شود می بینی همه روزنامه ها در مورد گرانی مرغ نوشته اند:
یک مقام مسئول در وزارت مرغ و خروس اعلام داشت مسئولیت کمبود و گرانی مرغ به عهده مردم است، چون اگر مردم به خوردن مرغ رغبتی نشان ندهند و به این حیوان کم محلی کنند، قیمت آن خود به خود پائین می آید. دراین مورد ضرب المثلی هم داریم که می گوید: کم محلی از صد تا چوب بدتر است.
لطف این خبرهای یکنواخت و تیترهای یکسان در این است که دوزاری مردم فوراً می افتد، گیج وگم نمی شوند، سرنخ دستشان می آید و می فهمند موضوع چیست و مقصر کیست بنا براین خودشان را لعنت می کنند اگر از آن به بعد دنبال مرغ و جوجه بدوند!

ترابری با برابری فرق دارد

سایت های خبری گزارش کرده اند که به دستور مدیرکل اداره راه و ترابری استان کرمان، ورود ارباب رجوع زن به این اداره ممنوع شده است.
خانمها تصورمی کنند چون مرد ایرانی حق دارد چهارتا زن عقدی و بی نهایت صیغه داشته باشد، معنی اش این است که به زن علاقه وافر دارد و تصور می کنند بابت این علاقه، اجازه می دهد که زن توی هرسوراخ سمبه ای سرک بکشد.
یکی نیست به خانمهای کرمانی بگوید آخر شما توی اداره راه و ترابری چه می کنید و دنبال چه می گردید؟ شاید فکر کرده اید ترابری، همان برابری است که نقطه هایش جابجا شده و برای به دست آوردن حقوق برابر با آقایان به اداره ترابری می روید؟!
اگر ترابری و برابری را هم اشتباه کرده باشید، اداره راه را که می دانید یعنی چی؟ آیا راه منزلتان را گم می کنید و می روید آدرس بپرسید؟!
برای اطلاع خانمهائی که با این لغات بیگانه اند اجازه بدهید توضیح بدهم که اداره راه و ترابری یعنی اداره ای که به امر راهسازی و باربری می پردازد.
امیدوارم خانمهای کرمانی پس از آنکه این توضیح را خواندند، (باربری) را با (بارداری) اشتباه نکنند و از این به بعد با بهانه جدیدی از پله های این اداره بالا و پائین نروند؟!

وثیقه زیاد، به زندانی شخصیت می دهد!

به گزارش سایت های خبری، یک فعال دانشجوئی با پرداخت ۲۰۰ میلیون تومان و یک فعال حقوق بشر با پرداخت ۳۰۰ میلیون تومان وثیقه از زندان آزاد شدند.
می دانید به جای تشکر، اولین حرفی که خیلی ها زدند چه بود؟ گفتند این وثیقه خیلی زیاد بود! غافل از آنکه وثیقه تابع بازار روز است. وقتی پول یک شام در برج میلاد ۵۰ هزار تومان می شود، ۲۰۰ میلیون وثیقه مبلغ زیادی نیست.
اصولا ما مردم نق نقو شده ایم و دولت بیچاره نمی داند به چه ساز ما برقصد.
یارانه تصویب می کنند، می گوئیم با یارانه که نمی شود مملکت را اداره کرد. حذفش می کنند می گوئیم: همان یارانه کوفتی را هم حذف کردند!
اگرکمک نقدی نکنند، می گوئیم بشکه ای فلانقدر نفت می فروشند، صنار از این پول به دست مردم ایران نمی رسد. قرار می گذارند به جای یارانه ها پول نقد به مردم بدهند، سایت های خبری می نویسند این کار را برای آن می کنند که مردم دوباره به آقای احمدی نژاد رای بدهند و ایراد میگیریم که این پول نقد، گرانی بیشتری به همراه می آورد.
وقتی کسی که لقب “فعال حقوق بشر” را یدک می کشد به دلیل تنبلی و فعالیت نکردن برای حقوق بشر دستگیر می شود، نمی گوئیم که یک فعال تن پرور حقوق بشر به علت کم کاری و بی عرضه گی دستگیر شد، اما همین که دلشان سوخت و ولش کردند می گوئیم یک فعال حقوق بشر بالاخره بر اثر فشارهای بین المللی آزاد شد.
اگر نشان بدهند که تمام مسائل مملکت بستگی دارد به سفتی و شلی گره روسری خانم ها و از این طریق بر اهمیت نقش زن در جامعه تاکید بگذارند! یک چیزی می گوئیم و اگر به خانم ها آزادی کامل بدهیم و بگوئیم جهنم، هر چند تا روسری و چادرکه مایلید روی هم سر کنید، ایراد می گیریم که به زن نمی شود بیش از حد آزادی داد، ممکن است بخواهد پنج تا چادر روی هم، روی هم سرش کند. پولش را کی می دهد؟!
برای همین وثیقه ای که می گیرند تا زندانیان را آزاد کنند، صد جور حرف درآورده ایم. وثیقه را زیاد تعیین می کنند یک ایراد می گیریم، کم تعیین کنند، ایرادی دیگر.
برای سرداری که با شش زن برهنه دستگیر شده بود پنجاه میلیون وثیقه تعیین کردند، همه پوزخند زدند و گفتند خیلی کم است.
درست هم می گفتند. برای یک سردار، شیش تا زن واقعاً کم است! سرداران قدیم رم و یونان وقتی از جنگ برمی گشتند چند هزار تا کنیز همراهشان بود!
و حالا که برای یکی از فعالان حقوق بشر سیصد میلیون وثیقه تعیین کرده اند، می گویند خیلی زیاد است، بی توجه به اینکه یارو فعال حقوق بشره و آدم مهمیه!
وثیقه سنگین نشان دهنده ارزش و اعتباری است که برای یک شخص قائل می شوند. این را به چه زبانی باید به ما مردم گفت؟ به خدا دولت حق دارد اگر از دست ما مردم سر به کوه و بیابان بگذارد!




اگرکوروش زنده بود…

خوشم آمد از آقای علی مطهری نماینده محترم مجلس که مثل شیر نر، از لایحه حمایت از خانواده دفاع کرد و گفت حذف مواد ۲۳ و۲۵ این لایحه و اجازه خواستن از همسر اول برای ازدواج مجدد، خلاف قانون اسلام است.
کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس، به محض اینکه خانمها یک کمی جیغ و ویغ کردند، تمام وعده های شیرینی را که به ما مردان ثروتمند داده بود از یاد برد و مواد فوق را با مداد پاک کن پاک کرد.
تنها کسی که شهامت این را یافت که به این کار اعتراض کند، جناب مطهری نماینده محترم مجلس از تهران بود. البته جناب غلامحسین الهام، سخنگوی دولت نیز بعداً گفت که حذف این مواد کار خوبی نبود و به این طریق راه از هم پاشیدن خانواده ها هموار می شود.
من یکی که ارادتم به این آقایان بیشتر شد و قول می دهم اگر هزار سال بعد هم ایشان خودشان را کاندیدا کنند، از تمام حقوقی که در آن دنیا دارم و از تمام وسائلی که در آنجا موجود باشد استفاده کنم و به ایشان رای بدهم. اینکه صحیح نیست هرچه خانمها گفتند ما قبول کنیم.
اصلا گرفتاری های ما مردها که یکی دو تا نیست. سازمان ملی جوانان اعلام کرده است که تعداد دختران ۲۵ ساله ای که ازدواج نکرده اند، دو برابر پسران مجرد در همین سن و سال است.
مشاور استاندار اصفهان تائید کرده است که تعداد زنان مطلقه در ایران هر سال افزایش می یابد و تعداد زنانی که یک بار ازدواج کرده و طلاق گرفته اند به ۵۰۰ هزار نفر رسیده است.

کارشناسان راه حل این بحران را در این دیدند که لایحه ای برای حمایت از خانواده تصویب شود که براساس آن ما حاج آقاهای ثروتمند اجازه داشته باشیم، تند و تند زن بگیریم، بلکه از تعداد این دختران و زنان بلاتکلیف کاسته شود.
یک مرتبه مدافعان حقوق زن پریدند وسط که این کار نمی دانم خلاف چی چی است و چی چی وکوروش گفته است که حقوق زن ماهیانه اینقدر است و مجلس هم مواد به آن خوبی را از لایحه حذف کرد.
این خانمها توجه ندارند که اگر کوروش هم زنده بود، معجزه نمی توانست بکند و غیر از اینکه چهار پنج هزار تا از این زنان را صیغه کند، کار دیگری از دستش ساخته نبود. در آن صورت آیا کسی رویش می شد یا جرأت می کرد به کوروش بگوید برای ازدواج مجدد باید از زنهای قبلی ات اجازه بگیری؟!

یک ایرانی مبتکر،
مشکل مسکن را حل کرد!


عکس را از سایت پیک نت قرض کرده ایم.

با ابتکار یک جوان ایرانی، از این پس هیچ خانواده ای در جهان بی سرپناه نخواهد ماند.
این جوان که مهم نیست چه نام دارد، وقتی صاحبخانه اثاثیه اش را به خیابان ریخت، بیکار ننشت، مغزش را به کار انداخت و گفت تهران شهر پل های هوائی است و متاسفانه از زیر این پل ها استفاده صحیح نمی شود. چرا زیر این پل ها را تبدیل به یک آپارتمان لوکس نکنیم؟ گیرم که سونا و جکوزی و حتی دیوار هم نداشته باشد، مهم این است که باران روی سر زن و بچه آدم نریزد!
او قصد دارد اختراع خود را به ثبت برساند و از راه فروش این ایده به سایر افراد بی سر پناه، میلیونر شود!

تکذیب، پشت تکذیب…

سایت خبری پیک ایران می نویسد آقای علی کردان در دیدار با نمایندگان آذربایجان شرقی گفت روزی که مجلس به من رای اعتماد داد، مجلس پر از نور شده بود و من در آنجا نور خدا را دیدم.
این خبر از طرف آقای احمدی نژاد به طور غیررسمی تکذیب شد. ایشان گفته اند به هیچ وجه چنین خبری صحت ندارد. من آن روز مشغول پرداخت بدهی ملت ایران به آقای مورالس بودم و در مجلس حضور نداشتم؟!

در مورد آقای کردان همین سایت گزارش کرده است که دانشگاه آکسفورد برای سومین بار تاکید کرده است که این دانشگاه آقای کردان را نمی شناسد و مدرکی به او نداده است. سخنگوی دانشگاه آکسفورد گفته است گرچه ما مسلمان نیستیم، اما حاضریم به حضرت عباس که نزد مسلمانها بسیار عزیز و محترم است قسم بخوریم که این آقا از ما دکترا نگرفته است، ترا به خدا ولمان کنید، غلط کردیم دانشگاه بازکردیم!

سومین نکته در مورد ماجرای آقای کردان اینکه دیروز خواجه حافظ شیرازی نیز منکر آشنائی با ایشان شد.
خواجه حافظ در توضیحی که برای شهروند فرستاده، نوشته است: یکی از اندیشمندانی که در سایت شما مطلب می نویسد، تصورکرده است من ابیات/ واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند …. یا /در میخانه ببستند خدایا مپسند….و/چون نیک بنگری همه تزویر می کنند… و این حرفها را به خاطر آقای کردان سروده ام در حالی که در زمان ما آقای علی کردان هنوز به دنیا هم نیامده بود!