هرانا ـ فردی با ورود به منزل یک خانواده بهایی ساکن بیرجند، سه تن از اعضای این خانواده را به ضرب چاقو مجروح کرد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، شامگاه دوشنبه ۱۴ بهمن ماه فرد ناشناسی با سلاح سرد (چاقوی نوکتیز) وارد منزل یکی از شهروندان بهایی ساکن بیرجند شده و با ضربات پی در پی و مهلک اعضای خانه را مجروح نمود.
یک منبع مطلع به گزارشگر هرانا گفت: “مهاجم با چاقویی که البته آلت قتاله محسوب میشود، با سر و صورت کاملا پوشانده شده، از بالای درب وارد حیات منزل شده بود. وی درب را باز نموده و به صورت کاملا وحشیانه شروع به زدن ضربات چاقو به ساکنین منزل میکند.”
در این حادثه آقای قدرت الله مودی از ناحیه شکم و پهلو، خانم طوبی مودی (سبزهجو) از ناحیه گردن (بسیار نزدیک به شاهرگ) و اعظم مودی دچار صدماتی در نزدیکی ریهها میشود.
ضارب بدون هیچ عمل خاصی نظیر سرقت پس از مجروح نمودن این سه شهروند بهایی از منزل خارج میشود.
گفتنی است، قدرت الله مودی و همسر ایشان طوبی سبزهجو زوج میانسالی هستند که در بیرجند تنها در منزل خود زندگی میکنند که البته صبح همان روز فرزند ایشان «اعظم مودی» که دانشجو و در تهران ساکن میباشد برای دیدار با خانواده به بیرجند رفته بود.
آیا بهاییان بی عدالتی و ظلم اولیای نظام جمهوری اسلامی ایران را قبول نموده اند؟ صبر و سکون آنها را علت چیست؟
با اینکه بهاییان در ایران علی الخصوص در این چند سال برقراری نظام جمهوری اسلامی ایران تحت ظلم و بی عدالتی اولیای نظام در همه زمینه ها ی حقوق فردی و اجتماعی (فرهنگی – آموزشی – اقتصادی )بوده اند ولی هرگز به مقابله نپرداخته اند و هیچ حرکت سیاسی یا اجتماعی که نشان از اعتراض و تقابل داشته باشد از ایشان سر نزده است . نه تجمع سیاسی کرده اند و نه راهپیمایی نه اقدامی مسلحانه و نه نعوذ بالله به نشر اکاذیب و شایعات علیه نظام حکومتی پرداخته اند. به راستی علت این تسلیم و سکون آنها و صبر و استقامتشان از کودک و پیر و جوان (زن و مرد ) چه بوده است؟
تاریخ بخوبی نشان می دهد که بهاییان از همان صدر دیانت بهایی جز به اراده خدا عمل ننموده اند و در مقابل اعتراضات و تهمت های مغلین۱ و معرضین۲ و دشمنان دین الهی هرگز اعتراض نکرده اند، زیرا حضرت بهالله ایشان را از اعتراض و نزاع و جدال و فساد و اختلاف و بغض ممنوع نموده و امر به تقوی و محبت و اتحاد و اصلاح عالم کرده است . و علت این بوده تا اختلاف از میان برداشته شود و نار۳ ضغینه۴ و بغضا۵ خاموش گردد تا جمیع من علی الارض قطعه واحده مشاهده گردد و به نور اتحاد و اتفاق و صلح و آرامش عالم انسانی راحت یابد.
اینست که بهاییان ایران در تمام این سالها وقتی در نوشتجات و مقالات و نشریات و روزنامه ها و برنامه های رادیویی و تلوزیونی – حتی در مدارس و اداره های دولتی و کوچه و بازار به مقدسات آنها توهین شده است و حقایق به حجاب دروغ آمیخته شده تحویل مردم گردیده است به صبر و سکون پرداخته اند. وهر هنگام که به تهمت اقدام علیه امنیت ملی کشور – جاسوسی بیگانگان – تبلیغ علیه نظام و دیگر اتهامات واهی و بی مدرک و سند در دادگاههای انقلاب اسلامی متهم و به اعدام و حبسهای طولانی در شرایط نا عادلانه محکوم شده اند جز به صبر و سکون و تسلیم و رضا لب نگشوده ا ند.
کودکان بهایی سالهاست که در مدارس طعم تلخ بغض و تعصب برخی معلمین پرورشی و تعلیمات دینی و مدیران و ناظمین را چشیده اند و جز صبر و سکون هیچ نگفته اند. جوانان بهایی که بخشی از استعدادات بی نظیر این آب و خاکند بیش از سی سال است که از تحصیلات عالیه که از حقوق مسلمه هر انسانی است محروم بوده اند.( فراموشان نمی شود که چندی پیش چهار نفر از جوانان بهایی که برای احقاق حق تحصیلات عالیه شان تلاش می کردند باز داشت و مدتی زندانی بودند.)
ذکر این موارد نه انگشت اتهام به سمت اولیای نظام است و نه استغفرالله نشانه اعتراض بلکه صرفا به جهت یاد آوری و تذکار این تعلیمات حضرت بهاالله به جمیع هموطنان ایرانی از خویشاوندان – دوستان – آشنایان – همسایگان – معلمان – علما و اولیای محترم نظام است که فرموده اند:
اگر نفسی ادعا نماید و اتیان۶ به حجت ننماید تعرض منمائید و حزن وارد میاورید.”
“آیا سبب آنکه این بلایای عظیمه را قبول نموده اند و در دفع آن دست در نیاورده اند چه بوده و علت تسلیم و سکون چه؟”
“بهائیان اهل فساد نبوده و نیستند قلوبشان بنور تقوی منور و بطراز محبه الله مزین همتشان اصلاح عالم بوده و هست و ارده آنکه اختلاف از میان بر خیزد و نار ضغینه خاموشی پذیرد تا جمیع ارض قطعه واحده مشاهده گردد.”
حق شاهد و گواه است که بهاییان در جمیع احیان انتشار محبت و دوستی مشغول بوده و اذیت و آزار و حبس و اعدام – تهمت و افترا هرگز آنها را منع ننموده و از اظهار حقایق باز نداشته است و در نهایت صدق و خلوص نیت به رفع سو تفاهما ت هموطنان خود قیام نموده اند . و این خدمت را عاشقانه به جمیع تقدیم نموده اند زیرا که معتقدند قلب همه انسانها جایگاه خداست و حق هر انسانی است که کلام الهی را بشنود و حقایق روحانی را درک نماید و ببشارت ظهور حضرت بهاالله بنیانگزار این آئین آگاه گردد و ندای الهی را از زبان ایشان بعنوان برگزیده خداوند در این یوم بشنود و از چشمه تعالیم ایشان تربیت روحانی شود و در راهی قدم گذارد که به اراده خدا هدف و غایت دیانت بهایی است یعنی وحدت عالم انسانی و صلح عمومی و سهیم باشد در ساختن دنیایی که در آن تعصبات و اختلافات و عداوت و بی عدالتی از هر نوع آن (مذهبی – قومی – جنسی و… ) جای خود را به اتحاد – محبت – آرامش – رشد و توسعه پایدار (معنوی و مادی ) حفظ و ترویج حقوق زنان و مردان – تعلیم و تربیت عمومی – وحدت زبان و خط و تحقق همه آرمانها و اهداف متعالی که لایق و سزاوار و شایسته انسان وارسته و متمدن امروزی است.
بیایید به قلب فارغ اندکی تفکر کرده تا شاید نسیم انصاف و عدالت سبب گردد که به خود و سایرین رحم نماییم.
۱ـ بدخواه
۲ـ کسی که غرض دارد
۳ـ آتش
۴ـ کینه و بغض
۵ـ بغض شدید
۶ـ آوردن