توصیف رفتار حکومت پلید آخوندی، حتی برای کسی که مدام با واژه ها سروکار دارد، آنها را وزن و سبک سنگین می کند، بار معنایی شان را می سنجد و مانند دانه های تسبیح یا گردن بند مروارید با ردیف کردن آنها برحسب اندازه و ترتیب مفهوم می آفریند، نیز کار دشواری است.
اگر بگوید “جنایتکار”، می بیند جنایت طیف وسیعی از زدن ضربه مرگبار در یک نزاع ساده تا کشتار جمعی را در برمی گیرد و معمولا هر جنایتکاری فقط مرتکب یکی از انواع موجود در طیف می شود در حالی که، نظام ولایت مطلقه فقیه نه تنها همه ی انواع جنایت موجود در طیف را مکرر مرتکب شده، بلکه خود انواع تازه ای را نیز ابداع کرده است.
بگوید “اهریمنی”، صدای اعتراض اهریمن بلند می شود که من کی و کجا این همه دغلبازی و خباثت از خود بروز داده ام؟!
بگوید “حکومت استالینی”، می بیند استالین با آن که جنایت های پرشماری در حق مخالفان سیاسی خود مرتکب شد، اما هرگز به گردپای حکومت آخوندی هم نمی رسید و به عنوان نمونه شناخته شده ترین رقیب و دشمن سیاسی خود “تروتسکی” را پس از دستگیری به گوشه ای از روسیه تبعید کرد و او از چنان آزادی عملی برخوردار بود که توانست به غرب بگریزد و آنقدر موی دماغ استالین شود که آدمکش مزدور بفرستد و او را در مکزیک بکشد.
بگوید “نازی هیتلری”، می بیند تنوع جنایت های حکومت آخوندی روی نازی های آلمانی را نیز سفید کرده است. خلاصه این که شمار و تنوع تبهکاری های این حکومت پلید چنان است که مخالفان را از رو برده و من یکی اعتراف می کنم که در یافتن واژه برای توصیف رفتار آن کم آورده ام!
آخرین نمونه از مجموعه ی رنگ وارنگ جنایت های نظام ولایت مطلقه فقیه روز پنجشنبه هفته گذشته، ۲۸ فروردین ماه، در بند ۳۵۰ زندان اوین رخ داد. به گزارش تارنمای “ایران وایر” با عنوان “در بند ۳۵۰ چه گذشت”: «صبح روز پنجشنبه ۲۸ فروردین ماه سال جاری، تعدادی از سپاهیان، مأموران وزارت اطلاعات و بیش از ۱۰۰ نفر از نیروهای ضدشورش برای بازرسی وارد بند ۳۵۰ اوین می شوند. زندانیان مقابل دستور تخلیه ی بند ۳۵۰ مقاومت می کنند و همین امر موجب ایجاد درگیری میان نیروهای ضدشورش و زندانیان می شود. درگیری که به موجب آن بیش از ۳۰ نفر مجروح شده و مورد ضرب و شتم قرارمی گیرند. چند نفر به بیمارستان منتقل شده و تعدادی از زندانیان پس از عبور از تونل سربازان باتوم به دست، به سلول های انفرادی بند ۲۴۰ فرستاده می شوند. براساس آخرین اخبار منتشر شده، امید بهروزی و اسماعیل برزگری که بر اثر پارگی عروق دست و شکستگی قفسه سینه به بیمارستان طالقانی تهران منتقل شده بودند، شبانه به بهداری زندان برگردانده و دست و پایشان به تخت بسته شده است».
مائده سلطانی، دختر عبدالفتاح سلطانی وکیل زندانی در بند ۳۵۰، درباره علت مقاومت زندانیان می گوید: «تعدادی از زندانیان پس از ورود نیروهای ضد شورش گفتند که دفعه قبل وسایل ما را بردید و خسارت وارد کردید، این بار ما قصد داریم در حین بازرسی شما در بند بمانیم».
به گزارش تارنمای “کلمه”: «روز یکشنبه ۲۸ زندانی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین در نامه ای به حسن روحانی، رییس جمهوری و رییس شورای عالی امنیت ملی با شرح جزییاتی از حادثه روز پنجشنبه در زندان اوین، این اتفاقات را وحشتناک، بسیار خشن، فاجعه و بی سابقه خوانده و خواستار بررسی و پیگیری از سوی ریاست جمهوری و شورای عالی امنیت ملی شدند. این زندانیان سیاسی تعداد مجروحین و آسیب دیدگان پنجشنبه سیاه را بیش از ۳۰ تن عنوان کردند و از آمرین فحاشی خبر دادند که دستور به کتک زدن زندانیان می دادند».
ساعاتی پس از انتشار خبر حمله نیروهای ضدشورش، غلام حسین اسماعیلی، رییس سازمان زندان ها این خبر را تکذیب کرد و بدون توضیح دیگری از آن به عنوان “بازرسی ماهانه” نام برد و گفت: «بنا نداریم که به ادعاهای سایت های معارض که دروغ پراکنی علیه نظام می کنند پاسخ گو باشیم»!
رییس دروغگوی سازمان زندان ها، که یکی از مدیران نمونه نظام است، به این حد از بی شرمی بسنده نکرد و در مصاحبه ای دیگر نیز گفت: «هیچ گونه درگیری در بند ۳۵۰ بازداشتگاه اوین رخ نداده است و ما طبق وظیفه و آیین نامه مربوط به زندان بازرسی هایی را به صورت نوبتی انجام می دهیم که این موضوع [موجب] نارضایتی برخی از زندانیان می شود… درگیری صورت نگرفته است، البته ازسوی زندانیان با کمی مقاومت روبرو شدیم که با توصیه ها و تدبیرهای انجام شده هیچ گونه برخوردی از ناحیه همکاران ما رخ نداده است»!
مصطفی پورمحمدی وزیر دادگستری حکومت، که خود از جنایتکاران بدنام است و عضو هیئت ۳ نفری مرگ در کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ بوده نیز به “ایسنا” گفت: «ما تحقیقات اولیه را انجام دادیم و دیدیم که درگیری نبوده و طبق روال عادی از بند های زندان اوین بازرسی هایی شده تا کسانی که اشیاء ممنوعه مانند موبایل و سیم کارت خارج از قاعده ی معمول در اختیار دارند مورد بازرسی قرارگیرند… در دو اتاق از زندان اوین مقاومت هایی ازسوی زندانیان صورت گرفت و برای خود اشخاص مشکلاتی به وجود آورد که یکی دو نفر از زندانیان در این بازرسی دچار جراحت مختصری شدند»!
سازمان گزارشگران بدون مرز نیز با انتشار بیانیه ای حمله وحشیانه به زندانیان سیاسی را محکوم کرد: «این حمله از سوی برخی از مسئولان دستگاه قضایی، اطلاعات سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات هماهنگ و طرح ریزی شده است».
پدر امید بهروزی، یکی از زندانیان سیاسی مجروح شده، در گفتگو با “ایران وایر” گفت: «می خواهم از شخص رهبری بپرسم که آیا می داند در زندان چه بر سر فرزندم آمده است؟»!
پرسش این پدر دردمند و در عین حال ساده دل انسان را شگفت زده می کند. چگونه ممکن است دژخیمانی از قماش سعید مرتضوی، سردار رادان و غلام حسین اسماعیلی – که روی رودلف هس و آدولف آیشمن روسای زندان های داخائو و آشویتس در رژیم نازی هیتلری را سفید کرده اند -، به صورت خودسر دست به این جنایات بزنند؟! اینان مأموران معذوری هستند که اوامر مقام معظم رهبری را اجرا می کنند و ضمن در امان بودن از کیفر، مزد و پاداش و ارتقاء مقام می گیرند. آنچه که در زندان هایی مانند “کهریزک”، “بند ۳۵۰ اوین” و… گذشته و می گذرد زیر نظر تیزبین “شخص رهبری” انجام می شود. بنابر نص صریح قانون اساسی رهبر “مدیر، مدبر و آگاه” است و تردید پدر رنجدیده و ساده دل امید بهروزی نسبت به “آگاهی” مقام معظم، خود در شمار کارهایی است که بسیاری از زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین به اتهام هایی کمتر از آن گرفتار داغ و درفش و شکنجه و زندان شده اند: توهین به مقام معظم رهبری!
* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی، ساکن اروپا و از همکاران شهروند است.
Shahbaznakhai8@gmail.com