ارزش کار کیروش در فوتبال ما تنها به انجام یک بازی افتخار انگیز در مقابل آرژانتین محدود نمیشود. کیروش باعث شده تیم ملی ما سبک “استیل” بازی خود را پیدا کند و نشان دهد آنچه پیش از این در مورد تاکتیکناپذیر بودن بازیکنان ما گفته میشد نادرست است و باید به دست فراموشی سپرده شود. آنچه روزگاری دراز تحت عنوان فوتبال ایرانی به عنوان امری نامعلوم و نامشخص شناخته میشد میتواند دیگر وجود نداشته باشد. تیمی که در یک بازی با کره جنوبی شکست ۲-۱ نیمه اول را به ۶-۲ در پایان بازی تغییر دهد (جام ملتهای آسیا ۱۹۹۶ امارات) ولی وقتی برای رسیدن به جامجهانی ۲۰۰۲ تنها به یک تساوی ۰-۰ در مقابل بحرین نیاز داشت با پذیرش شکست ۳-۱ از گردونه رقابتها حذف شود. این دستاوردی است که کیروش برای ما به ارمغان آورد و باید با او یا بدون او در فوتبال ما ماندگار شود. این مقدمه را ذکر کردم تا این گونه تعبیر نشود که با شکست مقابل بوسنی و هرزگوین میخواهیم گناه را به گردن کیروش انداخته و او را مسبب و عامل شکست بدانیم. اما از آنجا که تصمیم نهایی را مربی اتخاذ میکند مسئولیت به عهده اوست و در ارتباط با این موضوع است که در مرحله اول به نقد (نه انتقاد) کار مربی میپردازیم.
کی روش بر سر دو راهی
در عرف فوتبال قانون نانوشتهای است که به ترکیب تیم برنده نباید دست زد که به مرور دچار تحول شده و جای کلمه برنده را به موفق داده است. هرچند در نهایت برابر آرژانتین شکست را پذیرفتیم اما نحوه بازی تیم ملی راضی کننده بود و همین امر باعث شد که بازی تیم ملی را در مقابل حریف بسیار قدرتمند موفقیت آمیز تلقی کنیم. بر چنین مبنایی بود که کیروش در مسابقه با بوسنی و هرزگوین از همان چیدمان قبلی در مقابل آرژانتین استفاده کند.
چنین به نظر میرسد که علاوه بر چند عامل دیگر همین چیدمان تکراری عامل اصلی در ناکامی تیم ما در مقابل بوسنی شد. کیروش در مقبل بوسنی با استفاده از این چیدمان مرتکب ۲ اشتباه بزرگ شد:
۱- او در مسابقهای که نیاز به تهاجم و برد داشت از یک چیدمان دفاعی استفاده کرد،
۲- به تیم بوسنی این امکان را داد که با تحلیل بازیهای قبلی ما ترفند مناسب را پیدا کند.
در درسنامهها نوشته شده که هیچ الگوی کاملی وجود ندارد که همواره متضمن موفقیت باشد. هر الگویی عیوب و مزایای خاص خود را دارد و میتوان با ترفندهای مناسب آن را خنثی کرد. گل لیونل مسی در مقابل ایران تنها دلیل ناکامی ما در کسب تساوی با تیم آرژانتین نبود، بلکه نشان داد که راه خنثی کردن روش دفاعی ایران چیست. برای کادر فنی تیم بوسنی و هرزگوین در شروع مسابقه هیچ چیز خوشایندتر از آن نبود که تیم ایران را با همان چیدمان قبلی در میدان ببینند چرا که ایشان با تحلیل بازیهای قبلی ایران و تماشای گل مسی، با تعویض ۶ بازیکن نسبت به دیدارهای قبلی قدم به میدان گذاشتند تا از همان راه به موفقیت برسند که در نهایت به آن رسیدند.
از دیگر عوامل ناکامی تیم ملی در مقابل بوسنی باید به دو نکته دیگر اشاره کرد:
۱- بازیکنان تیم ملی برای دستیابی به موفقیت در مقابل تیم آرژانتین بسان قهرمان اسطورهای آرش کمانگیر، تمام توان و انرژی خود را به کار گرفتند. از همان شروع مسابقه با بوسنی کاملا مشخص بود که بازیکنان ایران فاقد طراوت و شادابی روز بازی با نیجریه و آرژانتین هستند،
۲- سابقه نشان میداد که در ۵ بار رویارویی قبلی با بوسنی و هرزگوین تیم ملی به ۴ پیروزی و یک مساوی دست پیدا کرده و همین امر نوعی اطمینان به موفقیت را در تیم باعث شده بود.
آیا امکان موفقیت وجود داشت؟
به هر روی کیروش با قرار گرفتن بر سر دو راهی در انتخاب استراتژی، چیدمان و تاکتیک تیمی در همان نقطه قبلی ماند حال آنکه میتوانست با مختصر تغییری موجبات موفقیت خود و تیمش را فراهم کند. کیروش میتوانست:
۱- استراتژی گل نخوردن را به گل زدن تغییر دهد،
۲- چیدمان ظاهری ۴-۲-۳-۱ (چیدمان تاکتیکی حقیقی ۴-۶-۱) دو بازی قبل را به ۴-۴-۲ با آرایش خط میانی به شکل لوزی تغییر دهد،
۳- تاکتیک بازی را از دفاع در نیمه خودی به اعمال فشار روی مدافعان از یک سوم میانی آغاز کند.
کیروش میتوانست در جناح چپ با توجه به موفقیت مهرداد پولادی در کارهای دفاعی در دو بازی قبلی که او را یکی از بهترینهای جام معرفی کرد و موجبات ارتقای روحی – روانی این بازیکن را فراهم آورده بود، احسان حاج صفی را از بازی خارج کند و در عوض با قرار دادن اشکان دژاگه به عنوان بال چپ در آرایش خط میانی لوزی شکل از او بخواهد در هنگام دفاع به پولادی پوشش دهد. در جهت مقابل با قرار گرفتن حیدری در بال راست به تیم ملی در این جناح قدرت تهاجمی بیشتری میداد. در خط میانی با قرار دادن آن دو تیموریان جلوی مدافعان این امکان فراهم میشد که جواد نکونام جلوتر از او در مرکز زمین قرار گرفته و میدان عمل وسعیتری داشته باشد. حضور شجاعی در کنار قوچاننژاد ضمن بالاتر بردن قدرت حفظ توپ در یک سوم دفاعی حریف امکان استفاده از او برای محکم کردن خط میانی را فراهم میآورد.
به هر روی واقعیت این است که حضور در میدان جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل برای تیم ملی ما به آخر رسید و باید از همین امروز در فکر میدان های بعد خصوصا جام ملت های آسیا ۲۰۱۵ باشیم که در دیماه در استرالیا برگزار میشود و ما ۴۰ سال است که علیرغم تمام شایستگی ها نتوانستهایم به فتح آن نایل شویم. فدراسیون فوتبال میتواند با حفظ کیروش به او فرصت دهد تا همانند سازمان تدافعی تیم ملی به ساختار تهاجمی تیم ملی سروسامان دهد. باید منصف باشیم و آگاهانه بر این نکته تایید بگذاریم که کیروش با تیم ملی به دلایل مختلف از جمله تحریم ها نتوانست بازی های تدارکاتی با تیم های درجه اول جهان را قبل از جام جهانی داشته باشد چرا که بعد از شکست کره و تثبیت حضور تیم ملی در برزیل ۲۰۱۴ ماه ها وقت را بیهوده از دست دادیم. حفظ کیروش تا جام ملتهای آسیا این امکان را فراهم خواهد کرد با حفظ همین ساختار و جلوگیری از اتلاف وقت از موقعیت موجود بهترین بهرهبرداری را داشته باشیم.