سومین سال خاموشی موسیقیدان و آوازخوان موسیقی گیلان، فریدون پور رضا
صدایی که از یک نمایش آیینی ـ مذهبی برخاسته بود، بعدها، تا پایان دوره خوانندگی اش در موسیقی، حنجره حزن انگیز خود را حفظ کرد. ته مایه ای از رنگ غمبار تعزیه، گاه در شادترین آهنگ های گیلکی او نیز قابل تشخیص بود. او برآمده از محیطی بود که به منطقه ” آوازخوانان” گیلان شهرت داشت؛ “لشت نشاء”. و در آن نزدیکی، “لاشا” روستای بزرگی بود(۱) که تعزیه خوانی و تعزیه گردانی در آن رونق داشت. دلیل شکوفایی و پدیدار شدن این دو نوع از هنر؛ آوازخوانی و شبیه خوانی در این منطقه ی گیلان، شاید به رویدادهای خونباری بازگردد که منطقه لشت نشاء در دوره صفویه از سر گذراند. چه بسا نجواها و آواهای بازماندگان خونین ترین کشتار عصر صفوی( ۱۰٣٨ قمری) در گیلان (۲) خود را در خاطره جمعی آواز خوانان و شبیه خوانان این منطقه باز یافته باشد.
فریدون پور رضا، موسیقیدان و خواننده مهم موسیقی گیلان، مشهورترین آوازخوان و پیش تر، شبیه خوان همین منطقه لشت نشاء در حوالی رشت است. گذر او از تعزیه به موسیقی رویکردی است متناسب با زمانه اش. جاذبه های مدرنیسم گام به گام خود را به سنت تحمیل می کرد و رادیوهای استانی از پدیده های نوظهوری بودند که به گام های مدرنیسم سرعت می بخشیدند. پوررضا پس از کسب اولین آموزه های صدا در محیط تعزیه، دنیای اسطوره های مذهبی را رها ساخت و راه فراگیری موسیقی را برگزید و از بزرگان موسیقی ملی سال های سی، درس های پایه ای موسیقی را آموخت. تاسیس رادیو گیلان(۱٣٣۴) فرصت مناسبی برای این خواننده جوان بود تا با خواندن ترانه های گیلکی و بازخوانی پژوهشگرانه موسیقی فلکلور گیلان، بتواند بسیار زود صاحب شهرت و اعتبار گردد. او که خود از لایه های پایین جامعه برخاسته بود، راه ارتباط بی تکلف با مردمان روستایی را می دانست و از این طریق با کنجکاوی های پژوهش گرانه اش، همواره اثری مهم در موسیقی فلکلور گیلان به ثبت می رساند. اوج خوانندگی و فعالیت هنری پوررضا در دهه ی پنجاه است، زمانی که تلویزیون گیلان نیز در هفته، ساعت ها برنامه های خود را به موسیقی استانش اختصاص می داد. مشهورترین ترانه های پوررضا اگر به یافته های فلکلوریک دهه ی پیشین او نیز بازگردد، اولین بار در دهه پنجاه اجرا شده اند.
“وقتی شکست های اجتماعی حادث می شود، همه چیز حتا موسیقی را هم در بر می گیرد.(۳)”چرخش معکوس زندگی در پس از انقلاب اسلامی، او را ابتدا به حرفه ی فراگرفته در نوجوانی اش بازگرداند. مدت زمانی او با آرایشگری روزگار گذراند. و آن گاه این گسستی که پوررضا از آن سخن گفت، برای مدتی کوتاه او را به صحنه تعزیه نیز بازگرداند. در این بازگشت نابهنگام، او نه به عنوان بازیگر تعزیه که با تعزیه گردانی نیز نتوانست بین علایق رشد یافته ی موسیقی اش و تعزیه نسبتی بیابد. در بی میلی او (۴) هیچ انگیزه ای که بیانگر بازگشتش به بازسازی اسطوره های مذهبی در شبیه خوانی باشد، دیده نمی شد؛ مگر تاثیر همان رخداد اجتماعی فاجعه باری که موسیقی را به پستو رانده بود.
هر گیلکی از شرق و غرب تا مرکز گیلان، فریدون پوررضا را حنجره خود می داند. صدای او به یکسان، پژواک آواهای مردم گیلان از جلگه تا کوهپایه و کوهستان است (۵). او، بی نظیر، گویش های اندک متفاوت گیلکان را بی هیچ تفاوتی نسبت به خاستگاه لهجه ها، به آواز کشید. چه چیز و چه ویژگی ای باعث شده است که هنر او تا این حد با فرهنگ بومی مردم گیلان آمیزش یابد؟ انتخاب تحقیقی ترانه ها و بازخوانی مسئولانه ترانه های فلکلور در شیوه کار این هنرمند، مهم تلقی می شود، اما چشم گیرترین ویژگی که او را خواننده و هنرمند همه ی مردمان گیلک ساخت، اصالت و انعطاف صدا و لهجه او در خواندن ترانه های فلکلور از مناطق مختلف گیلان بود. پوررضا ترانه های فلکلور خود را چنان می خواند که گویی خود به مبداء انسانی – جغرافیایی ترانه ها تعلق داشت. راز این موفقیت او نیز به محل زادگاهش و گویش آن بازمی گردد. لهجه گیلکی مردمان لشت نشاء لهجه ای میانه است؛ چنان که جغرافیای این منطقه نیز در حدفاصل شرق و غرب گیلان واقع شده است و گویش این منطقه از مردمان گیلان، چیزی است بین لهجه “بیه پسی” گویش مردم رشت و انزلی و گویش”بیه پیشی”، لهجه مردم لاهیجان و لنگرود – شرق گیلان. این ویژگی زبانی و صوتی، سبب شده است تا پوررضا بتواند هر دو لهجه مهم گیلکی را به راحتی و خوبی بخواند، و هم اصالت گویش مردم کوهستان دیلمان و نیز لهجه کوه پایه نشینان “گالش” را هم در خوانده های فلکلوریک خود به درستی بازآفرینی کند.
فریدون پوررضا در موسیقی گیلان چیزی فراتر از یک صداست. نام و خوانده هایش معرف یک هویت است. هویتی که یکسان به همه ی گیلان و گیلکان تعلق دارد. بی اغراق صدای او در گیلان همیشه شنیده خواهد شد و بالاتر از این؛ صدایش برای آیندگان موسیقی فلکلور گیلان به عنوان صدای معیار خواهد ماند.
پانویس ها:
۱- نام خانوادگی”فریده لاشایی”(نقاش و نویسنده) و “کوروش لاشایی” (از رهبران اولیه سازمان انقلابی) برگرفته از همین روستای بزرگ و قدیمی شهرستان رشت است.
۲- بخش لشت نشاء به خاطر مرکزیت و رهبری قیام”عادل شاه”، بیش ترین کشتار و آسیب را در ابتدای سلطنت شاه صفی، جانشین شاه عباس متحمل شد.
۳- سایت رادیو زمانه، گفت وگوی مجتبا پورمحسن با فریدون پوررضا.
۴ – در سال ۱٣۷۴ استاد فریدون پور رضا از نگارنده و یک دوست دیگر (محمد تقی صالح پور)، خواست تا نمایشی از شبیه خوانی که با همکاری وی در حوالی رشت اجرا می شد را ببینیم.
۵- بجز زبان تالشی که تفاوت های بیشتری با زبان گیلکی دارد.