نگاهی به آثار افشین هراتی هنرمند نقاش و طراح صحنه
علی شریفیان
از روز سه شنبه ۱۲ نوامبر، ۱۲ کار گزیده از مجموعه نقاشی های چند سال اخیر افشین هراتی، طراح صحنه تئاتر، معمار داخلی و نقاش پرسابقه ساکن مونترال با عنوان «شهریاران بی قرار و ضیافت» در آرتا گالری تورنتو برای دیدار علاقمندان به هنرهای تجسمی به نمایش گذاشته می شود. افشین هراتی پیش از این چند نمایشگاه انفرادی در مونترال و تهران داشته، اما این نخستین بار است که نمایشگاهی از کارهایش را همراه با مجموعه طرح های کیوان مهجور در گالری مشهور آرتا در تورنتو برگزار می کند. در نامی که برای این نمایشگاه انتخاب شده «شهریاران بی قرار» به کارهای کیوان مهجور و «ضیافت» به کارهای افشین هراتی مربوط می شود. گشایش رسمی نمایشگاه «شهریاران بی قرار و ضیافت» پنجشنبه ۱۴ نوامبر از ساعت ۶ تا ۸ بعد از ظهر خواهد بود. این نمایشگاه تنها به مدت ۱۲ روز، از سه شنبه ۱۲ تا روز یکشنبه ۲۴ نوامبر برای بازدید علاقمندان به نقاشی برقرار خواهد بود.
آشنایی من با افشین و کار طراحی و نقاشی های او بر می گردد به حدود ۳۵ سال پیش، زمانی که هر دو در دانشکده هنرهای دراماتیک تهران به هنرآموزی در رشته تئاتر مشغول بودیم. من دانشجوی رشته بازیگری و کارگردانی بودم و افشین در رشته طراحی صحنه درس می خواند. از همان دوران دانشجویی ما با هم همکار هم شدیم و در چند نمایش، من به عنوان بازیگر کار کردم و افشین طراحی صحنه آن نمایش ها را برعهده داشت. این ارتباط نزدیک به من امکان داد که با دیدگاه ها، خلقیات و روش برخورد افشین با جامعه و تلقی او از هنر و بویژه هنر تئاتر و نقاشی بیشتر آشنا شوم. دهه پنجاه، دهه پرشور و آرمان گرایانه ای برای نسل ما بود. این ویژگی ها سبب به وجود آمدن نگرش های سیاسی و اجتماعی خاصی در کارهای هنری و از جمله تئاتر شد. حضور در آن مقطع نه تنها تاثیرات عمیقی بر همه هنرمندان بخصوص هنر آموزانی چون ما داشت، بلکه به جرئت می توان گفت که پایه تفکر و نگرش ما را به جهان شکل داد.
در دهه ۵۰، نزدیک یک دهه ای که ما در تهران با هم بودیم، افشین هراتی یکی از بهترین طراحان صحنه تئاتر در ایران شده بود. توانایی او در کار خلاقه مشترک با کارگردانان، از او طراحی استثایی ساخت. با وجود جوانی، به خاطر تجربه کار نقاشی، او نقشی متفاوت در شکل گیری نهایی نمایش هایی که طراحی می کرد، داشت. افشین برخلاف آنچه در ایران آن دوران عمدتا رایج بود، از اولین تمرین های هر نمایش در خلق کار همراه با کارگردان، بازیگران و عوامل دیگر کار حاضر می شد و تا زمانی که نمایش آماده می شد در کنار آنها حضور داشت. با این شیوه و قدرت خلاقیت، تجسم، تخیل، استعداد و کوشش های فراوانش و همینطور آشنایی عملی و علمی عمیقش با رنگ، پرسپکتیو، ترکیب، کادر بندی، فضاسازی به موفقیت های بسیاری رسید و شهرت ویژه ای پیدا کرد. در واقع اثرات متقابل تجربه در طراحی صحنه در تئاتر و کار نقاشی، افشین هراتی را به نقاش و همزمان طراح تئاتر استثنایی تبدیل کرد. نمایش های “زیتون” (آرمان امید)، “ژاندارک” (برتولت برشت) و “سی زوئه بانسی مرده است” (اثول فوگارد) و … به کارگردانی استاد رکن الدین خسروی، “کله گردها، کله تیزها” (برتولت برشت)، “حساب را نمی پردازیم” (داریو فو) به کارگردانی ناصر رحمانی نژاد، “جزیره” (اثول فوگارد) به کارگردانی رضا رادمنش و … چند نمونه از طراحی کارهای صحنه او بوده است. در آن دهه تابلوهای نقاشی اش را که زیاد هم بودند، جز به طور خصوصی، هیچ جا و هیچگاه به نمایش گذاشته نشد.
هراتی در آغاز کار نقاشی اش آدم ها و فضاهایی که آن آدم ها در آن غوطه ور بودند را، از دیدگاهی واقع گرایانه و اومانسیتی (که در دهه پنجاه نگرشی غالب بود) مورد توجه قرار می داد. در این آثار، در فضاسازی مکان هایی که آدم های تابلوهایش در آن جاها تجسم عینی پیدا می کردند، به خاطر تجربه اش در طراحی صحنه، بسیار موفق بود.
پس از کوچ، ما باز هم در مونترال به هم رسیدیم. افشین که چند سال بعد از من به مونترال آمد، حالا دیگر در غربت، عمده فعالیت هنری اش کار نقاشی شده بود که هنوز هم هست. افشین بعد از سال ها زندگی در کانادا، در پاسخ به پرسش من که افشین حالا به چه کاری مشغولی، گفت: «کماکان جستجو… همچنان کار، با دغدغه های زندگی خودم و آدم ها …»
کم کم با علاقه و توجه بیشتر افشین به فرم و رنگ ها در کنار سرنوشت آدم ها، کارهای او گاهی به نوعی نقاشی آبستره یا بهتر است بگویم خیال پردازانه و گاه به گاه حتی نزدیک به نقاشی سوررئالیست کشیده می شود. دراین دوره بازهم آدم هایی که گویی آرامش را بی حضور دیگران، جستجو می کنند، سوژه اصلی افشین هراتی در نقاشی هایش بوده و هستند. کم کم فضا و ابعاد شناخته شده یا گاهی ناشناخته، فضاهایی که از کشف و شهود درونی خود افشین می گذرد در تابلوهایش نمود پیدا کرده اند. آدم ها همراه با اشیایی که آنها را در فضایی در بر می گیرند، شکلی شاعرانه و رمزآلود پیدا کرده، زیبایی خالصانه تری از هنر نقاشی را در مقابل بیننده قرار داده و اینها همه شناسه های کارهای او شده اند.
آنچه با مروری بر آثار افشین هراتی می توان به راحتی مدعی شد این است که او هیچگاه در جا نزده، خود را با تجربه هایی که موفق هم بوده اند، تکرار نکرده است و همیشه در جستجوی پیدا کردن شیوه هایی که به کارش تازگی می دهند، حرکت کرده است. هراتی در دو نمایشگاه آخری که در دو سال گذشته در گالری های شیرین و جرجانی تهران داشته، آثارش مورد استقبال قابل توجه ای قرار گرفته و این موفقیت ها بازتاب های خوبی هم در نشریات تهران داشته اند. در مجموعه ضیافت افشین هراتی که همه در سه سال گذشته در تهران خلق شده اند، برخورد مستقیم او را با آنچه در ایران می گذرد، می بینیم. تجسمی رمزآلود از ضیافت های به پایان رسیده که میهمان هایش رفته اند، آدمی در تابلوها حضور ندارد اما اثر و آثار آدم ها از آنچه که از این ضیافت ها مانده، در تابلوها بازتاب یافته است. تصاویری ظریف و زیبا و با تکنیکی بسیار پخته و متعادل که با استفاده استادانه از رنگ های آکرلیک روی بوم های بزرگ خلق شده و به شکلی چشم نواز تجلی پیدا کرده اند. تابلوهای ضیافت، تجسم همه آن چیزهایی است که از ما می ماند و خبر از چه گونه زیستن ما می دهد. افشین هراتی خود، این مجموعه آثارش را اینگونه توصیف می کند: «ایرانِ بابا جان، ایران!»
* علی شریفیان هنر آموخته رشته تئاتر و هنراست و در رشته علوم ارتباطات در کانادا تحصیل کرده، از همکاران شهروند است و علاوه بر مسائل هنری به عنوان روزنامه نگار آزاد درباره امور سیاسی، اجتماعی و هنر و فرهنگ کانادا هم می نویسد.