“زخمرگهای در تبعید” نام مجموعه شعر “پویا عزیزی” است که توسط نشر سیپرس استکهلم سوئد منتشر و به بازار کتاب عرضه شده است. این مجموعه که سومین مجموعه شعر پویا عزیزی ست شعرهای سال های ۸۷ تا ۹۲ وی را در بر می گیرد. زخمرگ کلمه ای مرکب است که شاعر از ترکیب کلمه های زخم و مرگ ساخته است تا در واقع مفهوم اندوه و رنج تا حد مرگ را بتواند در یک کلمه بفشارد.
از این شاعر ۳۰ ساله ساکن نروژ که در سن ۱۸ سالگی و با انتشار اولین شعرش در مجله ادبی فرهنگی بایا به جامعه شعری ایران معرفی شد، پیش از این دو مجموعه شعر دیگر با نام های “علامت بوسه می بارد” و “تهی” به چاپ رسیده است که هر کدام از آن ها در زمان انتشار مورد توجه اهالی شعر و منتقدان قرار گرفت. منتقدان و اهل فن، شعر او را شعری نوگرا و تجربی می دانند که حائز دست آوردهایی در حوزه فرم و زبان به همراه پیشنهادهایی برای شعر امروز ایران است. از او همچنین ترجمه شعر بلند ۱۲ از الکساندر بلوک منتشر شده است.
“زخمرگهای در تبعید” گاه با زبانی روان و ساختی نه چندان پیچیده به مفاهیم روزمره می پردازد و گاهی با زبانی که پیچیدگی و آهنگ آن مختص شاعر است به ساختن فرم های دیالوگ گونه و آفرینش یک فضای گفتگو میان شخصیت های سخنگو در اثر می رسد، گاه نیز به فرم های تصویر و استحاله تصاویر در روند یک روایت می پردازد.
مشخصه اصلی این مجموعه اما شعر تبعیدی است. شعری که از موقعیتی دیگر برمی خیزد و مناسبات و بازتاب های آن موقعیت دیگر را در بر می گیرد. رنج ها و مرارت ها و نوستالژی های یک انسان دورمانده از خانه و زبان خویش در میان این شعرها جلوه می کند و آن قدر آغشته به تصویرهای عاطفی می شود که زبان اندکی دیریاب آن را پذیرا و سهل کند.
در زندگینامه ی پویا عزیزی می خوانیم: شاعر، منتقد، روزنامه نگار و فعال سیاسی است. او متولد سوم اسفند ۱۳۶۳ فارسان (از توابع چهارمحال و بختیاری) است و کودکی و نوجوانی را همانجا گذرانده. پویا از دوران دبیرستان به ادبیات و شعر علاقه مند بود و شعر می سرود.
پس از مهاجرت به تهران نزدیک به یک دهه زندگی در آنجا و آشنایی با محیطها و نشریات ادبی مصمم می شود تا به طور حرفه ای به ادبیات بپردازد و در همین مدت است که کتابهایش را منتشر میکند، مقاله مینویسد، و در جمعهای ادبی شرکت و سخنرانی میکند.
پویا عزیزی در پی سرکوب های پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۸، به ناچار اسفند ۱۳۸۸ با عبور از کوههای مرزی ایران و ترکیه تبعیدی خواسته و ناخواسته را آغاز میکند. او شهروند افتخاری شهر جنوا در ایتالیاست و عضو کانون نویسندگان ایران(در تبعید) و انجمن قلم ایران (در تبعید) است.
از او مجموعه شعرهای “علامت بوسه میبارد” (نشر آرویج۱۳۸۳) و “تهی” (نشر الکترونیک امضا ۱۳۸۶) و ترجمه شعر دوازده اثر الکساندر بلوک در سال ۱۳۹۲ توسط نشر آنتی فا منتشر شده است.
دو نمونه از این شعرها را می خوانیم :
تو همواره همان را گفتی
با صدایت نحیف که بلندای قامت ات می بود
همواره همان را گفتی
و بطری ها در اوین
و باتون ها در کهریزک
و حاج داوود در قزل حصار
همه یک چیز را
تو همواره همان را گفتی
و سلول ها در ۲۰۹
و شلاق ها در پای ِ بند
و لاجوردی در اوین
حتا این حاجی های جدید هم
همه یک چیز را می گویند
تو “نه” را چنان فریاد می زدی
که تفنگ های جوخه گلوله را
***
آهو به چشمه از رگ خود
آب را به شکل روز می کشید و
تیر
چه روزهای خسته سرگردانی
در هوا ماندند
و خستگی برای چشمه
آوازی سرد داشت
حالا چشمه تشنۀ آهوست و
رگ از حرارت روز شعله می گیرد
یک فوج ستاره غلطان
سرگردانی آب اند و
چشمۀ خونین را نامیش اگر هست
تو آن را بگو
برای تهیه کتاب از سایت پویا عزیزی دیدن کنید:
http://www.lulu.com/spotlight/pouyaazizi