چه دنیای بدی شده است. وسایل ارتباطی مدرن، زندگی را کوفت آدم می کند. دل مان به یک دروغ گفتن خوش بود که این تکنولوژی لعنتی این دل خوشی را هم ازمان گرفت. مثل آدم داشتیم زندگی مان را می کردیم. هروقت لازم بود دروغ درست و حسابی می گفتیم. گاهی دروغ مصلحتی می گفتیم، اگر ضروری بود کلک می زدیم، صلاح بود خدعه می کردیم …آدمی بودیم برای خودمان ….

آمدند موبایل و اینترنت و یوتیوب وگوگل و فیسبوک برایمان درست کردند و حالمان را گرفتند. حالا یک دروغ که می خواهی بگویی صد جا را باید بپّائی … باید مواظب باشی ساکنان فیسبوک دستت را رو نکنند. باید  حواست باشد که گوگل پته ات را روی آب نیندازد و باید چهارچشمی نگاه کنی که یوتیوب فیلم مستندی را که علیه  اظهارات تو دارد پخش نکند و و و….

evin

ساعت دوازه شب می آمدی منزل، قیافه یک آدم خسته را به خودت می گرفتی، می گفتی اضافه کاری داشتم و می رفتی می خوابیدی …

اما حالا نمی شود چنین کاری را کرد چون ممکن است هفته بعد از آن شب اضافه کاری! قبض جریمه عکس داری برسد که تو و یک دختر خانم تودل برو را در همان شب و همان ساعت، سرپل تجریش در حالی که پشت رل مشغول بگو و بخند هستید نشان بدهد و همه رشته هایت را پنبه کند.

در زندان اوین بزن بزن مختصری شد، یک عده ای را زدند، یک عده از زندانیان را دوباره گرفتند، یک عده ای را بردند انفرادی و قضیه را جمع وجور کردند ….رئیس زندان هم آمد مصاحبه کرد و گفت ما حتی یک تلنگر به کسی نزده ایم و قضیه ختم به خیر شد.

ولی مگر مردم ول کردند؟ صد جور مدرک رو کردند که بله، تلنگر به کسی نزده اید، ولی مشت و لگد چرا!

صدا و سیما فیلمی را پخش کرد که نشان بدهد تمام این داد و هوارها و روزه سیاسی گرفتن ها و امضا جمع کردن ها جنجال برای هیچ بوده. یک بازرسی معمولی از زندان صورت گرفته و هیچ اتفاقی هم نیفتاده، اما مگر مردم ول کن هستند؟ آنهایی که قبلا زندان بوده اند تمام فیلم را برده اند زیر سئوال و نوشته اند: اینجا که شما نشان دادید اندرزگاه هفت بود و بند محکومان مالی و برادران کلاهبردار نه بند ۳۵۰. اظهارنظرهای مردم را در سایت پیک ایران بخوانید.

 

یکی نوشته است شما اول گفتید هیچ اتفاقی نیفتاده ولی بعد که قضیه رو شد می فرمائید عده ای شیشه ها را شکستند و دست و پای خود را بریدند.

و یک آدم دقیق می نویسد: وقتی زندانیان شیشه را بشکنند، تکه های شیشه داخل حیاط نمی ریزد، می ریزد داخل سالن سمت مأمورها…

و یک آدم شوخ طبع هم به تمسخر نوشته است: پس ﺍﺯ ﮐﺸﻒ ۱۱ ﺗﻠﻔﻦ ﻣﺎﻫﻮﺍﺭﻩﺍﯼ ﻭ ﯾﮏ ﻟﭗ ﺗﺎﭖ، ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﯼ ﮔﻤﺸﺪﻩ ﻣﺎﻟﺰﯾﺎﯾﯽ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺑﻨﺪ ۳۵۰ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻭﯾﻦ ﮐﺸﻒ ﺷﺪ.

خوشبختانه رئیس زندان اوین دراین ماجرا مثلا برکنار شد (یعنی ارتقاء مقام گرفت) تا درس عبرتی باشد برای رئیس بعدی ….!

 

 

اینهمه پول توی جیب کی جا می گیرد؟

 

اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور، گوشه دیگری از پرده نمایش بابک زنجانی را بالا زد و خبر داد که بابک خان زرنگ تر از این حرف هاست. او گفت:

 

بابک زنجانی ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار به دولت بدهکار است که این مبلغ نزدیک به ۸ هزار میلیارد تومان می‌شود. در این میان او از سازمان تامین اجتماعی نیز ۳۰ هزار میلیارد تومان پول گرفته که آن را نیز پرداخت نکرده است. اکنون او هیچ ردی از این پول‌هایی که گرفته برجا نگذاشته و دست همه خالی است.

آقای زنجانی که برای دفاع از خود از داخل زندان با خبرنگار ما تماس گرفته بود گفت به کی به کی قسم همه این حرف ها شایعه است. آخر اینهمه پولی که می گویند توی جیب کی جا می گیرد که توی جیب من جا بگیرد؟

اگر قول بدهند بازدید شان مثل بازدید از بند ۳۵۰ زندان اوین نباشد، بگوئید بیایند تمام سلول و حتی وجب به وجب جیب های من را بگردند. هرکی هرچی پیدا کرد مال خودش!

 

 

شاه عباس قرن بیست و یکم 

 

سایت پیک ایران به نقل از تدبیر گزارش کرده است که دولت احمدی نژاد میلیاردها تومان به موسساتی مبهم کمک کرده است.

کمک کردن به طور ناشناس یا به افراد و موسسات ناشناس در فرهنگ ما سابقه ای دیرینه دارد. داستان های بسیاری داریم از اینکه شاه عباس شب ها در لباس درویشی به دیدار مستمندان ناشناس می رفته و به آنان کمک می کرده است.

آقای احمدی نژاد نیز که شیفته این نوع کمک ها بود پیش خودش حساب می کرد و می گفت مگر من چه چیزم از شاه عباس کمتر است؟

با این استدلال شب ها وقتی از خزینه درمی آمد و احساس می کرد که پاک شده و رئیس پاک ترین دولت تاریخ است، می رفت در خزانه دولت را باز می کرد و به مستحقانی که درکاخ ریاست جمهوری صف کشیده بودند می گفت بیائین هرچی می خواهین بردارین.

می گویند بعد از بازکردن در خزانه به یارانش می گفت ترو خدا یک چیزی هم برای یارانه دادن به مردم بگذارید. بعد هم با خنده اضافه می کرد: سر جدتون نه اسمی از من ببرید، نه به کسی بگوئید اینهمه پول را ازکجا آورده اید. بگذارید اسم من به عنوان شاه عباس قرن بیست و یکم در تاریخ بماند!

و….چند خبر کوتاه

 

ـ اشرف غنی احمد زی و عبداله عبداله هردو نامزد کاندیدای ریاست جمهوری در افغانستان اعلام کرده اند که در انتخابات این کشور تقلب شده است ….

آقای احمدی نژاد در اینمورد ازخودش رفع اتهام کرد و گفت خدا را شکر تقلب های انتخابات افغانستان را نمی شود به من چسباند چون من اصلا به افغانستان نرفته ام. مدارکش هم موجود است!

 

ـ یک قاضی در مصر رهبر اخوان المسلمین و۶۸۲ نفر دیگر را در یک جلسه کوتاه مدت به اعدام محکوم کرد. این قاضی در پاسخ خبرنگار ما که پرسید اینهمه آدم به خاطر یک اتهام؟ گفت من عصبانی که میشم تعداد معداد و اتهام متهام سرم نمیشه، هرکی دم دستم باشه محکوم می کنم و با خنده اضافه کرد کاشکی خودت هم اینجا بودی و می فهمیدی که چه اتهامات دست اولی داری و راست راست داری می گردی!

ـ بی بی سی فیلم هایی را نشان داد از ارتش سوریه که با بمب های بشکه ای، شهر خالی از سکنه حلب را بمباران می کند.

پرزیدنت اسد در پاسخ خبرنگار ما گفت راستش آدم کم آورده ایم و مواد منفجره زیاد. حیفه این مواد زیر باد و بارون بپوسه و حروم بشه. دستور دادم آن ها را بریزند توی بشکه و پرت کنند روی شهر. شاید کسی زنده مونده باشه، شانسش بزنه، یکی از این بشکه ها بیفته رو سرش و راحت بشه!

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.