‌‌ آبی‌ی بی‌مرزِ فرمانِ واژه‌ها

world-cup-2014

اینک جام جهانی‌‌ی ۲۰۱۴؛ برزیل؛ باز هم یک جام جهانی‌ی دیگر.
و باز هم همان عبارتِ اندوه‌بارِ کلیشه‌ای: زمان چه زود می‌گذرد. به من اجازه دهید با این عبارت کمی مخالفت کنم: زمان نمی‌گذرد؛ تمام می‌شود. دوباره می‌نویسم: زمان چه زود تمام می‌شود.
و درست در همین لحظه، در ایستگاهی از زمان، مرکب‌هایی متوقف می‌شوند. مسافران پیاده می‌شوند. به هزار جهت می‌دوند.
فرض می‌کنیم در برابر کامپیوتری نشسته‌ایم و در تعقیب آن مسافران «وب‌گردی» می‌کنیم. انگار می‌خواهیم جستاری بنویسیم که جز تدوین تکه‌هایی از صفحه‌های گوناگون اینترنتی نیست.
«وب‌گردی»‌ی ما اما بر دو عنصر بنا می‌شود: «هایپرتِکست»، «مینی‌مالیسم».
نخست: «هایپرتِکست»: می‌دانیم «هایپرتِکست» متنی است که از طریقِ «هایپرلینک» که واژه یا عبارتی آبی رنگ است به متن یا متن‌های دیگر متصل می‌شود. تصور می‌کنیم که در «وب‌گردی»‌ی خویش هر چه را که می‌خوانیم جز «هایپرتِکستی» نیست. پس در هر صفحه با «هایپرلینکی» روبه‌رو می‌شویم؛ «هایپرلینک» را کلیک می‌کنیم؛ به صفحه‌ی دیگر می‌رویم؛ باز هم؛ باز هم. تصور می‌کنیم به‌ فرمان «هایپرلینک‌ها» در هزارتوی «وب» سرگردان شده‌ایم.
و بعد: «مینی‌مالیسم»: انگار بی‌قراری‌ی برآمده از حضور در برابر انبوهِ جهان ما را وامی‌دارد که چشم بر متن بگردانیم و بگذریم؛ حاصل پرش ما از خط‌ها جز تکه‌هایی مینی‌مالیستی نیست؛ که زمانِ تنگ دارد تمام می‌شود.
جستار ما انگار سفری خیالی است در متن‌هایی که در «وب‌گردی» بر آن‌ها چشم گردانده‌ایم؛ سفری در تکه‌های «مینی‌مالیستی»؛ سفری بر بالِ سی‌ودو کلیک؛ به نشانه‌ی سی‌ودو تیمی که در جام جهانی حضور دارند.
عبارت جام جهانی‌‌ی ۲۰۱۴ آبی است. کلیک می‌کنیم.

۱
گروه‌بندی‌ی جام جهانی‌‌ی ۲۰۱۴ چنین است: گروه ۱- برزیل، کامرون، مکزیک، کرواسی. گروه ۲- اسپانیا، شیلی، استرالیا، هلند. گروه ۳- کلمبیا، ساحل عاج، ژاپن، یونان. گروه ۴- اروگوئه، کاستاریکا، ایتالیا، انگلستان. گروه ۵- سوییس، اکوادور، هندوراس، فرانسه. گروه ۶- آرژانتین، نیجریه، ایران، بوسنی – هرزگوین. گروه ۷- آلمان، غنا، ایالات متحده‌ی آمریکا، پرتقال. گروه ۸- بلژیک، الجزایر، کره‌ی جنوبی، روسیه.
جام جهانی رنگین کمانی از سرزمین‌ها را در ترانه‌‌های فوتبال می‌خواند.
عبارت ترانه‌های فوتبال آبی است. کلیک می‌کنیم.

۲
در میان ترانه‌های فوتبال، ترانه‌ای را هم شکیرا، خواننده‌ی کلمبیایی، خوانده است؛ ترانه‌ای با نامِ لالالا؛ ترانه‌ی «غیررسمی‌«ی جام جهانی. ترجمه‌ی آزاد بخشی از آن ترانه این است:

جرأت داری بیا جلو
ببین چه‌گونه سیاره‌ی ما یکی‌ می‌شود.
چونان طبلی که در یک وزن نواخته می‌شود
صدای سوت را بشنو، توپ را شوت کن
تمام جهان چونان عقابی اوج می‌گیرد
در ریو همان‌گونه بازی می‌کنیم که می‌رقصیم
امروز را دریاب؛ فردایی نیست
همه چیز را پشت سر بگذار این‌جا
برای ترس یا اندوه جایی نیست

مگر نه این‌که همین را می‌خواهی؟
پس کاری را بکن که می‌خواهی
تماشا در کنار همه‌گان
حقیقت یا جدال؟ حس می‌کنی؟

رسیده‌ای؛ همین جا است
دیگر تردیدی نیست که وقت‌اش رسیده است
ببین چه‌گونه سیاره‌ی ما یکی می‌شود
چونان آوای تقدیری‌ی طبلی
آلمانی، کلمبیایی، اسپانیایی، فرانسوی
نیمکت‌ات را ترک کن
این‌جا همان‌گونه بازی می‌کنیم که می‌رقصیم
این برزیل است؛ حالا این را می‌دانی

این‌ برزیل است؛ سرزمینی پهناور که فوتبال در همه‌ی رگ‌هایش جاری است. جام جهانی نیز در همه‌ی این سرزمین رخ می‌دهد. برنامه‌ی بازی‌های جام جهانی هم همین را می‌گوید.
عبارت برنامه‌ی بازی‌های جام جهانی آبی است. کلیک می‌کنیم.

۳
بازی‌های جام جهانی‌ی ۲۰۱۴ با بازی‌ی برزیل و کرواسی آغاز می‌شود؛ ۱۲ ژوئن در شهر سائوپولو؛ در ورزشگاه آرنا دی‌. بازی‌ی نهایی روز ۱۳ جولای برگزار می‌شود؛ در شهر ریودوژانیرو؛ در ورزشگاه ماراکانا. در فاصله‌ی این دو بازی شصت‌ودو بازی‌ی دیگر انجام می‌شود؛ در شهرهای ناتال، سالوادور، کویابا، بلوهوریزونته، فورتالِزا، مانائوس، رسیفی، برازیلیا، پورتوآلگره، ریودوژانیرو، کوریتیبا، سائوپولو.
بازی‌های جام جهانی در همه‌ی سرزمین برزیل گسترده است؛ چه بسیار کشورها اما که در جام جهانی حضور ندارند؛ چنان‌که می‌توان از ستاره‌گان کشورهای غایب در جام‌جهانی تیمی سخت توانا ساخت.
عبارت ستاره‌گان کشورهای غایب در جام جهانی آبی است. کلیک می‌کنیم.

۴
اگر تیم ستاره‌گان کشورهای غایب در جام جهانی را در سیستم ۳- ۴ – ۳ آرایش دهیم، شاید این تیم را داشته باشیم: دروازه‌بان: پیتر چک، چک، خط دفاع: داوید آلابا، اتریش؛ دانیل اگر، دانمارک؛ برانیسلاو ایوانویچ، صربستان. خط میانی: گاریت بیل، ولز؛ مارِک هَمسیک، اسلواکی؛ آرون رَمزی، ولز؛ هنریخ مخیتاریان، ارمنستان. خط حمله: استفان یووِتیچ، مونته‌نِگرو؛ روبرت لواندوفسکی، لهستان، زلاتان ایبراهیمویچ، سوئد.
ستاره‌ی تیم ستاره‌گان کشورهای غایب زلاتان ایبراهیمویچ است؛ ستاره‌ای که ستاره‌گان نسل‌های گوناگون فوتبال برزیل در کلیپ «وِم ایبرا» از او خواسته‌اند که برای دیدن جام جهانی به برزیل بیاید؛ که جایش در آن روزها خالی است.
واژه‌ی «وِم‌ایبرا» آبی است. کلیک می‌کنیم.

۵
در آغاز کلیپ «وِم‌ایبرا» این عبارت بر صفحه نقش می‌بندد: آیا به جام جهانی نمی‌آید؟
و بعد بازی‌ی پرتقال و سوئد را می‌بینیم؛ یکی از گل‌های رونالدو؛ تصویر غمگین زلاتان ایبراهیمویچ؛ حذف سوئد از جام جهانی.
و بعد این عبارت بر صفحه نقش می‌بندد: بعد از ترک زمین چنین گفت: جام جهانی بدون من ارزش تماشا ندارد.
و بعد: گل‌هایی از زلاتان ایبراهیمویچ را تماشا می‌کنیم؛ از آن میان گل زلاتان ایبراهیمویچ در لباس تیم ملی‌ی سوئد به تیم ملی‌ی انگلستان در یک بازی‌ی دوستانه را؛ زیباترین گل سال ۲۰۱۳ به انتخابِ فدراسیون جهانی‌ی فوتبال.
و بعد: ستاره‌گان فوتبال برزیل را می‌بینیم که یکی پس از دیگری زلاتان ایبراهیمویچ را به برزیل دعوت می‌کنند؛ از آن میان دانیل آلوز، رونالدو، رای، دنیلسون، به‌به تو.
تنها اما ستار‌گان کشورهای غایب در جام جهانی نیستند که از آن‌ها سخن‌ها است. ستارگانی نیز هستند که هریک به دلایلی در میان بازی‌کنانِ برگزیده‌ی کشورهایی که به جام جهانی رسیده‌اند، حضور ندارند؛ ستاره‌گان خطخورده.
عبارت ستاره‌گان خط خورده آبی است. کلیک می‌کنیم.

۶
اگر ستاره‌گان خط‌‌خورده‌ی تیم‌هایی را که به جام جهانی رسیده‌اند در سیستم ۲ – ۴ – ۴ آرایش دهیم، شاید این تیم را داشته باشیم: دروازه‌بان: دیه‌گو لوپز، اسپانیا. خط دفاع: آلوارو آربه‌لوا، اسپانیا؛ آلکس، برزیل؛ میراندا، برزیل؛ اشلی کول، انگلستان. خط میانی: مایکل کَریک، انگلستان؛ لوکاس لِیوا، برزیل؛ لوکاس مورا، برزیل؛ ایسکو، اسپانیا. فورواردها: سمیر نصری، فرانسه؛ کارلوس توز، آرژانتین.
بی‌تردید هیچ یک از ستاره‌گان خط‌‌‌خورده یا نزدیکان‌شان از غیبت در جام جهانی خوشحال نشده‌اند‌‌؛ تنها اما دوست دختر سمیر نصری واکنش تند نشان داده است.
عبارتِ دوست دختر سمیر نصری واکنش تند نشان داده است آبی است. کلیک می‌کنیم.

۷
دوست دختر سمیر نصری بعد از خط خوردن سمیر نصری از تیم ملی‌ی فرانسه به خشم تمام چنین گفته است: گور پدر فرانسه؛ گور پدر دشامپ که سرمربی‌ی گَندی است. دیدیه دشامپ سرمربی‌ی تیم ملی‌ی فرانسه دلیل خط خوردن سمیر نصری را چنین عنوان کرده است: سمیر نصری اگر در میان یازده بازی‌کن اصلی نباشد، فضا را متشنج می‌کند. سمیر نصری خود در واکنش به خط خوردن خود چنین گفته است: چیزی که نکشد، درمان می‌کند.
اخبار فوتبال تمامی ندارد؛ جام جهانی اما تنها در فوتبال خلاصه نمی‌شود. موضوع پذیرایی‌ از توریست‌هایی که به برزیل هجوم می‌آورند نیز بحث‌های بسیاری را سبب شده است.
عبارت پذیرایی از توریست‌هایی که به برزیل هجوم می‌آورند آبی است. کلیک می‌کنیم.

۸
در شهر بلوهوریزونته، در چهارصدکیلومتری‌ی ریودوژانیرو، زنان تن‌فروش می‌توانند به کلاس‌های مجانی‌ی زبان انگلیسی بروند. این کلاس‌ها مدت‌ها است آغاز شده‌اند. زنان تن‌فروش از این کلاس‌ها استقبالِ بسیار کرده‌اند. سخن‌گوی سازمان محلی‌ی زنان تن‌فروش در مورد این کلاس‌ها چنین گفته است: زبان انگلیسی برای ما بسیار مهم است؛ هم برای چانه زدن با مشتریان هم برای بیان واژه‌های احساسی.
تن‌فروشی در کشور برزیل قانونی است؛ چیزی که باعث نگرانی‌ی سازمان‌دهنده‌گان جام جهانی شده است اما تن‌فروشی‌ی کودکان است.
عبارت تن‌فروشی‌ی کودکان آبی است. کلیک می‌کنیم

World-Cup-2014-Brasil-logo.

۹
یک دختر هیجده ساله‌ی تراجنسی‌ که از سال‌های نوجوانی تن‌فروشی می‌کرده است، به خبرنگاران گفته است که تن‌فروشی‌ی کودکان از نظرها پنهان است؛ در بخش‌های پایینی‌ی خیابان‌ها و پشت ایستگاه‌های اتوبوس‌ جریان دارد. هنگام که این دختر با خبرنگاران سخن می‌گوید، دختران تن‌فروش دیگر دسته‌جمعی به شوخی فریاد می‌زنند که او مرد است.
در برزیل تن‌فروشی‌ی کودکان از نظرها پنهان است؛ ریشه‌های آن اما از میان نرفته است. فقر شدید، محرومیت‌های اجتماعی، سنت ژرف بی‌قدری‌ی زنان، آمار بالای جدایی‌ی زنان و مردانی که فرزندان خود را سر راه می‌گذارند، تسلط باند‌های خلاف‌کار بر کوچه‌ها، از جمله دلایل تن‌فروشی‌ی کودکان اند.
در سال ۲۰۱۲ پانصد هزار کودک در برزیل تن‌فروشی می‌کرده‌اند.
عبارت او مرد است آبی است. کلیک می‌کنیم.

۱۰
فیلم بلند او مرد است ساخته‌ی اندی فیکمن، فیلم‌ساز آمریکایی، است. سباستین و ویولا دوقلو هستند. سباستین بازی‌کن تیم فوتبال پسران مدرسه است؛ ویولا دختر پرشوری که خود فوتبالیست برجسته‌ای است. سباستین به‌هم‌راه گروه موسیقی‌ای که عضو آن است به سفر می‌رود. ویولا در دوران غیبت دوهفته‌ای‌ی سباستین نقش او را بازی می‌کند؛ لباس او را می‌پوشد؛ با تیم فوتبال پسران به اردو می‌رود. در اردو اما عاشق یکی از بازی‌کنان تیم می‌شود؛ عاشق دوک که خود اولیویا را دوست دارد؛ دختری که خود سباستین را دوست دارد. دوست دختر سباستین، مونیکا، از اولیویا متنفر است. و همه‌ به مدت دو هفته فکر می‌کنند ویولا سباستین است.
در فیلم بلند او مرد است عاشقان حادثه‌ها می‌آفرینند؛ متعصب‌های شوریده‌ای که تنها معشوق خویش را می‌بینند.
عبارت متعصب‌ها آبی است. کلیک می‌کنیم.

۱۱
فیلم بلند متعصب‌ها، با نام اصلی‌ی زاویه‌ی پسران، ساخته‌ی تپو آیراکسینن، فیلم‌ساز فنلاندی، ماجرای گوشه‌ای از زنده‌گی‌ی یک مرد جوان است که در یک شهر کوچک فنلاند طرف‌دار یک تیم محلی است؛ مشکل بزرگ اما این‌جا است که عاشق زنی شده است که طرف‌دار تیم رقیب است. چه باید بکند این مرد؟ درست است که این‌جا سخن بر سر رقابت تیم‌های بزرگ نیست؛ سخن بر سر رقابت رئال مادرید و بارسلون نیست؛ سخن بر سر رقابت کریستیانو رونالدو و لئو مسی نیست؛ این جا نیز اما پرسشی در کار است؟ معشوق یا تیم مورد علاقه؟ این پرسشی فلسفی است یا پرسشی ورزشی؟
عبارت رقابت کریستیانو رونالدو و لئو مسی آبی است. کلیک می‌کنیم.

۱۲
رقابت کریستیانو رونالدو و لئو مسی تنها در زمین فوتبال جریان ندارد. صحنه‌ی رقابت گسترده‌تر از این است. تصاویر کدام یک بر درودیوار جهان بیش‌تر به چشم می‌خورد؟ طرف‌داران کدام یک در فیس بوک بیش‌تر اند؟ دست‌مزد کدام یک بیش‌تر است؟ هیچ‌کس اما آیا می‌پرسد که کدام یک از آن‌ها می‌توانند سکوت خویش را بشکنند؟
سکوت خویش را بشکنند؟ آری سکوت خویش را. تنها به‌عنوان نمونه بپرسیم: آیا کریستیانو رونالدو و لئو مسی می‌توانند از شرایط کار برده‌‌گونه‌ی کارگران نایک و آدیداس در پاکستان و بنگلادش سخن بگویند؟ یا از کار برده‌گونه‌ی کارگران برزیلی و مهاجر در راه برپایی‌ی جام جهانی؟ یا از کار برده‌گونه‌ی کودکان برزیلی و مهاجر که مورد سو‌استفاده‌ی جنسی نیز قرار می‌گیرند؟
روزی آیا فاصله‌ی صدای آن تنهایان و ترانه‌ی جام جهانی پُر خواهد شد؟
عبارت ترانه‌ی جام جهانی آبی است. کلیک می‌کنیم؟

۱۳
ترانه‌ی جام جهانی را جنیفر لوپز و پیت بول، خواننده‌گان آمریکایی، خوانده‌اند؛ ترانه‌ای با نامِ ما یکی هستیم. ترجمه‌ی آزاد بخشی از آن ترانه این است:

پرچم‌‌هایت را تا آسمان بالا ببر (آن‌ها را تا آسمان بالا ببر)
و آن‌ها را در کنار هم در هوا تکان بده (در کنار هم)
به جهان نشان بده اهل کجا هستی ( به آن‌ها نشان بده اهل کجا هستی)
به جهان نشان بده ما یکی هستیم (یک عشق، یک زنده‌گی)

هنگام که اوضاع سخت می‌شود
باید ادمه دهی
یک عشق، یک زنده‌گی، یک جهان
یک جدال، همه‌ی جهان، یک شب، یک مکان
برزیل؛ پرچم‌‌هایتان را در آسمان برافرازید و همان کاری را بکنید که دوست دارید
امروز این جهان تو است؛ جهان من؛ جهان ما
و ما دعوت می‌کنیم همه‌ی جهان را؛ همه‌ی جهان را به بازی

نگاه کن چه‌گونه یک شب جهان یکی می‌شود
دو طرف، یک جدال
و میلیون‌ها چشم
دلِ سرشار تند می‌تپد
ستاره‌گان شوت کنید، بیفتید
مشت‌ها را به سوی آسمان بلند کنید
نگاه کن چه‌گونه امشب جهان یکی می‌شود
جهان یکی می‌شود، جهان یکی می‌شود، جهان یکی می‌شود
برای جدال، جدال، جدال
نگاه کن چه‌گونه یک شب جهان یکی می‌شود
دو طرف، یک جدال
و میلیون‌ها چشم

بیا با من بخوان
بیا با من فریاد کن
این مال من است؛ این مال تو است
این ما همه‌ایم
هنگام که جهان را به بازی می‌خوانم
می‌خواهم نشان دهم که می‌توانم چنین کنم
هورا بکش؛ لبخند بزن، هوار بکش، جیغ بزن
از نتیجه بگذر؛ در جریان جاری شو
و آرزوی یکی شدن انسان به چند زبان نوشته شده است؟ جدال انسان به چند زبان؟ پایان قصه‌ی آرزوها و جدال‌های انسان چیست؟
عبارت قصه‌ی آرزوها و جدال‌های انسان آبی است. کلیک می‌کنیم.

۱۴
رمان دیوارهای نازک، نوشته‌ی آنا بورگرید، ماجرای عشق ورا و پیتر است؛ قصه‌ی دیگری از آرزوها و جدال‌های انسان. ورا پرستاری است که پس از ماجراهای بسیار از کلمبیا به سوئد بازگشته است؛ به سرزمین زادگاه‌اش. پیتر وارث یک تور مسافرتی است؛ خوش‌گذران و بی‌خیال.
و در این رمان تردیدها است؛ پرسش‌ها: خوش‌بختی چیست؟ عشق آرزویی ناممکن است یا مقصدی در دست‌رس؟ در راه نیل به معشوق کدام موانع صف کشیده‌اند؟
ماجرای عشق ورا و پیتر ماجرای گم‌شده‌گی است؛ ماجرای گم‌شده‌‌گان.
عبارت ماجرای گم‌شده‌گان آبی است. کلیک می‌کنیم.

۱۵
ماجرای گم‌شده‌گان تاریخ هاییتی را پر کرده است؛ ماجرای گم‌شده‌گان گم‌نام و نام‌آوری که هرگز به‌خانه باز نگشتند؛ از آن میان ماجرای جو گیجینز، فوتبالیستی که نام‌اش وِرد زبان‌ها بود.
در جام جهانی‌ی ۱۹۵۰ که در برزیل برگزار شد، تیم ملی‌ی آمریکا در بازی‌ی گروهی توانست با تک گلِ جو گیجینز، بازی‌کنِ هاییتی‌‌تبار، تیم ملی‌ی انگلستان، را شکست دهد. جو گیجینز در سال ۱۹۲۴ متولد شد؛ در هاییتی؛ از مادری اهلِ هاییتی و پدری آلمانی. در سال ۱۹۴۷ به نیویورک رفت، فوتبال را در تیم بروک هتن ادامه داد، به عضویت تیم ملی‌ی آمریکا انتخاب شد.
جو گیجینز در سال ۱۹۵۴ به هاییتی بازگشت؛ زنده‌گی‌ی او در هاییتی اما چندان نپایید. در سال ۱۹۶۴ توسط مآموران «پاپا دوک» که از فعالیت‌های سیاسی‌ی خانواده‌ی او، به ویژه برادران‌اش، خشمگین بودند، ربوده شد؛ گم شد؛ به قتل رسید.
عبارت پاپا دوک آبی است. کلیک می‌کنیم.

۱۶
فرانکویس دوالیر، معروف به «پاپا دوک»، شصت و چهار سال عمر کرد؛ تولد به سالِ ۱۹۰۷؛ مرگ به سالِ ۱۹۷۱. حاصل زنده‌گی‌ی او ده‌ها هزار کشته بود. در سال ۱۹۵۷ به عنوان رئیس جمهور هاییتی انتخاب شد؛ با هفتاد در صد آرا. در سال ۱۹۶۱ در حالی که دو سال از دوران شش ساله‌ی ریاست جمهوری‌‌اش باقی مانده بود، در انتخاباتی که تنها کاندیدای آن بود با صد در صد آرا به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد. در سال ۱۹۶۴در انتخاباتی دیگر با نودونه درصد آرا به عنوان رئیس جمهور مادام‌العمر برگزیده شد.
«پاپا دوک» زمانی دستور قتلِ همه‌ی سگ‌های سیاه هاییتی را صادر کرد؛ چه اعتقاد داشت فرمانده‌ی سابق نیروهای امنیتی‌اش به هیئت سگی سیاه درآمده است تا او را به قتل برساند.
بعد از مرگ «پاپا دوک» پسر نوزده ساله‌اش، ژان کلود دوالیر، به قدرت رسید؛ معروف به «بیبی دوک».
هاییتی سرزمین رنج‌ها است. از رنج هاییتی شعرها هست؛ فریادها هست؛ تاریخ‌ها هست.
عبارت از رنج هاییتی شعرها هست آبی است. کلیک می‌کنیم.

۱۷
یک وبلاگ‌نویس سوئدی به همه‌ی مردم هاییتی شعری پیش‌کش کرده است. ترجمه‌ی آزاد بخشی از آن شعر این است:

هنگام که زیباترین چشم‌ها در جهان خاموش می‌شوند
به زمانی که هیچ‌کس نمی‌بیند، هیچ‌کس حس نمی‌کند، هیچ‌کس نمی‌زید
به زمانی که آخرین فریاد کوتاه است
آخرین تمنای زنده‌گی، آخرین امید می‌میرد
ما باید بیدار شویم
باید ببینیم بر چه چشم بسته‌ایم

باید آیا تاوان خطاهایمان را بپردازیم
و به خاطر نابینایی‌مان مجازات شویم
به‌زمانی که دو چشم از زیباترین چشم‌های جهان خاموش می‌شوند؟
عبارت آخرین امید می‌میرد آبی است. کلیک می‌کنیم.

۱۸
زمانی که آخرین امید می‌میرد مات بوکنر وارد دنیای دیگری می‌شود. این چکیده‌ی فیلم خیابان سبزِ اوباش، ساخته‌ی لکسی آلکساندر، فیلم‌ساز آلمانی، است. مات بوکنر دانش‌جوی رشته‌ی روزنامه‌نگاری‌ی دانشگاه هاروارد است. روزی در میان وسایل‌اش مواد مخدری پیدا می‌شود که متعلق به هم اتاق او است. همین سبب می‌شود تا بر او ماجراهایی سخت بگذرد؛ تا به خویش استراحتی بدهد به لندن می‌رود؛ به دیدن خواهر و شوهر خواهر و فرزندشان. برادرِ شوهر خواهرش، چارلی، ره‌برِ طرف‌دارانِ اوباش تیم وستهام است. مات بوکنر وارد دنیای دیگری می‌شود؛ دنیایی پر از خشونت.
جام جهانی در برزیل چه‌گونه خواهد بود؟ آیا آن‌جا هم از خشونت‌ پُر خواهد بود؟
واژه‌ی برزیل آبی است. کلیک می‌کنیم.

۱۹
برزیل پُرجمعیت‌ترین و وسیع‌ترین کشور آمریکای جنوبی است. نام برزیل از درختی گرفته شده است که مستعمره‌چی‌ها فکر می‌کرده‌اند بسیار پرارزش بوده است؛ درختی یگانه در سرزمین رقص سامبا.
برزیل از سال ۱۵۰۰ تا سال ۱۸۶۲ مستعمره‌ی پرتقال بوده است؛ از سال ۱۸۶۲ تا سال ۱۸۸۹ حکومت پادشاهی داشته است؛ از سال ۱۸۸۹ تا امروز حکومت جمهوری. در سال ۱۹۶۴ در برزیل کودتای نظامی رخ داد؛ در سال ۱۹۸۵ بار دیگر انتخابات دموکراتیک صورت گرفت. رئیس جمهور کنونی‌ی برزیل دیلما روسِف است؛ عضو حزب کارگر؛ اولین رئیس جمهورِ زن تاریخ برزیل.
عبارت رقص سامبا آبی است. کلیک می‌کنیم.

۲۰
رقص سامبا ریشه‌ی آفریقایی دارد. پیش از سال ۱۹۱۴ نام این رقص ماشی‌شی بوده است؛ یک نام برزیلی.
سامبا بر گام‌های سریع و پیچ و تاب بدن مبتنی است؛ هم‌راه با سازهای برزیلی.
فوتبال برزیل انگار رقص سامبا است.
عبارت فوتبال برزیل انگار رقص سامبا است آبی است. کلیک می‌کنیم.

۲۱
فوتبال برزیل انگار رقص سامبا است؛ یکی رقص سامبا که پنج بار جام جهانی را به خانه برده است: در سال‌های ۱۹۵۸، ۱۹۶۲، ۱۹۷۰، ۱۹۹۴، ۲۰۰۲. در میان ستاره‌گانی که این پنج پیروزی را سبب شده‌اند شاید نام سه ستاره بیش از همه در یادها مانده است: پله، روماریو، رونالدو. این سه ستاره در مورد برگزاری‌ی جام جهانی در برزیل نظرهای گوناگون دارند؛ در مورد موج اعتراض به برگزاری‌ی جام جهانی در برزیل.
پله چنین می‌گوید: نیازها و اعتراض‌های مردم را می‌فهمم؛ باید اما تیم ملی‌ی برزیل را حمایت کنیم؛ جام جهانی حادثه‌ی مهمی است.
روماریو چنین می‌گوید: برگزاری‌ی جام جهانی به سود برزیل نیست. مردم برزیل از فقر رنج می‌برند؛ فیفا اما می‌خواهد جیب خود را پُر کند.
رونالدو چنین می‌گوید: وضعیت اقتصادی‌ی برزیل به هزینه‌ی برگزاری‌ی جام جهانی ارتباط ندارد. برگزاری‌ی جام جهانی به سود برزیل است.
عبارت تیم ملی‌ی برزیل آبی است. کلیک می‌کنیم.

۲۲
تیم ملی‌ی برزیل در جام جهانی‌ی ۲۰۱۴ از ستاره پُر است. از ستاره‌گانی که فیلیپه اسکولاری، مربی‌ی تیم ملی‌ی برزیل، برای جام جهانی‌ انتخاب کرده است می‌توان از داوید لوییس، تیاگو سیلوا، دانیل آلوز، نیمار نام برد؛ از به یادماندنی‌ترین ستاره‌گان غایب از رونالدینیو، کاکا، روبینیو.
چه آن چهار ستاره‌ی حاضر در جام جهانی و چه این سه ستاره‌ی غایب همه‌ کیمیاگر اند؛ بر صفحه‌ی چمن از هیچ قاب طلا می‌سازند.
واژه‌ی کیمیاگر آبی است. کلیک می‌کنیم.

۲۳
بخشی از رمان کیمیاگر، نوشته‌ای پائلو کوئیلو، نویسنده‌ی برزیلی چنین است: سانتیاگو چوپان است و اهل اندلس. او خواب گنجی را دیده است در نزدیکی‌ی اهرام مصر. سانتیاگو پا به راه می‌گذارد و پس از سال‌ها به آن‌جا می‌رسد که در خواب دیده است. چاله‌ای می‌کند. چیزی نمی‌یابد. راه‌زنانی به او حمله می‌کنند. یکی از راه‌زنانی که به او حمله کرده‌اند، به او می‌گوید که او نیز خواب گنجی دیده است؛ گنجی در چراگاه گوسفندان سانتیاگو. راه‌زن به خواب اعتقادی ندارد؛ به سراغ گنج نمی‌رود؛ سانتیاگو اما به سراغ گنجی می‌رود که راه‌زن خواب دیده است؛ گنج را می‌یابد.
و ماجرا ادامه دارد.
عبارت پائلو کوئیلو، نویسنده‌ی برزیلی آبی است. کلیک می‌کنیم.

۲۴
پائلو کوئیلو، نویسنده‌ی برزیلی، از جمله کسانی است که با برگزاری‌ی جام جهانی در برزیل مخالف اند. او در گفت‌وگویی در تقابل با نگاه رونالدو چنین می‌گوید: پولی که خرج جام جهانی شده است؛ می‌توانسته‌ است نیازهای اساسی‌ی مردم برزیل را برآورده کند.
پائلو کوئیلو معتقد است جام جهانی برزیل را متشنج خواهد کرد. برزیل بیش از این که به حضور ستاره‌گان فوتبال جهان نیازمند باشد، به رفاه و آرامش مردم‌اش نیازمند است.
عبارت ستاره‌گان فوتبال آبی است. کلیک می‌کنیم.

۲۵
اگر تیم منتخب ستاره‌گان فوتبال جام جهانی را در سیستم ۳ – ۴ – ۳ آرایش دهیم، شاید این تیم را داشته باشیم: دروازبان: مانوئل نویر، آلمان. خط دفاعی: وینسنت کمپانی، بلژیک؛ تیاگو سیلوا، برزیل؛ سرخیو راموس، اسپانیا؛ خط میانی: فرانک ریبری، فرانسه؛ آندِرِس اینیستا، اسپانیا؛ یحیی توره، ساحل عاج؛ کریستیانو رونالدو، پرتغال. خط حمله: لوییس سوارز، اوروگوئه؛ دیه‌گو کوستا، اسپانیا؛ لیونل مسی، آرژانتین.
این بازی‌کنان فوران رنگ خواهند ساخت؛ شاید بی‌شمار هنر اجرا که هنرهای گوناگون را درهم می‌‌آمیزد.
عبارت هنر اجرا آبی است. کلیک می‌کنیم.

۲۶
مسیمو فورلان، هنرمند سوییسی، که هنر اجرا را بنیان سخن‌- فورم‌های بسیار کرده است، در سال ۲۰۰۸ یک خاطره‌ی جمعی را به موضوع اجرای خود تبدیل می‌کند؛ بازی‌ی میان آلمان غربی و آلمان شرقی در جام جهانی‌ی ۱۹۷۴ را.
۲۲ ژوئن سال ۱۹۷۴ است؛ بازی‌ی آلمان غربی و آلمان شرقی در ورزشگاه فولکس‌پارک در هامبورگ. آلمان شرقی پیروز می‌شود؛ با تک گل یورگن اشپارواسر در دقیقه‌ی هفتاد‌وهفت. حالا یورگن اشپارواسر چهره‌ی اسطوره‌ای‌ی آلمان شرقی است.
سی‌وچهار سال بعد در سال ۲۰۰۸ در جریان یک جشنواره‌ی تئاتر در شهر ساله در ورزشگاه کورت وابل که از تماشاچی پر است، مسیمو فورلان در نقش یورگن اشپارواسر ظاهر می‌شود. او بی‌توپ و هم‌تیمی‌ و حریف، به تنهایی در زمین فوتبال می‌دود؛ در عرض زمین؛ رو به دروازه‌ی حریف فرضی؛ غرق در فوتبالی فرضی. تماشاچیان او اما انگار هنوز در روز آن بازی حضور دارند؛ در سی‌وچهار سال پیش. آن‌ها ضبط صوت‌هایی در دست دارند که صدای گزارش‌گر بازی‌ی همان روز را پخش می‌کند.
فلسفه‌ی اجرای مسیمو فورلان چیست؟ غوغای فوتبال از کجا است؟
عبارت غوغای فوتبال از کجا است آبی است. کلیک می‌کنیم

۲۷
غوغای فوتبال از کجا است؟ در جهان فوتبال کدام پرسش‌ها پیدا – پنهان اند؟ رابطه‌ی پیروزی‌ی یک کشور با همبسته‌گی‌ی جهانی چیست؟ کدام یک از دو واحد کشور یا جهان به انسان هویت می‌دهند؟ فوتبال راهی برای تلافی‌ی رنج‌ها و تنهایی‌ها و ستم‌های ملی است؟ آوای همبسته‌گی همه‌‌ی مردم جهان را می‌خواند؟ باخت چیست؟ پیروزی کدام است؟ بی رقابتی که باخت دیگری را می‌سازد، آیا زنده‌گی ممکن است؟
فوتبال کدام رگبار را از آسمان می‌باراند؟
عبارت فوتبال کدام رگبار را از آسمان می‌باراند آبی است. کلیک می‌کنیم.
۲۸
فوتبال کدام رگبار را از آسمان می‌باراند؟ کدام وسوسه را درمان می‌کند؟ ثروت؟ شهرت؟ هویت؟ قصه؟ شورش؟ رقص؟ شعر؟ عشق؟ زیبایی؟ قهرمان؟ برتری؟
از فوتبال کدام نقاشی‌ی زنجیره‌ای را می‌توان ساخت؟
عبارت نقاشی‌ی زنجیره‌ای آبی است. کلیک می‌کنیم.

۲۹
کلود مونه، نقاش امپرسیونیست فرانسوی، در سال‌های پایانی‌ی قرن نوزدهم و دو دهه‌ی نخستین قرن بیستم، تصویرهایی آفرید که به نقاشی‌های زنجیره‌ای معروف شدند؛ از جمله نقاشی‌هایی با موضوع غله‌ها، سپیدارها، نیلوفرها. ویژه‌گی‌‌ی نقاشی‌های زنجیره‌ای آن است که بیش از آن‌که بر خود موضوع متمرکز شود بر نورهایی متمرکز است که بر موضوع می‌افتند. انگار هر موضوع در نورها و رنگ‌ها، در پهنه‌ای که مرزهایش ناپیدا است، غرق می‌شود.
عبارت کلود مونه، نقاش امپرسیونیست فرانسوی آبی است. کلیک می‌کنیم.

۳۰
کلود مونه، نقاش امپرسیونیست فرانسوی در سال ۱۸۴۰ در پاریس متولد شد؛ در سال ۱۹۲۶ در ژیورنی درگذشت؛ به زمانی که هنوز چهار سال به نخستین جام جهانی‌ باقی بود.
عبارت نخستین جام جهانی‌ آبی است. کلیک می‌کنیم.

۳۱
نخستین جام جهانی در سال ۱۹۳۰ در اروگوئه برگزار شد. قهرمان اروگوئه بود. آخرین جام جهانی در سال ۲۰۱۰ در آفریقای جنوبی برگزار شد. قهرمان اسپانیا بود. در فاصله‌ی سال‌های ۱۹۵۰ – ۱۹۳۸ جام جهانی به دلیل جنگ جهانی‌ی دوم برگزار نشد.
اینک باز هم جام جهانی‌‌ی ۲۰۱۴، برزیل.
عبارت جام جهانی‌‌ی ۲۰۱۴ آبی است. کلیک می‌کنیم.

۳۲
این متن را پیش از این خوانده‌ایم. از «نت» خارج می‌شویم؛ از آبی‌ی بی‌مرزِ فرمانِ واژه‌ها.

خردادماه ۱۳۹۳